tgoop.com/leilaardebili/161
Last Update:
⚠️مراقب دوالپاهای اطرافمان باشیم!
در باورهای مردمان برخی از مناطق ایران موجودی وجود دارد با بدنی نحیف و پاهایی بلند که اغلب شبیه به پیرمردی ضعیف و ناتوان است که با ناله و زاری و التماس از رهگذران تقاضای کمک میکند. اما وقتی کسی از روی دلسوزی به او کمک کند به محض اینکه او را روی کولش سوار میکند پیرمرد پاهای بلند خود را دور کمر یا گردن عابر میپیچد و چون بر او غالب است به شکل بیرحمانهای به پهلو و گلوی او فشار میآورد طوریکه فرد از ترس خفه شدن مجبور میشود بردهوار از او تبعیت کند. از این رو، بعضاً فرد را انذار میدادند که در کوچههای خلوت و بیوقت(مثلاً صبح خیلی زود یا شب دیرورقت) از خانه بیرون نروند چراکه ممکن است گرفتار دوالپاها شود.
یکی از ایدههای اصلی ریچارد هونک(1997) در کتاب «ضربالمثل در ذهن» آن است که مسئله شناخت و ذهن که امروزه بواسطه علوم شناختی مورد توجه قرار گرفته است در واقع چیز تازهای نیست، بلکه انسانها از زمانی که توانایی ارتباط با هم پیدا کردند مفهومسازیهای خود از جهان اطراف و نحوه حل مسئله و مواجهه با شرو خیر این جهان را در قالب متلها و ضربالمثلها و جملات قصار البته باورها و قصههای عامیانه و غیره دستورمند کرده و آنها را به صورت یک مفهوم بستهبندی شده در خزانه زبانی و حافظه جمعی خود نگه داشتهاند تا در وقت ضرورت از آن استفاده کند. ازاین رو، به نظرم میرسد که باور عامیانه به وجود موجودی به نام دوالپا بیش از آنکه جنبه مصداقی داشته باشد تعبیری استعاری است.
امروز در بین روایت یکی از دوستان از زندگی شخصیاش یاد این موجود افسانهای افتادم و اینکه گاهی اطرافیان ما چقدر شبیه به این دوالپاها هستند. کسانی که در ابتدای همکاری یا رابطه یا هر نوع ارتباط با مهربانی و گاه اظهار عجز و ناتوانی به ما نزدیک میشوند و به انحای مختلف نشان میدهند که افراد بیخطر و بیضرری هستند که تنها نیازمند دستگیریاند. این افراد روی دو نقطه حساس در عواطف ما دست میگذارند. یکی نوعدوستی تا حد دلسوزی و دیگری دستگیری از همنوع و امان از روزی که دستگیرشان شویم، کارمان تمام است.
در چند سال اخیر پای درد دل خیلی از دوستانی که دچار شکست عشقی شدهاند یا به انحای مختلف از همکاری و دوستیهایشان ضربه دیدهاند نشستهام و متاسفانه باید گفت که داستان اکثر این افراد مربوط به دوران اسارتشان در دست یکی از این دوالپاها است. داستان مردی یا زنی که در طلب عشق، مهربانی، همکلامی، همکاری، پول و غیره به آنها پناه آورده اما بعد از چندی که آنها متوجه شدهاند که همه چیز در این ارتباط یکطرفه است و وقتی از فرد خواستهاند تا زحمت را کم کند تازه متوجه تسمههایی شدهاند که به دور آنها تنیده شده است، و گاه حتی وضعیت تا جایی وخیم شده است که دوالپاهای عزیز ادعا کردهاند که آن میزبانهای بدبخت بودهاند که به او پناه آوردهاند و وجود خودشان، یا کارشان یا عواطفشان قائم به دوالپاست.
غرض از این تحریر، آن بود که بگویم مراقب این دوالپاها که گاه اگر چابک و حواس جمع نباشیم ممکن است تا مدتها به ما آویزان شوند و تمام توان روحی و جسمیمان را بگیرند باشیم. در آخر توجه داشته باشیم که دوالپاها الزاماً موجودات رذلی نیستند، بلکه نحوه زیست و بقایشان به این گونه است. نمیتوان آنها را شماتت کرد که چرا اینگونه زندگی میکنند اما میتوان از دام شان حذر کرد. دوالپا میتواند مدیر، همکار، استاد، دانشجو، پدرومادر، فرزند و حتی همسر و دوست و رفیقمان باشد. آنها اغلب خیلی به ما نزدیک اند.
https://www.tgoop.com/leilaardebili
BY لیلا اردبیلی
Share with your friend now:
tgoop.com/leilaardebili/161