This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باهم تماشا کنیم
همین قسمت از کتابِ
چنین گفت زرتشت
که باهم مطالعه میکنیم؛
وقتی زرتشت به هوادارانش
میگوید؛ من باید تنها بروم
شاید شما را فریب دادهام.
چرا اینگونه میگوید؟
چرا نباید یک دنبالکننده محض باشیم؟
...📚
همین قسمت از کتابِ
چنین گفت زرتشت
که باهم مطالعه میکنیم؛
وقتی زرتشت به هوادارانش
میگوید؛ من باید تنها بروم
شاید شما را فریب دادهام.
چرا اینگونه میگوید؟
چرا نباید یک دنبالکننده محض باشیم؟
...📚
خودت را جمع و جور کن - سارا نایت.pdf
29.8 MB
📚خودت را جمع و جور کن
این کتاب بگذارید کمکتان کنم تا
به خودتان کمک کنید است.
من قضاوتتان نمیکنم! فقط
میخواهم توقعاتتان را کنترل کنم.
نظمدادن به زندگیتان.
این لحظههای اوه لعنتی، افسردگی،
گرفتاری، کسیکه ظاهر خود را
حفظ میکند، هزاران اشتباه ناجور
انجام میدهد !خودتان را جمع و جور
کنید...
این کتاب با صداقتی بیرحمانه
نوشته شده
بدون تحمل چرندیات،
خردمندانه به اهدافتان برسید.
📚#خودت_را_جمع_و_جور_کن
✍ سارا نایت
www.tgoop.com/ktabdansh 📚
.
این کتاب بگذارید کمکتان کنم تا
به خودتان کمک کنید است.
من قضاوتتان نمیکنم! فقط
میخواهم توقعاتتان را کنترل کنم.
نظمدادن به زندگیتان.
این لحظههای اوه لعنتی، افسردگی،
گرفتاری، کسیکه ظاهر خود را
حفظ میکند، هزاران اشتباه ناجور
انجام میدهد !خودتان را جمع و جور
کنید...
این کتاب با صداقتی بیرحمانه
نوشته شده
بدون تحمل چرندیات،
خردمندانه به اهدافتان برسید.
📚#خودت_را_جمع_و_جور_کن
✍ سارا نایت
www.tgoop.com/ktabdansh 📚
.
📚
اعلان جنگ باید مثل جشنهای عمومی،
بلیط ورودی و دستهٔ موزیک داشته باشد،
درست مثل مراسم گاوبازی،
منتها بهجای گاو،
ژنرالها و وزیران دو کشور با شلوار شنا
و یکی یک چماق وسط صحنه بروند و
بهجان هم بیفتند تا کشور هر دستهای
که طرف دیگر را مغلوب کرد،
فاتح اعلام شود.
این خیلی آسانتر و صحیحتر از جنگی
است که در آن مردم بیگناه و سادهدل
را به جان هم بيندازند.
📕 در جبهه غرب خبری نیست
✍ اریش مایا رمارک
@ktabdansh 📚📚
...📚
اعلان جنگ باید مثل جشنهای عمومی،
بلیط ورودی و دستهٔ موزیک داشته باشد،
درست مثل مراسم گاوبازی،
منتها بهجای گاو،
ژنرالها و وزیران دو کشور با شلوار شنا
و یکی یک چماق وسط صحنه بروند و
بهجان هم بیفتند تا کشور هر دستهای
که طرف دیگر را مغلوب کرد،
فاتح اعلام شود.
این خیلی آسانتر و صحیحتر از جنگی
است که در آن مردم بیگناه و سادهدل
را به جان هم بيندازند.
📕 در جبهه غرب خبری نیست
✍ اریش مایا رمارک
@ktabdansh 📚📚
...📚
Audio
🎧 کتاب صوتی 🎧
📙 #کتاب_ها_باگت_ها_و_ساس_ها
/۱۳
✍ #جرمی_مرسر
🎤 ایوب_آقاخانی
سرقت یکی از مشکلات دائمی
کتابفروشی بود چون بیدقتی
جورج در نگهداری پول باعث
شهرت شکسپیر و شرکا و
مجرمان محلی شده بود...
www.tgoop.com/ktabdansh 🎧📙
📙 #کتاب_ها_باگت_ها_و_ساس_ها
/۱۳
✍ #جرمی_مرسر
🎤 ایوب_آقاخانی
سرقت یکی از مشکلات دائمی
کتابفروشی بود چون بیدقتی
جورج در نگهداری پول باعث
شهرت شکسپیر و شرکا و
مجرمان محلی شده بود...
www.tgoop.com/ktabdansh 🎧📙
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانم #گوگوش
آنکه اول نوشدارو مینمود
بر لب ما زهر نیش مار شد
آب یکجا ماندهام دریا کجاست...؟!
مُردَم از بَس زندگی تکرار شد..
••☆📚🌖
آنکه اول نوشدارو مینمود
بر لب ما زهر نیش مار شد
آب یکجا ماندهام دریا کجاست...؟!
مُردَم از بَس زندگی تکرار شد..
••☆📚🌖
.
اگه ازم بپرسن چندتا درس مهمی که
تو زندگی یاد گرفتی چیه؟
میگم؛
لیاقت رو نمیشه تزریق کرد.
ذات بد رو نمیشه تغییر داد.
چشم ناپاک هرگز مطیع نمیشه.
آدم نمکنشناس هیچوقت قدردان
نمیشه.
آدم بیاصل و نسب رو نمیشه اصیل کرد
دوستداشتن یکطرفه بینتیجهاس.
...📚
اگه ازم بپرسن چندتا درس مهمی که
تو زندگی یاد گرفتی چیه؟
میگم؛
لیاقت رو نمیشه تزریق کرد.
ذات بد رو نمیشه تغییر داد.
چشم ناپاک هرگز مطیع نمیشه.
آدم نمکنشناس هیچوقت قدردان
نمیشه.
آدم بیاصل و نسب رو نمیشه اصیل کرد
دوستداشتن یکطرفه بینتیجهاس.
...📚
کمدی های کیهانی - ایتالو کالوینو.pdf
3.9 MB
ادبیات #ایتالیا
کتاب برندهٔ جایزهٔ
ملی امریکاست.
بررسی و تفسیر مفاهیم علمی
و کیهانی از طریق داستانهای
کوتاه و طنز.
اتمهای هیدروژن عاشق میشوند !
دردهای جامعهٔ بشری با قوهٔ تخیل.
یک کتاب عجیب و تاثیرگذار.
متوجه شدم روی یک کهکشان به
فاصلهٔ صدمیلیون سال کلمهٔ
دیدمت را نوشتهاند! خب که چی؟
دالی من اینجا هستم!
خلاصه به خرج ما برای خودشان
چشم ساختند. به جهنم...
📚 #کمدی_های_کیهانی
✍ #ایتالو_کالوینو
www.tgoop.com/ktabdansh 📚
.
کتاب برندهٔ جایزهٔ
ملی امریکاست.
بررسی و تفسیر مفاهیم علمی
و کیهانی از طریق داستانهای
کوتاه و طنز.
اتمهای هیدروژن عاشق میشوند !
دردهای جامعهٔ بشری با قوهٔ تخیل.
یک کتاب عجیب و تاثیرگذار.
متوجه شدم روی یک کهکشان به
فاصلهٔ صدمیلیون سال کلمهٔ
دیدمت را نوشتهاند! خب که چی؟
دالی من اینجا هستم!
خلاصه به خرج ما برای خودشان
چشم ساختند. به جهنم...
📚 #کمدی_های_کیهانی
✍ #ایتالو_کالوینو
www.tgoop.com/ktabdansh 📚
.
.
این کلیسا بود که
#گالیله را بهخاطر
اعتقاد به گردش زمین به زندان
افکند و شکنجه کرد.
کلیسا بود که
#کریستف_کلمب را بهخاطر
کشف سرزمینی که در انجیل ذکر
نشده زندانی کرد.
کلیسا بود که
#پرینلی را بهخاطر این سخن که
ستارگان از جای خود نمیافتند،
با ضربات شلاق مجروح کرد.
کلیسا بود که
#کامپانلا را بهخاطر آنکه از وجود
دنیاهای بیشمار دم زده بود به جرم
دخالت در امر افرینش به مرگ
محکوم کرد.
کلیسا بود که
#پاسکال را بهنام مبانی مذهب،
#مونتنیه را بهنام مبانی اخلاق و
#موسیر را بهنام مبانی اخلاق و
مذهب تکفیر کرد.
و برای همین معتقدم هرگز نباید
اجازه داد روزی دوباره قدرت به این
کلیسا سپرده شود.
متن ارجمند از #ویکتور_هوگو
...📚
این کلیسا بود که
#گالیله را بهخاطر
اعتقاد به گردش زمین به زندان
افکند و شکنجه کرد.
کلیسا بود که
#کریستف_کلمب را بهخاطر
کشف سرزمینی که در انجیل ذکر
نشده زندانی کرد.
کلیسا بود که
#پرینلی را بهخاطر این سخن که
ستارگان از جای خود نمیافتند،
با ضربات شلاق مجروح کرد.
کلیسا بود که
#کامپانلا را بهخاطر آنکه از وجود
دنیاهای بیشمار دم زده بود به جرم
دخالت در امر افرینش به مرگ
محکوم کرد.
کلیسا بود که
#پاسکال را بهنام مبانی مذهب،
#مونتنیه را بهنام مبانی اخلاق و
#موسیر را بهنام مبانی اخلاق و
مذهب تکفیر کرد.
و برای همین معتقدم هرگز نباید
اجازه داد روزی دوباره قدرت به این
کلیسا سپرده شود.
متن ارجمند از #ویکتور_هوگو
...📚
کتاب دانش
داستانهای کوتاه قسمت هفتم 📚 آوای زنگولهها نوشتهٔ؛ فرانسوا ماژوله بهار هنوز در اعماق وجودش آشوبی به پا میکرد. آن صدای خوش آهنگ و رؤیای زندگی آرام و پر تلاش را به یاد آورد. بله، البته، سعی و کوشش خودش برای دستیابی به موفقیت کافی بود. …
....
داستانهای کوتاه
از این فکر که مبادا تمام نقشههای
بزرگی که با دروغهای معصومانه،
نیرنگهای کم اهمیت و لاف و گزافههای
شجاعانه برای وارث کشیده بود،
نقش بر اب شود، هزاران بار میمرد و
زنده میشد. فرشتهٔ نگهبان ماکس ریاکارانه نجوا میکرد؛ مادر بیچاره ات، مادر بیوه و بیچارهات که برای بزرگ کردن تو آنقدر زحمت کشیده ، اگر این ازدواج سر نگیرد چقدر غصه میخورد. چقدر دلش میخواهد در یک اتومبیل امریکایی بشیند! محبت مادر و فرزند را فراموش کردهای؟ ماکس که به پيشخوان یک نانوایی تکیه داده بود، بازهم لحظهای تردید کرد. بازهم لحظهای دامن خاکستری، چشمهای بنفش و حرکات سبک بار او در برابر دیدگانش نقش بست...
سپس ناگهان همهچیز محو شد و ماکس که احساس میکرد که عقلش یکباره سر جا آمده، شتابزده سوار تاکسی شد. درحالیکه با لحنی عصبی از راننده خواهش میکرد تندتر برود از خود پرسید: چه مرگم شده بود؟
و به خود میگفت: خوب خودم را نجات دادم!
ده دقیقه بعد، دامن خاکستری آستانه؛ ورودی ساختمان آجری قرمز و زشت را پشتسر گذاشت. چشمهای بنفش نگاهی کنجکاو و شاید مأیوسانه به خیابان خالی انداختند.
یک اتومبیل بزرگ امریکایی در آن نزدیکی پارک کرده بود. دامن خاکستری سوار اتومبیل شد و با صدای روحنواز گفت:
آلبر به منزل برو. آلبر اطاعت کرد.
صورتش زیر کلاه براق دوزی شده، عبوس بهنظر میرسید. از آن محلههای کثیف خوشش نمیآمد. دوساعت آنجا انتظار کشیده و حتی یک قهوهخانهٔ مناسب در آن اطراف پیدا نکرده بود. باخود میگفت; مادمازل چه افکار عجیبی دارد!
باید اینجا بیاید و به دوست بیمارش سر بزند!
اولا آدم نباید در چنین محلههایی دوست و آشنا داشته باشد، درست نیست، بعلاوه مادمازل راه و رسم زندگی را بلد نیست.
چه لباسهایی میپوشد با آن هم پول و ثروتش انگار دخترکی ماشیننویس است،
حیف! اگر من چنین ثروتی داشتم ...
آلبر همچنان که رانندگی میکرد به خیالبافی پرداخت. دختر جوان نیز روی نیمکت عقب ، غرق در رؤیا بود. مرد جوانی که او را تعقیب کرده بود، چه دوستداشتنی بهنظر میرسید... حیف! اگر قدم پیش گذاشته بود... بیش از پنج دقیقه آه کشید و سپس همهچیز را به فراموشی سپرد. در همان هنگام، در منزل خانم پاژ، خانومی میگفت: خانم پرالب من پسرتان را در پارک بوتانیک دیدم.
شما را به خدا جالب نیست؟ مرد جوانی که اینقدر جدی بهنظر میرسید رفته بود زیر آفتاب خیالپردازی کند... و میس آلبرا گراهام درحالیکه به خانم متشخصی که لباس ساتن سیاه بر تن داشت نزدیک میشد، با لبخند عصبی نجوا کرد؛ خانم، پسر شما موجود کثیفی است. خودم دیدم که در خیابان دنبال دختری افتاده! دیگر هرگ نمیخواهم این مردک را ببینم. من برای خودم آبرو و حیثیتی دارم. آلبرا بیآنکه به اعتراضهای بیوه متشخص گوش بدهد، با قدمهای مصمم به پیانو نزدیک شد. در میان کف زدن حضار آواز
" آوای زنگولهها " را آغاز کرد.
فرانسوا لیلار ; متولد ۱۹۳۰ بلژیک
با نام مستعار؛ ماله ژوری به شهرت رسید.
از ده سالگی رمان کوتاه مینوشت و
اولین اثرش " روزهای یکشنبه " را
در پانزده سالگی منتشر کرد.
بانو ماژوله آثار متعددش؛
خانهٔ کاغذی و خنده لورا"
جایزههای زیادی دریافت کرد.
ترجمهٔ؛ خانم مهوش قویمی
پایان.
...📚🌟🖊
داستانهای کوتاه
از این فکر که مبادا تمام نقشههای
بزرگی که با دروغهای معصومانه،
نیرنگهای کم اهمیت و لاف و گزافههای
شجاعانه برای وارث کشیده بود،
نقش بر اب شود، هزاران بار میمرد و
زنده میشد. فرشتهٔ نگهبان ماکس ریاکارانه نجوا میکرد؛ مادر بیچاره ات، مادر بیوه و بیچارهات که برای بزرگ کردن تو آنقدر زحمت کشیده ، اگر این ازدواج سر نگیرد چقدر غصه میخورد. چقدر دلش میخواهد در یک اتومبیل امریکایی بشیند! محبت مادر و فرزند را فراموش کردهای؟ ماکس که به پيشخوان یک نانوایی تکیه داده بود، بازهم لحظهای تردید کرد. بازهم لحظهای دامن خاکستری، چشمهای بنفش و حرکات سبک بار او در برابر دیدگانش نقش بست...
سپس ناگهان همهچیز محو شد و ماکس که احساس میکرد که عقلش یکباره سر جا آمده، شتابزده سوار تاکسی شد. درحالیکه با لحنی عصبی از راننده خواهش میکرد تندتر برود از خود پرسید: چه مرگم شده بود؟
و به خود میگفت: خوب خودم را نجات دادم!
ده دقیقه بعد، دامن خاکستری آستانه؛ ورودی ساختمان آجری قرمز و زشت را پشتسر گذاشت. چشمهای بنفش نگاهی کنجکاو و شاید مأیوسانه به خیابان خالی انداختند.
یک اتومبیل بزرگ امریکایی در آن نزدیکی پارک کرده بود. دامن خاکستری سوار اتومبیل شد و با صدای روحنواز گفت:
آلبر به منزل برو. آلبر اطاعت کرد.
صورتش زیر کلاه براق دوزی شده، عبوس بهنظر میرسید. از آن محلههای کثیف خوشش نمیآمد. دوساعت آنجا انتظار کشیده و حتی یک قهوهخانهٔ مناسب در آن اطراف پیدا نکرده بود. باخود میگفت; مادمازل چه افکار عجیبی دارد!
باید اینجا بیاید و به دوست بیمارش سر بزند!
اولا آدم نباید در چنین محلههایی دوست و آشنا داشته باشد، درست نیست، بعلاوه مادمازل راه و رسم زندگی را بلد نیست.
چه لباسهایی میپوشد با آن هم پول و ثروتش انگار دخترکی ماشیننویس است،
حیف! اگر من چنین ثروتی داشتم ...
آلبر همچنان که رانندگی میکرد به خیالبافی پرداخت. دختر جوان نیز روی نیمکت عقب ، غرق در رؤیا بود. مرد جوانی که او را تعقیب کرده بود، چه دوستداشتنی بهنظر میرسید... حیف! اگر قدم پیش گذاشته بود... بیش از پنج دقیقه آه کشید و سپس همهچیز را به فراموشی سپرد. در همان هنگام، در منزل خانم پاژ، خانومی میگفت: خانم پرالب من پسرتان را در پارک بوتانیک دیدم.
شما را به خدا جالب نیست؟ مرد جوانی که اینقدر جدی بهنظر میرسید رفته بود زیر آفتاب خیالپردازی کند... و میس آلبرا گراهام درحالیکه به خانم متشخصی که لباس ساتن سیاه بر تن داشت نزدیک میشد، با لبخند عصبی نجوا کرد؛ خانم، پسر شما موجود کثیفی است. خودم دیدم که در خیابان دنبال دختری افتاده! دیگر هرگ نمیخواهم این مردک را ببینم. من برای خودم آبرو و حیثیتی دارم. آلبرا بیآنکه به اعتراضهای بیوه متشخص گوش بدهد، با قدمهای مصمم به پیانو نزدیک شد. در میان کف زدن حضار آواز
" آوای زنگولهها " را آغاز کرد.
فرانسوا لیلار ; متولد ۱۹۳۰ بلژیک
با نام مستعار؛ ماله ژوری به شهرت رسید.
از ده سالگی رمان کوتاه مینوشت و
اولین اثرش " روزهای یکشنبه " را
در پانزده سالگی منتشر کرد.
بانو ماژوله آثار متعددش؛
خانهٔ کاغذی و خنده لورا"
جایزههای زیادی دریافت کرد.
ترجمهٔ؛ خانم مهوش قویمی
پایان.
...📚🌟🖊
.......
من نمیگم نداشتن دین خوبه ...
اما هیچوقت یه کتاب رو از
روی جلدش قضاوت نکن ...
میبینی خالکوبی داره ...
میبینی لباساش متفاوته ...
میبینی جای مهر رو پیشونیش نداره ...
حتی دین هم نداشته باشه ...
با دقت که ببینی میبینی شرف داره.
بهنام انسانیت " که زیباترین رسمه ...
دستانی که کمک میکنند
مقدستر از دستانیست که دعا میکنند ...
و این جملهٔ مشهور از
#استفان_واینبرگ
با دین یا بدون دین،
انسانهای خوب، کارهای خوب میکنند
و انسانهای بد، کارهای بد ...
اما برای اینکه انسان با ظاهر خوب
بتواند کارهای بد بکند
قطعا به دین نیاز دارد ....
...📚
من نمیگم نداشتن دین خوبه ...
اما هیچوقت یه کتاب رو از
روی جلدش قضاوت نکن ...
میبینی خالکوبی داره ...
میبینی لباساش متفاوته ...
میبینی جای مهر رو پیشونیش نداره ...
حتی دین هم نداشته باشه ...
با دقت که ببینی میبینی شرف داره.
بهنام انسانیت " که زیباترین رسمه ...
دستانی که کمک میکنند
مقدستر از دستانیست که دعا میکنند ...
و این جملهٔ مشهور از
#استفان_واینبرگ
با دین یا بدون دین،
انسانهای خوب، کارهای خوب میکنند
و انسانهای بد، کارهای بد ...
اما برای اینکه انسان با ظاهر خوب
بتواند کارهای بد بکند
قطعا به دین نیاز دارد ....
...📚
📚
چهکسی گناهکارتر است؟
جبار یا جبر پذیر؟
بعضی خصوصیات بود که ما
تصور میکردیم بیشتر خاصّ
مشرق زمین است،
ولی تجربه نشان داد که هرجا
پای فرد پرستی و دُگم اندیشی در
میان ما باشد، آسمان همان رنگ
میشود، چه شرق باشد و چه غرب
و نمونههای آن، هم در آلمان نازی
در مورد هیتلر دیده شد و هم
در مورد استالین در روسیه،
هم در چین مائو تسه تونگ.
در فرانسه نیز که قاعدتا باید
نسبت به ملتهای دیگر شکاکتر
باشد- زیرا آن همه اندیشهوران
ضد دیکتاتوری به دنیا عرضه کرده
است - آنگونه نبود که نایاب باشد.
بار دیگر تاریخ نشان داد که بار کژ
به منزل نمیرسد، ولی گاهی دیر،
پس از آنکه خسرانهای بزرگی
متوجه یک قوم گشت.
این چه حکمت است که یک فرد که
در نزد گروهی محبوبترین است،
پس از چندی تبدیل به منفورترین
میشود؟
روزگار اگر حاکمِ نابکار را دیرتر
یا زودتر به سزای اعمالش میرساند،
در عین حال قوم ستمکش را هم در
تحملی که کرده است، بیمجازات
نمیگذارد.
📗 روزها
- محمد علی اسلامی ندوشن
@ktabdansh 📚📚
...📚
چهکسی گناهکارتر است؟
جبار یا جبر پذیر؟
بعضی خصوصیات بود که ما
تصور میکردیم بیشتر خاصّ
مشرق زمین است،
ولی تجربه نشان داد که هرجا
پای فرد پرستی و دُگم اندیشی در
میان ما باشد، آسمان همان رنگ
میشود، چه شرق باشد و چه غرب
و نمونههای آن، هم در آلمان نازی
در مورد هیتلر دیده شد و هم
در مورد استالین در روسیه،
هم در چین مائو تسه تونگ.
در فرانسه نیز که قاعدتا باید
نسبت به ملتهای دیگر شکاکتر
باشد- زیرا آن همه اندیشهوران
ضد دیکتاتوری به دنیا عرضه کرده
است - آنگونه نبود که نایاب باشد.
بار دیگر تاریخ نشان داد که بار کژ
به منزل نمیرسد، ولی گاهی دیر،
پس از آنکه خسرانهای بزرگی
متوجه یک قوم گشت.
این چه حکمت است که یک فرد که
در نزد گروهی محبوبترین است،
پس از چندی تبدیل به منفورترین
میشود؟
روزگار اگر حاکمِ نابکار را دیرتر
یا زودتر به سزای اعمالش میرساند،
در عین حال قوم ستمکش را هم در
تحملی که کرده است، بیمجازات
نمیگذارد.
📗 روزها
- محمد علی اسلامی ندوشن
@ktabdansh 📚📚
...📚
بر اساس حکایتی مشهور
یک افسر آلمانی در جریان
جنگ جهانی دوم از کارگاه پیکاسو "
در پاریس دیدن میکرد.
وقتی نگاهش به تابلوی گورنیکا "
افتاد، از آشوب " نوگرایانهای که در
این نقاشی مشهود بود یکه خورد و
از پیکاسو پرسید؛
این کار شماست؟
پیکاسو آرام جواب داد:
نه. کار شماست!
#اسلاوی_ژیژگ
📕 خشونت ( پنج نگاه زیر چشمی )
@ktabdansh 📚📚
...📚
یک افسر آلمانی در جریان
جنگ جهانی دوم از کارگاه پیکاسو "
در پاریس دیدن میکرد.
وقتی نگاهش به تابلوی گورنیکا "
افتاد، از آشوب " نوگرایانهای که در
این نقاشی مشهود بود یکه خورد و
از پیکاسو پرسید؛
این کار شماست؟
پیکاسو آرام جواب داد:
نه. کار شماست!
#اسلاوی_ژیژگ
📕 خشونت ( پنج نگاه زیر چشمی )
@ktabdansh 📚📚
...📚
.
کشیش: هرگز مرتکب جرم نشو
بهخاطر این جملهای که الان میگم؛
خدا گفت انتقام از آن من است "
ادموند دانتز: من به خدا اعتقاد ندارم.
کشیش: مهم نیست او به تو اعتقاد داره..
📘 #کنت_مونت_کریستو
...📚
کشیش: هرگز مرتکب جرم نشو
بهخاطر این جملهای که الان میگم؛
خدا گفت انتقام از آن من است "
ادموند دانتز: من به خدا اعتقاد ندارم.
کشیش: مهم نیست او به تو اعتقاد داره..
📘 #کنت_مونت_کریستو
...📚
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📚
تماشاکنید
#مستند
#ویدئو_مستند
ویژگیهای حکومتهای #دیکتاتوری
شماره یک ؛ احمقها حکومت میکنند
شماره دو ؛ مردم بدبین و بیتفاوت
هستند
شماره سه ؛ دیکتاتورها از کشتن
ابایی ندارند
شماره چهار ؛ سانسور و مبارزه با
گردش آزاد اطلاعات
شماره پنج ؛ کشور منزوی میشود
شماره شش ؛ حکومتهای دیکتاتوری
در گذشته گیر کردهاند
شماره هفت ؛ مردم هیچ جایگاهی ندارند
و ....
@ktabdansh 📚📚
...📚
تماشاکنید
#مستند
#ویدئو_مستند
ویژگیهای حکومتهای #دیکتاتوری
شماره یک ؛ احمقها حکومت میکنند
شماره دو ؛ مردم بدبین و بیتفاوت
هستند
شماره سه ؛ دیکتاتورها از کشتن
ابایی ندارند
شماره چهار ؛ سانسور و مبارزه با
گردش آزاد اطلاعات
شماره پنج ؛ کشور منزوی میشود
شماره شش ؛ حکومتهای دیکتاتوری
در گذشته گیر کردهاند
شماره هفت ؛ مردم هیچ جایگاهی ندارند
و ....
@ktabdansh 📚📚
...📚
Audio
🎧 کتاب صوتی 🎧
📙 #کتاب_ها_باگت_ها_و_ساس
/۱۵
✍#جرمی_مرسر
🎤 ایوب_آقاخانی
توی مترو دو پسر کوچک که
بیشتر از هفت هشت سال
نداشتند کوپهها را بالا پایین
میرفتند و سعی داشتند از
توریستها دزدی کنند آنها
متوجه شدند که جیب بلوز
جورج پر از پول است...
www.tgoop.com/ktabdansh 🎧📙
📙 #کتاب_ها_باگت_ها_و_ساس
/۱۵
✍#جرمی_مرسر
🎤 ایوب_آقاخانی
توی مترو دو پسر کوچک که
بیشتر از هفت هشت سال
نداشتند کوپهها را بالا پایین
میرفتند و سعی داشتند از
توریستها دزدی کنند آنها
متوجه شدند که جیب بلوز
جورج پر از پول است...
www.tgoop.com/ktabdansh 🎧📙
.
گفتهبودم؛
چو بیایی غَمِ دل با تو بِگویَم
چه بگویم
که غم از دل بِرَوَد
چون تو بیایی..
••☆📚🌒
گفتهبودم؛
چو بیایی غَمِ دل با تو بِگویَم
چه بگویم
که غم از دل بِرَوَد
چون تو بیایی..
••☆📚🌒
Forwarded from کانال تبادلات بی نهایت via @chToolsBot
ولت کرده رفته؟ دلت براش تنگ شده؟
بهش پیام نده بیا اینجا بیوت رو عوض کن قول میدم خودش بهت پیم میده🚭🥂
↳ @narmoshirin
↳ @narmoshirin
بهش پیام نده بیا اینجا بیوت رو عوض کن قول میدم خودش بهت پیم میده🚭🥂
↳ @narmoshirin
↳ @narmoshirin