Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/kvhfn/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
کاوه‌نامه@kvhfn P.775
KVHFN Telegram 775
بالأخره راه‌هایی برای زنده ماندن وجود دارد

🎙 گفت‌وگوی رضا صالحی با کاوه فولادی‌نسب درباره‌ی رمان «برلینی‌ها» و دغدغه‌های ادبی، منتشرشده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ در سایت فینیکس

• شبی در جمع «برلینی‌ها»ی قدیمی‌تر، بعضی رفقا شروع کردند خاطرات‌ فرارشان را از ایران بعدازانقلاب تعریف کردن... من معتقد نیستم که تاریخ‌ امری صلب و قطعی است. نگاه رسمی و کتاب‌‌‌های تاریخ هرکدام فقط بخشی از واقعیت را به ما می‌گویند. آن شب با خودم فکر کردم همین روایت رفقا بخشی از تاریخ زیست ما ایرانی‌هاست و ارزش ثبت و ضبط شدن، و در قالب‌ اثری داستانی، احتمالا ماندگار شدن را دارد. نطفه‌ی اولیه‌ی داستان این‌طور بود که شکل گرفت.

• شهر ظرف زندگی مدرن است... زندگی مدرن با رقابت تعریف می‌شود، زندگی مدرن با عدالت تعریف می‌شود، زندگی مدرن با میل به آزادی تعریف می‌شود. همه‌ی این‌ها در شهر است که متجلی شوند.‌ ما در جامعه‌شناسی شهری می‌گوییم: شهر مکان خیر نامحدود است... من معتقدم رمان معاصر در فضای شهری است که می‌تواند شکل بگیرد. چاره‌ای جز این ندارد؛ چون اگر زندگی مدرن را مظروف بدانیم، شهر ظرف زندگی مدرن است.

• سیاوش در «برلینی‌ها» درواقع تیپ نویسنده‌ی روشن‌فکر ایرانی است... من فکر می‌کنم قرابتی هست بین این وضعیتی که ما نویسنده‌‌‌های ایرانی داریم و آنچه در شاهنامه بر سر سیاوش می‌آید. اسم کاراکتر مرکزی را گذاشتم سیاوش و البته نمی‌خواستم این رابطه‌ی بینامتنی را توی رمان فریاد بزنم.

• فرایند نوشته شدن «برلینی‌ها» برای من‌ فرایند کشف‌وشهود شخصی بود؛ یک مواجهه‌ی فلسفی با مسئله‌ی زندگی و سیاست بود... پلات اولیه‌ی «برلینی‌ها» چیز دیگری بود، ولی به‌مرور دیدم که نه، من دیگر به ‌این باور ندارم، من دیگر انقلاب را راهکار نجات ملت‌ها و سرزمین‌‌ها نمی‌دانم. اصلا همان وضعیتی که ما آن زمان از آن ناراضی بودیم ــ و هنوز هم هستیم ــ محصول‌ یک انقلاب بود. اول کار، این برای من مواجهه‌ی عجیبی بود؛ همین که من به‌عنوان‌ یک نویسنده و روزنامه‌نگار خیلی رادیکال دارم از‌ فکر‌‌هایی که در سرم بوده عبور می‌کنم و طرحی که برای رمان نوشته‌ام دیگر برای خود من معقول نیست... تصمیم گرفتم پلات رمان را ببرم به این سمت که فقط‌ ناظر باشم و نشان بدهم می‌شود آدم‌‌‌هایی با تمام صداقت و خلوص‌‎شان دست به کاری بزنند و آن کار کارستان باشد در تخریب تاریخ و تمدن‌ یک سرزمین.

• از همان دوران قاجار، از وقتی که «کاغذ اخبار» و «وقایع اتفاقیه» درمی‌آید، دربار قاجار دستگاه سانسور را راه می‌اندازد. سانسور محصول تمامیت‌خواهی دستگاه استبداد است... شکلی از فشار سیاسی به نویسنده‌ این است که جلو چاپ آثارش را بگیرند... به‌هرحال این هم بخشی از زندگی ماست. من بابتش ناراحتم، ولی فکر می‌کنم که بخشی از زیست و زندگی نویسنده‌ی ایرانی همین است و این را جزئی از مبارزه‌ی خودمان می‌دانم.

• این دانش داستانی که بعضی‌ها می‌گویند باعث کور شدن خلاقیت می‌شود، از آثار خلاقه‌ی ماندگار کشف شده و استخراج شده و به آگاهی نویسنده، به خودآگاهی نویسنده، به رشد سریع‌تر بلوغ و شعور نویسنده کمک می‌کند... اگر استثنا‌‌های انگشت‌شمار را بگذاریم کنار، می‌بینیم نویسنده با آموزش است که نویسنده می‌شود... در کارگاه‌های داستان‌نویسی باید انتقال درست دانش صورت بگیرد و پرنسیپ‌های درستی برقرار باشد که هر هنرجویی بتواند خودش ذره‌ذره منش و روش شخصی‌اش را در کار خلاقه پیدا کند و سبک شخصی خودش را بسازد.

• یکی از مهم‌ترین مسئله‌های نسل من مسئله‌ی جانمایی در جامعه بود...‌ من می‌فهمم که امروز فضا چقدر بسته‌تر شده و ناامیدی‌ای را که روی جامعه سایه انداخته، می‌بینم. این کتابی که دارم می‌نویسم‌ یک‌جور نامه است به نسل‌‌‌های بعد از خودم، که بدانند من می‌فهمم،‌ یا ما می‌فهمیم چه شرایط سختی بر زندگی‌های‌مان حاکم است؛ اما بالأخره راه‌هایی برای زنده ماندن وجود دارد؛ گرچه خیلی سخت.


مشاهده‌ی متن کامل این #گفت‌وگو 👇

🖇 http://kavehfouladinasab.ir/n-030530/


https://www.tgoop.com/kvhfn



tgoop.com/kvhfn/775
Create:
Last Update:

بالأخره راه‌هایی برای زنده ماندن وجود دارد

🎙 گفت‌وگوی رضا صالحی با کاوه فولادی‌نسب درباره‌ی رمان «برلینی‌ها» و دغدغه‌های ادبی، منتشرشده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ در سایت فینیکس

• شبی در جمع «برلینی‌ها»ی قدیمی‌تر، بعضی رفقا شروع کردند خاطرات‌ فرارشان را از ایران بعدازانقلاب تعریف کردن... من معتقد نیستم که تاریخ‌ امری صلب و قطعی است. نگاه رسمی و کتاب‌‌‌های تاریخ هرکدام فقط بخشی از واقعیت را به ما می‌گویند. آن شب با خودم فکر کردم همین روایت رفقا بخشی از تاریخ زیست ما ایرانی‌هاست و ارزش ثبت و ضبط شدن، و در قالب‌ اثری داستانی، احتمالا ماندگار شدن را دارد. نطفه‌ی اولیه‌ی داستان این‌طور بود که شکل گرفت.

• شهر ظرف زندگی مدرن است... زندگی مدرن با رقابت تعریف می‌شود، زندگی مدرن با عدالت تعریف می‌شود، زندگی مدرن با میل به آزادی تعریف می‌شود. همه‌ی این‌ها در شهر است که متجلی شوند.‌ ما در جامعه‌شناسی شهری می‌گوییم: شهر مکان خیر نامحدود است... من معتقدم رمان معاصر در فضای شهری است که می‌تواند شکل بگیرد. چاره‌ای جز این ندارد؛ چون اگر زندگی مدرن را مظروف بدانیم، شهر ظرف زندگی مدرن است.

• سیاوش در «برلینی‌ها» درواقع تیپ نویسنده‌ی روشن‌فکر ایرانی است... من فکر می‌کنم قرابتی هست بین این وضعیتی که ما نویسنده‌‌‌های ایرانی داریم و آنچه در شاهنامه بر سر سیاوش می‌آید. اسم کاراکتر مرکزی را گذاشتم سیاوش و البته نمی‌خواستم این رابطه‌ی بینامتنی را توی رمان فریاد بزنم.

• فرایند نوشته شدن «برلینی‌ها» برای من‌ فرایند کشف‌وشهود شخصی بود؛ یک مواجهه‌ی فلسفی با مسئله‌ی زندگی و سیاست بود... پلات اولیه‌ی «برلینی‌ها» چیز دیگری بود، ولی به‌مرور دیدم که نه، من دیگر به ‌این باور ندارم، من دیگر انقلاب را راهکار نجات ملت‌ها و سرزمین‌‌ها نمی‌دانم. اصلا همان وضعیتی که ما آن زمان از آن ناراضی بودیم ــ و هنوز هم هستیم ــ محصول‌ یک انقلاب بود. اول کار، این برای من مواجهه‌ی عجیبی بود؛ همین که من به‌عنوان‌ یک نویسنده و روزنامه‌نگار خیلی رادیکال دارم از‌ فکر‌‌هایی که در سرم بوده عبور می‌کنم و طرحی که برای رمان نوشته‌ام دیگر برای خود من معقول نیست... تصمیم گرفتم پلات رمان را ببرم به این سمت که فقط‌ ناظر باشم و نشان بدهم می‌شود آدم‌‌‌هایی با تمام صداقت و خلوص‌‎شان دست به کاری بزنند و آن کار کارستان باشد در تخریب تاریخ و تمدن‌ یک سرزمین.

• از همان دوران قاجار، از وقتی که «کاغذ اخبار» و «وقایع اتفاقیه» درمی‌آید، دربار قاجار دستگاه سانسور را راه می‌اندازد. سانسور محصول تمامیت‌خواهی دستگاه استبداد است... شکلی از فشار سیاسی به نویسنده‌ این است که جلو چاپ آثارش را بگیرند... به‌هرحال این هم بخشی از زندگی ماست. من بابتش ناراحتم، ولی فکر می‌کنم که بخشی از زیست و زندگی نویسنده‌ی ایرانی همین است و این را جزئی از مبارزه‌ی خودمان می‌دانم.

• این دانش داستانی که بعضی‌ها می‌گویند باعث کور شدن خلاقیت می‌شود، از آثار خلاقه‌ی ماندگار کشف شده و استخراج شده و به آگاهی نویسنده، به خودآگاهی نویسنده، به رشد سریع‌تر بلوغ و شعور نویسنده کمک می‌کند... اگر استثنا‌‌های انگشت‌شمار را بگذاریم کنار، می‌بینیم نویسنده با آموزش است که نویسنده می‌شود... در کارگاه‌های داستان‌نویسی باید انتقال درست دانش صورت بگیرد و پرنسیپ‌های درستی برقرار باشد که هر هنرجویی بتواند خودش ذره‌ذره منش و روش شخصی‌اش را در کار خلاقه پیدا کند و سبک شخصی خودش را بسازد.

• یکی از مهم‌ترین مسئله‌های نسل من مسئله‌ی جانمایی در جامعه بود...‌ من می‌فهمم که امروز فضا چقدر بسته‌تر شده و ناامیدی‌ای را که روی جامعه سایه انداخته، می‌بینم. این کتابی که دارم می‌نویسم‌ یک‌جور نامه است به نسل‌‌‌های بعد از خودم، که بدانند من می‌فهمم،‌ یا ما می‌فهمیم چه شرایط سختی بر زندگی‌های‌مان حاکم است؛ اما بالأخره راه‌هایی برای زنده ماندن وجود دارد؛ گرچه خیلی سخت.


مشاهده‌ی متن کامل این #گفت‌وگو 👇

🖇 http://kavehfouladinasab.ir/n-030530/


https://www.tgoop.com/kvhfn

BY کاوه‌نامه


Share with your friend now:
tgoop.com/kvhfn/775

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

To view your bio, click the Menu icon and select “View channel info.” Polls In the next window, choose the type of your channel. If you want your channel to be public, you need to develop a link for it. In the screenshot below, it’s ”/catmarketing.” If your selected link is unavailable, you’ll need to suggest another option. The public channel had more than 109,000 subscribers, Judge Hui said. Ng had the power to remove or amend the messages in the channel, but he “allowed them to exist.” With the administration mulling over limiting access to doxxing groups, a prominent Telegram doxxing group apparently went on a "revenge spree."
from us


Telegram کاوه‌نامه
FROM American