tgoop.com/maktuob/4027
Last Update:
پیداست که بیان قرآن مجید با لحن استفهام استنکاری که: «آیا کسی از میان شما دوست دارد گوشت تن مرده برادر خود را بخورد؟ نه! ناخوشایند میدارید»، صورتگری بسیار متفاوت و یگانهای است.
صاحب جواهر به نکته قابل تأمّلی از کتاب جامع المقاصد محقق کرکی اشاره میکند: «حد غیبت این است که اگر فردی که دربارهاش سخن گفته شده است، از آن سخن آگاه گردد، ناخشنود شود.»۱
این نکته بسیار مهم در بین توصیههای پیامبر اکرم(ص) به ابوذر غفاری دیده میشود. ابوذر میپرسد: «غیبت چیست؟» پیامبر(ص)پاسخ میدهد: «ذکرُکَ اخاکَ بما یکرهه: سخنی درباره برادرت بگویی که آن را ناخوش میدارد.» طبری در جامع البیان با تغییر یک واژه، قرأئت دیگری از حدیث نبوی را مطرح کرده است: «ذِکرُکَ أخاکَ بِمَا لیسَ فیه: درباره برادرت سخنی بگویی که در او وجود ندارد.»
محقق کرکی در جامع المقاصد به حدیث نبوی اشاره نکرده است. شیخ طوسی در امالی، روایت را دقیق و کامل بیان کرده است۲. به نظر میرسد واژه اکراه که در آیه ذکر شده است، مورد توجه پیامبر(ص) در تفسیر آیه بوده است. اکراه دو بُعد متفاوت دارد: اکراه و ناخوشایندی برای کسی که دارد درباره فردی غایب سخن ناشایست میگوید. کار او همانند کسی است که گوشت برادر مرده خود را به دندان میکشد.
در روایت پیامبر(ص) اکراه از جانب کسی است که سخن ناشایست درباره اش بیان شده است. ناشایست را من مینویسم! اگرنه در یک قرائت از روایت، هر سخنی که فردی که در مجلس حضور ندارد، اگر بشنود و ناخشنود میشود، همان معیار شناخت حدود غیبت است.
«اکراه» در آیه با مفهوم «حُبّ» (دوستداشتن)، تقابل نمایانی پیدا کرده است. عبارت استفهام انکاری است؛ یعنی پیداست که دوست ندارید! آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت تن برادر مرده خود را بخورد؟! چنین کاری را ناخوشایند میدارد. در تفسیر مجمع البیان مصداق روشنی از تفسیر آیه وجود دارد. دو تن از اصحاب درباره اسامۀ بن زید و سلمان فارسی سخن ناروایی گفتند. پیامبر(ص) آن دو را فراخواند و فرمود: «آثار قرمزی گوشت در دهانتان پیداست!» گفتند: «یا رسولالله! ما امروز گوشت نخوردهایم.» فرمود: «ظللتم تأکلون لَحم سلمان و اُسامه: مشغول خوردن گوشت سلمان و اسامه بودید»! به روایت شیخ طوسی همین واقعه و تعبیر پیامبر در حقیقت شأن نزول آیه غیبت است. به این نکته هم در شناخت سخنان حضرت میتوان توجه داشت. پیامبر(ص) نه تنها سبک و سلوک زندگیاش قرآنی بود، بلکه در شیوه سخن هم به سبک قرآن سخن میگفت. نمونههای بسیاری میتوان یافت که ریشه و یا صورتبندی سخنان پیامبر حال و هوا و صورتگری قرآنی دارد.
حکمت صورتگری قرآن در باره خوردن گوشت برادر
امام فخر رازی چنانکه شیوه اوست، به تأمل و تدبر درباره تمثیل خوردن گوشت تن برادر پرداخته است و این پرسش را مطرح میکند که: «مراد قرآن مجید از این صورتگری چیست؟» سپس ادامه میدهد: «میگوییم اشاره به این نکته است که اعتبار و آبروی انسان همانند اعتبار خون و گوشت اوست. این تشبیه از باب قیاس ظاهر است. در حقیقت آبروی انسان باارزشتر از گوشت اوست. وقتی انسان خردمند خوردن گوشت دیگری را ناپسند میداند، به طریق اولی بایست مراقب آبروی دیگران باشد.» به اصطلاح صورتبندی یا تشبیه امر معقول به محسوس است؛ منتها در این صورتگری قرآن مجید از تصویری تکاندهنده و فراموش نشدنی استفاده کرده است.
ادامه دارد
پینوشتها:
۱. شیخ محمد حسن النجفی الجواهری، جواهر الکلام. ج۲۲، ص۶۲ (به نقل از مدرسه فقاهت)؛ محقق کرکی، جامع المقاصد، ج۴، ص۲۷
۲. شیخ طوسی، امالی، ص۵۳۷ (المکتبۀ الشیعه)
BY مكتوب
Share with your friend now:
tgoop.com/maktuob/4027