Telegram Web
🟣 alone / lonely / lonesome / lone / solitary

alone : ( adverb ) ( adjective )
تنها ( بدون اینکه کسی پیشت باشه) ( بدون حس ناراحتی )

💢I like to live alone. ( adverb )
میخام تنها زندگی کنم.

💢I like to be alone. ( adjective )
میخام تنها باشم.

🔶 نکته : alone  هیچگاه قبل از اسم بکار نمی رود. در حالت صفت این کلمه بعد از be کاربرد دارد.

lonely / lonesome ( adjective)
ناراحت و تنها / دارای حس فراق یا غریبی ( همیشه  توام با حس ناراحتی بخاطر تنهایی)

💢He is a lonely old man.
او یک پیرمرد تنها و غمگینه.

به مثال زیر دقت کنید:

💢 I liked to be alone for short periods, but after a few days, I started getting lonely / lonesome.
دوست داشتم یه مدت زمان کوتاهی تنها باشم ( بدون حس ناراحتی) اما بعد از چند روز احساس تنهایی کردم. ( با حس ناراحتی )

🔶 نکته: کلمه alone قبل از اسم بصورت صفت بکار نمی رود. بجای آن می توان از دو صفت solitay و lone  به معنی تنها ( بدون هیچکس ) استفاده کرد:

💢She enjoys long solitary walks.
او از پیاده روی انفرادی بمدت طولانی لذت می برد.

💢 He led a solitary life.
او تنها زندگی می کرد.


#نکته_کاربردی

📚@learn_for_keeps
👍2
🟣 Shadowing
تکنیک سایه

تکنیکی برای تقویت مهارت صحبت کردن ، شنیدن و تلفظ

🔶 علت نامگذاری این تکنیک بخاطر  عینا تقلید کردن از یک native speaker است. یعنی فرد بمانند سایه پشت سر او حرکت می کند و نحوه صحبت کردن , تلفظ و ساختارهای گفتاری او را دنبال می کند. 

سه نوع تکنیک سایه :

1. Lecture shadowing


شنونده عینا نحوه بیان سخنران را تقلید می کند. که شاملintonation و structure  می شود.

2. Reading shadowing


زبان آموز با صدای بلند نحوه خواندن کسی را بمانند او تکرار می کند که شامل stress patterns  و آهنگ جملات می شود.

3. Conversational shadowing


زبان آموز بخشی یا تمامی مکالمه فرد را بمانند او تکرار و تمرین می کند که شامل نحده بکارگیری واژگان و اصطلاحات می شود.

🔶 دوستان این تکنیک در تقویت fluency شما بسیار موثر است. برخی از زبان آموزان از سخنرانیهای TED و یا سخنران های مسلطی چون باراک اوباما برای تقویت زبان استفاده می کنند.

CHOOSE THE ONE THAT REALLY WORKS
.



#نکته_کاربردی

📚@learn_for_keeps
👍51
🟣 whole vs. all

🔶 نکته اول:  اگر بعد از all و whole کلمه مفرد بکار رود ، هر دو کلمه به معنی تمام , همه یا کل می باشد.فقط دقت کنید که ساختار آنها متفاوت است:

all (of) + determiner + noun

determiner + whole + noun


💢 all (of) the summer / the whole summer
کل تابستان

💢 all of my life /my whole life
تمام زندگی من

💢 all (of) the week /the whole week
تمام طول هفته

🔶 نکته دوم : اگر بعد از all و whole کلمه جمع بکار رود معنی متفاوت می شود:

💢 All the houses were destroyed.
همه خانه ها ویران شدند.

💢 The whole houses were destroyed.
اکثر خانه ها ویران شدند.


🔶 نکته سوم : قبل از اسامی خاص همیشه از ساختار زیر استفاده می شود:

the whole of / all of + proper noun

💢 I have seen the whole of / all of Paris.
من کل پاریس را دیده ام.

💢The scheme would cover the whole of / all of the UK.
این طرح کل بریتانیا را پوشش خواهد داد.


#نکته_کاربردی

📚@learn_for_keeps
2👍2
🟣 کاربرد already برای بیان تعجب

یکی از کاربرد های جالب  already برای بیان تعجب است. وقتی که کاری زودتر از زمان انتظار ما رخ می دهد.  در این کاربرد already انتهای جمله بکار می رود. به مثالها دقت کنید:

used to say that something has happened too soon or before the expected time:

💢 Have you eaten all that food already?
به این زودی اون همه غذا رو خوردی؟

💢 Is it 5 o'clock already?
الان ساعت پنجه؟ / به این زودی ساعت پنج شد؟

💢 You're not leaving already, are you?
الان که نمی خوای بری، درسته؟


#نکته_کاربردی

📚@learn_for_keeps
3👍3
جملات ماندگار با ساختارهای کاربردی

مجموعه سی و سوم:


💢 1. All children should be encouraged to realize their full potential.
همه کودکان باید تشویق شوند تا به پتانسیل / استعدادهای بالقوه / پنهانی فراوان خود پی ببرند.

💢 2. Never been lonelier in my life.
هرگز تا این حد در زندگیم احساس تنهایی نکردم‌
با همین ساختار:
💢 3. Never been hungrier / more exhausted / happier......in my life.
هرگز تا این حد در زندگی خود گرسنه / خسته / خوشحال .....نبودم.

💢 4. If he had half a brain / any beains, he would have rejected that suggestion.
اگر یه کم مغز تو کله اش بود/ عقل داشت، اون پیشنهاد رو رد می کرد.

💢 5. I need to keep current / up-to-date in my field.
من باید در زمینه کاری خودم به روز باشم. 

💢6. I think we ought to talk to other members and see which way the wind is blowing.
فکر کنم ما باید با اعضای دیگر گفتگو کنیم تا از اوضاع احوال سر در بیاوریم.

💢 7. She’s full of beans this morning.
امروز صبح شارژه شارژه. / سر حاله. / سر کیفه.

💢 8. Have you got any interesting snippets  for me?
خبر جالب برام چی داری؟
What nice snippets of information!
چه خبرهای جالبی!

💢 9. I don't have the faintest idea what you mean.
اصلا منظورتو متوجه نمیشم.
They don't have the faintest chance of winning.
اونا یه ذره هم شانس برنده شدن ندارند.

💢 10. Do you mind if I look at your notes?’ ‘Be my guest.’
(اجازه دادن به فردی) خواهش می کنم! قابل نداره!

💢 11. He pulled an all-nighter (= stayed up all night) to study for the exam
تمام شب رو بیدار موند تا برای امتحان درس بخونه.

💢 12. We cannot make an omellte without breaking eggs.
بدون زحمت به نتیجه نمی رسیم. / بدون درد سر موفقیت حاصل نمیشود‌.


#ساختارهای_ماندگار

📚@learn_for_keeps
👍4
Take care of  sb = care for sb
مراقبت کردن از

💢 He is taking care of / caring for his elderly parents.
او از والدین پیرش مراقبت می کند.

care for sb/sth = like / love sb /sth
......را دوست داشتن/ به ....اهمیت دادن

💢 He cared for her more than she realized.
او بیش از آنچه که فکر می کرد به او اهمیت می داد.

would not care to do sth
دوست نداشتن انجام کاری

💢 I wouldn't care to be in his position.
دوست ندارم تو موقعیت او باشم.

care about sth
اهمیت دادن به

💢 The only thing he seems to care about is money.
تنها چیزی که او بهش اهمیت میده پوله‌.


#نکته_کاربردی

📚@learn_for_keeps
3👍2
be grateful/thankful for small ˈ‍mercies
بازهم جای شکرش باقیه / باز هم شکر/ خدا رو شکر که بدتر نشد.

to be happy that a situation that is bad is not as bad as it could have been

💢 Well, at least you weren't hurt. I suppose we should be grateful for small mercies.

شکر خدا آسیبی ندیدی.بنظرم باید خدا را شاکر باشیم که بدتر نشد.

💢 She wasn’t too badly hurt, so we should be thankful for small mercies.
او خیلی آسیب ندید  پس باید خدا را شکر کنیم . / بازهم جای شکرش باقیه‌.


#اصطلاحات

📚@learn_for_keeps
👍31
🟣 چند جمله با ساختاری زیبا و کاربردی

My uncle was a famous radio personality in his day (=at the time he was most successful).
تو زمون / دوران خودش

Don’t be too disappointed you didn’t win – your day will come (=you will be successful in the future).
روز تو هم می رسه. / تو هم یه روزی به موفقیت میرسی.

Game shows like that have had their day (=were successful in the past, but are not any more).
برای خودشون دورانی داشتند


#اصطلاحات

📚@learn_for_keeps
👍3
if he’s, she’s, etc. a ˈ‍day
(informal)
( در مورد سن ) دست کم / حداقل

🔶 نکته : این عبارت در انتهای جمله بعد از عدد سن بکار می رود.

(used when talking about somebody’s age) at least

💢 He must be 70 if he's a day.
دست کم باید ۷۰ سالش باشه.

💢 She’s ninety if she’s a day.
دست کم ۹۰ سالشه.


#اصطلاحات

📚@learn_for_keeps
👍5
🟣 دو کاربرد جالب قید thankfully

کاربرد اول : بعنوان sentence adverb
🔶 به معنی خوشبختانه


💢 There was a fire in the building, but thankfully no one was hurt.
آتش سوزی در ساختمان رخ داد اما خوشبختانه کسی آسیب ندید.

💢Thankfully no one was harmed in the accident.
خوشبختانه کسی در تصادف آسیب ندید.

💢The baby fell out of the window but thankfully the bushes broke
 her fall.
کودک از پنجره به بیرون پرت شد اما خوشبختانه بوته ها جلوی سقوطش را گرفتند.

کاربرد دوم :  بعنوان قید حالت adverb of manner
🔶 بمعنی با رضایت / با خرسندی


💢I accepted the invitation
 thankfully.
من دعوت او را با خرسندی پذیرفتم.

💢 He accepted the drink thankfully.
او نوشیدنی را با خرسندی پذیرفت.


#نکته_کاربردی

📚@learn_for_keeps
6👍1
🟣 grateful vs thankful

grateful
ممنون / سپاسگزار ( بابت لطفی که شخصی در حق ما می کند)

thankful
شاکر / شکرگزار ( بابت حادث نشدن اتفاقی نامطلوب)


#نکته_کاربردی

📚@learn_for_keeps
👍3
light-fingered  /ˌ‍laɪt ˈ‍fɪŋɡəd/
(adjective) (informal)
دست کج

likely to steal things

💢 There are some light-fingered people around at the racetrac


#اصطلاحات

📚@learn_for_keeps
2👍2
set somebody back $50/£100 etc
(محاوره ، قیمت ) آب خوردن برای ، تمام شدن برای

( informal) to cost someone a lot of money

💢 This jacket set me back over £1,000.
این کاپشن برام ۱۰۰۰ پوند آب خورد.

💢 The repairs could set you back over £200.
تعمیرات ممکنه بیش از ۲۰۰ پوند پات در بیاد.


#اصطلاحات

📚@learn_for_keeps
👍2
choose:
🔶 انتخاب کردن ( از بین چند چیز)

 to decide which one of several things you want: 

💢I chose a black dress.
 
💢Which dessert should I choose?

pick:
🔶 انتخاب کردن ( همینجوری / شانسی)

to choose something, especially without thinking carefully. Pick is more informal than choose: 

💢Pick any number from one to ten.

select ( formal ):
🔶 انتخاب کردن ( با تامل زیاد)

to choose something, especially after thinking carefully:

💢 The committee will meet to select a new chairman. 

💢 All our instructors are carefully selected.

opt for/go for :
🔶 انتخاب کردن ( چیزی بجای چیزی دیگر)

to choose one thing instead of another: 

💢Many car buyers opt for used vehicles.

 💢 I think I’ll go for the chocolate cake.

decide on:
🔶 (بعد از تفکر زیاد ) چیزی/ کسی را انتخاب کردن / تصمیم به انجام کاری گرفتن

 to choose something from many possible things, especially when the decision has been difficult or taken a long time:

💢 I can't decide on who to invite.

💢Thomas had decided on a career as a writer.

single out :
🔶 انتخاب کردن / گلچین کردن

to choose one person or thing from a group because they are better, worse, more important etc than the others:

💢 Why should he be singled out for special treatment? 

💢One student was singled out for special attention.

take/ have your pick :
🔶 هر کدام را که می خواهید انتخاب کنید/ به خواست خود چیزی یا کسی را انتخاب کردن

especially spoken to choose anything you want, especially when there are many different things available: 

💢You can take your pick from Bodrum’s many bars and restaurants.

💢Have a look at the menu and take your pick.

💢He knew he could take his pick of any of the girls in the office.

💢Sarah could have her pick of any university in the country.


#اصطلاحات

📚@learn_for_keeps
4
be a closed book 
(موضوع / درس )  مجهول بودن / ناشناخته بودن

a subject that you do not understand or know anything about:

💢Chemistry is a closed book to me.
درس شیمی برای من ناشناخته است‌./ برام گنگه.

be an open book
قابل فهم بودن

🔶 1. To be easy to understand or decipher.

💢 I wish these legal contracts were an open book.
ایکاش این قراردادها قابل فهم بودند.


🔶 2. To act (or purport to act) honestly, with no secrets.
بی شیله پیله بودن / صاف و صادق بودن

💢 Ask me anything, I'm an open book.
هرچی خواستی ازم بپرس. من آدم صاف و صادقی هستم.

💢 Adam says he's an open book, but I've seen him sneaking out of his house late at night.
ادم میگه که او آدم بی شیله پیله ای است اما من دیدم که شب دیر وقت یواشکی از خونه اش می زنه بیرون‌.


#اصطلاحات

📚@learn_for_keeps
👍4
🟣 shut vs close

در بسیاری موارد هر دو یکسان هستند:

💢Close / Shut the door behind you.

💢 I shut / closed my eyes anf fell asleep.

اما

برای چمدان / جعبه / صندوق و چیزهایی ازاین قبیل از shut استفاده می کنیم:

💢 My suitcase was so full I couldn't shut it.

برای مغازه / دفتر کار / مطب ....از هر دو استفاده می کنیم:

💢 What time do the banks shut / close?

اما برای اماکن عمومی مانند موزه / پارک / نمایشگاه ....از close به معنی تعطیل بودن استفاده می کنیم:

💢 Museums / The gallery will close on Sundays.

برای جلسه / مذاکره از close به معنی پایان/ خاتمه یافتن/ به اتمام رسیدن استفاده می کنیم:

💢 The meeting closed at 10:00.

برای جاده / ریل / تونل ....از close به معنی بستن / مسدود کردن استفاده می کنیم:

💢 They have closed the road because of an accident.


#اصطلاحات

📚@learn_for_keeps
👍8
2025/07/13 01:24:25
Back to Top
HTML Embed Code: