🔹طبق تحقیق بلومبرگ، در سال ۲۰۰۷ به طور متوسط به ازای هر صد نفر، یک نفر در واحد منابع انسانی شاغل بوده است. این نسبت در یک روند افزایشی ده ساله در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ به ۴/۱ نفر به ازای هر صد شاغل افزایش پیدا کرده است.
🔹علاوه بر این یافته، مشخص شد که حدود دوسوم واحدهای منابع انسانی بودجه مشخص خود را دارند که در مرکز هزینه های واحدهای صفی در زمینه های مزایا، استخدام، آموزش و جبران خدمت جای گرفته است. این بودجه حدود ۶۰ درصد از کل بودجه واحد منابع انسانی را تشکیل می دهد.
[مدیریتمنابعانسانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👤Gorick Ng
#Harvard_videos
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹بر این اساس، وقتی با کارمندمان در خصوص عملکرد و کارآیی او صحبت میکنید و به عبارت دیگر به او بازخورد میدهید، بهتر است جملاتتان صریح و مشخص باشد تا کلی و عمومی.
🔹در حقیقت، باید از گفتن جملاتی نظیر «رفتار کاری نامناسبی داری» یا «واقعا کاری که انجام دادی، جالب بود»، خودداری کنند.
🔹این گونه جملات گنگ و مبهم هستند و برای کارمند مدنظر مشخص نمیکنند که کدام قسمت از رفتار کاریاش نامناسب یا چرا کار او جالب توجه بوده است.
🔹برای همین، بهتر است هنگام بازخورد دادن از چنین جملاتی استفاده کنید: «دیروز نیم ساعت دیر سر جلسه حاضر شدی و بعد هم به من گفتی که پیشنویس گزارش مدنظر جلسه را اصلاً نخواندهای. این رفتار اصلاً مناسب نیست»
🔹علاوه بر شفافیت، بازخوردی که به کارمندتان میدهید، باید بیشتر توصیفی باشد تا قضاوتی یا سنجشی.
🔹در نتیجه، هر چقدر هم که از کارمند خود عصبانی باشید، باید بازخورد را در قالب عبارات و اصطلاحات مربوط به کار بیان کنید و از بیان جملات و اهانتهای شخصی خودداری نمایید.
🔹برای مثال، فرض کنید کارمندتان کاری انجام داده که لیاقت آن را دارد به او بگویید «بی ادب»، اما به جای این کار میتوانید به او بگویید: «تو با وجودی که میدانستی من با مشتری صحبت میکنم، با طرح سوالات غیرضروری سه بار وسط حرف من پریدی»
🔹نکته آخر این که اگر قصد انتقاد از کارمندتان را دارید، از قبل مطمئن شوید که توانایی کنترل و تصحیح رفتار اشتباهش را دارد.
🔹برای مثال، انتقاد از کسی که به دلیل فراموش کردن تنظیم ساعت خود، دیر سر کار حاضر شده، یک انتقاد درست است. اما وقتی میدانیم به علت قطع برق مترو نتوانسته سر ساعت در محل کارش حاضر شود، انتقادتان به او یک انتقاد سازنده نخواهد بود.
[مارکتینگ آز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✍🏻کونوسوکی ماتسوشیتا
◽️۱. یک مدیر با تدبیر، همواره باید بین نرمی و خشونت موازنه برقرار کند، هم مقتدر باشد، هم مهربان. او اگر هرگز از اقتدارش استفاده نکند و همیشه مهربان باشد، زیردستان کار مفیدی انجام نخواهند داد. همچنین اگر در صورتی که به طور متوالی از اقتدارش استفاده کند و همیشه خشن و سخت گیر باشد، فقط برای مدت کوتاهی موفق خواهد بود و در درازمدت اقتدارش پاسخ نخواهد داد و کارکنان وی و افراد زیر نظرش، با او احساس راحتی نخواهند کرد.
◽️۲. یک مدیر خوب باید ارزش واقعی کارها را تشخیص بدهد و به کیفیت کار توجه کند. مدیر فهیم قادر به شناخت ارزش های درست کارهاست و این مهارت برای او کاملا ضروری است. اگر مدیر قادر به تشخیص ارزش کار و فکر افراد زیر نظرش باشد، قادر به استفاده از پتانسیل آنان به طور صحیح خواهد بود.
◽️۳. یک مدیر و رهبر استراتژیک، باید سریع تر از کارمندانش تفکر کرده و عمل کند. برای نیل به این هدف، رهبر باید قبل از زیردستانش، به فکر آینده باشد. مدیر امروز، محتاج تفکر و عملی سریع تر از زیردستانش است و اگر در تمام یا اکثر امور عقب تر از زیردستانش باشد و در مقابل اقدامات احساس مسئولیت نکند، بهتر است فورا صحنه را خالی کند.
◽️۴. نقش مدیر، در توجه به این اصول محقق می شود. یک مدیر، هرگز نباید از مسایل کوچک و یا بزرگ غفلت کند، لیکن بیش از حد نباید به مسایل و کارهای کوچک مشغول شود. مدیر، لازم است دست کارکنان خود را در انجام امور حاشیه ای تا اندازه ای باز بگذارد. فرمانده، فقط باید بعضی مواقع در خط مقدم بجنگد و در واقع بیشتر به تمرکز و تفکر بپردازد و براساس تعریف علمی مدیریت، سعی کند کارها را از طریق دیگران و با اعمال مدیریت انجام دهد. نگاه این گونه به انجام وظایف، روند و پیشبرد فعالیت ها را تسهیل کند.
◽️۵. مدیر مدبر، باید اطراف خود را با کارکنان درست پر کند و با جدیت به دنبال اشخاصی باشد که به درستکار بودن شهره باشند و خود نیز باید به گونه ای عمل کند که افراد خوب به سراغ او بیایند. او باید افراد با استعداد، جدی و با پشتکار را شناسایی کرده و خلاقیت های آنان را شناسایی کند و سخت به دنبال جذب نیروهای توانمند و کارا باشد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹واضح است که این گشتزنی بدون هدف کمتر به امور اصلی محوله به پلیس مربوط میشود.
🔹برای همین، آن مشاور مدیریت در بررسیهایش متوجه شد که عملکرد و کارآیی افسران پلیس در آن شهر، بر اساس میزان مسافتی محاسبه میشود که هر روز با ماشینشان طی میکنند.
🔹برای همین، افسران پلیس هر روز مسافتهای طولانی را میرفتند و برمیگشتند، بدون آن که کمک خاصی به برقراری امنیت در شهر کرده باشند.
🔹این داستان واقعی به ما یادآوری میکند که وقتی کارمندان خود را به صورت کلیشهای مورد ارزیابی و پاداشدهی قرار میدهیم و فراموش میکنیم به رفتارهایی پاداش بدهیم که واقعاً مدنظرمان است، کارمندان هم بعد از مدتی سراغ رفتارهای سطحی و کلیشهای میروند.
🔹در نتیجه، بعد از مدتی متوجه میشویم که علیرغم ارائه پاداشهای متنوع و حتی زیاد، کارمندانمان انگیزۀ کافی برای کارهای بزرگ را ندارند و سرشان را با کارهای روزمره و بیاهمیت گرم میکنند.
🔹در چنین شرایطی همیشه باید سراغ تغییر نظام پاداشدهی سازمانمان برویم و مطمئن باشیم که با تغییرات کوچکی در این نظام میتوانیم نتایج فوقالعادهای را به دست بیاوریم.
🔹اهمیت نظام پاداشدهی زمانی برای من بیش از پیش روشن شد که یکی از اقوام پولدارم به پسرخواندهاش میگفت: «نگران پول در آوردن نباش! زمانی که من بمیرم، همه ثروتم به تو خواهد رسید.
🔹از قضا این فامیل ما برای مدت بسیار طولانی زنده ماند و در طول دوران پیریاش هیچ وقت نفهمید که چرا پسر خواندهاش تمایلی به حفظ سلامتی او ندارد.
🔹زمانی که این موضوع را با من مطرح کرد، به او پاسخ دادم «چون تو بابت مردن خودت به پسر خواندهات پاداش میدهی نه بابت زنده بودنت»
[مارکتینگ آز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹این شیوه نه تنها مهارت تعامل را ارتقاء میدهد، بلکه اضطراب اجتماعی، کمرویی و ترس از گفتوگو با افراد تأثیرگذار را هم کاهش میدهد.
🔹این قانون برای اولینبار توسط جان مکسول، نویسنده مطرح و مربی شناختهشده در زمینه رهبری، معرفی شد. اصل ماجرا ساده است: در سی ثانیهی ابتدایی هر مکالمه، جملهای انگیزشی، امیدبخش یا تحسینآمیز به زبان بیاورید. ممکن است این جمله، تعریفی صادقانه از ظاهر طرف مقابل باشد، یا عبارتی حاکی از قدردانی بابت تلاشی خاص، یا حتی اشارهای مثبت به ویژگیای از شخصیت او. آنچه اهمیت دارد این است که این قانون، فراتر از ترفندهای ارتباطی سطحیست و ریشه در ایدهی «تأثیرگذاری عاطفی قبل از متوسلشدن به منطق» دارد.
🔹از دید مکسول، نفوذ واقعی در دلها شکل میگیرد، نه صرفاً در ذهن. این الگو در موقعیتهای مختلف، فضا را برای گفتوگویی اثربخش باز میکند و فرد مقابل را مشتاقتر به مشارکت میسازد.
🔹این نتایج بیانگر آن هستند که تأثیر سخنان انگیزشی تنها به سطح روانی محدود نیست، بلکه حتی بر عملکرد عصبی–عضلانی نیز نقش دارد. بنابراین، وقتی در ابتدای گفتوگو جملهای مثبت مطرح میکنیم، نهفقط باعث آرامش بیشتر مخاطب میشویم، بلکه او را برای دریافت مؤثرتر پیاممان آمادهتر میسازیم.
🔹قانون ۳۰ ثانیهای پیشنهاد متفاوتی دارد: بهجای اینکه خود را در مرکز توجه قرار دهید، سعی کنید کاری کنید طرف مقابل احساس ارزش و دیدهشدن کند.
🔹مکسول در کتاب «۲۵ اصل برای تعامل مؤثر با دیگران» بر این نکته تأکید دارد که سه عنصر توجه، تأیید و قدردانی، نیرویی قدرتمند در ایجاد ارتباط انسانی هستند. این نگاه نهفقط باعث میشود که مخاطب احساس مثبتی پیدا کند، بلکه میتواند به طرز چشمگیری اعتمادبهنفس گوینده را نیز افزایش دهد – حتی اگر از درون با استرس یا تردید مواجه باشد.
🔹شاید در ظاهر، این رویکرد ساده به نظر برسد، اما در واقع نیازمند ذهنی آماده، مشاهده دقیق و تمرین کلامی است. برای اینکه در همان ۳۰ ثانیه ابتدایی بتوانید حرفی دلگرمکننده بزنید، باید پیشازموعد برنامهریزی کرده باشید. مارک کول، از همکاران مکسول، پیشنهاد میکند که پیش از ورود به جلسه یا دیدار، چند جمله محتمل در ذهن داشته باشید که دربردارنده تحسین، همدلی یا قدردانی باشد.
🔹برای نمونه، اگر قرار است با همکاری گفتوگو کنید، بهجای ورود مستقیم به مباحث کاری، میتوانید از نحوه ارائه اخیر او تمجید کنید یا برخورد حرفهایاش را ستایش نمایید. یا اگر با کسی در حال آشنایی هستید، میتوانید به لبخند دلنشین یا نحوهی گفتار محترمانهاش اشارهای مثبت داشته باشید. آنچه اهمیت دارد، صداقت، دقت و پرهیز از اغراق در این جملات است.
🔹یکی از مزایای اساسی این قانون، یاریرسانی به افرادی است که در مواجهههای اجتماعی احساس ناراحتی یا فشار دارند. اگر شما از آن دستهاید که در تعاملهای رودررو دچار استرس میشوید یا ترجیح میدهید کمتر در جمع صحبت کنید، قانون ۳۰ ثانیهای برایتان چارچوب ذهنی موثری خواهد بود. بهجای آنکه ذهنتان درگیر این باشد که دیگران چگونه قضاوتتان میکنند، تمرکزتان بر یافتن نکتهای مثبت در مخاطب قرار میگیرد. این تغییر زاویه دید باعث میشود محور گفتگو از «چگونه دیده میشوم؟» به «چگونه میتوانم حال او را بهتر کنم؟» تغییر یابد.
🔹در واقع قانون ۳۰ ثانیهای راهی متفاوت پیشنهاد میدهد: بهجای تأکید بر خود، بر احساسی که به دیگری منتقل میکنید تمرکز کنید. کسی که در نخستین کلمات خود، حس انگیزه، اعتبار یا توجه را در طرف مقابل زنده میکند، بهراحتی جایگاهی ویژه در ذهن و دل او پیدا خواهد کرد. این استراتژی نهفقط در ارتباطات حرفهای کارآمد است، بلکه پایهای برای شکلگیری روابط انسانی عمیق و پایدار نیز فراهم میآورد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📜 ترجمه فارسی از خلاصهای جامع و فراگیر از گزارش ۴۶۵ صفحهای استنفورد را میتوانید «اینجا» مطالعه نمایید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹اما چهار عنصر فوق بدون چهار عنصر زیر بیفایده هستند:
◽️۱. مردم (People)
در آمیختۀ بازاریابی مدرن، باید نگاهمان به مشتریان به عنوان «خریداران محصول» را به «مردمانی که خواهان ارتباطات انسانی و احترام هستند» تغییر بدهیم
◽️۲. فرایند (Process)
در آمیختۀ بازاریابی مدرن، باید به این موضوع دقت کنیم که مشتریان صرفاً به قیمت محصولمان دقت نمیکنند، بلکه برای آنها ساده، سریع و کم هزینه بودن فرایند خرید، مصرف و کنار گذاشتن محصول است که اهمیت بهسزایی دارد
◽️۳. برنامهها (Programs)
در آمیختۀ بازاریابی مدرن، قرار دادن محصول در شبکههای توزیع کافی نیست، بلکه باید برنامههای دقیقی برای تشویق شبکههای توزیع جهت معرفی و پیشنهاد محصولمان به مشتریان داشته باشیم
◽️۴. عملکرد (Performance)
در آمیختۀ بازاریابی مدرن، جذابیت یک تبلیغ، جایزه، قرعهکشی، محتوا و سایر اجزای پیشبرد مهم نیست، بلکه تاثیر آن بر رفتار و تصمیمهای مشتری است که اهمیت دارد
[مارکتینگآز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹اول از همه، شفاف باشید
همان ابتدا موضوع را با تیم در میان بگذارید. برایشان توضیح بدهید چه اتفاقی افتاده و چه برنامهای دارید تا جای خالی همکارتان را پر کنید. این شفافیت باعث میشود اعضا احساس امنیت کنند و بدانند شما در حال مدیریت اوضاع هستید.
🔹فرصتها را برجسته کنید
به تیم بگویید که بله، شاید موقتاً کمی حجم کار بالا برود، اما این موقعیت میتواند فرصت خوبی باشد برای رشد و یادگیری آنها. مثلاً بپرسید: «علی داره میره، کسی هست که بخواد کارهایی که او انجام میداد رو تجربه کنه؟» این نگاه مثبت میتواند انگیزه ایجاد کند.
🔹همکاری با منابع انسانی را شروع کنید
خیلی سریع دست به کار شوید و از تیم منابع انسانی بخواهید که آگهی استخدام منتشر کند. این کار به اعضای تیم نشان میدهد که وضعیت دائمی نیست و بهزودی نیروی جدید میآید.
🔹از تیم کمک بگیرید
از کارمندان بپرسید به نظرشان فرد مناسب برای این جایگاه چه ویژگیهایی دارد. شاید کسی را بشناسند که مناسب باشد یا حتی خودشان توانایی پیشرفت به آن موقعیت را داشته باشند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👤Sean Jacobsohn
#Harvard_videos
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اما پشت این جمله از سایمون سینک، یه داستان پنهانه… از درد، دوستی و یک کشف بزرگ.
ببینید چطور فقط هشت دقیقه میتونه زندگی یک دوست و عزیزی رو نجات بده.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹در حقیقت، باید به این باور برسیم که برای موفقیت نباید هیچ محدودیتی برای کارهای اضافهای که میتوانیم انجام دهیم، قائل شویم.
🔹بر این اساس، همیشه باید مترصد فرصتهای مناسبی باشیم که بیش از حد انتظار دیگران (رییسمان، شریکمان، مشتریمان و غیره) کار کنیم و در چشم او بدرخشیم.
🔹برای همین است که اِرل نایتینگِل میگوید: «شما باید همیشه بیش از حدی که حقوق میگیرید، کار کنید. تنها راه برداشت بیشتر، کاشتن بیشتر است. تنها راه دریافت حقوق بیشتر، اضافه کردن بر ارزش کار و رسیدن به نتایج بهتر است»
🔹یادم میآید که زن جوانی که منشی یک شرکت بزرگ در فلوریدا بود، چندی پیش در جریان همایشی به من مراجعه کرد و حکایتش را برایم بازگو کرد.
🔹او گفت: به یکی از نوارهای آموزشی شما گوش دادم و در نتیجه تصمیم گرفتم که هدف ۵۰ درصد افزایش درآمد را برای خودم در نظر بگیرم.
🔹اوایل باور نمیکردم بتوانم به این هدف برسم زیرا ساختار و تشکیلات شرکتی که در آن کار میکنم، این اجازه را نمیداد.
🔹با این حال، تصمیم گرفتم بیشتر از حقوقی که دریافت میکردم، کار کنم و برای مدیرعامل شرکت ارزش بیافرینم. در این مسیر، شروع به یادگیری مهارتهای جدید کردم و مسئولیتهای جدیدی را پذیرفتم.
🔹به خصوص روی انجام دادن کارهایی تمرکز کردم که رییسم یا وقت انجام آنها را نداشت یا از آن کارها خوشش نمیآمد.
🔹در نتیجه، مدیرعامل شرکت حقوقم را به تدریج افزایش داد و ظرف تقریباً شش ماه درآمد بیش از ۵۰ درصد بیشتر شد، با این که هیچ وقت درخواست افزایش حقوق نکردم.
[مارکتینگآز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو خلاصهای از شاهکار دانشگاه هاروارد، کتاب «رسیدن به بله» اثر راجر فیشر و ویلیام یوری است؛ با مثالهایی ساده اما عمیق، یاد میگیریم چطور هوشمندانه مذاکره کنیم.
#Harvard_videos
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔸وقت و پولی که پیشتر بابت سینما خرج کردهاید، "هزینه هدر رفته" است. پول و وقت، از دست رفته است و نمیتوان آنها را برگرداند. بنابراین آن وقت و پول نباید به کاری که میخواهید بعداً انجام دهید ربط داشته باشد. اما ظاهراً ربط دارد!
🔸برای اینکه به سینما بروید از سایر کارها زدید، پول بلیط دادید و مقداری از فیلم را نشستید و دیدید. همه اینها عمدتاً شبیه سرمایهگذاری هستند؛ نه هزینه هدر رفته. و شما میخواهید بازده سرمایهگذاریتان را الان ببینید یا دستکم به بازدهی امیدوار باشید. این وضعیت نشان میدهد که چرا آدمها در روابط شکستخورده و مشاغل خستهکننده بیش از حد باقی میمانند.
🔸اکراه و بیمیلی به اینکه گذشتهها را هزینه از دست رفته قلمداد کنید در بلندمدت میتواند باعث کاهش شادکامی شود. احتمال اینکه بگوئید "کاش زودتر از سینما رفته بودم" خیلی بیشتر از این است که بگوئید "کاش بیشتر سینما مانده بودم".
🔸قول و قرارها مهم هستند، اما تشخیص موعد نقض آنها هم مهم است. اگر بارها جداً به ترک کردن چیزی فکر کردهاید، دیگر خیلی برایش وقت نگذارید. اما اگر تصمیم دارید در همان وضعیت بمانید، سعی کنید تصمیمتان را نوعی تعهد جدید، و نه در جا زدن، بدانید و تلاشتان برای پذیرش این تعهد را مثبت قلمداد کنید.
📕 بهنقل از طرح و نقشه ای برای شادکامی اثر پل دولان
[آموزههایسازمانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📜 متن کامل این مقاله را میتوانید «اینجا» مطالعه نمایید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👤 جف بزوس
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹یکی از چالشهای اصلی این است که ما اغلب تمایلی به پذیرش اشتباهات نداریم. این مقاومت ریشه در تربیت و ترس از قضاوت اجتماعی دارد و باعث میشود فرصتهای یادگیری را از دست بدهیم. شکست زمانی ارزشمند میشود که بتوانیم آن را تحلیل کنیم، از آن درس بگیریم و در آینده عملکرد بهتری داشته باشیم.
شکستهای سازنده با احساساتی مانند بیزاری، سردرگمی و ترس همراهاند. بیزاری واکنشی طبیعی به ناکامی است، سردرگمی ناشی از نداشتن چارچوب مناسب برای درک شکستهاست، و ترس اغلب از قضاوت دیگران نشأت میگیرد. عبور از این احساسات نیازمند محیطی امن است که افراد بتوانند آزادانه ایدههای خود را مطرح کنند.
🔹در نهایت، با نگاه درست به شکست و برخورد سازنده با آن، میتوان سازمانها و افراد را به سمت نوآوری پایدار و یادگیری مداوم هدایت کرد.
[آکادمیمدیریت]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM