Forwarded from مدیریت به زبان ساده
💢مشاغل تا سال ۲۰۳۰ به چه سمتی میروند؟
■مجمع جهانی اقتصاد چندی پیش گزارش مشاغل ۲۰۲۵ خود را منتشر کرده است که به بررسی کامل بازار کار جهان میپردازد. این گزارش که هر دو سال یکبار منتشر میشود ، روندها و تغییرات بزرگ پیشرو در ۵ سال آینده را پیشبینی میکند. این گزارش بر اساس نظرسنجی از هزار کارفرما در سطح جهان تنظیم شده است که در مجموع نماینده ۱۴ میلیون شاغل از ۲۲ صنعت مختلف هستند.
□۵ روند بزرگ اثرگذار بر بازار کار
تحولات بازار کار ناشی از ۵ روند بزرگ جهانی است که بر اساس میزان اهمیتشان در زیر شرح داده شدهاند:
▪️تغییر تکنولوژی:
کارفرمایان انتظار دارند که تغییرات تکنولوژی، بیش از هر عامل دیگری بر بازار کار اثر بگذارد. بهویژه هوش مصنوعی و خودکارسازی (اتوماسیون) این روند بزرگ را پیش میبرند.
▪️ابهام اقتصادی:
با اینکه میانگین تورم جهانی در سال ۲۰۲۴ کاهش یافت و اقتصاد، تابآوری خود را اثبات کرد، نیمی از کارفرمایان انتظار دارند افزایش هزینه زندگی منجر به تغییرات سازمانی شود. همچنین ۴۲درصد از آنها بر این باورند که کاهش رشد اقتصادی بر عملیاتشان اثر خواهد گذاشت. این متغیرهای اقتصادی باعث ترسیم یک چشمانداز استخدام محتاطانه شده است.
▪️گسست جغرافیایی اقتصاد:
تنشهای جهانی باعث گسست و منطقهای شدن مبادلات تجاری شده است. در سالجاری و با روی کار آمدن دولت جدید ایالات متحده، چنین محدودیتهایی افزایش بیشتری هم داشتهاند. با این شرایط، صنایعی که به شدت متکی بر زنجیرههای تامین جهانی هستند (مانند صنایع خودروسازی و معدنکاری) اثرات زیادی از این روندها خواهند پذیرفت؛ در حالی که صنایع بومی و خودکفا اثرپذیری کمتری خواهند داشت.
▪️گذار سبز:
گذار سبز به سمت اقتصاد پاکتر همچنان یک اولویت برای بسیاری از سازمانها در سراسر جهان خواهد بود. نزدیک به نیمی از کارفرمایان شرکتکننده در نظرسنجی اعتقاد دارند که اقدامات مختلف برای کاهش انتشار کربن (گازهای گلخانهای) به تغییرات وسیعی در سطح کسب و کارها منجر خواهد شد. این روند بهویژه در صنایع آلاینده مانند خودروسازی، هوافضا و معدنکاری مشهود خواهد بود؛ چرا که کربنزدایی از عملیات نیازمند ارتقای مهارت نیروی کار و بازآموزی مهارتهای آنهاست.
▪️تغییرات جمعیتشناختی:
گزارش مجمع جهانی اقتصاد حاکی از آن است که جهان در حال تجربه همزمان دو روند جمعیتشناختی مهم است: یکی از آنها سالخورده شدن جمعیت در کشورهای پردرآمد و دیگری افزایش جمعیتِ واقع در سنین کار در کشورهای کمدرآمدتر. این تغییرات به شدت بر عرضه نیروی کار در سطح جهان اثر میگذارد.
●رشد و افول مشاغل تا سال ۲۰۳۰
این گزارش برآورد کرده است که تا سال ۲۰۳۰، تعداد مشاغل رسمی در جهان ۷ درصد افزایش یابد. در حالی که انتظار میرود ۹۲ میلیون از مشاغل کنونی حذف شود، ۱۷۰میلیون موقعیت شغلی جدید ایجاد خواهد شد.
○حوزههای مستعد رشد
شغلی که بیشترین رشد مورد انتظار را دارد، متخصص بزرگدادههاست. پس از آن مهندسان تکنولوژی مالی (fintech) و متخصصان هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی قرار گرفتهاند.
برخی دیگر از حوزههای شغلی پرتقاضا در سالهای پیشرو عبارتند از: توسعهدهنده نرمافزار و اپلیکیشن، متخصصان جمعآوری و مدیریت داده، متخصصان خودروهای برقی و بدون راننده، متخصصان طراحی رابط کاربری (UI/UX)، رانندگان کامیون سبک و خدمات تحویل، متخصصان اینترنت اشیا، تحلیلگران داده، مهندسان محیطزیست، متخصصان دواپس (devops) و مهندسان انرژیهای تجدیدپذیر.
■مشاغل دارای سریعترین نرخ رشد و افول
این گزارش همچنین عنوان کرده است که مشاغل خط مقدم (مانند کارگران کشاورزی، رانندگان تحویل مرسوله و کارگران ساختمانی) و مشاغل مراقبتی و خدماتی (مانند متخصصان پرستاری و معلمان آموزشی) بیشترین سرعت رشد را خواهند داشت.
همچنین در حالی که مشاغل فنی تقاضای زیادی را تجربه خواهند کرد، شغلهای فیزیکی-دستی افول خواهند داشت. متصدیان خدمات پستی، تحویلداران بانک و کارکنان دفتری ثبت داده، همگی با افول مورد انتظار ۲۰درصدی تعداد مشاغل مواجه خواهند شد.
□مهارتهای پرتقاضای آینده
جای تعجب نیست که برآوردها از افزایش تقاضا برای مهارتهای مرتبط با تکنولوژی و هوش مصنوعی خبر میدهند؛ به طوری که سه مهارت نخست فهرست در همین زمینه هستند. مهارتهای خلاقانه و انتزاعی نیز در رده چهارم است.
تفکر خلاق، تابآوری، انعطافپذیری و چابکی، مجموعه مهارتهای مورد انتظار رده پنجم هستند. در نهایت کنجکاوی و یادگیری مادامالعمر در رده ششم از مهارتهای مورد تقاضا در ۵ ساله پیشرو قرار گرفتهاند.
@management_technique
■مجمع جهانی اقتصاد چندی پیش گزارش مشاغل ۲۰۲۵ خود را منتشر کرده است که به بررسی کامل بازار کار جهان میپردازد. این گزارش که هر دو سال یکبار منتشر میشود ، روندها و تغییرات بزرگ پیشرو در ۵ سال آینده را پیشبینی میکند. این گزارش بر اساس نظرسنجی از هزار کارفرما در سطح جهان تنظیم شده است که در مجموع نماینده ۱۴ میلیون شاغل از ۲۲ صنعت مختلف هستند.
□۵ روند بزرگ اثرگذار بر بازار کار
تحولات بازار کار ناشی از ۵ روند بزرگ جهانی است که بر اساس میزان اهمیتشان در زیر شرح داده شدهاند:
▪️تغییر تکنولوژی:
کارفرمایان انتظار دارند که تغییرات تکنولوژی، بیش از هر عامل دیگری بر بازار کار اثر بگذارد. بهویژه هوش مصنوعی و خودکارسازی (اتوماسیون) این روند بزرگ را پیش میبرند.
▪️ابهام اقتصادی:
با اینکه میانگین تورم جهانی در سال ۲۰۲۴ کاهش یافت و اقتصاد، تابآوری خود را اثبات کرد، نیمی از کارفرمایان انتظار دارند افزایش هزینه زندگی منجر به تغییرات سازمانی شود. همچنین ۴۲درصد از آنها بر این باورند که کاهش رشد اقتصادی بر عملیاتشان اثر خواهد گذاشت. این متغیرهای اقتصادی باعث ترسیم یک چشمانداز استخدام محتاطانه شده است.
▪️گسست جغرافیایی اقتصاد:
تنشهای جهانی باعث گسست و منطقهای شدن مبادلات تجاری شده است. در سالجاری و با روی کار آمدن دولت جدید ایالات متحده، چنین محدودیتهایی افزایش بیشتری هم داشتهاند. با این شرایط، صنایعی که به شدت متکی بر زنجیرههای تامین جهانی هستند (مانند صنایع خودروسازی و معدنکاری) اثرات زیادی از این روندها خواهند پذیرفت؛ در حالی که صنایع بومی و خودکفا اثرپذیری کمتری خواهند داشت.
▪️گذار سبز:
گذار سبز به سمت اقتصاد پاکتر همچنان یک اولویت برای بسیاری از سازمانها در سراسر جهان خواهد بود. نزدیک به نیمی از کارفرمایان شرکتکننده در نظرسنجی اعتقاد دارند که اقدامات مختلف برای کاهش انتشار کربن (گازهای گلخانهای) به تغییرات وسیعی در سطح کسب و کارها منجر خواهد شد. این روند بهویژه در صنایع آلاینده مانند خودروسازی، هوافضا و معدنکاری مشهود خواهد بود؛ چرا که کربنزدایی از عملیات نیازمند ارتقای مهارت نیروی کار و بازآموزی مهارتهای آنهاست.
▪️تغییرات جمعیتشناختی:
گزارش مجمع جهانی اقتصاد حاکی از آن است که جهان در حال تجربه همزمان دو روند جمعیتشناختی مهم است: یکی از آنها سالخورده شدن جمعیت در کشورهای پردرآمد و دیگری افزایش جمعیتِ واقع در سنین کار در کشورهای کمدرآمدتر. این تغییرات به شدت بر عرضه نیروی کار در سطح جهان اثر میگذارد.
●رشد و افول مشاغل تا سال ۲۰۳۰
این گزارش برآورد کرده است که تا سال ۲۰۳۰، تعداد مشاغل رسمی در جهان ۷ درصد افزایش یابد. در حالی که انتظار میرود ۹۲ میلیون از مشاغل کنونی حذف شود، ۱۷۰میلیون موقعیت شغلی جدید ایجاد خواهد شد.
○حوزههای مستعد رشد
شغلی که بیشترین رشد مورد انتظار را دارد، متخصص بزرگدادههاست. پس از آن مهندسان تکنولوژی مالی (fintech) و متخصصان هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی قرار گرفتهاند.
برخی دیگر از حوزههای شغلی پرتقاضا در سالهای پیشرو عبارتند از: توسعهدهنده نرمافزار و اپلیکیشن، متخصصان جمعآوری و مدیریت داده، متخصصان خودروهای برقی و بدون راننده، متخصصان طراحی رابط کاربری (UI/UX)، رانندگان کامیون سبک و خدمات تحویل، متخصصان اینترنت اشیا، تحلیلگران داده، مهندسان محیطزیست، متخصصان دواپس (devops) و مهندسان انرژیهای تجدیدپذیر.
■مشاغل دارای سریعترین نرخ رشد و افول
این گزارش همچنین عنوان کرده است که مشاغل خط مقدم (مانند کارگران کشاورزی، رانندگان تحویل مرسوله و کارگران ساختمانی) و مشاغل مراقبتی و خدماتی (مانند متخصصان پرستاری و معلمان آموزشی) بیشترین سرعت رشد را خواهند داشت.
همچنین در حالی که مشاغل فنی تقاضای زیادی را تجربه خواهند کرد، شغلهای فیزیکی-دستی افول خواهند داشت. متصدیان خدمات پستی، تحویلداران بانک و کارکنان دفتری ثبت داده، همگی با افول مورد انتظار ۲۰درصدی تعداد مشاغل مواجه خواهند شد.
□مهارتهای پرتقاضای آینده
جای تعجب نیست که برآوردها از افزایش تقاضا برای مهارتهای مرتبط با تکنولوژی و هوش مصنوعی خبر میدهند؛ به طوری که سه مهارت نخست فهرست در همین زمینه هستند. مهارتهای خلاقانه و انتزاعی نیز در رده چهارم است.
تفکر خلاق، تابآوری، انعطافپذیری و چابکی، مجموعه مهارتهای مورد انتظار رده پنجم هستند. در نهایت کنجکاوی و یادگیری مادامالعمر در رده ششم از مهارتهای مورد تقاضا در ۵ ساله پیشرو قرار گرفتهاند.
@management_technique
👍2👏1👌1
Forwarded from هوش مصنوعی در کسب وکار
💢9 هوش مصنوعی شگفت انگیز که دنیا را متحول میکنند
۱. هوش مصنوعی که ذهن شما را میخواند
تصور کنید بدون نیاز به تایپ کردن یا حتی حرف زدن، فقط با فکر کردن بتوانید پیام بفرستید یا یک ایمیل بنویسید! Neuralink یک تراشه مغزی توسعه داده که میتواند امواج مغزی را به متن و حرکات تبدیل کند. این یعنی افراد فلج میتوانند تنها با ذهنشان، دستگاهها را کنترل کنند. اخیراً یک فرد کاملاً فلج توانست تنها با فکر کردن، پیام بنویسد!
۲. هوش مصنوعی که انسانهای جعلی میسازد
دیپفیکها حالا میتوانند ویدئوها، تصاویر و حتی صداهایی کاملاً واقعی تولید کنند که با نسخه اصلی فرقی ندارند. این فناوری در سینما و تبلیغات کاربردهای زیادی دارد، اما میتواند به عنوان ابزاری خطرناک برای جعل هویت نیز استفاده شود. برخی اینفلوئنسرهای اینستاگرام میلیونها فالوور دارند اما در واقع اصلاً وجود ندارند! آنها کاملاً توسط هوش مصنوعی ساخته شدهاند
۳. هوش مصنوعی که آینده سلامت شما را پیشبینی میکند
اگر میتوانستید سالها قبل از بیمار شدن، از بیماریتان باخبر شوید، چه میکردید؟ هوش مصنوعی حالا میتواند با تحلیل اطلاعات پزشکی شما، بیماریهایی مانند سرطان و آلزایمر را سالها قبل از بروز علائم پیشبینی کند.
این فناوری توانست بیماری نادری را در کودکی تشخیص دهد که پزشکان برای سالها از تشخیص آن ناتوان بودند!
۴. هوش مصنوعی که صدای شما را دقیقاً شبیهسازی میکند
دیگر لازم نیست ساعتها ضبط صدا انجام دهید. فقط ۳ ثانیه از صدای شما کافیست تا هوش مصنوعی بتواند هر جملهای را دقیقاً با صدای شما بگوید. از این فناوری برای بازگرداندن صدای بازیگران مشهور در فیلمهای جدید استفاده میشود. اما همزمان، کلاهبرداران از آن برای جعل تماسهای تلفنی هم بهره میبرند!
۵. هوش مصنوعی که خودش را میسازد و توسعه میدهد
در یک تحول بزرگ، هوش مصنوعی اکنون میتواند مدلهای جدید هوش مصنوعی بسازد! این یعنی بشر دیگر تنها خالق هوش مصنوعی نیست و ماشینها دارند خودشان را بهبود میبخشند. یک مدل هوش مصنوعی توانست در عرض چند ساعت الگوریتمی ایجاد کند که بهتر از آنچه مهندسان گوگل ساخته بودند، کار میکرد!
۶. هوش مصنوعی که هنر خلق میکند
هنرمندان دیگر فقط انسان نیستند! حالا شما میتوانید تنها با دادن یک توضیح متنی، یک نقاشی، پوستر، یا حتی یک اثر هنری کاملاً جدید از هوش مصنوعی دریافت کنید. در یک مسابقه هنری، یک اثر ساختهشده توسط هوش مصنوعی توانست مقام اول را کسب کند و هنرمندان واقعی را شکست دهد!
۷. هوش مصنوعی که از پشت دیوارها میبیند
یک فناوری جدید به کمک هوش مصنوعی میتواند حرکات بدن افراد را از پشت دیوارها ردیابی کند! این تکنولوژی برای عملیات امداد و نجات، امنیت و حتی مراقبتهای پزشکی استفاده میشود. این سیستم حتی میتواند ضربان قلب و تنفس افراد را از فاصله دور بدون تماس فیزیکی تشخیص دهد!
۸. هوش مصنوعی که کد مینویسد و برنامه میسازد
دیگر برای کدنویسی نیازی به مهندسان نرمافزار نیست؟ هوش مصنوعی حالا میتواند کدهای پیچیده را بهطور خودکار بنویسد، دیباگ کند و حتی برنامههای جدید خلق کند. برخی از اپلیکیشنهایی که امروز استفاده میکنید، توسط کدهای تولیدشده با هوش مصنوعی ساخته شدهاند
۹ . هوش مصنوعی که انسانها را جاودانه میکند
فکر کنید بعد از مرگ هم بتوانید با عزیزانتان صحبت کنید! برخی از شرکتها در حال توسعه چتباتهایی بر اساس شخصیت و خاطرات افراد فوتشده هستند که میتوانند مکالمات واقعی داشته باشند. برخی افراد با نسخههای دیجیتالی عزیزانشان که فوت شدهاند، گفتوگو میکنند و آنها را “زنده” نگه میدارند!
✍مجله هوش مصنوعی
@management_ai
۱. هوش مصنوعی که ذهن شما را میخواند
تصور کنید بدون نیاز به تایپ کردن یا حتی حرف زدن، فقط با فکر کردن بتوانید پیام بفرستید یا یک ایمیل بنویسید! Neuralink یک تراشه مغزی توسعه داده که میتواند امواج مغزی را به متن و حرکات تبدیل کند. این یعنی افراد فلج میتوانند تنها با ذهنشان، دستگاهها را کنترل کنند. اخیراً یک فرد کاملاً فلج توانست تنها با فکر کردن، پیام بنویسد!
۲. هوش مصنوعی که انسانهای جعلی میسازد
دیپفیکها حالا میتوانند ویدئوها، تصاویر و حتی صداهایی کاملاً واقعی تولید کنند که با نسخه اصلی فرقی ندارند. این فناوری در سینما و تبلیغات کاربردهای زیادی دارد، اما میتواند به عنوان ابزاری خطرناک برای جعل هویت نیز استفاده شود. برخی اینفلوئنسرهای اینستاگرام میلیونها فالوور دارند اما در واقع اصلاً وجود ندارند! آنها کاملاً توسط هوش مصنوعی ساخته شدهاند
۳. هوش مصنوعی که آینده سلامت شما را پیشبینی میکند
اگر میتوانستید سالها قبل از بیمار شدن، از بیماریتان باخبر شوید، چه میکردید؟ هوش مصنوعی حالا میتواند با تحلیل اطلاعات پزشکی شما، بیماریهایی مانند سرطان و آلزایمر را سالها قبل از بروز علائم پیشبینی کند.
این فناوری توانست بیماری نادری را در کودکی تشخیص دهد که پزشکان برای سالها از تشخیص آن ناتوان بودند!
۴. هوش مصنوعی که صدای شما را دقیقاً شبیهسازی میکند
دیگر لازم نیست ساعتها ضبط صدا انجام دهید. فقط ۳ ثانیه از صدای شما کافیست تا هوش مصنوعی بتواند هر جملهای را دقیقاً با صدای شما بگوید. از این فناوری برای بازگرداندن صدای بازیگران مشهور در فیلمهای جدید استفاده میشود. اما همزمان، کلاهبرداران از آن برای جعل تماسهای تلفنی هم بهره میبرند!
۵. هوش مصنوعی که خودش را میسازد و توسعه میدهد
در یک تحول بزرگ، هوش مصنوعی اکنون میتواند مدلهای جدید هوش مصنوعی بسازد! این یعنی بشر دیگر تنها خالق هوش مصنوعی نیست و ماشینها دارند خودشان را بهبود میبخشند. یک مدل هوش مصنوعی توانست در عرض چند ساعت الگوریتمی ایجاد کند که بهتر از آنچه مهندسان گوگل ساخته بودند، کار میکرد!
۶. هوش مصنوعی که هنر خلق میکند
هنرمندان دیگر فقط انسان نیستند! حالا شما میتوانید تنها با دادن یک توضیح متنی، یک نقاشی، پوستر، یا حتی یک اثر هنری کاملاً جدید از هوش مصنوعی دریافت کنید. در یک مسابقه هنری، یک اثر ساختهشده توسط هوش مصنوعی توانست مقام اول را کسب کند و هنرمندان واقعی را شکست دهد!
۷. هوش مصنوعی که از پشت دیوارها میبیند
یک فناوری جدید به کمک هوش مصنوعی میتواند حرکات بدن افراد را از پشت دیوارها ردیابی کند! این تکنولوژی برای عملیات امداد و نجات، امنیت و حتی مراقبتهای پزشکی استفاده میشود. این سیستم حتی میتواند ضربان قلب و تنفس افراد را از فاصله دور بدون تماس فیزیکی تشخیص دهد!
۸. هوش مصنوعی که کد مینویسد و برنامه میسازد
دیگر برای کدنویسی نیازی به مهندسان نرمافزار نیست؟ هوش مصنوعی حالا میتواند کدهای پیچیده را بهطور خودکار بنویسد، دیباگ کند و حتی برنامههای جدید خلق کند. برخی از اپلیکیشنهایی که امروز استفاده میکنید، توسط کدهای تولیدشده با هوش مصنوعی ساخته شدهاند
۹ . هوش مصنوعی که انسانها را جاودانه میکند
فکر کنید بعد از مرگ هم بتوانید با عزیزانتان صحبت کنید! برخی از شرکتها در حال توسعه چتباتهایی بر اساس شخصیت و خاطرات افراد فوتشده هستند که میتوانند مکالمات واقعی داشته باشند. برخی افراد با نسخههای دیجیتالی عزیزانشان که فوت شدهاند، گفتوگو میکنند و آنها را “زنده” نگه میدارند!
✍مجله هوش مصنوعی
@management_ai
💢 آیا کار کردن شما را شادتر میسازد؟!
🔸تحقیقات انجام شده توسط موسسه گالوپ در ارتباط با وضعیت شادکاری و رضایت شغلی در کشورهای مختلف دنیا به نتایج جالبتوجهی منتهی شده است.
در این تحقیق که بر اساس مجموعهای از سوالات بله/خیر شکل گرفته است از پرسششوندگان خواسته شد تا در مورد اینکه از شغلشان احساس رضایت و شادی میکنند، اعلامنظر کنند.
🔸براساس یافتههای موسسه گالوپ، بخش عمده احساس ناشادی، ناشی از عوامل زیر بوده است:
▪️به هم خوردن توازن بین زندگی و کار
▪️پایین بودن سطح دستمزدها
▪️پایین بودن استانداردهای کار در محیطهای کاری
▪️بالا بودن مخاطرات ناشی از کار کردن بر سلامت افراد
▪️پایین بودن سطح امنیت شغلی
▪️بیتوجهی به سرمایه اجتماعی کار
🔸یکی دیگر از عوامل تعیینکننده و تاثیرگذار بر تقویت یا کاهش احساس شادی در کار به ارتباط شادکاری با رضایت از کار و میزان مشارکت افراد در شغلشان مربوط میشود. جایی که افراد به سه دسته «به شدت مشارکت جو»، «نسبتا مشارکتجو» و «غیرمشارکتجو یا مشارکتگریز» تقسیم میشوند.
🔸بررسیهای محققان گالوپ حکایت از آن دارد که افرادِ به شدت مشارکتجو و کسانی که بعضی از فعالیتهای کاریشان را بهصورت خودجوش و داوطلبانه و خارج از زنجیره فرمان انجام میدهند، دارای سطوح بالاتری از شادکاری و در نتیجهی آن، رضایت شغلی هستند و بهرهوری و عملکرد به مراتب بهتری را نسبت به افرادی که فقط در چارچوبهای تعریف شدهی کاری عمل میکنند ارائه میدهند که همه اینها در مجموع نشاندهنده اهمیت والای احساس شادی در کار بر این شاخصهاست.
✍منبع: hbr
@management_technique
🔸تحقیقات انجام شده توسط موسسه گالوپ در ارتباط با وضعیت شادکاری و رضایت شغلی در کشورهای مختلف دنیا به نتایج جالبتوجهی منتهی شده است.
در این تحقیق که بر اساس مجموعهای از سوالات بله/خیر شکل گرفته است از پرسششوندگان خواسته شد تا در مورد اینکه از شغلشان احساس رضایت و شادی میکنند، اعلامنظر کنند.
🔸براساس یافتههای موسسه گالوپ، بخش عمده احساس ناشادی، ناشی از عوامل زیر بوده است:
▪️به هم خوردن توازن بین زندگی و کار
▪️پایین بودن سطح دستمزدها
▪️پایین بودن استانداردهای کار در محیطهای کاری
▪️بالا بودن مخاطرات ناشی از کار کردن بر سلامت افراد
▪️پایین بودن سطح امنیت شغلی
▪️بیتوجهی به سرمایه اجتماعی کار
🔸یکی دیگر از عوامل تعیینکننده و تاثیرگذار بر تقویت یا کاهش احساس شادی در کار به ارتباط شادکاری با رضایت از کار و میزان مشارکت افراد در شغلشان مربوط میشود. جایی که افراد به سه دسته «به شدت مشارکت جو»، «نسبتا مشارکتجو» و «غیرمشارکتجو یا مشارکتگریز» تقسیم میشوند.
🔸بررسیهای محققان گالوپ حکایت از آن دارد که افرادِ به شدت مشارکتجو و کسانی که بعضی از فعالیتهای کاریشان را بهصورت خودجوش و داوطلبانه و خارج از زنجیره فرمان انجام میدهند، دارای سطوح بالاتری از شادکاری و در نتیجهی آن، رضایت شغلی هستند و بهرهوری و عملکرد به مراتب بهتری را نسبت به افرادی که فقط در چارچوبهای تعریف شدهی کاری عمل میکنند ارائه میدهند که همه اینها در مجموع نشاندهنده اهمیت والای احساس شادی در کار بر این شاخصهاست.
✍منبع: hbr
@management_technique
👍1
💢۵ راه برای مقابله با همکار حسود در محل کار
🔸در محیط کار، موفقیت میتواند تحسین و احترام دیگران را به همراه داشته باشد، اما همیشه همه از پیشرفت شما خوشحال نخواهند شد. گاهی اوقات، همکارانی که روزی دوستان خوبی بودند، ممکن است به دلیل حسادت یا احساس تهدید، رفتار متفاوتی از خود نشان دهند. تغییرات همکار شما میتواند شامل رفتارهای سرد، کنایههای غیرمستقیم، یا حتی تلاش برای کماهمیت جلوه دادن موفقیتهای شما باشد.
🔸چنین موقعیتی ناخوشایند است و میتواند به مرور بر عملکرد و روابط کاری شما تأثیر منفی بگذارد. در اینجا، پنج راه برای مدیریت این چالش ارائه شده است.
1⃣ پیش از نتیجهگیری، نشانهها را ارزیابی کنید
ابتدا بررسی کنید که آیا شواهد کافی برای این احساس وجود دارد یا خیر. برخی از نشانههایی که میتوانند نشاندهندهی همکار حسود یا رنجیده باشند عبارتند از:
▪️آیا رفتار او بهطور محسوسی تغییر کرده است؟
▪️آیا از جملات کنایهآمیز استفاده میکند؟
▪️آیا از میزان تعامل خود با شما کاسته است؟
▪️آیا در جلسات بهطور غیرمعمولی با نظرات شما مخالفت میکند؟
▪️آیا تلاش میکند دستاوردهای شما را کماهمیت جلوه دهد یا اعتبار آنها را زیر سؤال ببرد؟
اگر این نشانهها را بهطور مداوم مشاهده میکنید، احتمالاً مسئلهای جدی وجود دارد و بهتر است برای برخورد مناسب با آن آماده باشید.
2⃣ دلیل اصلی حسادت را شناسایی کنید
همکار حسود شما بیدلیل حسادت نمیکند. برخی از افراد احساس میکنند که شما بدون شایستگی به جایگاه فعلی خود رسیدهاید، یا اینکه موفقیت شما تهدیدی برای موقعیت آنهاست. در این شرایط، بهترین راهکار گفتوگوی مستقیم و محترمانه است. میتوانید به شکلی حرفهای مسئله را مطرح کنید:
«مدتی است که احساس میکنم در جلسات نظرات متفاوت و خاصی نسبت به من داری. آیا موضوع خاصی وجود دارد که باید دربارهاش صحبت کنیم؟»
این رویکرد به طرف مقابل فرصت میدهد تا نگرانیها یا برداشتهای نادرست خود را بیان کند. اگر دلیل اصلی حسادت مشخص باشد، میتوان راهی برای کاهش تنش پیدا کرد.
3⃣ موقعیت خود را در ساختار سازمانی تحلیل کنید
در چنین شرایطی، لازم است جایگاه خود و همکار حسود خود را در سازمان بررسی کنید:
▪️آیا او در جایگاهی است که میتواند بر مسیر حرفهای شما تأثیر بگذارد؟
▪️آیا شما برای موفقیت خود به همکاری او نیاز دارید؟
▪️آیا رقابت مستقیمی بین شما وجود دارد یا هر دو میتوانید به موفقیت برسید؟
اگر فردی که نسبت به شما حسادت دارد، نفوذ زیادی در سازمان دارد، بهتر است برای محافظت از موقعیت خود، روابط خود را با دیگر همکاران تقویت کنید و به حمایت آنها اطمینان داشته باشید. در نظر داشته باشید که برخی از افراد ممکن است از قدرت خود برای تخریب شما استفاده کنند.
4⃣ همکاران حامی خود را شناسایی کنید
همیشه در محیط کار افرادی هستند که از موفقیت شما حمایت میکنند و میتوانند نقش مهمی در موقعیت حرفهای شما داشته باشند. به این موارد توجه کنید:
▪️آیا برخی همکاران که قبلاً با شما در ارتباط بودند، حالا کمتر به شما توجه میکنند؟
▪️آیا تعامل آنها در جلسات یا در محیط کار با شما کاهش یافته است؟
▪️آیا در مواقعی که نیاز به حمایت دارید، از شما فاصله میگیرند؟
اگر پاسخ مثبت است، احتمال دارد که آنها نیز تحت تأثیر جو منفی قرار گرفته باشند یا خودشان دچار حسادت شده باشند. در این شرایط، بهتر است روی روابطی تمرکز کنید که بر پایهی همکاری و حمایت متقابل شکل گرفتهاند.
5⃣ در صورت لزوم، ارتباط خود را محدود کنید
در برخی موارد، باوجود تمام تلاشهای شما برای بهبود رابطه، برخی افراد حاضر به تغییر نگرش خود نیستند. آنها به رقابت ناسالم و تفکر «بازی با حاصل جمع صفر» معتقدند، یعنی تصور میکنند موفقیت یک نفر به معنای شکست دیگری است.
در این شرایط، منطقیترین اقدام این است که ارتباط غیرضروری را با همکار حسود یا خشمگین خود کاهش دهید و انرژی خود را صرف تعاملات مثبت کنید. حفظ رفتار حرفهای و احترام متقابل کافی است، اما نیازی نیست که تلاش مضاعفی برای جلب نظر فردی انجام دهید که تمایلی به بهبود رابطه ندارد.
✍منبع: hbr
@management_technique
🔸در محیط کار، موفقیت میتواند تحسین و احترام دیگران را به همراه داشته باشد، اما همیشه همه از پیشرفت شما خوشحال نخواهند شد. گاهی اوقات، همکارانی که روزی دوستان خوبی بودند، ممکن است به دلیل حسادت یا احساس تهدید، رفتار متفاوتی از خود نشان دهند. تغییرات همکار شما میتواند شامل رفتارهای سرد، کنایههای غیرمستقیم، یا حتی تلاش برای کماهمیت جلوه دادن موفقیتهای شما باشد.
🔸چنین موقعیتی ناخوشایند است و میتواند به مرور بر عملکرد و روابط کاری شما تأثیر منفی بگذارد. در اینجا، پنج راه برای مدیریت این چالش ارائه شده است.
1⃣ پیش از نتیجهگیری، نشانهها را ارزیابی کنید
ابتدا بررسی کنید که آیا شواهد کافی برای این احساس وجود دارد یا خیر. برخی از نشانههایی که میتوانند نشاندهندهی همکار حسود یا رنجیده باشند عبارتند از:
▪️آیا رفتار او بهطور محسوسی تغییر کرده است؟
▪️آیا از جملات کنایهآمیز استفاده میکند؟
▪️آیا از میزان تعامل خود با شما کاسته است؟
▪️آیا در جلسات بهطور غیرمعمولی با نظرات شما مخالفت میکند؟
▪️آیا تلاش میکند دستاوردهای شما را کماهمیت جلوه دهد یا اعتبار آنها را زیر سؤال ببرد؟
اگر این نشانهها را بهطور مداوم مشاهده میکنید، احتمالاً مسئلهای جدی وجود دارد و بهتر است برای برخورد مناسب با آن آماده باشید.
2⃣ دلیل اصلی حسادت را شناسایی کنید
همکار حسود شما بیدلیل حسادت نمیکند. برخی از افراد احساس میکنند که شما بدون شایستگی به جایگاه فعلی خود رسیدهاید، یا اینکه موفقیت شما تهدیدی برای موقعیت آنهاست. در این شرایط، بهترین راهکار گفتوگوی مستقیم و محترمانه است. میتوانید به شکلی حرفهای مسئله را مطرح کنید:
«مدتی است که احساس میکنم در جلسات نظرات متفاوت و خاصی نسبت به من داری. آیا موضوع خاصی وجود دارد که باید دربارهاش صحبت کنیم؟»
این رویکرد به طرف مقابل فرصت میدهد تا نگرانیها یا برداشتهای نادرست خود را بیان کند. اگر دلیل اصلی حسادت مشخص باشد، میتوان راهی برای کاهش تنش پیدا کرد.
3⃣ موقعیت خود را در ساختار سازمانی تحلیل کنید
در چنین شرایطی، لازم است جایگاه خود و همکار حسود خود را در سازمان بررسی کنید:
▪️آیا او در جایگاهی است که میتواند بر مسیر حرفهای شما تأثیر بگذارد؟
▪️آیا شما برای موفقیت خود به همکاری او نیاز دارید؟
▪️آیا رقابت مستقیمی بین شما وجود دارد یا هر دو میتوانید به موفقیت برسید؟
اگر فردی که نسبت به شما حسادت دارد، نفوذ زیادی در سازمان دارد، بهتر است برای محافظت از موقعیت خود، روابط خود را با دیگر همکاران تقویت کنید و به حمایت آنها اطمینان داشته باشید. در نظر داشته باشید که برخی از افراد ممکن است از قدرت خود برای تخریب شما استفاده کنند.
4⃣ همکاران حامی خود را شناسایی کنید
همیشه در محیط کار افرادی هستند که از موفقیت شما حمایت میکنند و میتوانند نقش مهمی در موقعیت حرفهای شما داشته باشند. به این موارد توجه کنید:
▪️آیا برخی همکاران که قبلاً با شما در ارتباط بودند، حالا کمتر به شما توجه میکنند؟
▪️آیا تعامل آنها در جلسات یا در محیط کار با شما کاهش یافته است؟
▪️آیا در مواقعی که نیاز به حمایت دارید، از شما فاصله میگیرند؟
اگر پاسخ مثبت است، احتمال دارد که آنها نیز تحت تأثیر جو منفی قرار گرفته باشند یا خودشان دچار حسادت شده باشند. در این شرایط، بهتر است روی روابطی تمرکز کنید که بر پایهی همکاری و حمایت متقابل شکل گرفتهاند.
5⃣ در صورت لزوم، ارتباط خود را محدود کنید
در برخی موارد، باوجود تمام تلاشهای شما برای بهبود رابطه، برخی افراد حاضر به تغییر نگرش خود نیستند. آنها به رقابت ناسالم و تفکر «بازی با حاصل جمع صفر» معتقدند، یعنی تصور میکنند موفقیت یک نفر به معنای شکست دیگری است.
در این شرایط، منطقیترین اقدام این است که ارتباط غیرضروری را با همکار حسود یا خشمگین خود کاهش دهید و انرژی خود را صرف تعاملات مثبت کنید. حفظ رفتار حرفهای و احترام متقابل کافی است، اما نیازی نیست که تلاش مضاعفی برای جلب نظر فردی انجام دهید که تمایلی به بهبود رابطه ندارد.
✍منبع: hbr
@management_technique
👍5
💢چرا ۳۷٪ از متقاضیان را فقط نگاه کنیم و نگیریم؟ یک قاعده جادویی برای استخدام بهتر
🖊دکتر حسن بودلایی
🔴تصور کن پشت میز نشستی، فنجان قهوهات نیمهگرمه، و رو بهرویت یه دسته رزومه چیده شده. هر کدوم بهتر از اون یکی. یه مهندس شبکه با کلی مدرک، یه متخصص SOC با نگاه خیره به آینده، یه نفر که رزومهاش بوی فتوشاپ میده، و یکی هم که هنوز یادش نرفته بنویسه "با احترام، اینجانب..."! حالا تو موندی و یه انتخاب سخت.
🟢از کجا بدونی کیو باید بگیری؟ از کجا بفهمی الان زمان تصمیمه یا نه؟
اینجاست که یک قاعده جادویی ریاضی وارد میشه: قانون ۳۷٪.
🔵اصل داستان چیه؟
دانشمندان (بله، اونایی که عمرشون رو صرف محاسبه کردن چند نفر باید رد بشن تا بهترین رو بگیریم) به این نتیجه رسیدن: اگر بخوای از بین n نفر، بهترین رو انتخاب کنی و دیگه نتونی برگردی، باید حدود ۳۷٪ اول رو فقط بررسی کنی و هیچکسی رو انتخاب نکنی. بعد از اون، هر وقت کسی بهتر از قبلیها اومد، همونو بگیر.
🟤حالا چرا ۳۷٪؟ چون ۱ تقسیم بر e میشه تقریباً ۰.۳۷، و ریاضیدانها عاشق e هستن.(اگه نمیدونی e چیه، نگران نباش. مهم اینه که اونا خیلی براش ذوق دارن!)
🟠استخدام چطوری میشه با این قاعده؟
فرض کن ۱۰۰ نفر رزومه دادن. تو باید ۳۷ نفر اول رو فقط نگاه کنی، تحلیل کنی، چشم تیز کنی، ولی نخوای. بعد از نفر ۳۸ به بعد، هر وقت کسی از اون ۳۷ تای قبلی بهتر بود، همون لحظه بزن روی دکمه «دعوت به همکاری».
🟡نتیجه؟ شانس انتخاب بهترین نفر به بالاترین حد ممکن میرسه (۳۷٪ خودش شانس خیلی خوبیه تو دنیای بیرحم منابع انسانی!).
🟣ولی اگه فقط سه نفر رزومه دادن چی؟
آهان! اینجاست که قانون ۳۷٪ تبدیل میشه به یک نگرش، نه فقط یک عدد. یعنی تو ذهنیت پیدا میکنی:
• اول بررسی کن و قضاوت نکن
• یک معیار بساز برای تشخیص «خوب» از «فقط قابل قبول»
• بعد از شناخت کیفیت کلی، آماده باش تا در لحظهای که واقعا «بهتر» دیدی، تصمیم بگیری.
⚫️مثلاً با سه رزومه، نفر اول رو صرفاً برای مقایسه نگاه میکنی. نفر دوم اگر بهتر بود، عالی. اگر نه، مجبور میشی با سومی بسازی (یا از نو فراخوان بدی!).
⚪️یک قاعده یا یک ترفند زندگی؟
جالب اینجاست که قانون ۳۷٪ فقط برای استخدام نیست. برای خرید لپتاپ، انتخاب مشاور حقوقی، پیدا کردن شریک کاری، و حتی انتخاب همتیمی توی یک پروژه حساس هم میشه ازش استفاده کرد.
🔴اصلش اینه: قبل از تصمیم، باید بدونی چی برات خوبه. و این فهمیدن، بدون دیدن چندتا گزینه اولیه ممکن نیست.
🟢جمعبندی؛ قاعدهای که وقتشناسی یادمون میده
در دنیایی که یا زود تصمیم میگیریم و پشیمون میشیم، یا آنقدر صبر میکنیم که قطار میره، قانون ۳۷٪ میگه کی پیاده بشی، کی سوار بشی، و کی رد بشی.
نه زود، نه دیر.
بلکه در لحظهای که باید...
@management_technique
🖊دکتر حسن بودلایی
🔴تصور کن پشت میز نشستی، فنجان قهوهات نیمهگرمه، و رو بهرویت یه دسته رزومه چیده شده. هر کدوم بهتر از اون یکی. یه مهندس شبکه با کلی مدرک، یه متخصص SOC با نگاه خیره به آینده، یه نفر که رزومهاش بوی فتوشاپ میده، و یکی هم که هنوز یادش نرفته بنویسه "با احترام، اینجانب..."! حالا تو موندی و یه انتخاب سخت.
🟢از کجا بدونی کیو باید بگیری؟ از کجا بفهمی الان زمان تصمیمه یا نه؟
اینجاست که یک قاعده جادویی ریاضی وارد میشه: قانون ۳۷٪.
🔵اصل داستان چیه؟
دانشمندان (بله، اونایی که عمرشون رو صرف محاسبه کردن چند نفر باید رد بشن تا بهترین رو بگیریم) به این نتیجه رسیدن: اگر بخوای از بین n نفر، بهترین رو انتخاب کنی و دیگه نتونی برگردی، باید حدود ۳۷٪ اول رو فقط بررسی کنی و هیچکسی رو انتخاب نکنی. بعد از اون، هر وقت کسی بهتر از قبلیها اومد، همونو بگیر.
🟤حالا چرا ۳۷٪؟ چون ۱ تقسیم بر e میشه تقریباً ۰.۳۷، و ریاضیدانها عاشق e هستن.(اگه نمیدونی e چیه، نگران نباش. مهم اینه که اونا خیلی براش ذوق دارن!)
🟠استخدام چطوری میشه با این قاعده؟
فرض کن ۱۰۰ نفر رزومه دادن. تو باید ۳۷ نفر اول رو فقط نگاه کنی، تحلیل کنی، چشم تیز کنی، ولی نخوای. بعد از نفر ۳۸ به بعد، هر وقت کسی از اون ۳۷ تای قبلی بهتر بود، همون لحظه بزن روی دکمه «دعوت به همکاری».
🟡نتیجه؟ شانس انتخاب بهترین نفر به بالاترین حد ممکن میرسه (۳۷٪ خودش شانس خیلی خوبیه تو دنیای بیرحم منابع انسانی!).
🟣ولی اگه فقط سه نفر رزومه دادن چی؟
آهان! اینجاست که قانون ۳۷٪ تبدیل میشه به یک نگرش، نه فقط یک عدد. یعنی تو ذهنیت پیدا میکنی:
• اول بررسی کن و قضاوت نکن
• یک معیار بساز برای تشخیص «خوب» از «فقط قابل قبول»
• بعد از شناخت کیفیت کلی، آماده باش تا در لحظهای که واقعا «بهتر» دیدی، تصمیم بگیری.
⚫️مثلاً با سه رزومه، نفر اول رو صرفاً برای مقایسه نگاه میکنی. نفر دوم اگر بهتر بود، عالی. اگر نه، مجبور میشی با سومی بسازی (یا از نو فراخوان بدی!).
⚪️یک قاعده یا یک ترفند زندگی؟
جالب اینجاست که قانون ۳۷٪ فقط برای استخدام نیست. برای خرید لپتاپ، انتخاب مشاور حقوقی، پیدا کردن شریک کاری، و حتی انتخاب همتیمی توی یک پروژه حساس هم میشه ازش استفاده کرد.
🔴اصلش اینه: قبل از تصمیم، باید بدونی چی برات خوبه. و این فهمیدن، بدون دیدن چندتا گزینه اولیه ممکن نیست.
🟢جمعبندی؛ قاعدهای که وقتشناسی یادمون میده
در دنیایی که یا زود تصمیم میگیریم و پشیمون میشیم، یا آنقدر صبر میکنیم که قطار میره، قانون ۳۷٪ میگه کی پیاده بشی، کی سوار بشی، و کی رد بشی.
نه زود، نه دیر.
بلکه در لحظهای که باید...
@management_technique
👍1
Forwarded from مدیریت به زبان ساده
💢لطفا از دفتر کارتان بیرون بیایید! تا نگویند نفس تان از جای گرم بیرون می آید😳
⭕️ اغلب مدیران تازهکار خواسته یا ناخواسته در بدو ورودشان به دنیای مدیریت به تکیه زدن به صندلی مدیریت و گذراندن ساعات متمادی در دفتر کارشان گرایش پیدا میکنند و این مساله پس از مدتی به یکی از عادات کاری آنها تبدیل میشود.
⭕️ بر اساس تحقیقات دانشگاه بیلور، که از مدیران عالیرتبه چهار شرکت مشهور و بینالمللی صورت پذیرفته، مشخص شده است که عامل اصلی موفقیت سازمانها در تشویق کارکنان، ارتباط مستمر بین مدیران ارشد و کارکنان است.
باز کردن در اتاق مدیریت و همچنین حضور یافتن مدیران در اتاق کارمندان یا سالن تولید میتواند تاثیر بسزایی در نزدیکتر شدن مدیران و کارکنان داشته باشد. بر این اساس، شکلگیری روابط دوستانه بین مدیریت و کارمندان هر شرکت، میتواند منجر به این شود که فرهنگ سازمانی به شکلی مطلوب به تمام اجزای سازمان منتقل شود و پس از آن است که بسیاری از غیرممکنها امکانپذیر خواهد شد.
⭕️خلق تصویری مثبت از سازمان در ذهن کارکنان میتواند باعث شود سختترین پروژهها از نظر کارکنان آسان و امکانپذیر جلوه کنند.
اما تحقیقات نشریه HBR نشان داده که فقط ۴۲ درصد از کارمندان و کارگران در جهان از شناختی نسبی و محدود از ارزشها و استراتژیهای سازمانی شرکتهایی که در آن مشغول به کار هستند، برخوردارند و بیش از ۹۵ درصد از کارمندان یا از بسیاری از ارزشها و استراتژیهای شرکتهای خود بیخبرند یا با آن موافق نیستند.
⭕️عامل اصلی این عدم همسویی، در فقدان ارتباط سازنده بین مدیران و کارکنان نهفته است و نتیجه آن میشود که از یکسو، مدیران کارکنان را به کمکاری متهم میکنند و از سوی دیگر، کارکنان نیز مدیران را افرادی میدانند که نفسشان از جای گرم بلند میشود و درک درستی از شرایط حاکم بر سازمان ندارند.
⭕️حال سوال اینجاست که برای حل این مشکل چه باید کرد؟ در پاسخ به این پرسش میتوان موارد زیر را پیشنهاد کرد:
1️⃣ ارزشها و اهداف کلیدی سازمانتان را بهصورت پیوسته و به هر بهانهای به تمام کارکنانتان یادآوری کنید.
2️⃣تصویری روشن و دلپذیر از سازمان در ذهن کارکنان پدید آورید و آن را در تمام گفتگوهای کاری با پرسنل رعایت کنید. بهعنوان مثال اگر در فرهنگ شرکتی شما دروغگویی امری ناپسند است، سعی کنید هم خودتان راستگو باشید و هم دیگران را به راستگویی تشویق کنید، حتی اگر گفتن حقیقت به ضرر آنها تمام شود.
3️⃣تصویرسازی از ارزشهای مورد قبول سازمانتان را بهطور روزانه انجام دهید، نه صرفا در زمان برگزاری جلسات عمومی فصلی یا سالانه با کارکنان.
4️⃣راههای تحقق اهداف و پیاده شدن استراتژیها را برای کارکنان شرح دهید. جیمی دایمون، مدیر عامل مشهور بانک جی پی مورگان که سه بار از سوی مجله تایم بهعنوان یکی از ۱۰۰ شخصیت تاثیرگذار جهان انتخاب شده است در این مورد میگوید: «من اجرای درست و دقیق یک استراتژی درجه دو را به اجرای ناقص یک استراتژی فوقالعاده ترجیح میدهم.»
5️⃣مطمئن شوید که کارکنانتان پیامهای ارسالی از سوی شما را به درستی فهمیدهاند.
برقراری ارتباط با کارکنان فقط به خوب سخن گفتن با آنها و انتقال پیام به آنها نیست، بلکه نیازمند شنیدن فعال و تبادل نظر با کارکنان نیز هست.
✍کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
⭕️ اغلب مدیران تازهکار خواسته یا ناخواسته در بدو ورودشان به دنیای مدیریت به تکیه زدن به صندلی مدیریت و گذراندن ساعات متمادی در دفتر کارشان گرایش پیدا میکنند و این مساله پس از مدتی به یکی از عادات کاری آنها تبدیل میشود.
⭕️ بر اساس تحقیقات دانشگاه بیلور، که از مدیران عالیرتبه چهار شرکت مشهور و بینالمللی صورت پذیرفته، مشخص شده است که عامل اصلی موفقیت سازمانها در تشویق کارکنان، ارتباط مستمر بین مدیران ارشد و کارکنان است.
باز کردن در اتاق مدیریت و همچنین حضور یافتن مدیران در اتاق کارمندان یا سالن تولید میتواند تاثیر بسزایی در نزدیکتر شدن مدیران و کارکنان داشته باشد. بر این اساس، شکلگیری روابط دوستانه بین مدیریت و کارمندان هر شرکت، میتواند منجر به این شود که فرهنگ سازمانی به شکلی مطلوب به تمام اجزای سازمان منتقل شود و پس از آن است که بسیاری از غیرممکنها امکانپذیر خواهد شد.
⭕️خلق تصویری مثبت از سازمان در ذهن کارکنان میتواند باعث شود سختترین پروژهها از نظر کارکنان آسان و امکانپذیر جلوه کنند.
اما تحقیقات نشریه HBR نشان داده که فقط ۴۲ درصد از کارمندان و کارگران در جهان از شناختی نسبی و محدود از ارزشها و استراتژیهای سازمانی شرکتهایی که در آن مشغول به کار هستند، برخوردارند و بیش از ۹۵ درصد از کارمندان یا از بسیاری از ارزشها و استراتژیهای شرکتهای خود بیخبرند یا با آن موافق نیستند.
⭕️عامل اصلی این عدم همسویی، در فقدان ارتباط سازنده بین مدیران و کارکنان نهفته است و نتیجه آن میشود که از یکسو، مدیران کارکنان را به کمکاری متهم میکنند و از سوی دیگر، کارکنان نیز مدیران را افرادی میدانند که نفسشان از جای گرم بلند میشود و درک درستی از شرایط حاکم بر سازمان ندارند.
⭕️حال سوال اینجاست که برای حل این مشکل چه باید کرد؟ در پاسخ به این پرسش میتوان موارد زیر را پیشنهاد کرد:
1️⃣ ارزشها و اهداف کلیدی سازمانتان را بهصورت پیوسته و به هر بهانهای به تمام کارکنانتان یادآوری کنید.
2️⃣تصویری روشن و دلپذیر از سازمان در ذهن کارکنان پدید آورید و آن را در تمام گفتگوهای کاری با پرسنل رعایت کنید. بهعنوان مثال اگر در فرهنگ شرکتی شما دروغگویی امری ناپسند است، سعی کنید هم خودتان راستگو باشید و هم دیگران را به راستگویی تشویق کنید، حتی اگر گفتن حقیقت به ضرر آنها تمام شود.
3️⃣تصویرسازی از ارزشهای مورد قبول سازمانتان را بهطور روزانه انجام دهید، نه صرفا در زمان برگزاری جلسات عمومی فصلی یا سالانه با کارکنان.
4️⃣راههای تحقق اهداف و پیاده شدن استراتژیها را برای کارکنان شرح دهید. جیمی دایمون، مدیر عامل مشهور بانک جی پی مورگان که سه بار از سوی مجله تایم بهعنوان یکی از ۱۰۰ شخصیت تاثیرگذار جهان انتخاب شده است در این مورد میگوید: «من اجرای درست و دقیق یک استراتژی درجه دو را به اجرای ناقص یک استراتژی فوقالعاده ترجیح میدهم.»
5️⃣مطمئن شوید که کارکنانتان پیامهای ارسالی از سوی شما را به درستی فهمیدهاند.
برقراری ارتباط با کارکنان فقط به خوب سخن گفتن با آنها و انتقال پیام به آنها نیست، بلکه نیازمند شنیدن فعال و تبادل نظر با کارکنان نیز هست.
✍کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
👍4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢فرسودگی شغلی یهشبه اتفاق نمیافته؛
آرومآروم شروع میشه و اگه جدی گرفته نشه، میتونه کل تیم رو از پا بندازه.
✍ سنجمان
@management_technique
آرومآروم شروع میشه و اگه جدی گرفته نشه، میتونه کل تیم رو از پا بندازه.
✍ سنجمان
@management_technique
👍2
Forwarded from برنامه ریزی و مدیریت زمان
💢هشت نکته کارشناسانه برای برگزاری جلسات مؤثرتر
🔴به چندکاری (Multitasking) نه بگویید.
چندکاری در جلسات باعث کاهش مشارکت و اثربخشی میشود. رهبران باید انتظارات واضحی را برای حضور کامل و مشارکت فعال همه اعضا تعیین کنند. این کار کیفیت جلسات را بهبود میبخشد و احترام به زمان و مشارکت افراد را نشان میدهد.
🟢جلسه را از قبل طراحی کنید – بداهه عمل نکنید.
جلسات با ساختار مشخص، دستورکار شفاف و نقشهای تعریف شده به نتایج بهتری منجر میشوند. فرمت جلسه را برنامه ریزی کنید، مشارکتهای مورد انتظار از شرکت کنندگان را مشخص کنید و زمان مناسبی را به هر موضوع اختصاص دهید تا تمرکز و بهره وری حفظ شود.
🔵یک منتقد سازنده تعیین کنید.
یکی از اعضا را به عنوان مدافع مخالف (Devil’s Advocate) در بحثها انتخاب کنید. این نقش به تیم کمک میکند تا مشکلات احتمالی را شناسایی کند، دیدگاههای جایگزین را در نظر بگیرد و از تفکر گروهی اجتناب کند. چرخش این مسئولیت اطمینان میدهد که دیدگاههای متنوع به طور مداوم نمایندگی شوند.
🟤واقعیت چتهای جانبی در جلسات مجازی را بپذیرید.
چتهای جانبی در جلسات آنلاین اتفاق میافتند. به جای حذف آنها، استانداردهایی برای استفاده مناسب تعیین کنید و در صورت مفید بودن، بینشهای مرتبط از این گفتگوها را با کل گروه به اشتراک بگذارید.
🟠به موضوعات ناگفته بپردازید.
تنشها یا مسائل بیان نشده که ممکن است بر پویایی تیم تأثیر بگذارند را مورد بحث قرار دهید. ایجاد امنیت روانی برای گفتگوهای دشوار، تصمیم گیری را بهبود میبخشد و از تأثیر مسائل حل نشده بر اثربخشی جلسات جلوگیری میکند.
🟡سؤالاتی بپرسید که افراد را به صحبت وادار کند.
از سؤالات هدفمند برای جلب دیدگاههای متنوع و تشویق مشارکت همه اعضا استفاده کنید. تکنیکهایی مانند صحبت به صورت نوبتی یا دعوت مستقیم از اعضای کم حرف تر، اطمینان میدهد که همه صداها شنیده میشوند، نه فقط بلندترینها.
🟣بحث سازنده را تشویق کنید.
فضایی ایجاد کنید که در آن اختلاف نظر سازنده مورد استقبال و ارزشگذاری قرار گیرد. تیمهایی که میتوانند با احترام ایده ها را به چالش بکشند، راه حلهای بهتری تولید میکنند. رهبران باید با دعوت از انتقاد نسبت به ایده های خود، این رفتار را الگو قرار دهند.
⚫️روزهای بدون جلسه را اجرا کنید.
روزها یا بازه های زمانی خاصی را بدون جلسه تعیین کنید تا فضایی برای کار متمرکز و استراحت فراهم شود. این کار بهره وری را افزایش میدهد و خستگی ناشی از جلسات را در بین اعضای تیم کاهش میدهد.
✍از: hrgarden
@planing_tm
🔴به چندکاری (Multitasking) نه بگویید.
چندکاری در جلسات باعث کاهش مشارکت و اثربخشی میشود. رهبران باید انتظارات واضحی را برای حضور کامل و مشارکت فعال همه اعضا تعیین کنند. این کار کیفیت جلسات را بهبود میبخشد و احترام به زمان و مشارکت افراد را نشان میدهد.
🟢جلسه را از قبل طراحی کنید – بداهه عمل نکنید.
جلسات با ساختار مشخص، دستورکار شفاف و نقشهای تعریف شده به نتایج بهتری منجر میشوند. فرمت جلسه را برنامه ریزی کنید، مشارکتهای مورد انتظار از شرکت کنندگان را مشخص کنید و زمان مناسبی را به هر موضوع اختصاص دهید تا تمرکز و بهره وری حفظ شود.
🔵یک منتقد سازنده تعیین کنید.
یکی از اعضا را به عنوان مدافع مخالف (Devil’s Advocate) در بحثها انتخاب کنید. این نقش به تیم کمک میکند تا مشکلات احتمالی را شناسایی کند، دیدگاههای جایگزین را در نظر بگیرد و از تفکر گروهی اجتناب کند. چرخش این مسئولیت اطمینان میدهد که دیدگاههای متنوع به طور مداوم نمایندگی شوند.
🟤واقعیت چتهای جانبی در جلسات مجازی را بپذیرید.
چتهای جانبی در جلسات آنلاین اتفاق میافتند. به جای حذف آنها، استانداردهایی برای استفاده مناسب تعیین کنید و در صورت مفید بودن، بینشهای مرتبط از این گفتگوها را با کل گروه به اشتراک بگذارید.
🟠به موضوعات ناگفته بپردازید.
تنشها یا مسائل بیان نشده که ممکن است بر پویایی تیم تأثیر بگذارند را مورد بحث قرار دهید. ایجاد امنیت روانی برای گفتگوهای دشوار، تصمیم گیری را بهبود میبخشد و از تأثیر مسائل حل نشده بر اثربخشی جلسات جلوگیری میکند.
🟡سؤالاتی بپرسید که افراد را به صحبت وادار کند.
از سؤالات هدفمند برای جلب دیدگاههای متنوع و تشویق مشارکت همه اعضا استفاده کنید. تکنیکهایی مانند صحبت به صورت نوبتی یا دعوت مستقیم از اعضای کم حرف تر، اطمینان میدهد که همه صداها شنیده میشوند، نه فقط بلندترینها.
🟣بحث سازنده را تشویق کنید.
فضایی ایجاد کنید که در آن اختلاف نظر سازنده مورد استقبال و ارزشگذاری قرار گیرد. تیمهایی که میتوانند با احترام ایده ها را به چالش بکشند، راه حلهای بهتری تولید میکنند. رهبران باید با دعوت از انتقاد نسبت به ایده های خود، این رفتار را الگو قرار دهند.
⚫️روزهای بدون جلسه را اجرا کنید.
روزها یا بازه های زمانی خاصی را بدون جلسه تعیین کنید تا فضایی برای کار متمرکز و استراحت فراهم شود. این کار بهره وری را افزایش میدهد و خستگی ناشی از جلسات را در بین اعضای تیم کاهش میدهد.
✍از: hrgarden
@planing_tm
👍2
Forwarded from تعالی منابع انسانی
💢اثر اسنوب در سازمانها و راهبرد منابع انسانی برای مدیریت نقشهای متمایز
🖊️دکتر حسن بودلایی
■در محیطهای کاری امروز، همه چیز فقط به حقوق و مزایا ختم نمیشود. خیلی از کارکنان، بهویژه در ردههای میانی و عالی، بیش از آنکه دنبال پول بیشتر باشند، به دنبال تمایز و حس ویژه بودن هستند. اینجا جایی است که پدیدهای بهنام اثر اسنوب (Snob Effect) وارد بازی میشود.
■اثر اسنوب بهسادگی میگوید:
بعضی از افراد، زمانی به نقشها، پروژهها یا مزایای سازمانی علاقهمند میشوند که احساس کنند این فرصتها فقط متعلق به گروهی خاص و محدود است. همین افراد اگر ببینند این موقعیتها عمومی شده یا به همه اختصاص یافته، دیگر علاقهای نشان نمیدهند.
●اثر اسنوب و کارهای متمایز در سازمان.
اثر اسنوب بیش از همه در موقعیتها و مشاغلی دیده میشود که ذاتاً کمیاب و نخبهگرا هستند؛
نقشهایی مثل:
• مشاوران عالی مدیرعامل
• مدیران پروژههای استراتژیک
• متخصصان کلیدی (در فناوری، تحلیل داده، حقوقی، توسعه کسبوکار)
• طراحان ارشد، مشاوران برند، مدیران خلاقیت
• اعضای باشگاههای استعدادهای درخشان یا نیروهای هایپرفورمر (High Performer)
▪︎ اینان شاغلان عرصه نقشهای متمایز سازمانیاند، و خواسته یا ناخواسته از پدیده اثر اسنوب پیروی میکنند.
○ نشانههای اثر اسنوب در سازمانها
۱. جذب شدن به پروژههای خاص و محدود
پروژههایی که فقط یک حلقه محدود به آن دسترسی دارد، معمولاً انگیزه و انرژی بیشتری را در این افراد ایجاد میکند.
۲. حس افت تمایز با عمومی شدن فرصتها
اگر سازمان پروژههای خاص یا مزایای ویژه را عمومی کند، افراد کلیدی احساس میکنند انگیزهشان کم شده.
۳. ایجاد باشگاههای غیررسمی
تشکیل حلقههای غیررسمی مثل گروه استعدادهای برتر، حلقه مشاوران ویژه یا تیمهای ماموریتمحور، نمونههای عینی از اثر اسنوب هستند.
■چرا شناخت اثر اسنوب برای مدیران منابع انسانی حیاتی است؟
مدیران منابع انسانی اگر این پدیده را درک نکنند، ممکن است:
• با گسترش بیرویه امتیازات خاص، انگیزه نخبگان را از بین ببرند.
• یا با انحصاری نگه داشتن بیش از حد این امتیازات، احساس تبعیض و ناامیدی را در دیگر کارکنان گسترش دهند.
▪︎ پس باید تعادل ایجاد کرد:
فرصت تجربه متمایز بودن را مدیریت کرد، نه اینکه آن را حذف یا رها کرد.
□معرفی استراتژی کاربردی: "استراتژی اثر متمایز"
(Differentiation Effect Strategy)
هدف این استراتژی طراحی نظامی برای بهرهگیری از اثر اسنوب بهصورت مثبت است. این استراتژی میگوید:
> "باید فرصتهای متمایز و خاص را در سازمان بهگونهای مدیریت کنیم که:
هم نخبگان انگیزه و انرژی بگیرند،
هم کارکنان دیگر فرصت داشته باشند با تلاش و رشد، وارد این حلقههای متمایز شوند."
▪︎ اجزای کلیدی استراتژی اثر متمایز
۱. حفظ فرصتهای متمایز.
سازمان باید همواره تعدادی پروژه، سمت و امتیاز را بهعنوان نماد تمایز حفظ کند.
۲. چرخش و دسترسی مشروط.
ایجاد نظام ارزیابی و شایستگی تا افراد توانمند بتوانند وارد حلقههای متمایز شوند.
۳. برندسازی نقشها و پروژهها.
موقعیتهای خاص باید هویت مشخص، جذاب و پرستیژی داشته باشند و این پرستیژ بهدرستی به کارکنان معرفی شود.
۴. مراقبت از عدالت ادراکی.
سایر کارکنان باید مطمئن شوند که رسیدن به فرصتهای خاص صرفاً بر اساس شایستگی است، نه تبعیض یا روابط.
● نتیجهگیری:
اثر اسنوب، پدیدهای طبیعی در سازمانهاست و نادیده گرفتن آن میتواند بهرهوری، انگیزه و سلامت روانی سازمان را تضعیف کند. مدیران منابع انسانی هوشمند باید این اثر را بشناسند و با طراحی استراتژی اثر متمایز، آن را به ابزاری در خدمت رشد و انگیزش سازمان تبدیل کنند.
@hrm_academy
🖊️دکتر حسن بودلایی
■در محیطهای کاری امروز، همه چیز فقط به حقوق و مزایا ختم نمیشود. خیلی از کارکنان، بهویژه در ردههای میانی و عالی، بیش از آنکه دنبال پول بیشتر باشند، به دنبال تمایز و حس ویژه بودن هستند. اینجا جایی است که پدیدهای بهنام اثر اسنوب (Snob Effect) وارد بازی میشود.
■اثر اسنوب بهسادگی میگوید:
بعضی از افراد، زمانی به نقشها، پروژهها یا مزایای سازمانی علاقهمند میشوند که احساس کنند این فرصتها فقط متعلق به گروهی خاص و محدود است. همین افراد اگر ببینند این موقعیتها عمومی شده یا به همه اختصاص یافته، دیگر علاقهای نشان نمیدهند.
●اثر اسنوب و کارهای متمایز در سازمان.
اثر اسنوب بیش از همه در موقعیتها و مشاغلی دیده میشود که ذاتاً کمیاب و نخبهگرا هستند؛
نقشهایی مثل:
• مشاوران عالی مدیرعامل
• مدیران پروژههای استراتژیک
• متخصصان کلیدی (در فناوری، تحلیل داده، حقوقی، توسعه کسبوکار)
• طراحان ارشد، مشاوران برند، مدیران خلاقیت
• اعضای باشگاههای استعدادهای درخشان یا نیروهای هایپرفورمر (High Performer)
▪︎ اینان شاغلان عرصه نقشهای متمایز سازمانیاند، و خواسته یا ناخواسته از پدیده اثر اسنوب پیروی میکنند.
○ نشانههای اثر اسنوب در سازمانها
۱. جذب شدن به پروژههای خاص و محدود
پروژههایی که فقط یک حلقه محدود به آن دسترسی دارد، معمولاً انگیزه و انرژی بیشتری را در این افراد ایجاد میکند.
۲. حس افت تمایز با عمومی شدن فرصتها
اگر سازمان پروژههای خاص یا مزایای ویژه را عمومی کند، افراد کلیدی احساس میکنند انگیزهشان کم شده.
۳. ایجاد باشگاههای غیررسمی
تشکیل حلقههای غیررسمی مثل گروه استعدادهای برتر، حلقه مشاوران ویژه یا تیمهای ماموریتمحور، نمونههای عینی از اثر اسنوب هستند.
■چرا شناخت اثر اسنوب برای مدیران منابع انسانی حیاتی است؟
مدیران منابع انسانی اگر این پدیده را درک نکنند، ممکن است:
• با گسترش بیرویه امتیازات خاص، انگیزه نخبگان را از بین ببرند.
• یا با انحصاری نگه داشتن بیش از حد این امتیازات، احساس تبعیض و ناامیدی را در دیگر کارکنان گسترش دهند.
▪︎ پس باید تعادل ایجاد کرد:
فرصت تجربه متمایز بودن را مدیریت کرد، نه اینکه آن را حذف یا رها کرد.
□معرفی استراتژی کاربردی: "استراتژی اثر متمایز"
(Differentiation Effect Strategy)
هدف این استراتژی طراحی نظامی برای بهرهگیری از اثر اسنوب بهصورت مثبت است. این استراتژی میگوید:
> "باید فرصتهای متمایز و خاص را در سازمان بهگونهای مدیریت کنیم که:
هم نخبگان انگیزه و انرژی بگیرند،
هم کارکنان دیگر فرصت داشته باشند با تلاش و رشد، وارد این حلقههای متمایز شوند."
▪︎ اجزای کلیدی استراتژی اثر متمایز
۱. حفظ فرصتهای متمایز.
سازمان باید همواره تعدادی پروژه، سمت و امتیاز را بهعنوان نماد تمایز حفظ کند.
۲. چرخش و دسترسی مشروط.
ایجاد نظام ارزیابی و شایستگی تا افراد توانمند بتوانند وارد حلقههای متمایز شوند.
۳. برندسازی نقشها و پروژهها.
موقعیتهای خاص باید هویت مشخص، جذاب و پرستیژی داشته باشند و این پرستیژ بهدرستی به کارکنان معرفی شود.
۴. مراقبت از عدالت ادراکی.
سایر کارکنان باید مطمئن شوند که رسیدن به فرصتهای خاص صرفاً بر اساس شایستگی است، نه تبعیض یا روابط.
● نتیجهگیری:
اثر اسنوب، پدیدهای طبیعی در سازمانهاست و نادیده گرفتن آن میتواند بهرهوری، انگیزه و سلامت روانی سازمان را تضعیف کند. مدیران منابع انسانی هوشمند باید این اثر را بشناسند و با طراحی استراتژی اثر متمایز، آن را به ابزاری در خدمت رشد و انگیزش سازمان تبدیل کنند.
@hrm_academy
👍4❤1
💢قلعه خودت را بساز!
سه سناریو: کدامیک بیشتر آزارت می دهد؟
۱- حقوق دوستانت افزایش پیدا کند و حقوق تو ثابت بماند. ۲- حقوق تو و دوستانت ثابت بماند. ۳- میانگین حقوق دوستانت کاهش بیابد، حقوق تو هم همینطور.
اگر پاسختان گزینه ۱ است،نگران نباشید، کاملا نرمال است: شما هم یکی دیگر از قربانیان حسادت هستید.
🔹این یک قصه روسی است: کشاورزی یک چراغ جادو پیدا می کند و لمسش می کند. از بین ابرها یک جن ظاهر می شود و وعده می دهد که یک آرزوی او را برآورده می کند کشاورز می گوید: همسایه من یک گاو دارد و من ندارم. دوست دارم گاوش بمیرد.
مشابه چنین تفکری حتما در مقطعی از زمان برایمان پیش آمده است.
🔹این مساله زنجیره ای از رفتارهای غیرمنطقی را به همراه دارد. دیگر به او کمک نمی کنید، در برنامه هایش سنگ میندازید و حتی ممکن است لاستیک ماشینش را پنچر کنید! چه بسا زمانی که موقع اسکی پایش می شکند مخفیانه شادی کنید.
🔹 بالزاک می گوید: حسادت احمقانه ترین عادت بد است چون حتی یک مزیت هم ندارد.
با حسادت نسبت به کسانی که به لحاظ سن، شغل و محل سکونت با ما یکسان اند ابراز نفرت می کنیم. ارسطو این را می دانست و می گفت: " کوزه گران به کوزه گران حسادت می کنند."
🔹چگونه حسادت را مهار کنیم؟
اول از همه خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. دوم دایره توانایی تان را پیدا کنید و خودتان را از آن پر کنید. موقعیتی را برای خودتان خلق کنید که در آن بهترین هستید. مهم نیست حوزه مهارتتان چقدر کوچک باشد، مهم اینست که پادشاه قلعه خودت هستی.
✍منبع: کتاب هنر شفاف اندیشیدن
@management_technique
سه سناریو: کدامیک بیشتر آزارت می دهد؟
۱- حقوق دوستانت افزایش پیدا کند و حقوق تو ثابت بماند. ۲- حقوق تو و دوستانت ثابت بماند. ۳- میانگین حقوق دوستانت کاهش بیابد، حقوق تو هم همینطور.
اگر پاسختان گزینه ۱ است،نگران نباشید، کاملا نرمال است: شما هم یکی دیگر از قربانیان حسادت هستید.
🔹این یک قصه روسی است: کشاورزی یک چراغ جادو پیدا می کند و لمسش می کند. از بین ابرها یک جن ظاهر می شود و وعده می دهد که یک آرزوی او را برآورده می کند کشاورز می گوید: همسایه من یک گاو دارد و من ندارم. دوست دارم گاوش بمیرد.
مشابه چنین تفکری حتما در مقطعی از زمان برایمان پیش آمده است.
🔹این مساله زنجیره ای از رفتارهای غیرمنطقی را به همراه دارد. دیگر به او کمک نمی کنید، در برنامه هایش سنگ میندازید و حتی ممکن است لاستیک ماشینش را پنچر کنید! چه بسا زمانی که موقع اسکی پایش می شکند مخفیانه شادی کنید.
🔹 بالزاک می گوید: حسادت احمقانه ترین عادت بد است چون حتی یک مزیت هم ندارد.
با حسادت نسبت به کسانی که به لحاظ سن، شغل و محل سکونت با ما یکسان اند ابراز نفرت می کنیم. ارسطو این را می دانست و می گفت: " کوزه گران به کوزه گران حسادت می کنند."
🔹چگونه حسادت را مهار کنیم؟
اول از همه خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. دوم دایره توانایی تان را پیدا کنید و خودتان را از آن پر کنید. موقعیتی را برای خودتان خلق کنید که در آن بهترین هستید. مهم نیست حوزه مهارتتان چقدر کوچک باشد، مهم اینست که پادشاه قلعه خودت هستی.
✍منبع: کتاب هنر شفاف اندیشیدن
@management_technique
👍4
Forwarded from مدیریت به زبان ساده
💢موانع خوب شنیدن کدامند؟
۱- گفتگوهای ذهنی
وقتی یک نفر با شما حرف می زند، درون شما یکی هم هست که با شما حرف می زند، در نتیجه ۲ نفر با شما صحبت می کنند و شما نمی توانید خوب بشنوید. پس شنیدن و دیدن گفتگوهای ذهنی مان و آگاهی از آن می تواند به ما کمک کند تا مهارت شنیدن خودمان را تقویت کنیم. برای اینکه مهارت شنیدن را تقویت کنیم، از خود کلمه Listen استفاده می کنیم.Li دو کلمه اول Listen می باشد و به معنی Look intersted (نگاه مشتاقانه) است. به عبارت دیگر یعنی مشتاقانه و با دقت نگاه کردن به حرف های کسی که دارد با ما صحبت می کند.
وقتی حرفی را از کسی می شنویم، خیلی مهم است که زبانِ بدن ما چه پیامی را منتقل می کند. به عنوان مثال وقتی کسی به عنوان کارمند، کارشناس و یا اصلاً به عنوان مشتری با ما صحبت می کند و ما همچنان با گوشی موبایل یا سیستم کامپیوترمان کار می کنیم و می گوییم که بگو، گوشم با شما است، در واقع این پیام را به مخاطب می دهیم که من تو را نمی شنوم و به تو هیچ توجهی توجه نمی کنم.
کافیست درک کنید که یکی مزایای کوچینگ برای افراد، وجود گوش شنوایی برای سخنان شان می باشد! بله آنها می خواهند که فرد متخصص، صحبت های آنها را به خوبی بشنود. پس لطفاً با دقت و اشتیاق به مراجعه کننده خود گوش دهید. یادتان باشد که ارتباط چشمی اولین و پایه ای ترین موضوع در خوب شنیدن است.
۲- پرسیدن سوالات و ابهامات
وقتی در بین صحبت ها به یک ابهام و دغدغه ای بر می خورید و در ذهن تان چیزی مطرح می شود؛ این به عنوان سوال، ذهن تان را درگیر می کند و گفتگوی ذهنی شکل می گیرد. مثلاً با خودتان فکر می کنید، اینجایی که گفت یعنی چه؟ منظورش چی بود؟ همین ها باعث می شود که شما بقیه حرف ها را نشنیده بگیرید و حضورتان از بین برود.
پس مهم است که همانجا صحبت را متوقف کنید و سوال تان را بپرسید. اگر امکانش نیست و نمی توانید، آن را یادداشت کنید و یادداشت کردن سوال، باعث می شود سوال از ذهن تان خارج شود. چون قرار است در مسیر شنیدن، حضور کامل داشته باشید و بعداً سوال تان را بپرسید.
۳- عدم حضور کامل
اگر گفتگوی ذهنی در شما وجود داشته باشد، خوب نمی شنوید! شما می توانید این گفتگوی ذهنی را با سوال پرسیدن و یا یادداشت کردن سوال متوقف کنید و در بحث، حضور کامل داشته باشید. یعنی اینطور نباشد که شما درگیر مکالمه ذهنی و تفسیر حرف های چند دقیقه پیش مخاطب خود باشید! در بسیاری از اوقات، مخاطب صحبت هایش را انجام می دهد و شما با عدم توجه به او، چند دقیقه از صحبت هایش را از دست می دهید و این موضوع به معنای عدم حضور در فرآیند کوچینگ است.
پس با تکنیک هایی که به آنها اشاره کردیم، فرآیند کوچینگ خود را کنترل کنید. در زمانی که طرف مقابل در حال صحبت کردن است، کاملاً شنونده باشید. بعد فرصتی بگیرید که به حرف هایش فکر کنید و پاسخ آن را پیدا کنید؛ چون اگر در لحظه ای که در حال حرف زدن است به فکر پاسخ دادن باشید، نمی توانید درست بشنوید.
۴- قضاوت های شخصی
وقتی صحبت های فرد تمام شد، شما باید دفترچه یادداشت خود را چک کنید و از مخاطب بپرسید که آیا شنیده هایتان، درست است یا نه؟ این تکنیک در جلسات کوچینگ به شما کمک می کند تا درک درستی از گفته های مراجعه کننده داشته باشید؛ چون خیلی وقت ها ممکن است معنی و مفهوم یک کلمه در ذهن ما با ذهن گوینده متفاوت باشد. از این رو وقتی که با زبان خودمان یکبار دیگر آن چیزی که شنیده ایم و یا بهتر بگوییم آنچه که در ذهنمان برداشت کرده ایم را با طرف مقابل چک می کنیم، سوء برداشت ها رفع می گردد. اینگونه می توانیم درک بهتری از کلام مخاطب مان داشته باشیم.
ما خیلی وقت ها بر اساس قضاوت هایمان، افراد را می شنویم و در نتیجه آن چیزی که می شنویم، آن چیزی نیست که به گوش ما رسیده است بلکه آن چیزی است که در ذهن مان از قبل بوده و آن را برداشت می کنیم. هر چقدر بتوانیم تمرین کنیم که قضاوت ها و احساسات خودمان را در فرآیند شنیدن کم کنیم، مهارت شنیداری مان بالاتر می رود.
یکی از بهترین تکنیک هایی که می توانید در این زمینه حرفه ای شوید، این است که جلسات تمرینی با همکاران تان را ضبط کنید و گفته هایتان را دوباره گوش داده و به دقت تجزیه و تحلیل کنید. یکی از مزایای کوچینگ برای افراد فعال در این حوزه این است که هر لحظه در حال بهتر شدن و یادگیری هستند، واقعاً لذت بخش که هم به انسان ها کمک کنید و هم در حین کمک، خودتان نیز یاد بگیرید.
✍کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
۱- گفتگوهای ذهنی
وقتی یک نفر با شما حرف می زند، درون شما یکی هم هست که با شما حرف می زند، در نتیجه ۲ نفر با شما صحبت می کنند و شما نمی توانید خوب بشنوید. پس شنیدن و دیدن گفتگوهای ذهنی مان و آگاهی از آن می تواند به ما کمک کند تا مهارت شنیدن خودمان را تقویت کنیم. برای اینکه مهارت شنیدن را تقویت کنیم، از خود کلمه Listen استفاده می کنیم.Li دو کلمه اول Listen می باشد و به معنی Look intersted (نگاه مشتاقانه) است. به عبارت دیگر یعنی مشتاقانه و با دقت نگاه کردن به حرف های کسی که دارد با ما صحبت می کند.
وقتی حرفی را از کسی می شنویم، خیلی مهم است که زبانِ بدن ما چه پیامی را منتقل می کند. به عنوان مثال وقتی کسی به عنوان کارمند، کارشناس و یا اصلاً به عنوان مشتری با ما صحبت می کند و ما همچنان با گوشی موبایل یا سیستم کامپیوترمان کار می کنیم و می گوییم که بگو، گوشم با شما است، در واقع این پیام را به مخاطب می دهیم که من تو را نمی شنوم و به تو هیچ توجهی توجه نمی کنم.
کافیست درک کنید که یکی مزایای کوچینگ برای افراد، وجود گوش شنوایی برای سخنان شان می باشد! بله آنها می خواهند که فرد متخصص، صحبت های آنها را به خوبی بشنود. پس لطفاً با دقت و اشتیاق به مراجعه کننده خود گوش دهید. یادتان باشد که ارتباط چشمی اولین و پایه ای ترین موضوع در خوب شنیدن است.
۲- پرسیدن سوالات و ابهامات
وقتی در بین صحبت ها به یک ابهام و دغدغه ای بر می خورید و در ذهن تان چیزی مطرح می شود؛ این به عنوان سوال، ذهن تان را درگیر می کند و گفتگوی ذهنی شکل می گیرد. مثلاً با خودتان فکر می کنید، اینجایی که گفت یعنی چه؟ منظورش چی بود؟ همین ها باعث می شود که شما بقیه حرف ها را نشنیده بگیرید و حضورتان از بین برود.
پس مهم است که همانجا صحبت را متوقف کنید و سوال تان را بپرسید. اگر امکانش نیست و نمی توانید، آن را یادداشت کنید و یادداشت کردن سوال، باعث می شود سوال از ذهن تان خارج شود. چون قرار است در مسیر شنیدن، حضور کامل داشته باشید و بعداً سوال تان را بپرسید.
۳- عدم حضور کامل
اگر گفتگوی ذهنی در شما وجود داشته باشد، خوب نمی شنوید! شما می توانید این گفتگوی ذهنی را با سوال پرسیدن و یا یادداشت کردن سوال متوقف کنید و در بحث، حضور کامل داشته باشید. یعنی اینطور نباشد که شما درگیر مکالمه ذهنی و تفسیر حرف های چند دقیقه پیش مخاطب خود باشید! در بسیاری از اوقات، مخاطب صحبت هایش را انجام می دهد و شما با عدم توجه به او، چند دقیقه از صحبت هایش را از دست می دهید و این موضوع به معنای عدم حضور در فرآیند کوچینگ است.
پس با تکنیک هایی که به آنها اشاره کردیم، فرآیند کوچینگ خود را کنترل کنید. در زمانی که طرف مقابل در حال صحبت کردن است، کاملاً شنونده باشید. بعد فرصتی بگیرید که به حرف هایش فکر کنید و پاسخ آن را پیدا کنید؛ چون اگر در لحظه ای که در حال حرف زدن است به فکر پاسخ دادن باشید، نمی توانید درست بشنوید.
۴- قضاوت های شخصی
وقتی صحبت های فرد تمام شد، شما باید دفترچه یادداشت خود را چک کنید و از مخاطب بپرسید که آیا شنیده هایتان، درست است یا نه؟ این تکنیک در جلسات کوچینگ به شما کمک می کند تا درک درستی از گفته های مراجعه کننده داشته باشید؛ چون خیلی وقت ها ممکن است معنی و مفهوم یک کلمه در ذهن ما با ذهن گوینده متفاوت باشد. از این رو وقتی که با زبان خودمان یکبار دیگر آن چیزی که شنیده ایم و یا بهتر بگوییم آنچه که در ذهنمان برداشت کرده ایم را با طرف مقابل چک می کنیم، سوء برداشت ها رفع می گردد. اینگونه می توانیم درک بهتری از کلام مخاطب مان داشته باشیم.
ما خیلی وقت ها بر اساس قضاوت هایمان، افراد را می شنویم و در نتیجه آن چیزی که می شنویم، آن چیزی نیست که به گوش ما رسیده است بلکه آن چیزی است که در ذهن مان از قبل بوده و آن را برداشت می کنیم. هر چقدر بتوانیم تمرین کنیم که قضاوت ها و احساسات خودمان را در فرآیند شنیدن کم کنیم، مهارت شنیداری مان بالاتر می رود.
یکی از بهترین تکنیک هایی که می توانید در این زمینه حرفه ای شوید، این است که جلسات تمرینی با همکاران تان را ضبط کنید و گفته هایتان را دوباره گوش داده و به دقت تجزیه و تحلیل کنید. یکی از مزایای کوچینگ برای افراد فعال در این حوزه این است که هر لحظه در حال بهتر شدن و یادگیری هستند، واقعاً لذت بخش که هم به انسان ها کمک کنید و هم در حین کمک، خودتان نیز یاد بگیرید.
✍کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
Forwarded from مهارت های زندگی
💢مامورم و معذور!
■مردی که برای آزمایش آمده بود، دستش را در کاسهای کرد که در آن کاغذهای مختلف به صورت تا شده قرار گرفته بود. قرار بود با چیزی شبیه قرعه کشی، مشخص شود که او «آزمایشگر» خواهد بود یا «آزمایش شونده». برگه را درآورد و دید: نقش او «آزمایشگر» بود.
□هیچکس به مرد نگفت که روی تمام کاغذهای داخل آن کاسه، نوشته شده: «آزمایشگر». به همین دلیل، در تمام مدت آزمایش، آن فرد فکر میکرد که در اتاق مجاور، مرد دیگری نشسته است که قرعه «آزمایش شونده» به نامش درآمده.
●ژنراتور را روشن کردند. هدف از آزمایش، «ارزیابی اثر تنبیه بر روی حافظه و کارکرد آن» بود. به آزمایشگر لیستی از کلمات و معانی آنها داده میشد تا آنها را با میکروفونی که داخل اتاقش بود برای «آزمایش شونده اتاق مجاور» بخواند و سپس سوالاتی چهار جوابی را برای او میخواند تا ببیند آیا میتواند گزینهی درست را انتخاب کند؟
○آزمایش شونده، با انتخاب یکی از چهار کلیدی که پیش روی او قرار داده بودند، گزینه مورد نظرش را اعلام میکرد. گاهی درست و گاهی نادرست.
■هر بار که پاسخ نادرستی داده میشد، با فشار یک دکمه، شوک الکتریکی به مردی که در اتاق مجاور بود وارد میشد. میزان شوک با توجه به تعداد خطاها افزایش پیدا میکرد. طبیعی است که با افزایش شدت ولتاژ، صدای فریاد مردی که در اتاق مجاور بود به گوش میرسید.
□بعضی وقتها، نگرانی و ناراحتی در چهره «آزمایشگر» دیده میشد. گاهی میپرسید: «واقعاً اینقدر زجر دادن لازم است؟ اصلاً انسانی است؟» و مردی که با لباس سفید آزمایشگاه، بالای سرش ایستاده بود توضیح میداد که: «بله. باید ادامه دهیم. چاره دیگری نداریم.»
●به آزمایشگر گفته نشد که صداهایی که میشنود، صداهای ضبط شده است و واقعاً شوکی در کار نیست. او در مقابل خودش ژنراتوری را میدید که هر بار، ولتاژش را بالا میبرد و با فشار یک دکمه، شوکی را به مرد دیگری که در اتاق مجاور است وارد میکند.
○این آزمایش ۴۰ بار و با ۴۰ نفر مختلف انجام شد. از این ۴۰ نفر، هیچکدام وقتی شنیدند که طرف مقابل میگوید: من مشکل قلبی پیدا کردم، آزمایش را متوقف نکردند. ۲۵ نفر از آنها، حاضر شدند تا ۴۵۰ ولت شوک به طرف مقابل وارد کنند. این در حالی است که از ۳۴۵ ولت به بالا، صدای جیغ و اعتراض قطع میشد و به نظر میآمد که آزمایش شونده، یا مرده یا از هوش رفته است!
■نکته دردناک این آزمایش، که استنلی میلگرام آن را ترتیب داد این بود که: این مردها، شوک را به یک غریبه وارد نمیکردند. آنها در زمان قرعه کشی، طرف مقابل را دیده بودند و کاملاً باور داشتند که یک تصادف، آنها را به «آزمایشگر» تبدیل کرده و ممکن بود خودشان روی صندلی اتاق مجاور نشسته باشند.
□آزمایش میلگرام در سالهای بعد به شکلهای مختلف تکرار شد و در هیچ آزمایشی، تعداد کسانی که اعمال این شوکها را متوقف کرده و به آزمایش اعتراض کردند از یک سوم جمعیت بیشتر نشد.
●میلگرام، در تفسیر آزمایش خود، به نکته مهمی اشاره میکند: رفتار ما انسانها به دو دسته تقسیم میشود. زمانهایی که بر اساس «مسئولیت شخصی» تصمیم میگیریم و زمانهایی که بر اساس «ماموریت شغلی» رفتار میکنیم.
○ما زمانی که بر اساس «مسئولیت شخصی» رفتار میکنیم، وجدان خود را دخالت میدهیم. از منطق خود استفاده میکنیم و به پیامدهای تصمیم و رفتار خود فکر میکنیم. اما زمانی که بر اساس «ماموریت شغلی» رفتار میکنیم، نیازی نمیبینیم که به منطقی بودن یا اخلاقی بودن کاری که انجام میدهیم فکر کنیم. اصطلاح «مامور هستم و معذور»، بیان دیگری از تجربه میلگرام است که در فرهنگ ما هم شنیده میشود.
@life_skills2022
■مردی که برای آزمایش آمده بود، دستش را در کاسهای کرد که در آن کاغذهای مختلف به صورت تا شده قرار گرفته بود. قرار بود با چیزی شبیه قرعه کشی، مشخص شود که او «آزمایشگر» خواهد بود یا «آزمایش شونده». برگه را درآورد و دید: نقش او «آزمایشگر» بود.
□هیچکس به مرد نگفت که روی تمام کاغذهای داخل آن کاسه، نوشته شده: «آزمایشگر». به همین دلیل، در تمام مدت آزمایش، آن فرد فکر میکرد که در اتاق مجاور، مرد دیگری نشسته است که قرعه «آزمایش شونده» به نامش درآمده.
●ژنراتور را روشن کردند. هدف از آزمایش، «ارزیابی اثر تنبیه بر روی حافظه و کارکرد آن» بود. به آزمایشگر لیستی از کلمات و معانی آنها داده میشد تا آنها را با میکروفونی که داخل اتاقش بود برای «آزمایش شونده اتاق مجاور» بخواند و سپس سوالاتی چهار جوابی را برای او میخواند تا ببیند آیا میتواند گزینهی درست را انتخاب کند؟
○آزمایش شونده، با انتخاب یکی از چهار کلیدی که پیش روی او قرار داده بودند، گزینه مورد نظرش را اعلام میکرد. گاهی درست و گاهی نادرست.
■هر بار که پاسخ نادرستی داده میشد، با فشار یک دکمه، شوک الکتریکی به مردی که در اتاق مجاور بود وارد میشد. میزان شوک با توجه به تعداد خطاها افزایش پیدا میکرد. طبیعی است که با افزایش شدت ولتاژ، صدای فریاد مردی که در اتاق مجاور بود به گوش میرسید.
□بعضی وقتها، نگرانی و ناراحتی در چهره «آزمایشگر» دیده میشد. گاهی میپرسید: «واقعاً اینقدر زجر دادن لازم است؟ اصلاً انسانی است؟» و مردی که با لباس سفید آزمایشگاه، بالای سرش ایستاده بود توضیح میداد که: «بله. باید ادامه دهیم. چاره دیگری نداریم.»
●به آزمایشگر گفته نشد که صداهایی که میشنود، صداهای ضبط شده است و واقعاً شوکی در کار نیست. او در مقابل خودش ژنراتوری را میدید که هر بار، ولتاژش را بالا میبرد و با فشار یک دکمه، شوکی را به مرد دیگری که در اتاق مجاور است وارد میکند.
○این آزمایش ۴۰ بار و با ۴۰ نفر مختلف انجام شد. از این ۴۰ نفر، هیچکدام وقتی شنیدند که طرف مقابل میگوید: من مشکل قلبی پیدا کردم، آزمایش را متوقف نکردند. ۲۵ نفر از آنها، حاضر شدند تا ۴۵۰ ولت شوک به طرف مقابل وارد کنند. این در حالی است که از ۳۴۵ ولت به بالا، صدای جیغ و اعتراض قطع میشد و به نظر میآمد که آزمایش شونده، یا مرده یا از هوش رفته است!
■نکته دردناک این آزمایش، که استنلی میلگرام آن را ترتیب داد این بود که: این مردها، شوک را به یک غریبه وارد نمیکردند. آنها در زمان قرعه کشی، طرف مقابل را دیده بودند و کاملاً باور داشتند که یک تصادف، آنها را به «آزمایشگر» تبدیل کرده و ممکن بود خودشان روی صندلی اتاق مجاور نشسته باشند.
□آزمایش میلگرام در سالهای بعد به شکلهای مختلف تکرار شد و در هیچ آزمایشی، تعداد کسانی که اعمال این شوکها را متوقف کرده و به آزمایش اعتراض کردند از یک سوم جمعیت بیشتر نشد.
●میلگرام، در تفسیر آزمایش خود، به نکته مهمی اشاره میکند: رفتار ما انسانها به دو دسته تقسیم میشود. زمانهایی که بر اساس «مسئولیت شخصی» تصمیم میگیریم و زمانهایی که بر اساس «ماموریت شغلی» رفتار میکنیم.
○ما زمانی که بر اساس «مسئولیت شخصی» رفتار میکنیم، وجدان خود را دخالت میدهیم. از منطق خود استفاده میکنیم و به پیامدهای تصمیم و رفتار خود فکر میکنیم. اما زمانی که بر اساس «ماموریت شغلی» رفتار میکنیم، نیازی نمیبینیم که به منطقی بودن یا اخلاقی بودن کاری که انجام میدهیم فکر کنیم. اصطلاح «مامور هستم و معذور»، بیان دیگری از تجربه میلگرام است که در فرهنگ ما هم شنیده میشود.
@life_skills2022
👍3👌1
💢 معرفی دو کانال ارزشمند برای ارتقای سواد مالی و سواد فناوری مخاطبین
✅ تحلیل مباحث اقتصاد، بورس، ارز دیجیتال
👇👇👇
@monetary_academy
✅ آموزش کاربردهای هوش مصنوعی و برنامه نویسی در کسب وکار
👇👇👇
@management_ai
✅ تحلیل مباحث اقتصاد، بورس، ارز دیجیتال
👇👇👇
@monetary_academy
✅ آموزش کاربردهای هوش مصنوعی و برنامه نویسی در کسب وکار
👇👇👇
@management_ai
👍2
💢در جریان یک پژوهش جذاب تاریخی، یکی از نخستین اسناد شناختهشدهی بشری از شکایت مشتری پیدا شده؛
لوحی گِلی که نزدیک به چهار هزار سال پیش نوشته شده و نویسندهاش مردی به نام «نَنّی» (Nanni) از تمدن باستانی بینالنهرین است.
او بهشدت از معاملهی مس ناراضی بود و برای بیان این خشم، هیچ اپلیکیشنی یا پشتیبانی تلفنی در اختیار نداشت. پس دستبهکار شد و شکایتش را روی گل نوشت.
✍مجله مشاور مدیریت
@management_technique
لوحی گِلی که نزدیک به چهار هزار سال پیش نوشته شده و نویسندهاش مردی به نام «نَنّی» (Nanni) از تمدن باستانی بینالنهرین است.
او بهشدت از معاملهی مس ناراضی بود و برای بیان این خشم، هیچ اپلیکیشنی یا پشتیبانی تلفنی در اختیار نداشت. پس دستبهکار شد و شکایتش را روی گل نوشت.
✍مجله مشاور مدیریت
@management_technique
👍3
Forwarded from مدیریت رفتار سازمانی
💢انفجار بزرگی که در بندر عباس اتفاق افتاده است . یک خبر بسیار تلخ و نگران کننده است.
هم وطنان ما آسیب دیده اند . 🖤
همه نگران هستیم.
در همین زمان کوتاه صندوق های طلا رشد کردند ... قیمت ارز بالا رفت و نگرانی از عدم امنیت در دلهای مردم شریف ایران دوباره شعله گرفت .
بندرعباس ، ستون فقرات بازرگانی ایران است . اثرات این حادثه طی روزهای آینده در چندین بخش اقتصادی کاملاً محسوس خواهدبود.
عده ای با سلیقه یا منافع شخصی با دمیدن به شایعات و نشر شایعات به ابعاد این فاجعه دامن می زنند . هنوز هیچ کسی درست نمی داند چه شده است .
عده ای هم از سر دلنگرانی اسیر نشر این موارد می شوند.
انفجار ،جنگ ، حادثه ، امنیت واژه هایی نیست که بدون ملاحظه بشود از آنها استفاده کرد .
مذاکرات در حال ادامه است . صدا و سیما واژه غیر مستقیمش را کمرنگ کرده است.
نا امنی به هر شکلش اسیب زننده است . ناخواسته به نشر ناامنی ذهنی دامن نزنیم .دعا کنیم که خداوند ایران و تمام مردم خوبمان را از گزند تمام دشمنان و بدخواهان حفظ کند . 🙏
✍ مدیران ایران
@organizationalbehavior
هم وطنان ما آسیب دیده اند . 🖤
همه نگران هستیم.
در همین زمان کوتاه صندوق های طلا رشد کردند ... قیمت ارز بالا رفت و نگرانی از عدم امنیت در دلهای مردم شریف ایران دوباره شعله گرفت .
بندرعباس ، ستون فقرات بازرگانی ایران است . اثرات این حادثه طی روزهای آینده در چندین بخش اقتصادی کاملاً محسوس خواهدبود.
عده ای با سلیقه یا منافع شخصی با دمیدن به شایعات و نشر شایعات به ابعاد این فاجعه دامن می زنند . هنوز هیچ کسی درست نمی داند چه شده است .
عده ای هم از سر دلنگرانی اسیر نشر این موارد می شوند.
انفجار ،جنگ ، حادثه ، امنیت واژه هایی نیست که بدون ملاحظه بشود از آنها استفاده کرد .
مذاکرات در حال ادامه است . صدا و سیما واژه غیر مستقیمش را کمرنگ کرده است.
نا امنی به هر شکلش اسیب زننده است . ناخواسته به نشر ناامنی ذهنی دامن نزنیم .دعا کنیم که خداوند ایران و تمام مردم خوبمان را از گزند تمام دشمنان و بدخواهان حفظ کند . 🙏
✍ مدیران ایران
@organizationalbehavior
🙏5👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢ترس از بی تجربگی میاد نه نداشتن قابلیت..
📌شاید قابلیتهای زیادی داشته باشیم، اما تجربه کاربرد اونها در عمل رو نداریم
📌و لذا از دست به عمل زدن میترسیم..
📌چه بسیار انسانهایی که قابلیتهای زیادی داشتند، ولی هیچ وقت به کار نگرفتنشون....
✍ کلینیک مدیریت منابع انسانی
@management_technique
📌شاید قابلیتهای زیادی داشته باشیم، اما تجربه کاربرد اونها در عمل رو نداریم
📌و لذا از دست به عمل زدن میترسیم..
📌چه بسیار انسانهایی که قابلیتهای زیادی داشتند، ولی هیچ وقت به کار نگرفتنشون....
✍ کلینیک مدیریت منابع انسانی
@management_technique
👌3👏1
Forwarded from موفقیت و توسعه فردی
💢میدونی هیچکس عالی شروع نکرده؛
هیچ قهرمان المپیکی، اولین مسابقهش عالی نبوده!
هیچ نویسندهی مشهوری، اولین کتابش چاپ نشده!
هیچ خوانندهی پرطرفداری اولین کنسرتش تو سالنهای بزرگ نبوده!
هیچ نقاش معروفی اولین تابلوهاش دیده نشده!
هیچ کمدین معروفی اولین اجراهاش مجذوب کننده نبوده!
موفقیت یعنی همین! یعنی هیچکس عالی شروع نکرده ولی تا زمانی که قصهش تموم نشده ادامه داده.
تو هم ادامه بده...
همین!
@success_pd
هیچ قهرمان المپیکی، اولین مسابقهش عالی نبوده!
هیچ نویسندهی مشهوری، اولین کتابش چاپ نشده!
هیچ خوانندهی پرطرفداری اولین کنسرتش تو سالنهای بزرگ نبوده!
هیچ نقاش معروفی اولین تابلوهاش دیده نشده!
هیچ کمدین معروفی اولین اجراهاش مجذوب کننده نبوده!
موفقیت یعنی همین! یعنی هیچکس عالی شروع نکرده ولی تا زمانی که قصهش تموم نشده ادامه داده.
تو هم ادامه بده...
همین!
@success_pd
👍3
💢مهارتهای مدیران
🖊️دکتر علی محمد مصدق راد
■وظایف مدیران به دو دستهی اصلی و پشتیبان تقسیم میشوند. وظایف اصلی مدیران شامل برنامهریزی (تعیین اهداف و اقدامات دستیابی به آنها)، سازماندهی (ساختاربندی منطقی سازمان و تخصیص منابع انسانی و غیرانسانی)، رهبری (هدایت، انگیزش و ایجاد تعهد در کارکنان برای تحقق اهداف سازمانی) و کنترل (نظارت بر عملکرد و اصلاح انحرافات) است.
□وظایف پشتیبان مدیران شامل تصمیمگیری (انتخاب مؤثرترین راهحل از میان گزینههای موجود)، هماهنگی (یکپارچهسازی و همراستا کردن فعالیتها و منابع سازمان)، ارتباطات (انتقال دقیق و اثربخش اطلاعات و ایجاد درک مشترک) و بودجهبندی (پیش بینی درآمدها و هزینهها و تخصیص منابع مالی به برنامهها و فعالیتها) است.
●مدیران برای انجام اثربخش وظایف خود باید دارای مهارتهای خاصی باشند. مهارت بهمعنای توانایی کاربردی بهکارگیری دانش برای انجام مؤثر کار است. مهارت عملی تبدیل دانش به عمل مؤثر است. مهارت ترکیبی از دانش، تجربه و قابلیتهای اجرایی است که به مدیر اجازه میدهد تا وظایف خود را به طور اثربخش و کارآمد انجام دهد. این مهارتها اکتسابی هستند و از طریق آموزش، تمرین و تجربه تقویت میشوند.
○رابرت کاتز (Robert Katz) در سال ۱۹۵۵ میلادی، سه نوع مهارت فنی، روابط انسانی و ادراکی برای مدیران معرفی کرد.
■مهارت فنی(Technical Skills) توانایی استفاده از دانش فنی و تخصصی، ابزارها و روشهای مرتبط با وظایف فنی در سازمان است. به عنوان مثال، یک مدیر مالی باید تسلط کافی بر نرمافزارهای حسابداری و تحلیلهای مالی داشته باشد، سرپرستار یک بخش درمانی باید مهارتهای بالینی و مدیریتی را همزمان دارا باشد و مدیر آموزش دانشکده باید بتواند با سامانههای مدیریت آموزش کار کند. مهارت فنی به انجام بهینه وظایف سازماندهی، هماهنگی و کنترل مدیران کمک میکند. دانش و مهارت فنی مدیر باید از میانگین دانش و مهارتهای کارکنانش بیشتر باشد. میزان مهارتهای فنی در مدیران عملیاتی باید بیشتر از مدیران میانی و ارشد باشد. مدیران عملیاتی به طور مستقیمً با فرایندهای اجرایی درگیر هستند. آموزشهای تخصصی، کارگاههای آموزشی عملی، یادگیری نرمافزارهای کاربردی و کسب تجربه میدانی به تقویت مهارتهای فنی مدیران کمک میکند.
□مهارت انسانی (Human or Interpersonal Skills) توانایی تعامل مؤثر با دیگران، درک و مدیریت احساسات، ایجاد انگیزه، رهبری تیمها، مدیریت تعارضات و برقراری ارتباط مؤثر است. به عنوان مثال، معاون آموزشی دانشکده باید بتواند با اعضای هیأت علمی و دانشجویان بهخوبی ارتباط برقرار کند. مهارت روابط انسانی به انجام بهینه وظایف رهبری و ارتباطات مدیران کمک میکند. شرکت در دورههای آموزشی ارتباطات موثر، فنون مذاکره، مدیریت تعارض، رهبری اثربخش و هوش هیجانی و دریافت بازخوردهای محیطی به تقویت مهارتهای ارتباطی مدیران کمک میکند. مدیران سطوح ارشد، میانی و عملیاتی باید به یک میزان کافی از مهارتهای ارتباطی بالایی برخوردار باشند.
●مهارت ادراکی (Conceptual Skills)توانایی درک پیچیدگیهای سازمان و محیط پیرامون آن، تحلیل مسائل پیچیده چندبُعدی، تصمیمگیری کلان، تدوین استراتژی و ترسیم آیندهای مطلوب برای سازمان است. به عنوان مثال، رئیس دانشکده که مسئول تدوین برنامه راهبردی، هماهنگی با سیاستهای کلان دانشگاه و تأمین منابع برای اجرای برنامهها است، باید از مهارت ادراکی بالایی برخوردار باشد. مهارت ادراکی برای انجام بهینه وظایف تصمیمگیری، برنامهریزی و بودجهبندی ضروری است. این مهارت در سطوح بالای مدیریتی (مدیران ارشد) اهمیت بیشتری دارد و برای انجام وظایفی مانند برنامهریزی کلان، تصمیمگیری راهبردی و بودجهبندی حیاتی است. مهارت ادراکی از طریق آموزشهای تفکر استراتژیک، سیستمی، خلاقانه، انتقادی و جانبی، تحلیل سیاستگذاری، شرکت در جلسات تصمیمسازی کلان و مطالعه روندهای جهانی قابل ارتقا است.
○هر چه به سطوح بالای مدیریت سازمان نزدیک میشویم، میزان استفاده از مهارتهای فنی کمتر و استفاده از مهارتهای ادراکی بیشتر میشود. به عنوان مثال، در یک دانشکده، مدیر گروه آموزشی باید از مهارت فنی (مثلاً تدوین برنامه درسی و ارزشیابی آموزشی) بیشتر برخوردار باشد، معاون آموزشی باید مهارت انسانی بالایی برای تعامل با اعضای هیئت علمی داشته باشد و رئیس دانشکده باید مهارت ادراکی بالایی برای طراحی استراتژی دانشکده، تأمین منابع و پاسخگویی به نهادهای بالادستی داشته باشد.
@management_technique
🖊️دکتر علی محمد مصدق راد
■وظایف مدیران به دو دستهی اصلی و پشتیبان تقسیم میشوند. وظایف اصلی مدیران شامل برنامهریزی (تعیین اهداف و اقدامات دستیابی به آنها)، سازماندهی (ساختاربندی منطقی سازمان و تخصیص منابع انسانی و غیرانسانی)، رهبری (هدایت، انگیزش و ایجاد تعهد در کارکنان برای تحقق اهداف سازمانی) و کنترل (نظارت بر عملکرد و اصلاح انحرافات) است.
□وظایف پشتیبان مدیران شامل تصمیمگیری (انتخاب مؤثرترین راهحل از میان گزینههای موجود)، هماهنگی (یکپارچهسازی و همراستا کردن فعالیتها و منابع سازمان)، ارتباطات (انتقال دقیق و اثربخش اطلاعات و ایجاد درک مشترک) و بودجهبندی (پیش بینی درآمدها و هزینهها و تخصیص منابع مالی به برنامهها و فعالیتها) است.
●مدیران برای انجام اثربخش وظایف خود باید دارای مهارتهای خاصی باشند. مهارت بهمعنای توانایی کاربردی بهکارگیری دانش برای انجام مؤثر کار است. مهارت عملی تبدیل دانش به عمل مؤثر است. مهارت ترکیبی از دانش، تجربه و قابلیتهای اجرایی است که به مدیر اجازه میدهد تا وظایف خود را به طور اثربخش و کارآمد انجام دهد. این مهارتها اکتسابی هستند و از طریق آموزش، تمرین و تجربه تقویت میشوند.
○رابرت کاتز (Robert Katz) در سال ۱۹۵۵ میلادی، سه نوع مهارت فنی، روابط انسانی و ادراکی برای مدیران معرفی کرد.
■مهارت فنی(Technical Skills) توانایی استفاده از دانش فنی و تخصصی، ابزارها و روشهای مرتبط با وظایف فنی در سازمان است. به عنوان مثال، یک مدیر مالی باید تسلط کافی بر نرمافزارهای حسابداری و تحلیلهای مالی داشته باشد، سرپرستار یک بخش درمانی باید مهارتهای بالینی و مدیریتی را همزمان دارا باشد و مدیر آموزش دانشکده باید بتواند با سامانههای مدیریت آموزش کار کند. مهارت فنی به انجام بهینه وظایف سازماندهی، هماهنگی و کنترل مدیران کمک میکند. دانش و مهارت فنی مدیر باید از میانگین دانش و مهارتهای کارکنانش بیشتر باشد. میزان مهارتهای فنی در مدیران عملیاتی باید بیشتر از مدیران میانی و ارشد باشد. مدیران عملیاتی به طور مستقیمً با فرایندهای اجرایی درگیر هستند. آموزشهای تخصصی، کارگاههای آموزشی عملی، یادگیری نرمافزارهای کاربردی و کسب تجربه میدانی به تقویت مهارتهای فنی مدیران کمک میکند.
□مهارت انسانی (Human or Interpersonal Skills) توانایی تعامل مؤثر با دیگران، درک و مدیریت احساسات، ایجاد انگیزه، رهبری تیمها، مدیریت تعارضات و برقراری ارتباط مؤثر است. به عنوان مثال، معاون آموزشی دانشکده باید بتواند با اعضای هیأت علمی و دانشجویان بهخوبی ارتباط برقرار کند. مهارت روابط انسانی به انجام بهینه وظایف رهبری و ارتباطات مدیران کمک میکند. شرکت در دورههای آموزشی ارتباطات موثر، فنون مذاکره، مدیریت تعارض، رهبری اثربخش و هوش هیجانی و دریافت بازخوردهای محیطی به تقویت مهارتهای ارتباطی مدیران کمک میکند. مدیران سطوح ارشد، میانی و عملیاتی باید به یک میزان کافی از مهارتهای ارتباطی بالایی برخوردار باشند.
●مهارت ادراکی (Conceptual Skills)توانایی درک پیچیدگیهای سازمان و محیط پیرامون آن، تحلیل مسائل پیچیده چندبُعدی، تصمیمگیری کلان، تدوین استراتژی و ترسیم آیندهای مطلوب برای سازمان است. به عنوان مثال، رئیس دانشکده که مسئول تدوین برنامه راهبردی، هماهنگی با سیاستهای کلان دانشگاه و تأمین منابع برای اجرای برنامهها است، باید از مهارت ادراکی بالایی برخوردار باشد. مهارت ادراکی برای انجام بهینه وظایف تصمیمگیری، برنامهریزی و بودجهبندی ضروری است. این مهارت در سطوح بالای مدیریتی (مدیران ارشد) اهمیت بیشتری دارد و برای انجام وظایفی مانند برنامهریزی کلان، تصمیمگیری راهبردی و بودجهبندی حیاتی است. مهارت ادراکی از طریق آموزشهای تفکر استراتژیک، سیستمی، خلاقانه، انتقادی و جانبی، تحلیل سیاستگذاری، شرکت در جلسات تصمیمسازی کلان و مطالعه روندهای جهانی قابل ارتقا است.
○هر چه به سطوح بالای مدیریت سازمان نزدیک میشویم، میزان استفاده از مهارتهای فنی کمتر و استفاده از مهارتهای ادراکی بیشتر میشود. به عنوان مثال، در یک دانشکده، مدیر گروه آموزشی باید از مهارت فنی (مثلاً تدوین برنامه درسی و ارزشیابی آموزشی) بیشتر برخوردار باشد، معاون آموزشی باید مهارت انسانی بالایی برای تعامل با اعضای هیئت علمی داشته باشد و رئیس دانشکده باید مهارت ادراکی بالایی برای طراحی استراتژی دانشکده، تأمین منابع و پاسخگویی به نهادهای بالادستی داشته باشد.
@management_technique
👍1
Forwarded from هوش مصنوعی در کسب وکار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢تام هم شغل و زندگی اش بخاطر یک گربه رباتیک در خطر افتاده است .
هر کدام از ما اگر نتوانیم برتری خودمان نسبت به ربات ها و هوش مصنوعی را حفظ کنیم دیر یا زود این حس را به درجات مختلف تجربه خواهیم کرد .
ربات ، سخت افزاری است که هوش مصنوعی دارد .
✍ مدیران ایران
@management_ai
هر کدام از ما اگر نتوانیم برتری خودمان نسبت به ربات ها و هوش مصنوعی را حفظ کنیم دیر یا زود این حس را به درجات مختلف تجربه خواهیم کرد .
ربات ، سخت افزاری است که هوش مصنوعی دارد .
✍ مدیران ایران
@management_ai
❤1