✅دو شیوه مقابله با تهدید تندروها
🔷اگر فردا ترامپ رئیس جمهور شود و تهدید علیه جمهوری اسلامی افزایش یابد، به دو شیوه می توان تهدید را فرو نشاند:
🔹۱. دادن انواع امتیازات پنهانی
🔹۲. تکیه بر اراده شکست ناپذیر ملت
🔷-شیوه اول ویژه دولت هایی است که:
- سفره خود را از مردم جدا کرده اند؛
-دولت را نماینده ملت نمی دانند؛
- وجود دولت را برای دولت می دانند؛
- می دانند که با دادن امتیازات مادی، قدرت بزرگ جهانی راضی می شود و برای ماندگاری حکومت مزاحمت ایجاد نمی کند.
🔷-اما شیوه دوم راه دولت هایی است که:
- اراده مردم یک کشور را اراده خدا می دانند. -خداوند شکست ناپذیر است و به همین دلیل هیچ قدرتی نمی تواند اراده ملت را بشکند.
- ملت پدیده ای دائمی است و پدیده دائمی را نمی توان شکست داد.
🔷نتیجه: بسیار مهم است که رئیس جمهور انتخاب شده، خود را نماینده اراده ملت بداند و بر قدرت آنان تکیه کند؛ یا برعکس، حکومت را مستقل از اراده مردم بداند و مصالح حکومت را با دادن امتیازات پنهانی به قدرت های بزرگ، در اولویت قرار دهد.
۱تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🔷اگر فردا ترامپ رئیس جمهور شود و تهدید علیه جمهوری اسلامی افزایش یابد، به دو شیوه می توان تهدید را فرو نشاند:
🔹۱. دادن انواع امتیازات پنهانی
🔹۲. تکیه بر اراده شکست ناپذیر ملت
🔷-شیوه اول ویژه دولت هایی است که:
- سفره خود را از مردم جدا کرده اند؛
-دولت را نماینده ملت نمی دانند؛
- وجود دولت را برای دولت می دانند؛
- می دانند که با دادن امتیازات مادی، قدرت بزرگ جهانی راضی می شود و برای ماندگاری حکومت مزاحمت ایجاد نمی کند.
🔷-اما شیوه دوم راه دولت هایی است که:
- اراده مردم یک کشور را اراده خدا می دانند. -خداوند شکست ناپذیر است و به همین دلیل هیچ قدرتی نمی تواند اراده ملت را بشکند.
- ملت پدیده ای دائمی است و پدیده دائمی را نمی توان شکست داد.
🔷نتیجه: بسیار مهم است که رئیس جمهور انتخاب شده، خود را نماینده اراده ملت بداند و بر قدرت آنان تکیه کند؛ یا برعکس، حکومت را مستقل از اراده مردم بداند و مصالح حکومت را با دادن امتیازات پنهانی به قدرت های بزرگ، در اولویت قرار دهد.
۱تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🔰اندیشه های مرگبار پیرامون حقیقت های آسمانی و فرهنگ جامعه
✅علی ع خطاب به خوارج: "فان ید الله مع الجماعه و ایاکم و الفرقه" " از جدا شدن از مردم دست بردارید؛ چرا که بی تردید، دست خدا، بالاترین دست جهان، همراه و بر سر جماعت مسلمانان است." نهج البلاغه، خ ۱۲۷
✳️متفکران آرمان گرا که سهمی از قدرت سیاسی نیز دارند، چنین می اندیشند که حقایق آسمانی عالم، بعد از زمینی شدن، مستقیم در ذهن آنان نشسته و آنان، همچون یک نماینده خدا و رسول خدا ص یا امامان ع در روی زمین، موظف اند آن حقایق را در اختیار دیگر مردمان قرار دهند و آن حقایق را از بالا به پایین با تکیه بر قدرت سیاسی در جامعه اجرا کنند.
✳️خطای این نگرش به دین و فرهنک بسیار مرگبار است. صاحبان این رویکرد، نمی دانند که حقایق آسمانی بعد از آنکه با وساطت جبرائیل و رسول خدا ص و دیگر معصومان ع زمینی شد، ابتدا در ذهن همه زمینیان که بدان ایمان آورده اند می نشیند و نه در ذهن یک یا چند نفر از میان دیگر مردمان. حقایق زمینی شده، متعلق به همه کسانی است که آن حقایق را پذیرفته اند و به تدریج در جامعه نهادینه ساخته اند.
✳️جامعه ای که حقایق مذهبی را پذیرفته و آن را به ارزش های وجودی جامعه تبدیل کرده است، تنها مرجع معتبر برای تبدیل کردن آن ارزش ها به هنجارهای جامعه خواهد بود. دور زدن ارزش های اجتماعی شده از سوی یک یا چند فرد، و تبدیل کردن ارزشهای ذهنی خود، بنام خدا و معصومان ع به هنجارهای بالفعل جامعه، تحمیل کردن حکم تک عقل جزئی بر عقل های فراوان اجتماعی شده است.
✳️ نگاه قابل دفاع این است که حاکمان جامعه برنامه های فرهنگی خود را باید از متن جامعه استخراج کنند و همان ها را به مجموعه قوانین تدوین یافته تبدیل کنند. حاکمان باید تنها چنین قوانین مایه دار و ریشه دار اجتماعی را به اجرا در آورند. در این صورت می توان مدعی شد که دولتمردان جامعه بازتاب دهنده زیست جهان دینی-معنوی جامعه هستند.
✳️در مقابل، حکمرانانی که خود را مستقیم نماینده خدا، رسول خدا ص و معصومان ع می دانند و به ارزش های اجتماعی شده بی توجه اند، برنامه های فرهنگی چنان حاکمانی، قوانینی که هماهنگ با آن برنامه ها تدوین می کنند و سیاستگذاری های عملی و تبدیل شده به تصمیم گیری های عملی که از چنان قوانینی بر می خیزد، همگی به معنای تحمیل امر ذهنی شخصی شده، بر جامعه و تقابل با روح کلی جامعه خواهد بود. این نگاه مهندسانه به دین و فرهنگ، یکی از ریشه های شکل گیری فاصله عمیق بین دولت و جامعه است.
✳️نتیجه: در انتخابات کنونی کاندیدایی شایستگی انتخاب شدن را دارد که برنامه های فرهنگی او نه نسخه ای پیشینی و مبتنی بر الگوی تک ذهنی، که بر خاسته از برگشت به ارزش های پذیرفته شده در جامعه امروز ایران باشد. حاکمان آینده کشور باید در دینداری و فرهنگ ورزی از جامعه الهام بگیرند و مسلمانی و فرهیختگی شخصی خود را بر جامعه در قالب فرهنگ یا هر عنوان دیگری تحمیل نکنند. بدون تردید عیار حقانیت دینداری و فرهنگ جامعه از معدل دینداری و فرهنگ حاکمان بیشتر است.
۲تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✅علی ع خطاب به خوارج: "فان ید الله مع الجماعه و ایاکم و الفرقه" " از جدا شدن از مردم دست بردارید؛ چرا که بی تردید، دست خدا، بالاترین دست جهان، همراه و بر سر جماعت مسلمانان است." نهج البلاغه، خ ۱۲۷
✳️متفکران آرمان گرا که سهمی از قدرت سیاسی نیز دارند، چنین می اندیشند که حقایق آسمانی عالم، بعد از زمینی شدن، مستقیم در ذهن آنان نشسته و آنان، همچون یک نماینده خدا و رسول خدا ص یا امامان ع در روی زمین، موظف اند آن حقایق را در اختیار دیگر مردمان قرار دهند و آن حقایق را از بالا به پایین با تکیه بر قدرت سیاسی در جامعه اجرا کنند.
✳️خطای این نگرش به دین و فرهنک بسیار مرگبار است. صاحبان این رویکرد، نمی دانند که حقایق آسمانی بعد از آنکه با وساطت جبرائیل و رسول خدا ص و دیگر معصومان ع زمینی شد، ابتدا در ذهن همه زمینیان که بدان ایمان آورده اند می نشیند و نه در ذهن یک یا چند نفر از میان دیگر مردمان. حقایق زمینی شده، متعلق به همه کسانی است که آن حقایق را پذیرفته اند و به تدریج در جامعه نهادینه ساخته اند.
✳️جامعه ای که حقایق مذهبی را پذیرفته و آن را به ارزش های وجودی جامعه تبدیل کرده است، تنها مرجع معتبر برای تبدیل کردن آن ارزش ها به هنجارهای جامعه خواهد بود. دور زدن ارزش های اجتماعی شده از سوی یک یا چند فرد، و تبدیل کردن ارزشهای ذهنی خود، بنام خدا و معصومان ع به هنجارهای بالفعل جامعه، تحمیل کردن حکم تک عقل جزئی بر عقل های فراوان اجتماعی شده است.
✳️ نگاه قابل دفاع این است که حاکمان جامعه برنامه های فرهنگی خود را باید از متن جامعه استخراج کنند و همان ها را به مجموعه قوانین تدوین یافته تبدیل کنند. حاکمان باید تنها چنین قوانین مایه دار و ریشه دار اجتماعی را به اجرا در آورند. در این صورت می توان مدعی شد که دولتمردان جامعه بازتاب دهنده زیست جهان دینی-معنوی جامعه هستند.
✳️در مقابل، حکمرانانی که خود را مستقیم نماینده خدا، رسول خدا ص و معصومان ع می دانند و به ارزش های اجتماعی شده بی توجه اند، برنامه های فرهنگی چنان حاکمانی، قوانینی که هماهنگ با آن برنامه ها تدوین می کنند و سیاستگذاری های عملی و تبدیل شده به تصمیم گیری های عملی که از چنان قوانینی بر می خیزد، همگی به معنای تحمیل امر ذهنی شخصی شده، بر جامعه و تقابل با روح کلی جامعه خواهد بود. این نگاه مهندسانه به دین و فرهنگ، یکی از ریشه های شکل گیری فاصله عمیق بین دولت و جامعه است.
✳️نتیجه: در انتخابات کنونی کاندیدایی شایستگی انتخاب شدن را دارد که برنامه های فرهنگی او نه نسخه ای پیشینی و مبتنی بر الگوی تک ذهنی، که بر خاسته از برگشت به ارزش های پذیرفته شده در جامعه امروز ایران باشد. حاکمان آینده کشور باید در دینداری و فرهنگ ورزی از جامعه الهام بگیرند و مسلمانی و فرهیختگی شخصی خود را بر جامعه در قالب فرهنگ یا هر عنوان دیگری تحمیل نکنند. بدون تردید عیار حقانیت دینداری و فرهنگ جامعه از معدل دینداری و فرهنگ حاکمان بیشتر است.
۲تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
Forwarded from دانشگاه مفید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری
موضوع: «چرایی شرکت در انتخابات»
دکتر محمود شفیعی، عضو هیات علمی دانشگاه مفید
@publicmofid
موضوع: «چرایی شرکت در انتخابات»
دکتر محمود شفیعی، عضو هیات علمی دانشگاه مفید
@publicmofid
🔰حکمرانی پیامبرانه
✅امروزه ذهنیت نادرستی را جا انداخته اند که حکمرانی در جامعه باید در خدمت مومنان جامعه باشد. این ذهنیت محصول دیدگاهی غیرقابل دفاع درباره چیستی حکومت است. تجربه حکمرانی نبوی نادرست بودن این تصور را به خوبی برملا می کند. سیاست ورزی آن حضرت از چند ویژگی اساسی برخوردار بود:
✅۱. حکومت قرادادی: خروج پیامبر از مکه و ورودش به مدینه بر اساس دو قرارداد عقبه اول و دوم صورت گرفت. تاسیس حکومت در مدینه و چارچوب حکمرانی در مدینه هم بر اساس یک قرار داد جامع و چند جانبه بین مومنان، یهودیان و مشرکان متسالم آغاز گشت. امت مدینه نه تنها مسلمانان که حتی مشرکان را شامل می شد.
✅۲. برادری: یکی از اولین اقدامات پیامبر ص در مدینه مهار کینه توزی های تاریخی قبیله ای و نزدیک کردن گروه های قبیله ای گوناگون حاضر و مهاجر به یکدیگر بود. برادر سازی نابرادران را می توان مهمترین گام تبدیل جامعه خشن و خونریز بدوی به جامعه مدنی به دست پیامبر گرامی اسلام ص در نظر گرفت.
✅۳. حکومت جمعی: دو ایده قرآنی-روایی بیعت و مشورت نشان می دهد که حکمرانی پیامبر ص نه متکی بر تک ذهن یا سلیقه چند نفر که مبتنی بر گفتگوها و اقدامات مستمر همگانی جریان یافت. پیامبر ص به گونه ای حکومت کرده بود که فاصله ای بین او و مردمانش باقی نمانده بود.
✅۴. حکومت برای همه نه خواص: حکمرانی پیامبر به گونه ای جریان یافت که میدان جاذبه آن به گرایش همگان به سوی او منتهی گشت. بدترین دشمنان اسلام یعنی ابوسفیان ها نیز بدان رو آوردند. امنیت برای همه، رفاه برای همه، صلح و دوستی با همه مردم و احترام به طبقات گوناگون جامعه از اصول خدشه ناپذیر آن حضرت بود.
✅۵. انسجام حداکثری: بر پایه آنچه گذشت، حکومت پیامبر جامعه چند پاره متخاصم را به جامعه متکثر اهل گذشت و مدارا تبدیل کرد. در جامعه پیامبر ص همه خودی بودند و این گونه نبود که تنها سلمانها و ابوذرها دور پیامبر ص باقی بمانند و دیگران از او گریزان باشند. در شورای پیامبر ص مومن و منافق بی خطر حضور داشتند. در داخل جامعه پیامبر ص همه رحماء بودند. مقابل این جامعه، "کفار" به حساب می آمدند. کفار کسانی بودند که نه تنها قرار داد نداشتند بلکه مشغول جنگ و ستیز با مسلمانان بودند.
✅نتیجه: کسانی از حکمرانان و مدعیان حکومت در ایران امروز که بین خود و جامعه دیوارهایی آهنین از مفاهیم خودی-غیرخودی، انقلابی-غیرانقلابی، و مفاهیمی از این قبیل ساخته اند و خدمات مادی و معنوی حکومت را به شکل تبعیض آمیز فقط بین خودی ها تقسیم کرده اند، اینها از روح جامعه دینی فرسنگ ها به دورند. این جدا سازی ها، هر چند بنام دین رقم بخورد، محصول جامعه جدید مارکسیستی کمونیستی است که بنام ایدئولوژی، جامعه را به دو قطب خودی و غیرخودی تقسیم می کرد. مشکل امروز ما همین فاصله عمیق بین دولت و ملت است. کاندیدایی شایسته حمایت است که دنبال کم کردن این فاصله باشد.
۷تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✅امروزه ذهنیت نادرستی را جا انداخته اند که حکمرانی در جامعه باید در خدمت مومنان جامعه باشد. این ذهنیت محصول دیدگاهی غیرقابل دفاع درباره چیستی حکومت است. تجربه حکمرانی نبوی نادرست بودن این تصور را به خوبی برملا می کند. سیاست ورزی آن حضرت از چند ویژگی اساسی برخوردار بود:
✅۱. حکومت قرادادی: خروج پیامبر از مکه و ورودش به مدینه بر اساس دو قرارداد عقبه اول و دوم صورت گرفت. تاسیس حکومت در مدینه و چارچوب حکمرانی در مدینه هم بر اساس یک قرار داد جامع و چند جانبه بین مومنان، یهودیان و مشرکان متسالم آغاز گشت. امت مدینه نه تنها مسلمانان که حتی مشرکان را شامل می شد.
✅۲. برادری: یکی از اولین اقدامات پیامبر ص در مدینه مهار کینه توزی های تاریخی قبیله ای و نزدیک کردن گروه های قبیله ای گوناگون حاضر و مهاجر به یکدیگر بود. برادر سازی نابرادران را می توان مهمترین گام تبدیل جامعه خشن و خونریز بدوی به جامعه مدنی به دست پیامبر گرامی اسلام ص در نظر گرفت.
✅۳. حکومت جمعی: دو ایده قرآنی-روایی بیعت و مشورت نشان می دهد که حکمرانی پیامبر ص نه متکی بر تک ذهن یا سلیقه چند نفر که مبتنی بر گفتگوها و اقدامات مستمر همگانی جریان یافت. پیامبر ص به گونه ای حکومت کرده بود که فاصله ای بین او و مردمانش باقی نمانده بود.
✅۴. حکومت برای همه نه خواص: حکمرانی پیامبر به گونه ای جریان یافت که میدان جاذبه آن به گرایش همگان به سوی او منتهی گشت. بدترین دشمنان اسلام یعنی ابوسفیان ها نیز بدان رو آوردند. امنیت برای همه، رفاه برای همه، صلح و دوستی با همه مردم و احترام به طبقات گوناگون جامعه از اصول خدشه ناپذیر آن حضرت بود.
✅۵. انسجام حداکثری: بر پایه آنچه گذشت، حکومت پیامبر جامعه چند پاره متخاصم را به جامعه متکثر اهل گذشت و مدارا تبدیل کرد. در جامعه پیامبر ص همه خودی بودند و این گونه نبود که تنها سلمانها و ابوذرها دور پیامبر ص باقی بمانند و دیگران از او گریزان باشند. در شورای پیامبر ص مومن و منافق بی خطر حضور داشتند. در داخل جامعه پیامبر ص همه رحماء بودند. مقابل این جامعه، "کفار" به حساب می آمدند. کفار کسانی بودند که نه تنها قرار داد نداشتند بلکه مشغول جنگ و ستیز با مسلمانان بودند.
✅نتیجه: کسانی از حکمرانان و مدعیان حکومت در ایران امروز که بین خود و جامعه دیوارهایی آهنین از مفاهیم خودی-غیرخودی، انقلابی-غیرانقلابی، و مفاهیمی از این قبیل ساخته اند و خدمات مادی و معنوی حکومت را به شکل تبعیض آمیز فقط بین خودی ها تقسیم کرده اند، اینها از روح جامعه دینی فرسنگ ها به دورند. این جدا سازی ها، هر چند بنام دین رقم بخورد، محصول جامعه جدید مارکسیستی کمونیستی است که بنام ایدئولوژی، جامعه را به دو قطب خودی و غیرخودی تقسیم می کرد. مشکل امروز ما همین فاصله عمیق بین دولت و ملت است. کاندیدایی شایسته حمایت است که دنبال کم کردن این فاصله باشد.
۷تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✴️۶. افزایش تعداد فقرا: با افزایش مالیات و قیمت ارز و افزایش شدید نقدینگی و کاهش ارزش ریال، بر تعداد فقرا به شدت افزوده شده و بخش بزرگی زیر خط فقر قرار گرفتند. میلیون ها نفر در این دوره به تازگی و اولین بار فقیر شدند.
✴️۷. کاهش طبقه متوسط: اقتصاد دولت سیزدهم به ضرر گروه های مختلف در طبقه متوسط تمام شد و بسیاری از آنان به طبقه پایین سقوط کردند. علی رغم رشد اقتصادی مورد ادعا، این رشد وارد جیب مردم نشد. کارمندان، خرده پاها در بخش تولید و تجارت به شدت متضرر شدند. طبقات پایین هم از شدت فقر به انواع بیماری های جسمی و روحی دچار گشتند.
✴️۸. تبعیض و بی عدالتی: با اقتصاد این دوره فاصله طبقات بالا و پایین به شدت افزایش یافت و علی رغم وجود انواع کالاهای مصرفی در بازار، در عمل بیشترین خریدار این کالاها به اقلیت طبقات بالا تعلق گرفت. بسیاری از طبقات پایین بخاطر فقر شدید و فاصله عمیق طبقاتی و احساس نابرابری غیرقابل قبول، دچار افسردگی شدند و جوانان ناتوان از تهیه مسکن و شغل و ازدواج، به آینده ناامید گشتند.
✴️۹. مهاجرت نخبگان: در شرایطی که بازار کار به طور غیرعادلانه در اختیار ناخودی ها قرار می گرفت و شایستگان ناخودی از یافتن شغل مناسب ناامید شدند و به مهاجرت گسترده به کشورهای مختلف رو آوردند. البته این مهاجرت چنان بود که بهترین ها را به بیرون از کشور جذب کرد و کشور را از بخش بزرگی از نیروی کارآمد انسانی محروم ساخت.
✴️۱۰. بی اعتمادی: نتیجه نهایی بی عهدی و ناکارآمدی، گسترش حیرت آور بی اعتمادی در جامعه بود. مردم در شرایطی قرار گرفتند که دیگر نمی توانند به دولت ها اعتماد کنند. همین بی اعتمادی اکنون فاصله عمیقی بیم دولت و ملت به وجود آورده است.
🛑نتیجه: حامیان دولت بهتر است، به جای دفاع تخصصی از اقتصاد، بخاطر ناسازگاری آن با چهره آشکار وضعیت اقتصادی در ایران امروز، با نقد ناکامی ها اعتماد را بر جامعه برگردانند و اعلام کنند که اشتباهات گذشته را چگونه جبران خواهند کرد.
۱۱تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✴️۷. کاهش طبقه متوسط: اقتصاد دولت سیزدهم به ضرر گروه های مختلف در طبقه متوسط تمام شد و بسیاری از آنان به طبقه پایین سقوط کردند. علی رغم رشد اقتصادی مورد ادعا، این رشد وارد جیب مردم نشد. کارمندان، خرده پاها در بخش تولید و تجارت به شدت متضرر شدند. طبقات پایین هم از شدت فقر به انواع بیماری های جسمی و روحی دچار گشتند.
✴️۸. تبعیض و بی عدالتی: با اقتصاد این دوره فاصله طبقات بالا و پایین به شدت افزایش یافت و علی رغم وجود انواع کالاهای مصرفی در بازار، در عمل بیشترین خریدار این کالاها به اقلیت طبقات بالا تعلق گرفت. بسیاری از طبقات پایین بخاطر فقر شدید و فاصله عمیق طبقاتی و احساس نابرابری غیرقابل قبول، دچار افسردگی شدند و جوانان ناتوان از تهیه مسکن و شغل و ازدواج، به آینده ناامید گشتند.
✴️۹. مهاجرت نخبگان: در شرایطی که بازار کار به طور غیرعادلانه در اختیار ناخودی ها قرار می گرفت و شایستگان ناخودی از یافتن شغل مناسب ناامید شدند و به مهاجرت گسترده به کشورهای مختلف رو آوردند. البته این مهاجرت چنان بود که بهترین ها را به بیرون از کشور جذب کرد و کشور را از بخش بزرگی از نیروی کارآمد انسانی محروم ساخت.
✴️۱۰. بی اعتمادی: نتیجه نهایی بی عهدی و ناکارآمدی، گسترش حیرت آور بی اعتمادی در جامعه بود. مردم در شرایطی قرار گرفتند که دیگر نمی توانند به دولت ها اعتماد کنند. همین بی اعتمادی اکنون فاصله عمیقی بیم دولت و ملت به وجود آورده است.
🛑نتیجه: حامیان دولت بهتر است، به جای دفاع تخصصی از اقتصاد، بخاطر ناسازگاری آن با چهره آشکار وضعیت اقتصادی در ایران امروز، با نقد ناکامی ها اعتماد را بر جامعه برگردانند و اعلام کنند که اشتباهات گذشته را چگونه جبران خواهند کرد.
۱۱تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🔷ما و اقتصاد جهانی
🔹-در مناظره دیشب دو کاندیدای محترم جمهور، یکی از آنها تاکید می کرد که چرا کشورهای جهان را به دو سه کشور محدود کردیم، در حالیکه در جهان کنونی بیش از دویست کشور وجود دارد. این دیدگاه، به نظر بنده با اشکال اساسی مواجه است.
🔹- نظام اقتصاد جهانی، تا اندازه ای مستقل از دولت ها، در جریان است و ایران با روش خاصی که در پیش گرفته از این نظام جدا شده است. مذاکره ما با دو سه دولت، جنبه ابزاری دارد. مساله این نیست که ما به اقتصاد این دو سه کشور علاقه داریم؛ بلکه مساله این است که بدون هماهنگی با این کشورها، بخاطر نفوذی که این چند کشور محدود در اقتصاد جهانی دارند، امکان پیوستن ما به اقتصاد جهانی را با مشکل مواجه ساخته اند.
🔹-به عبارت دیگر، اساسا مساله ارتباط با کشورها نیست تا گفته شود که ما چرا ۲۰۰ کشور را رها کردیم و به دو سه کشور چسبیدیم؛ بلکه بحث این است که ما می خواهیم از طریق مذاکره با این چند کشور، موانع هماهنگ سازی اقتصاد داخلی با اقتصاد جهانی را برداریم. جدا شدن از اقتصاد جهانی استقلال اقتصادی نیست؛ بلکه انزوای اقتصادی است.
۱۲تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🔹-در مناظره دیشب دو کاندیدای محترم جمهور، یکی از آنها تاکید می کرد که چرا کشورهای جهان را به دو سه کشور محدود کردیم، در حالیکه در جهان کنونی بیش از دویست کشور وجود دارد. این دیدگاه، به نظر بنده با اشکال اساسی مواجه است.
🔹- نظام اقتصاد جهانی، تا اندازه ای مستقل از دولت ها، در جریان است و ایران با روش خاصی که در پیش گرفته از این نظام جدا شده است. مذاکره ما با دو سه دولت، جنبه ابزاری دارد. مساله این نیست که ما به اقتصاد این دو سه کشور علاقه داریم؛ بلکه مساله این است که بدون هماهنگی با این کشورها، بخاطر نفوذی که این چند کشور محدود در اقتصاد جهانی دارند، امکان پیوستن ما به اقتصاد جهانی را با مشکل مواجه ساخته اند.
🔹-به عبارت دیگر، اساسا مساله ارتباط با کشورها نیست تا گفته شود که ما چرا ۲۰۰ کشور را رها کردیم و به دو سه کشور چسبیدیم؛ بلکه بحث این است که ما می خواهیم از طریق مذاکره با این چند کشور، موانع هماهنگ سازی اقتصاد داخلی با اقتصاد جهانی را برداریم. جدا شدن از اقتصاد جهانی استقلال اقتصادی نیست؛ بلکه انزوای اقتصادی است.
۱۲تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🔰پرسش و پاسخ: حکومت همگانی یا حکومت ویژه
🖊- آیا از نظر اسلام حکومت در جامعه اسلامی، مجاز است بیت المال و دیگر خدمات حکومتی را در خدمت افراد خوب و مومن جامعه قرار دهد و آنها که با حکومت زاویه دارند، آنان را مورد تبعیض قرار دهد یا محروم سازد؟
🖊پاسخ: از آنجا که اصل حکومت با اراده و خواست مردم شکل می گیرد و بعد از تشکیلِ حکومت، بیت المال با ثروت های عمومی متعلق به همگان و مالیاتی که حکومت از مردم می گیرد، اداره می شود، به هیچ وجه حکومت حق ندارد بیت المال و دیگر خدمات را در خدمت بعضی از مردم قرار دهد و آن ها را بالسویه برای استفاده همگان سیاستگذاری نکند. اگر حکومتی چنین رفتاری در پیش گیرد، بی تردید، در حق دیگران ستم کرده است.
🖊اساسا حکومت، از نظرم اسلام، برای انسان از آن جهت که انسان است، و نه از آن جهت که ایمان دارد یا بی ایمان است، ضرورت پیدا کرده است. به عبارت دیگر نیازهای عمومی انسان در جامعه موجب شده است آنان دست به تشکیل حکومت بزنند.
🖊 امام علی علیه السلام در پاسخ خوارج که می گفتند حُکم فقط مال خداست، فرمود: "کلمه حق یراد بها باطل نعم انه لا حکم الا لله و لکن هولاء یقولون لا امره الا لله و انه لابد لالناس من امیر بر او فاجر یعمل فی امرته المومن و یستمتع فیها الکافر"
🖊 "سخن حقی است؛ اما معنای نادرستی اراده شده است. بله تشریع احکام فقط مخصوص خداست، اما این جماعت منظورشان این است حکومت از آن خداست. ولی واقعیت این است که برای مردم چاره از داشتن فرمانروا نیست، چه خوب و چه بد، تا مومن و کافر، به یکسان، بتوانند از (خدمات) آن در راستای عمل مومنانه یا بهره مندی کافرانه، برخوردار گردند."
🖊این سخن حضرت آشکارا نشان می دهد که حکومت وسیله ای بیش نیست. این وسیله مال مردم و همه انسان ها در شکل اجتماعی است که برای زندگی راحت در آن به این وسیله نیاز دارند. این انسان ممکن است مومن باشد یا کافر باشد. تازه خود حاکم نیز ممکن است، از جهت شخصی مومن باشد یا کافر. مهم این است، آن کس که فرمان ماشین حکومت را در دست گرفت کار بلد باشد و بتواند به گونه ای حکومت کند که همگان به یکسان از خدمات آن بهره مند گردند. تجربه حکومت پیامبر ص و علی ع نیز، طبق گزارش های فراوان تاریخی، همین را نشان می دهد. این دو بزرگوار به گونه ای حکومت کرده بودند که خوبان و حامیان آن دو بزرگوار و دیگر مردمان حکومت شان، هر دو دسته، خدمات لازم را از حکومت گرفته بودند و از این جهت در کمال رضایت به سر می بردند.
🖊 امام علی ع می فرماید در کوفه چنان حکومت کرده بودم که هیچ کسی بی سرپناه نبود و همگان از آب و نان (نیازهای درجه اول مادی) لازم و زندگی مناسب برخوردار بودند.
🖊نتیجه: تصوری که امروزه در ذهنیت مذهبی جامعه جاانداخته اند که حکومت مال خودی های، انقلابی یا حامی انقلابی ها، است و متاسفانه در عمل نیز تبعیضات فراوانی از این ناحیه رایج گشته است، از منظر دین مبین اسلام و تجربه حکومت نبوی و علوی قابل دفاع نیست.
۱۵تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🖊- آیا از نظر اسلام حکومت در جامعه اسلامی، مجاز است بیت المال و دیگر خدمات حکومتی را در خدمت افراد خوب و مومن جامعه قرار دهد و آنها که با حکومت زاویه دارند، آنان را مورد تبعیض قرار دهد یا محروم سازد؟
🖊پاسخ: از آنجا که اصل حکومت با اراده و خواست مردم شکل می گیرد و بعد از تشکیلِ حکومت، بیت المال با ثروت های عمومی متعلق به همگان و مالیاتی که حکومت از مردم می گیرد، اداره می شود، به هیچ وجه حکومت حق ندارد بیت المال و دیگر خدمات را در خدمت بعضی از مردم قرار دهد و آن ها را بالسویه برای استفاده همگان سیاستگذاری نکند. اگر حکومتی چنین رفتاری در پیش گیرد، بی تردید، در حق دیگران ستم کرده است.
🖊اساسا حکومت، از نظرم اسلام، برای انسان از آن جهت که انسان است، و نه از آن جهت که ایمان دارد یا بی ایمان است، ضرورت پیدا کرده است. به عبارت دیگر نیازهای عمومی انسان در جامعه موجب شده است آنان دست به تشکیل حکومت بزنند.
🖊 امام علی علیه السلام در پاسخ خوارج که می گفتند حُکم فقط مال خداست، فرمود: "کلمه حق یراد بها باطل نعم انه لا حکم الا لله و لکن هولاء یقولون لا امره الا لله و انه لابد لالناس من امیر بر او فاجر یعمل فی امرته المومن و یستمتع فیها الکافر"
🖊 "سخن حقی است؛ اما معنای نادرستی اراده شده است. بله تشریع احکام فقط مخصوص خداست، اما این جماعت منظورشان این است حکومت از آن خداست. ولی واقعیت این است که برای مردم چاره از داشتن فرمانروا نیست، چه خوب و چه بد، تا مومن و کافر، به یکسان، بتوانند از (خدمات) آن در راستای عمل مومنانه یا بهره مندی کافرانه، برخوردار گردند."
🖊این سخن حضرت آشکارا نشان می دهد که حکومت وسیله ای بیش نیست. این وسیله مال مردم و همه انسان ها در شکل اجتماعی است که برای زندگی راحت در آن به این وسیله نیاز دارند. این انسان ممکن است مومن باشد یا کافر باشد. تازه خود حاکم نیز ممکن است، از جهت شخصی مومن باشد یا کافر. مهم این است، آن کس که فرمان ماشین حکومت را در دست گرفت کار بلد باشد و بتواند به گونه ای حکومت کند که همگان به یکسان از خدمات آن بهره مند گردند. تجربه حکومت پیامبر ص و علی ع نیز، طبق گزارش های فراوان تاریخی، همین را نشان می دهد. این دو بزرگوار به گونه ای حکومت کرده بودند که خوبان و حامیان آن دو بزرگوار و دیگر مردمان حکومت شان، هر دو دسته، خدمات لازم را از حکومت گرفته بودند و از این جهت در کمال رضایت به سر می بردند.
🖊 امام علی ع می فرماید در کوفه چنان حکومت کرده بودم که هیچ کسی بی سرپناه نبود و همگان از آب و نان (نیازهای درجه اول مادی) لازم و زندگی مناسب برخوردار بودند.
🖊نتیجه: تصوری که امروزه در ذهنیت مذهبی جامعه جاانداخته اند که حکومت مال خودی های، انقلابی یا حامی انقلابی ها، است و متاسفانه در عمل نیز تبعیضات فراوانی از این ناحیه رایج گشته است، از منظر دین مبین اسلام و تجربه حکومت نبوی و علوی قابل دفاع نیست.
۱۵تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✅نتیجه: برای شناختن اسلام واقعی و اسلام قلابی، باید از کیستی گوینده و ماهیت گفتار گذر کرد. تطبیق سخن با عمل است که راستگو را از دروغ گو، صداقت را از نفاق، درستکاری را از فریب کاری، جدا می کند و حق را از باطل، قابل تمیز می سازد. آنکه دین را به متاع قلیل دنیا، هر چند به بزرگی حکومت و لذایذ مادی نهفته در حکمرانی، مبدل سازد، صاحب دین قلابی، و آنکه برای حفظ مبانی دینی، دین ورزی را به ابزارهای فاسدی چون زر و زور و تزویر، آلوده نسازد و دیانت را در زندگی بر صدر نشاند و راه آن را با روش های درست بپیماید، حامل دین واقعی است. تجربه حماسی، پرفروغ و جاویدان حسین ع نشان داد که مصلحت اندیشی برای حفظ حکومت کار ابزارگرایان دینی و اولویت بخشی برای حفظ دین کار اسلام گرایان راستین است.
۲۸تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
۲۸تیر۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🛑برتری جویی و فساد
⚛معیار قرآنی و روایی برای الهی بودن "زمامداری" به طور خاص و "برخورداری از هر گونه قدرت" به طور عام، پرهیز زمامداران و هر صاحب قدرتی، قدرت از هر جنس که باشد، از گردن فرازی نسبت به دیگران و دوری از ارتکاب انواع فساد هاست. سوره قصص به طور مفصل بخش هایی از قصه موسی ع، از جمله مواجهه او با فرعون، و نیز داستان قارون را بیان کرده است. در اولین آیه از شش آیه آخر که نتیجه گیری از مطالب سوره به حساب می آید، این دو معیار بیان شده است.
✡۱. برابر آیه ۸۳ سوره قصص، سعادت نهایی همیشگی (رسیدن به بهشت و جوار قرب الهی) متعلق به کسانی است که در زمین (در مناسبات گوناگون زندگی اجتماعی و سیاسی) نه دنبال برتری جویی باشند و نه به فساد رو آورند. برتری جویی و فساد، تقوا (خویشتن بانی و خود نگه داری) را می شکند؛ در حالی که عاقبت به خیری از آنِ کسانی است که بر نفس خود سلطه دارند.
✡۲. نمونه ویژه برتری جویی و فساد انگیزی مطرح شده در آیه، غیر از خود فرعون و قارون، فرعون و قارون صفتانی هستند که با تکیه بر انواعی از منابع قدرت و ثروت به تحقیر مردم می پردازند و خود را یک سر و گردن از دیگران برتر می خواهند و ثروت جامعه را در بین خود و خودی ها دست به دست می گردانند. خود را بر ثروت و قدرت کشور محرم و دیگران را نامحرم می پندارند.
✡۳. در تفسیر نمونه به درستی اشاره شده است که برتری جویی، خود، یکی از مصداق های فساد در جامعه است. با این حال، به خاطر زشتی بیش از حد برتری جویی، این خوی ناپسند، جدا از دیگر فسادها، برجسته گشته و بدان توجه داده شده است. خصلت ناشایست عُلُو (برتری جویی)، با تعبیرهای دیگری نیز چون استکبار (گردن کشی و خود بزرگ بینی دروغین)، استخفاف (خوار شماری دیگران)، عُتُو(نافرمانی و تجاوز)، طغیان (سرکشی)، بغی (تجاوزگری تحت تاثیر هوای نفس)، و عصیان (نافرمانی و خروج از طاعت)، در آیات گوناگون پرداخته شده است.
✡۴. در کلام علی ع گستره معنایی برتری جویی مورد توجه قرار گرفته و بسط یافته است. امام ع بر پایه حدیثی فرموده اند: "گاه می شود که انسان از این لذت می برد که بند کفش او از بند کفش دوستش بهتر باشد و به خاطر همین ذیل آیه عُلُو(برتری جویی) قرار می گیرد". این بیان امام ع نشان می دهد که در همه حوزه های زندگی و مناسبات اجتماعی امکان گرفتاری به بد اخلاقی برتری جویی، وجود دارد و گاهی ممکن است به فرهنگ ناشایست یک جامعه تبدیل گردد.
✡۵. برابر حدیث دیگری از علی ع، آن حضرت در دوره حکومتش در بازارها قدم می زد. گم شده ها را راهنمایی می کرد. دست افراد آسیب پذیر را می گرفت و در عمل راه نفوذ روحیه برتری جویی بر رفتار حاکم اسلامی را می بست. امام ع وقتی از کنار فروشندگان و کاسبان عبور می کرد با خواندن همین آیه نهی از گردن فرازی و فساد انگیزی، به آنان هشدار می داد و می فرمود: "این آیه درباره زمامداران عادل و متواضع و همچنین سایر قدرتمندان از توده های مردم نازل شده است"
🔯نتیجه گیری: بر پایه آیه ۸۳ قصص، آیات مشابه دیگر و روایات مربوط، یکی از اصول خدشه ناپذیر جامعه و حکومت اسلامی، برابری در معنای اخلاقی-حقوقی کلمه است؛ چرا که گذر از برابری افتادن در ورطه برتری جویی است. لازمه برابری این است که حکمران اسلامی در توزیع خدمات مادی و غیرمادی کشور با عبور از برتری بینی های مذهبی، زبانی، فرهنگی، نژادی، منطقه ای، و جنسیتی، همه را با یک چشم ببیند و از این راه وظیفه تکریم همگانی را بجا آورد. حکومتی که جامعه را در عرصه حکمرانی به خودی و غیر خودی تقسیم کند، بی تردید، از اصول حکمرانی اسلامی منحرف گشته و جامعه را نیز به انحراف کشانده است.
۱۷مرداد۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
⚛معیار قرآنی و روایی برای الهی بودن "زمامداری" به طور خاص و "برخورداری از هر گونه قدرت" به طور عام، پرهیز زمامداران و هر صاحب قدرتی، قدرت از هر جنس که باشد، از گردن فرازی نسبت به دیگران و دوری از ارتکاب انواع فساد هاست. سوره قصص به طور مفصل بخش هایی از قصه موسی ع، از جمله مواجهه او با فرعون، و نیز داستان قارون را بیان کرده است. در اولین آیه از شش آیه آخر که نتیجه گیری از مطالب سوره به حساب می آید، این دو معیار بیان شده است.
✡۱. برابر آیه ۸۳ سوره قصص، سعادت نهایی همیشگی (رسیدن به بهشت و جوار قرب الهی) متعلق به کسانی است که در زمین (در مناسبات گوناگون زندگی اجتماعی و سیاسی) نه دنبال برتری جویی باشند و نه به فساد رو آورند. برتری جویی و فساد، تقوا (خویشتن بانی و خود نگه داری) را می شکند؛ در حالی که عاقبت به خیری از آنِ کسانی است که بر نفس خود سلطه دارند.
✡۲. نمونه ویژه برتری جویی و فساد انگیزی مطرح شده در آیه، غیر از خود فرعون و قارون، فرعون و قارون صفتانی هستند که با تکیه بر انواعی از منابع قدرت و ثروت به تحقیر مردم می پردازند و خود را یک سر و گردن از دیگران برتر می خواهند و ثروت جامعه را در بین خود و خودی ها دست به دست می گردانند. خود را بر ثروت و قدرت کشور محرم و دیگران را نامحرم می پندارند.
✡۳. در تفسیر نمونه به درستی اشاره شده است که برتری جویی، خود، یکی از مصداق های فساد در جامعه است. با این حال، به خاطر زشتی بیش از حد برتری جویی، این خوی ناپسند، جدا از دیگر فسادها، برجسته گشته و بدان توجه داده شده است. خصلت ناشایست عُلُو (برتری جویی)، با تعبیرهای دیگری نیز چون استکبار (گردن کشی و خود بزرگ بینی دروغین)، استخفاف (خوار شماری دیگران)، عُتُو(نافرمانی و تجاوز)، طغیان (سرکشی)، بغی (تجاوزگری تحت تاثیر هوای نفس)، و عصیان (نافرمانی و خروج از طاعت)، در آیات گوناگون پرداخته شده است.
✡۴. در کلام علی ع گستره معنایی برتری جویی مورد توجه قرار گرفته و بسط یافته است. امام ع بر پایه حدیثی فرموده اند: "گاه می شود که انسان از این لذت می برد که بند کفش او از بند کفش دوستش بهتر باشد و به خاطر همین ذیل آیه عُلُو(برتری جویی) قرار می گیرد". این بیان امام ع نشان می دهد که در همه حوزه های زندگی و مناسبات اجتماعی امکان گرفتاری به بد اخلاقی برتری جویی، وجود دارد و گاهی ممکن است به فرهنگ ناشایست یک جامعه تبدیل گردد.
✡۵. برابر حدیث دیگری از علی ع، آن حضرت در دوره حکومتش در بازارها قدم می زد. گم شده ها را راهنمایی می کرد. دست افراد آسیب پذیر را می گرفت و در عمل راه نفوذ روحیه برتری جویی بر رفتار حاکم اسلامی را می بست. امام ع وقتی از کنار فروشندگان و کاسبان عبور می کرد با خواندن همین آیه نهی از گردن فرازی و فساد انگیزی، به آنان هشدار می داد و می فرمود: "این آیه درباره زمامداران عادل و متواضع و همچنین سایر قدرتمندان از توده های مردم نازل شده است"
🔯نتیجه گیری: بر پایه آیه ۸۳ قصص، آیات مشابه دیگر و روایات مربوط، یکی از اصول خدشه ناپذیر جامعه و حکومت اسلامی، برابری در معنای اخلاقی-حقوقی کلمه است؛ چرا که گذر از برابری افتادن در ورطه برتری جویی است. لازمه برابری این است که حکمران اسلامی در توزیع خدمات مادی و غیرمادی کشور با عبور از برتری بینی های مذهبی، زبانی، فرهنگی، نژادی، منطقه ای، و جنسیتی، همه را با یک چشم ببیند و از این راه وظیفه تکریم همگانی را بجا آورد. حکومتی که جامعه را در عرصه حکمرانی به خودی و غیر خودی تقسیم کند، بی تردید، از اصول حکمرانی اسلامی منحرف گشته و جامعه را نیز به انحراف کشانده است.
۱۷مرداد۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🖊تکفیر: تداوم بداخلاقی خوارج صدر اسلام
🔷همه می دانیم در دوره حکومت علی ع مسلمانانی پیدا شدند که در قضیه حکمیت، علی ع را تکفیر کردند و در مقابل آن حضرت قرار گرفتند و با او جنگیدند و در پایان هم امام ع را در هنگام نماز به شهادت رساندند. آنان بدعت تکفیر را بنا گذاشتند؛ اما با کمال تاسف رویه تکفیر مسلمان به وسیله مسلمان همچنان ادامه دارد.
🔷آخرین نمونه تکفیر مسلمان به وسیله مسلمان دیگر، نسبت کفری است که حاج آقای فیاضی، از استادان موسسه اما خمینی در قم، به مرحوم شریعتی دادند؛ حاج آقای خاتمی، رئیس جمهور اسبق، را به شیعه نبودن متهم کردند و مرحوم هاشمی رفسنجانی را نیز در کنار آن دو نفر لعن کردند.
🔷گفته های حاج آقای فیاضی، آشکارا، با مسلمات دین در تضاد بوده و یک بدعت در دین و بدترین نوع بد اخلاقی است. هزاران نشانه در گفتار و رفتار مرحوم شریعتی و حاج آقای خاتمی وجود دارد که اینها کافر نبودند و هر دو شیعه بودند.
🔹مگر می شود مرحوم شریعتی آن همه با تمام وجود به حضرت پیامبر ص، امام علی ع، امام حسین ع، حضرت فاطمه س عشق بورزد، و در تمجید و تحسین و معرفی آنان سنگ تمام بگذارد، بعد بگوئیم فلانی کافر است؟!!
🔹حاج آقای خاتمی هشت سال رئیس جمهور کشور مسلمان ایران بوده و همگان اعمال شیعی او را از دور و نزدیک دیده اند. خاتمی عزیز انسان بزرگی است که با تمام وجود به امام خمینی ره عشق می ورزد. او همان کسی است که در شهر مقدس قم دستور ساخت بزرگترین صحن حضرت فاطمه معصومه س را داده است. حق داریم به چنین انسان مسلمان با اخلاق و اندیشمند بگوئیم فلانی شیعه نبود؟!!
🔷 این آیه قرآن است که با صدای بلند و برای همیشه تاریخ، مسلمانان را خطاب کرده و می فرماید:
🔹يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلَا تَقُولُواْ لِمَنۡ أَلۡقَىٰٓ إِلَيۡكُمُ ٱلسَّلَٰمَ لَسۡتَ مُؤۡمِنࣰا تَبۡتَغُونَ عَرَضَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا فَعِندَ ٱللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةࣱۚ كَذَٰلِكَ كُنتُم مِّن قَبۡلُ فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمۡ فَتَبَيَّنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرࣰا
🔹 اى اهل ايمان! هنگامى كه در راه خدا [براى نبرد با دشمن] سفر مى كنيد [در مسير سفر نسبت به شناخت مؤمن از كافر] تحقيق و تفحّص كامل كنيد و به كسى كه نزد شما اظهار اسلام مى كند، نگوييد: مؤمن نيستى [تا] براى به دست آوردن كالاى بى ارزش و ناپايدار زندگى دنيا [او را بكشيد، اگر خواهان غنيمت هستيد] پس [براى شما] نزد خدا غنايم فراوانى است شما هم پيش از اين ايمانتان ايمانى ظاهرى بود؛ خدا بر شما منّت نهاد [تا به ايمان استوار و محكم رسيديد] پس بايد تحقيق و تفحّص كامل كنيد [تا به دست شما كارى خلاف اوامر خدا انجام نگيرد] يقيناً خدا همواره به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است.
🔷چطور می شود در صدر اسلام که هنوز کسانی کافرند و ایمان نیاورده اند، اگر کسی اقرار به مسلمانی کند، مسلمانان حق نسبت دادن کفر به چنین فردی ندارند، اما ما حق داریم نسبت به کسانی که با تمام وجود در کل عمر، مدام نشانه های ایمان را در آنان میلیون ها مسلمان، هزاران بار مشاهده کرده اند، او را کافر یا غیر شیعه بنامیم!!
🔷"کفر چو منی گزاف و آسان نبود
ثابت تر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود"
رباعی منتسب به بوعلی؛ شاه نعمت الله ولی و ابوسعید ابو الخیر
۱۸مرداد۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🔷همه می دانیم در دوره حکومت علی ع مسلمانانی پیدا شدند که در قضیه حکمیت، علی ع را تکفیر کردند و در مقابل آن حضرت قرار گرفتند و با او جنگیدند و در پایان هم امام ع را در هنگام نماز به شهادت رساندند. آنان بدعت تکفیر را بنا گذاشتند؛ اما با کمال تاسف رویه تکفیر مسلمان به وسیله مسلمان همچنان ادامه دارد.
🔷آخرین نمونه تکفیر مسلمان به وسیله مسلمان دیگر، نسبت کفری است که حاج آقای فیاضی، از استادان موسسه اما خمینی در قم، به مرحوم شریعتی دادند؛ حاج آقای خاتمی، رئیس جمهور اسبق، را به شیعه نبودن متهم کردند و مرحوم هاشمی رفسنجانی را نیز در کنار آن دو نفر لعن کردند.
🔷گفته های حاج آقای فیاضی، آشکارا، با مسلمات دین در تضاد بوده و یک بدعت در دین و بدترین نوع بد اخلاقی است. هزاران نشانه در گفتار و رفتار مرحوم شریعتی و حاج آقای خاتمی وجود دارد که اینها کافر نبودند و هر دو شیعه بودند.
🔹مگر می شود مرحوم شریعتی آن همه با تمام وجود به حضرت پیامبر ص، امام علی ع، امام حسین ع، حضرت فاطمه س عشق بورزد، و در تمجید و تحسین و معرفی آنان سنگ تمام بگذارد، بعد بگوئیم فلانی کافر است؟!!
🔹حاج آقای خاتمی هشت سال رئیس جمهور کشور مسلمان ایران بوده و همگان اعمال شیعی او را از دور و نزدیک دیده اند. خاتمی عزیز انسان بزرگی است که با تمام وجود به امام خمینی ره عشق می ورزد. او همان کسی است که در شهر مقدس قم دستور ساخت بزرگترین صحن حضرت فاطمه معصومه س را داده است. حق داریم به چنین انسان مسلمان با اخلاق و اندیشمند بگوئیم فلانی شیعه نبود؟!!
🔷 این آیه قرآن است که با صدای بلند و برای همیشه تاریخ، مسلمانان را خطاب کرده و می فرماید:
🔹يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلَا تَقُولُواْ لِمَنۡ أَلۡقَىٰٓ إِلَيۡكُمُ ٱلسَّلَٰمَ لَسۡتَ مُؤۡمِنࣰا تَبۡتَغُونَ عَرَضَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا فَعِندَ ٱللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةࣱۚ كَذَٰلِكَ كُنتُم مِّن قَبۡلُ فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمۡ فَتَبَيَّنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرࣰا
🔹 اى اهل ايمان! هنگامى كه در راه خدا [براى نبرد با دشمن] سفر مى كنيد [در مسير سفر نسبت به شناخت مؤمن از كافر] تحقيق و تفحّص كامل كنيد و به كسى كه نزد شما اظهار اسلام مى كند، نگوييد: مؤمن نيستى [تا] براى به دست آوردن كالاى بى ارزش و ناپايدار زندگى دنيا [او را بكشيد، اگر خواهان غنيمت هستيد] پس [براى شما] نزد خدا غنايم فراوانى است شما هم پيش از اين ايمانتان ايمانى ظاهرى بود؛ خدا بر شما منّت نهاد [تا به ايمان استوار و محكم رسيديد] پس بايد تحقيق و تفحّص كامل كنيد [تا به دست شما كارى خلاف اوامر خدا انجام نگيرد] يقيناً خدا همواره به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است.
🔷چطور می شود در صدر اسلام که هنوز کسانی کافرند و ایمان نیاورده اند، اگر کسی اقرار به مسلمانی کند، مسلمانان حق نسبت دادن کفر به چنین فردی ندارند، اما ما حق داریم نسبت به کسانی که با تمام وجود در کل عمر، مدام نشانه های ایمان را در آنان میلیون ها مسلمان، هزاران بار مشاهده کرده اند، او را کافر یا غیر شیعه بنامیم!!
🔷"کفر چو منی گزاف و آسان نبود
ثابت تر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود"
رباعی منتسب به بوعلی؛ شاه نعمت الله ولی و ابوسعید ابو الخیر
۱۸مرداد۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🪯تشخیص درست و نسخه نامناسب
☸۱. در دوره تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری کنونی، کاندیدای پیروز به درستی مطرح کرد که ریشه مشکلات اقتصادی در فقدان انسجام کافی در میان بلوک های داخلی قدرت سیاسی ریشه دارد.
☸۲. ایشان خلاء های سیاسی گوناگونی را برجسته کردند که روی اقتصاد تاثیر منفی گذاشته است. از جمله، به درستی، تاکید می کردند تا زمانی که ما (هیات حاکمه و اجزای گوناگون انتخابی و انتصابی) با خودمان دعوا داریم، مشکلات اقتصادی سر جای خود باقی خواهد ماند. همچنین، تاکید کردند که نباید سفره دولت و دولتیان از دیگر مردم متفاوت باشد. اگر در جامعه فقر است، دولتیان نیز باید مزه فقر را بچشند. او اعلام کرد بین ملت و دولت فاصله افتاده است و اینها باید ترمیم گردد تا با پیدا شدن حلقه های گم شده ای، اقتصاد نیز شکوفا شود.
☸۳. تشخیص او کاملا درست بود؛ چرا که در تاریخ ایران از میان اشکال گوناگون قدرت، اولین بار "قدرت سیاسی" شکل گرفته است و دیگر اشکال قدرت، از جمله قدرت اقتصادی، ریشه در قدرت سیاسی دارند. در نظام دولت محور تاریخ و جامعه ایران ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی، همگی، تابعی از سازوکارهای حاکم بر ساختار سیاسی و چگونگی جریان قدرت در درون نهادها، سازمانها و خرده نظامهای سیاسی است.
☸۴. بر اساس واقعیت نظام دولت محور ایران، ساختار سیاسی نادرست و غیرعقلانی انحصار طلب و فرصت جو، ساختار اقتصادی نادرست شکل گرفته و تداوم یافته است. بی تردید، اقتصاد رانتی، تبعیض آمیز، غیرشفاف، و دیگر کمبودهای متمرکز در ناحیه نظام اقتصادی، همگی محصول نهایی نظام سیاسی نامناسب است.
☸۵. در مقابل این تشخیص درست کاندیدای پیروز، تشخیص نادرست آن دسته از نخبگان سیاسی قرار دارد که در ارکان گوناگون دولت (اعم از قوه مجریه و دیگر قوا و اعم از بخشهای انتخابی و انتصابی) حضور دارند. این نخبگان ریشه مشکلات اقتصادی را در خود حوزه اقتصاد جستجو می کنند و تجویز درمان را نیز از اقتصاددانان می خواهند و هرگونه دخالت در بخش سیاسی و تحول در آن بخش را هم مردود اعلام می کنند و هم در عمل اجازه ورود به تغییر در آن بخش را نمی دهند.
☸۶. از آنجا که ظاهرا در انتخاب نامزدهای اعلام شده برای وزارتخانه های سیاسی، غلبه با دیدگاه نخبگان پیش گفته بوده است، کاندیدای پیروز را وادار به معرفی نامزدهای نامناسب در بخش وزارتخانه های سیاسی کرده اند. کلیدی ترین وزارتخانه های مربوط به سیاست داخلی، وزارت کشور و وزارت اطلاعات است.
☸۷. بنابر توضیحی که گذشت، بدون تغییرات بسنده در حوزه سیاسی، انتظار تحول مثبت در بخش اقتصادی، آب در هاون کوبیدن است. در این صورت، مساله این است که کاندیدای پیروز با دو نامزد معرفی شده برای دو وزارت خانه سیاسی، وزارت کشور و وزارت اطلاعات، چگونه می خواهد به تشخیص درست خود جامه عمل بپوشاند و تحولات اقتصادی مثبت را بدون تغییرات لازم سیاسی رقم بزند.
۲۲مرداد ۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee
☸۱. در دوره تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری کنونی، کاندیدای پیروز به درستی مطرح کرد که ریشه مشکلات اقتصادی در فقدان انسجام کافی در میان بلوک های داخلی قدرت سیاسی ریشه دارد.
☸۲. ایشان خلاء های سیاسی گوناگونی را برجسته کردند که روی اقتصاد تاثیر منفی گذاشته است. از جمله، به درستی، تاکید می کردند تا زمانی که ما (هیات حاکمه و اجزای گوناگون انتخابی و انتصابی) با خودمان دعوا داریم، مشکلات اقتصادی سر جای خود باقی خواهد ماند. همچنین، تاکید کردند که نباید سفره دولت و دولتیان از دیگر مردم متفاوت باشد. اگر در جامعه فقر است، دولتیان نیز باید مزه فقر را بچشند. او اعلام کرد بین ملت و دولت فاصله افتاده است و اینها باید ترمیم گردد تا با پیدا شدن حلقه های گم شده ای، اقتصاد نیز شکوفا شود.
☸۳. تشخیص او کاملا درست بود؛ چرا که در تاریخ ایران از میان اشکال گوناگون قدرت، اولین بار "قدرت سیاسی" شکل گرفته است و دیگر اشکال قدرت، از جمله قدرت اقتصادی، ریشه در قدرت سیاسی دارند. در نظام دولت محور تاریخ و جامعه ایران ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی، همگی، تابعی از سازوکارهای حاکم بر ساختار سیاسی و چگونگی جریان قدرت در درون نهادها، سازمانها و خرده نظامهای سیاسی است.
☸۴. بر اساس واقعیت نظام دولت محور ایران، ساختار سیاسی نادرست و غیرعقلانی انحصار طلب و فرصت جو، ساختار اقتصادی نادرست شکل گرفته و تداوم یافته است. بی تردید، اقتصاد رانتی، تبعیض آمیز، غیرشفاف، و دیگر کمبودهای متمرکز در ناحیه نظام اقتصادی، همگی محصول نهایی نظام سیاسی نامناسب است.
☸۵. در مقابل این تشخیص درست کاندیدای پیروز، تشخیص نادرست آن دسته از نخبگان سیاسی قرار دارد که در ارکان گوناگون دولت (اعم از قوه مجریه و دیگر قوا و اعم از بخشهای انتخابی و انتصابی) حضور دارند. این نخبگان ریشه مشکلات اقتصادی را در خود حوزه اقتصاد جستجو می کنند و تجویز درمان را نیز از اقتصاددانان می خواهند و هرگونه دخالت در بخش سیاسی و تحول در آن بخش را هم مردود اعلام می کنند و هم در عمل اجازه ورود به تغییر در آن بخش را نمی دهند.
☸۶. از آنجا که ظاهرا در انتخاب نامزدهای اعلام شده برای وزارتخانه های سیاسی، غلبه با دیدگاه نخبگان پیش گفته بوده است، کاندیدای پیروز را وادار به معرفی نامزدهای نامناسب در بخش وزارتخانه های سیاسی کرده اند. کلیدی ترین وزارتخانه های مربوط به سیاست داخلی، وزارت کشور و وزارت اطلاعات است.
☸۷. بنابر توضیحی که گذشت، بدون تغییرات بسنده در حوزه سیاسی، انتظار تحول مثبت در بخش اقتصادی، آب در هاون کوبیدن است. در این صورت، مساله این است که کاندیدای پیروز با دو نامزد معرفی شده برای دو وزارت خانه سیاسی، وزارت کشور و وزارت اطلاعات، چگونه می خواهد به تشخیص درست خود جامه عمل بپوشاند و تحولات اقتصادی مثبت را بدون تغییرات لازم سیاسی رقم بزند.
۲۲مرداد ۱۴۰۳ شفیعی
@Mahmood_shafiee