tgoop.com/madraseh_kalam/2248
Last Update:
براهین اثبات وجود خدا_"برهان دوم"
الف. نکات مقدماتی بحث:
۱. در این پست تلاش میکنیم وجود خداوند را از طریق استدلال به "ابطال تسلسل" ثابت کنیم، متاسفانه در جوامع اهل ادیان مشاهده می شود
که عموما یا ابطال تسلسل را بدیهی می گیرند
و استدلالی برای بطلانش نمی آورند( که در این صورت فرصت سوء استفاده مخالفان فراهم میشود) یا این که از استدلال های اشتباه برای ابطال تسلسل استفاده می کنند. در حال حاضر استدلال های اشتباهی که برای ابطال تسلسل استفاده می شود مشهور شده است، اما "برهان تطبیق" که کاملا صحیح و عقلانی بوده و هیچ اشکالی در آن راه ندارد، کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
۲. برهان تطبیق با ابطال تسلسل و ازلیتِ جهانِ مقداری و اثبات حدوث و آغازمند بودن آن؛ نیازمندی جهان به خداوند و آفریننده حقیقی را اثبات میکند.
۳. تعریفِ تسلسل: تسلسل به معنای خاص یعنی علت و معلول های بی نهایتی که یک سلسله واحده باشند. ولی تسلسل به معنای عام، مطلقِ هر بی نهایتی را شامل میشود. چه علت و معلول باشند و چه نباشند [مثل سنگ هایی که کنار هم چیده شده] چه یک سلسله واحده باشند و چه مجموعه سلسله های متعدد باشند. اعتقادِ آتئیست ها، فلاسفه و صوفیه به قدم و ازلیت جهان از مصادیقِ اعتقاد به تسلسل است.
ب. مبحثِ اصلی برهانِ کلامی تطبیق:
۱. ابتدا این برهان را روی مثال طناب پیاده می کنیم تا به صورت کامل برایتان جا بیفتد. فرض کنید دو طناب داریم که ادعا شده بی ابتدا هستند اما انتها دارند:
...-----------------------------------
...--------------------
سوال می کنیم انتهای این دو طناب مساوی هستند یا یکی بیشتر است و یکی کمتر؟ قطعا مساوی نیستند؛ زیرا بیشتری طناب دوم و کمتری طناب اول به وضوح درک می شود و آن را انکار نمی کند مگر مجنونی که به دلیل عدم داشتن قوه عاقله قابلیت درک بحث های عقلی را ندارد.
٢. اما اگر گفته شد طناب دوم انتهایش از طناب اول کمتر است(که صحیح هم همین است). می گوییم در مقام تحلیل و بررسی های عقلی طناب دوم را جلو بکشید به طوری که انتهایش با انتهای طناب اول مساوی شود. وقتی انتهای طناب دوم با انتهای طناب اول مساوی شد، می گوییم که تا قبل از مساوی شدن انتها ها، نقصان و کاستی طناب دوم از جهت انتها بود، اما الان که انتها مساوی شده آیا هنوز نقصان و کاستی داریم یا نه؟
نمی توان نقصان و کاستی را منکر شد، چون ما چیزی به طناب نیفزودیم تا نقصان و کاستی از بین برود؛ بلکه ما همان طناب را با داشته هایش جلو کشیدیم. پس کاستی و نقصان باقی است.
حال که کاستی و نقصان باقی است، چاره ای نیست جز این که گفته شود، این کاستی و نقصان به سمت ابتدا رفته است؛ یعنی طناب دوم از جهت ابتدا کمتر از طناب اول است و این گونه ثابت می شود که هر دوی این طناب ها ابتدا دارند و ادعای بی ابتدا بودنشان از اول همان اشتباه بوده. فتامل!
۳. همچنین این برهان را می توان روی یک سلسله هم پیاده کرد به این صورت که یک طناب داریم که انتها دارد اما ادعا شده که بی ابتدا است به این صورت:
...------------------------------------------
بعد در مقام تحلیل عقلی از انتهای این طناب کم می کنیم:
...-----------------------------
بعد طناب را در مقام تحلیل عقلی جلو می کشیم تا نسبت به انتهایی که از قبل داشته مساوی شود.
حال وقتی انتهای فعلی این طناب با انتهایی که از قبل داشته مساوی شد، سوال می کنیم که این نقصان و کمبودی که این طناب نسبت به قبلش داشته از بین رفته یا باقی مانده است؟
٤. قطعا این کمبود از بین نرفته زیرا ما چیزی به طناب نیفزودیم، بلکه همان را با داشته هایش جلو کشیدیم، پس مشخص می شود که این کمبود و نقصان همچنان باقی است، حال که باقی است باید سوال کنیم که این کمبود و نقصان کجا رفته؟ چاره ای نداریم جز این که بگوییم به ابتدا رفته است یعنی اندازه فعلی این طناب از جهت ابتدا از اندازه قبلی اش کمتر است؛ و این ثابت می کند که این طناب چه قبل از کم شدن و چه بعد از کم شدنش ابتدا داشته است.
نکته قابل توجه: اگر ادعا شد سلسله ای ابتدا دارد اما انتها ندارد همین برهان را به نحو بر عکس روی آن پیاده می کنیم و انتها نداشتن را ابطال می کنیم. همچنین اگر ادعا شد که سلسله ای نه ابتدا دارد و نه انتها، به یک نقطه از آن توجه می کنیم، بعد این برهان را اول از سمت چپ بعد از سمت راست روی آن پیاده می کنیم. بنابراین ثابت می کنیم که آن سلسله از هر دو طرف محدود است یعنی هم ابتدا دارد و هم انتها.
ادامه متن🔻
@madraseh_kalam
BY مدرسه کلام
Share with your friend now:
tgoop.com/madraseh_kalam/2248