tgoop.com/madraseh_kalam/2263
Last Update:
برهانِ اثباتِ وحدانیتِ خداوند (تقریرِ دوم)
۱. تقریرِ استدلال به نحو اجمالی:
دوئیت و تعدد زمانی معنا پیدا می کند که تمایزی در میان باشد و تمایز هم زمانی معنا پیدا می کند که اجزائی در میان باشد و از آنجایی که منحصراً، موجودِ بدونِ اجزا استحقاقِ الوهیت و خدایی را دارد، تمایز بین دو یا چند موجود بدون اجزا منتفی خواهد بود و وقتی هم تمایز منتفی شد، دوئیت و تعدد منتفی می شود.
۲. مقدمات استدلال تفصیلی:
مقدمه اول: عقل از طریق وجود اشیا دارای اجزا و زمان و مکان، استدلال می کند بر وجود خالقی که او موجود بدون اجزا است و زمان و مکان ندارد. (که بحثش در جای خودش مطرح شده است).
مقدمه دوم: زمانی می توانیم حکم کنیم و بگوییم دو چیز داریم، که بین آن دو فرق یا تمایزی وجود داشته باشد؛ برای مثال: وقتی گفته می شود ما در خانه دو انسان داریم، یکی علی است و یکی رضا، می پرسیم که علی و رضا به چه ملاکی دو تا هستند؟ در جواب گفته می شود: «زمانشان متفاوت است زیرا علی 14 ساله است و رضا 20 ساله است. مکانشان یکی نیست زیرا علی سمت چپ خانه است و رضا سمت راست خانه است. رنگشان یکی نیست زیرا علی سفید پوست است و رضا زرد پوست و مواردِ بسیار دیگر» اینجا است که ما دوئیت را می پذیریم. اما اگر بین علی و رضا هیچ فرقی نباشد به طوری که زمانشان یکی باشد، مکانشان یکی باشد، رنگشان یکی باشد، تغییراتشان یکی باشد، علمشان یکی باشد و خلاصه این که انقدر همه چیز آن ها یکی باشد که هیچ تفاوت و فرقی بین این دو باقی نماند و تمایز کامل منتفی شود، در این صورت می گوییم که علی و رضا دو اسم برای یک نفر هستند و اساسا قول به دوئیت برای آن ها منتفی است.
۳. تقریر استدلال به نحو تفصیلی:
اگر دو شئ بدون اجزا و زمان و مکان موجود باشند، سوال می شود که بین آن ها چه فرق و تمایزی وجود دارد؟ آیا رنگشان متفاوت است؟ اصلا رنگ ندارند. آیا تغییراتشان متفاوت است؟ اصلا تغییر ندارند. آیا مقدارشان متفاوت است؟ اصلا مقدار ندارند. آیا یکی عالم است و یکی عالم نیست؟ اصلا علم به معنای عرض ندارند. آیا قدرت یکی کمتر است و قدرت یکی بیشتر است؟ اصلا قدرت مقداری ندارند. خلاصه سخن این که عقلاً ممتنع و مُحال است که بین دو یا چند موجود بدون اجزا فرق و تمایزی وجود داشته باشد. و وقتی هم که عقل فرق و تمایز را ممتنع دانست، هیچ ملاکی برای دوئیت و تعدد آن ها باقی نمی ماند در نتیجه عقل حکم به وحدت موجود بدون اجزا و استحاله دوئیت و تعدد آن می کند.
۴. نتیجه بحث:
بنابر آنچه بیان شد، وقتی گفته می شود، خداوند متعال ذاتی بدون اجزاء، مقدار، زمان و مکان است یا به عبارتی مُجردِ مطلق می باشد؛ دیگر ذاتاً فرد و خدای دوم و سوم و شبیه و نظیر برای او تعالی محال خواهد بود. تعدد پذیری و داشتن نظیر و شبیه و نمونه دوم و سوم زمانی فرض عقلی دارد که در فضای موجودات و مخلوقات مقداری و دارای اجزاء بحث کنیم و آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم.
نکته آخر: گمان نشود که وجود خدا و وحدانیت خدا، اثباتشان دو برهان جدا دارد! این ها هر دو نتیجه هایی هستند که از "برهان حدوث عالم" گرفته می شوند.
@madraseh_kalam
BY مدرسه کلام
Share with your friend now:
tgoop.com/madraseh_kalam/2263