Telegram Web
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فارسی، زبان باسوادان از عثمانی تا هندوستان

کلاس دکتر Roy Casagranda استاد دانشگاه اوستین تگزاس در باره پیشینه زبان فارسی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
👍1
‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۷ اسفند زادروز عبدالحسین زرین‌کوب

(زاده ۲۷ اسفند ۱۳۰۱ بروجرد -- درگذشته ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ تهران) ادیب، تاریخنگار، نویسنده و مترجم.

او سال ۱۳۱۹ تحصیلات دبیرستانی را در رشته ادبی در تهران به‌پایان رساند و سال بعد به زادگاهش بازگشت و به‌تدریس در دبیرستانهای خرم‌آباد و بروجرد پرداخت. در همین دوره نخستین کتابش را به‌نام فلسفه، شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران منتشر شد.
در سال ۱۳۲۴ پس از آنکه در امتحان ورودی «دانشکده علوم معقول و منقول» و «دانشکده ادبیات» حائز رتبه اول شده ‌بود، وارد رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۲۷ دوره لیسانس ادبیات فارسی را با رتبه اول به‌پایان رساند و سال بعد وارد دوره دکتری رشته ادبیات دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۳۴ از رساله دکتری‌اش باعنوان نقد شعر تاریخ و اصول آن که زیرنظر بدیع‌الزمان فروزانفر تألیف شده ‌بود با موفقیت دفاع کرد. سال ۱۳۳۰ در کنار فرهیختگان زمان: محمد معین، ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب‌خویی برای مشارکت در طرح ترجمه مقالات دائرةالمعارف اسلام "چاپ هلند" دعوت شد.
از سال ۱۳۳۵ با رتبه دانشیاری کارش را در دانشگاه تهران آغاز کرد و عهده‌دار تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و تاریخ تصوف در دانشکده‌های ادبیات و الهیات شد. چندی نیز در «دانشسرای عالی تهران» و «دانشکده هنرهای دراماتیک» تدریس کرد و از سال ۱۳۴۱ به‌ بعد در فواصل تدریس در دانشگاه تهران، در دانشگاه‌های آکسفورد، سوربن، هند و پاکستان و در سالهای ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۴۹ در آمریکا به‌عنوان استاد میهمان در دانشگاه‌های کالیفرنیا و پرینستون به‌ تدریس پرداخت.
وی در سالهای ورودش به دانشکده، با بانو قمر آریان آشنا شد. خانم آریان در گفت‌وگویی با روزنامه جام‌جم در سال ۱۳۸۳ گفت: آشنایی آنها در فضای دانشکده نزدیک به ۹ سال ادامه یافته‌ بود و سرانجام زرین‌کوب از آریان خواستگاری کرد. آریان، زمانی که ماجرا را با پدرش مطرح کرد، پدرش گفت که به‌ خوبی با زرین‌کوب آشناست و مقالاتی از او خوانده، اما گمان می‌کرده که نویسنده آن مقالات باید مردی ۵۰ ساله باشد.
آریان و زرین‌کوب در سال ۱۳۳۲ ازدواج کردند و تحصیلاتشان را در مقطع دکتری نیز ادامه دادند. "زرین‌کوب رتبه نخست و آریان دوم در کنکور دکتری بود" و پس از فارغ‌التحصیلی، سالهای سفرشان آغاز شد. آریان سالهای بسیاری را همراه با همسرش در هند و چندین کشور اروپایی و عربی گذراند.
زرین‌کوب کتابی با عنوان دو قرن سکوت درمورد حوادث و اوضاع تاریخیِ ایران در دو قرن اول اسلام "از حمله عرب تا ظهور دولت طاهریان" نگاشته و در سال ۱۳۳۶ در چاپ دوم کتاب به بسیاری از پرسشهای مطرح‌ شده توسط منتقدان و نیز شبهات وارده‌ بر مطالب چاپ نخست کتاب پاسخ داده‌است.



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#عبدالحسین_زرین_کوب، ز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دره شهر یا مهرگان قدمتی به درازای تمدن ایران


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
3👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعری از هما ارژنگی
نوروز ِ دل‌افروز بخوان نغمه‌ی پیروز...
اجرا: فریدون فرح‌اندوز
میکس: شاپور

از برنامه نوبهار - VOA
#هما_ارژنگی
#فریدون_فرح_اندوز
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
👍42
Forwarded from بدانیم🌏
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر چه تیسفون واقعی بزرگتر و بسیار سرسبزتر بوده است اما معماری فوق العاده شهر و استفاده از رنگ آبی در تک تک ساختمان های شهر به زیبایی به نمایش در آمده است.
معماری طلایی ایرانی در این انیمیشن کاملا مشهود است و شهرهایی چون شیراز و اصفهان و یزد نیز شبیه همین معماری را دارا میباشند.
هفت شهر تیسفون در دوران باستان زیباترین شهر جهان بوده بطوری که رومیانی که از این شهر بازدید کردند این شهر را ساخته دست پریان دانستند و اعراب نیز پس از ورود به این شهر آن را همان بهشت وعده داده شده قلمداد کردند..

🍃 @didYouKonw‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جشن چهارشنبه‌سوری و جایگاه و پیشینه آن در فرهنگ ایران.

سخنان زنده‌نام موبد #کورش_نیکنام


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
👍2👎1🔥1
برگی از تقویم تاریخ

سه‌شنبه ۲۸ اسفند، شب چهارشنبه سوری

چهارشنبه‌سوری که با نام‌های جشن چهارشنبه پایان سال و شب چهارشنبه سرخ نیز شناخته شده، یکی از جشن‌های ایرانی است که در شب واپسین چهارشنبه سال "از غروب سه‌شنبه" برگزار می‌شود و اولین جشن از مجموعه جشن‌ها و مناسبت‌های نوروزی است.
این جشن در نزد ایرانیان پیش از اسلام در روز خاصی انجام نمی‌گرفت و معمولاً در اواخر زمستان در حالی که زمین درحال گرم شدن بود انجام می‌شد، ولی پس از اسلام و حمله اعراب، این جشن به آخرین چهارشنبه سال موکول می‌شد. زیرا چهارشنبه در نزد اعراب روزی نحس و شوم بود.
واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه — نام یکی از روزهای هفته — و سور به معنای جشن و شادی ساخته شده است. برابر آیین باستان، در این روز  آتش بزرگی برافروخته می‌شود که تا صبح زود و برآمدن خورشید، روشن نگه داشته می‌شود. این آتش معمولاً در بعدازظهر زمانی که مردم آتش روشن می‌کنند و از روی آن می‌پرند، آغاز می‌شود و در زمان پریدن می‌خوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاک‌سازی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبه‌سوری جشنی نیست که وابسته به‌دین یا قومیت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.
یکی از جشن‌های آتش که در ایران باستان برای پیش درآمد یا پیشواز نوروز برگزار می‌شده و آمیزه‌ای از چند آیین گوناگون است، جشن سوری بوده است. سوری به یک معنی سرخی است و اشاره به سرخی آتشی است که در این روز می‌افروخته‌اند. در تاریخ بخارا آمده‌است: «چون امیر سدید منصوربن نوح به ملک نشست، هنوز سال تمام نشده بود که در شب سوری چنان‌که عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند.» این آتش را در شب سوری که هم‌زمان با روزهای «بهیژک» یا «پنچه دزدیده» بود برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما، آن‌هم بیشتر بر روی بامها می‌افروختند که هم شگون داشته و هم به‌باور پیشینیان، تنوره آتش و دود بر بامها، فروهر درگذشتگان را به خانه‌های خود رهنمون می‌کرده است.
به‌دیگر سخن این آتش‌افروزی بر بام خانه‌ها، آخرین گام از آیین‌های «گاهنبار پنجه» یا ده روز پایان سال است. این ده روز را ده روز فروردیان یا فروردیگان می‌گویند که دربرگیرنده پنجه کوچک "پنج روز نخست -اشتاد روز تا اناران- از ماه اسفند در گاهشماری زرتشتی، برابر با بیست و پنجم اسفند ماه بنا به گاهشمار رسمی کشور" و پنجه بزرگ "پنجه دزدیه، پنج روز پایان سال" است.
چند روز پیش از نوروز مردمانی به‌نام آتش‌افروزان که پیام‌آور این جشن اهورایی بودند به‌شهرها و روستاها می‌رفتند تا مردم را برای این آیین آماده کنند. آتش‌افروزان، زنان و مردانی هنرمند بودند که با برگزاری نمایشهای خیابانی، دست افشانی‌ها، سرودها و آوازهای شورانگیز به‌سرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان می‌پرداختند؛ آنها از هفت روز پیش از نوروز تا دوهفته پس از نوروز با پدید آمدن تاریکی شامگاه، در تمامی جایهای شهر و ده آتش می‌افروختند و آن را تا برآمدن خورشید روشن نگاه می‌داشتند. این آتش، نماد و نشانه نیروی مهر و نور و دوستی بود. هدف آتش‌افروزان برگرداندن نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود. همین هدف مهمترین دلیل برپایی جشن سده در میانه زمستان هم هست.

هه

هم‌میهنان گرامی:
پاسداشت سنت‌های خوب باستانی نیکوست، اما رفتار نابجا و زیاده‌روی‌ها، نادرست و ناپسند است.
در بزرگداشت مراسم چهارشنبه‌ سوری، چه نیکوست که همچنان کردار نیاکان‌مان را داشته باشیم و از سرگرمی‌های خطرناک که سبب سوختن و آسیب به جانمان است خودداری کنیم.
با آرزوی پیروزی و شادمانی‌ 🌸💖🌸



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#چهارشنبه_سوری‌
1
🔥خجسته باد جشن ایرانزمینی چهارشنبه سوری؛ نمادی از یگانگی ملی ایرانیان


ایرانزمین گهواره فرهنگ است و جشن های شاد و دیرپا از جلوه های زیبای این فرهنگ پربار و ماندگار...
به درستی ریشه  تاریخی و دقیق جشن چهارشنبه سوری را نمی دانیم.چون پس از اسلام بود که نامیدن روزهای هفته به شیوه امروزین رواج یافت و در روزگاران کهن تر ، هر روز ماه نامی مخصوص به خود داشت.اما نیک می دانیم آیین چهارشنبه سوری جشنی دیرپا و البته ایرانیست .آن را در شامگاه روز سه شنبه که فردایش آخرین چهارشنبه سال قدیم است جشن می گیرند و صبح  فردایش در برخی جاها مانند آذربایجان به رودخانه ها می روند و کوزه آبی پر می کنند که بر این باورند شگون دارد و کوزه کهنه را دور می اندازند. برخی سنت های این جشن ایرانی یگانه است و ایرانیان در دیگر جاها نیز افزودنی های نیک به آن آمیخته کرده اند.
واژه سور را دو گونه معنا کرده اند: یکی برگرفته از جشن و دودیگر برگرفته از سرخی آتشی که بر پای می کنند واز روی آن می پرند و این اصلی ترین بخش جشن است.
  تمامی آیین ها  و یادمان هایی که ملت ایران در هنگامه های گوناگون برپا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شدند، با منش، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بودند و در همه آنها باور  به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان گنجانده شدند و چهارشتبه سوری هم از آن دور نیست.
یکی از زیبایی های این آیین جلوه های گوناگون آن در شهرها وجاهاست که شیرینی آن را دو چندان کرده است.در کنار آتش افروزی و دید و بازدید از کهنسالان و قاشق زنی و فالگوش ایستادن که بخش مشترک این آیین دیرپاست هر شهر و دیاری جلوه های زیبایی به این سور افزوده است.شرح جزییات این رسوم نیازمند نوشتاری دراز است.کوتاه سخن می توان از آب و گلاب پاشی به دیگران و شال اندازی در تبریز، آجیل خوری و کوزه تازه از آب پرکردن در ارومیه، قایق سواری پس از آتش افروزی در بوشهر، کوزه قدیمی را از نمک و ذغال و سکه پرکردن و شکستن در خراسان،آتش زدن پتو و نمد کهنه در سیستان و بلوچستان،حلوا و آش پختن در فارس،برگزاری جشن در صحرا و جمع آوری سنگ و پرتاب به پشت سر در کردستان،آتش زدن پوشال برنج همراه با اسپند در گیلان،خرمن آتش هفت تایی در لرستان،پخت آش هفت ترشی و کشتی گیری در مازندران،حلواپزی به یاد درگذشتگان در برخی شهرهای استان مرکزی بعنوان  بخش کوچکی از این آیین های زیبا یاد کرد.
جشن هایی چون چهارشنبه سوری و دیگر مراسم آئینی که یادگار دیرپای  نیاکان پاک نهاد ایرانزمین  است باید نگاهبانی شده  و در گستره جهانی معرفی شوند. اهمیت دادن به این آداب و رسوم، غرور ملی ایرانیان را به عنوان یک ملت ریشه دار تقویت کرده و حس میهن دوستی و عشق به ایران و یگانگی ملی  را در آنها زنده می کند.
چهارشنبه سوری و آیین هایش آنقدر زیباست که باید بکوشیم آن را به جشنی جهانی بدل کنیم.
خیلی تلاش کردند نابودش سازند ولی نتوانستند.
تا ایران و ایرانی هست این جشن نیز ماندگار خواهد ماند.

سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳خورشیدی
جشن  ایرانی چهارشنبه سوری خجسته باد!

🖋افشین جعفرزاده



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به داد و دهش گیتی آباد دار

دل زیردستان خود شـاد دار

که بر کس نماند جهان جاودان

نه بر تاجـدار و نه بر موبـدان

#فردوسی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
1
چهارشنبه‌سورى

آتش‌افروزى ايرانيان در پيشبازى نوروز از آيين ديرين است و همۀ جشن‌هاى باستانى با آتش كه فروغ ايزدى است، پيشباز می‌شود. آن‌چنان‌كه در اوستا آمده، فروردين (جشن نوروز) هنگامى است كه فرورهاى نياكان از براى سركشى بازماندگان از آسمان فرود آيند و ده شبانه‌روز در خان و مان پيشين خود به سر برند. اين ده روز، همان آخرين پنج روز از آخرين ماه سال و پنج روزى است كه به سال مى‌افزودند تا سال خورشيدى، درست داراى ۳۶۵ روز باشد. اين پنج روز را پنجه‌- پنجه دزديده‌- پنجوه‌- بهيزک (و هيچک)- گاه- اندرگاه- روزهاى گاتها مى‌گفتند. ناگزير روزهايى كه از براى پيش آمد آغاز سال آتش مى‌افروختند و شادمانى مى‌كردند، بيرون از اين ده روز نبود. شک نيست كه افتادن اين آتش‌افروزی به شب آخرين چهارشنبۀ سال، پس از اسلام است، چه ايرانيان، شنبه و آدينه نداشتند. هر يک از دوازده ماه نزد آنان بی‌كم‌وبيش سى روز بود و هر روز به نام يكى از ايزدان خوانده مى‌شد، چون هرمزروز- بهمن‌روز- ارديبهشت‌روز و جز اينها. روز چهارشنبه يا يوم الارباع نزد عرب‌ها روز شوم و نحسى است. جاحظ در المحاسن والاضداد آورده «والاربعاء يوم ضنک و نحس». شعر منوچهرى گوياى همين روز تنگى (ضنک) و سختى و شومى است:

چهارشنبه كه روز بلاست باده بخور
به ساتكين مى خور تا به عافيت گذرد

اين است كه ايرانيان آيين آتش‌افروزى پايان سال خود را به شب آخرين چهارشنبه انداختند تا با پيش‌آمد سال نو از آسيب روز پليدى چون چهارشنبه بركنار مانند.
كهن‌ترين جايى كه از آتش‌افروزى سورى ياد شده، در تاريخ بخاراست، تأليف ابوجعفر نرشخى (۲۴۸-۲۶۸). اين كتاب را ابونصر احمد بن محمد بن نصر القباوى در سال ۵۷۲ از عربى به فارسى گردانيده است.
دربارۀ جشن سورى گويد:
«و چون امير سديد منصور بن نوح به ملک بنشست، اندر ماه شوال سال به سيصد و پنجاه به جوى موليان، فرمود تا آن سرايها را ديگر بار عمارت كردند و هر چه هلاک و ضايع شده بود، بهتر از آن به حاصل (كردند). آنگاه امير سديد (به سراى) بنشست. [هنوز] سال تمام نشده بود كه چون شب ‌سورى چنان كه عادت قديم است، آتشى عظيم افروختند. پاره آتش بجست و سقف سراى درگرفت و ديگر باره جمله سراى بسوخت و امير سديد هم در شب به جوى موليان رفت...»
چنان كه ديده می‌شود، در سخن از آتش‌افروزى شب‌ سورى گفته شده «عادت قديم است» ديگر اينكه گفته شده «شب سورى» بدون چهارشنبه. شک نيست كه اين آتش‌افروزى در پايان سال، همان جشن چهارشنبه‌سورى كنونى است.
از اينكه اين جشن در سه‌شنبه‌‌شب گرفته مى‌شود، از‌اين‌رو است كه نزد ايرانيان شب پيش از روز به شمار مى‌رود. بسا در اوستا گفته شده: «در هنگام سه شب يا در هنگام نُه شب به جاى سه روز و نُه روز.» در آتش بهرام نيايش در پارۀ ۱۵ آمده:
«بشود كه رمه‌اى از چارپايان از آنِ تو شود و گروهى از مردان بشود كه از منش ورزيده و از زندگى ورزيده برخوردار شوى، بشود شاد زندگى كنى به شب هايى كه خواهى زيست.»
در فروردين‌يشت، پارۀ ۴۹ آمده:
«فرورهاى نيك تواناى پاكان در هنگام (جشن گهنبار) همسپتمدم از آرامگاهان خود به سوى زمين فرود آيند و ده شب پى درپى از براى آگاهى يافتن از بازماندگان درين جا بسر برند».

شنبه يا شنبد

به فال نيک و به روز مبارک شنبد
نبيذ گير و مده روزگار خويش به بد
منوچهری

یك واژۀ بابلى است به دستيارى تازيان به ايران رسيده است. آن‌چنان‌كه در آغاز گفتم، نزد ايرانيان، ماه به چهار هفته بخش نمى‌شده. شباتو Shabbatu كه در عربى، سبت شده، روز پانزدهم (پرماه) و روز آسايش بود. اما سورى كه به جاى جشن به كار رفته، به اين واژه چندين بار در اوستا برمى‌خوريم: سوئيريه Suirya و به معنى چاشت به كار رفته در پهلوى و پارسى به معنى مهمانى بزرگ گرفته شده:

در سور جهان شدم وليكن
بس لاغر بازگشتم از سور

زين سور ز من بسى بتر رفت
اسكندر و اردشير و شاپور

گر تو سوى سور مى‌روى رو
روزت خوش باد و سعى مشكور
ناصرخسرو

سورناى، نايى است كه در مهمانى و عروسى نوازند.
در پايان بايد يادآور شد: در جشن چهارشنبه‌سورى از روى شعلۀ آتش جستن و ناسزايى چون سرخى تو از من و زردى من از تو گفتن از روزگارانى است كه ديگر ايرانيان مانند نياكان خود، آتش را نمايندۀ فروغ ايزدى نمى‌دانستند، آن‌چنان‌كه در آتش‌افروزى جشن سده كه به گفتۀ گروهى از پيشينيان، پرندگان و چارپايان را به قير و نفت اندوده، آتش مى‌زدند، از روزگاران پس از اسلام است.

«چهارشنبه‌سوری»، ابراهیم پورداود، آناهیتا، تهران، ۱۳۱۲، صص ۱۰۰-۱۰۲.


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
Audio
💢🎧 سخنرانی سجاد آیدنلو درباره سبب و سابقه برگزاری جشن های چهارشنبه سوری و سیزده بدر در سنت های ایرانی

💠 ⁣پنداره هست که سیاوش، در شبِ چهارشنبه‌ی پایانی سال، در پی آزموده شدن بخاطر ماجرای سودابه، به آتش افکنده شد. چون ایرانیان زرتشتی، مراسم سوگ ندارند، اینگونه یاد این شخصیت را گرامی می‌دارند.

💠 نکته‌‌ای که باید دقت شود این است که ما، در تاریخ مستند و با مبنای امروز علم تاریخ‌شناسی، شخصیتی به نام سیاوش نداشتیم که در روز سه‌شنبه‌ای، در آتش افکنده شود!

💠 این جشن، در ایران پیش از اسلام، به پاس بازگشت فروهر درگذشتگان (نیروی نگاهبان روح آدمی) در روزهای پایانی سال است. طبق این باور عامیانه، در بام‌های خود آتش می‌افروختند تا آن بازآیندگان، راه منزل خود را پیدا کنند.

💠 نکته‌ای که باید دقت شود این است که در تقویم زرتشتی، بنابراین‌که هر کدام از روزهای هر ماه، نامی برای خود داشته‌اند، ما، اصطلاحات روزهای هفته‌ی شنبه تا پنجشنبه نداشته‌ایم!

💠ظاهراً در باورهای عربی، روز چهارشنبه روز نحسی بوده و ایرانیان، با یک تلفیق، جشن بازگشت فروهر درگذشتگان را به چهارشنبه‌ی پایانی سال منتقل کرده‌اند.


در ستایش آتش!

چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های پیشواز نوروز است که در شب واپسین چهارشنبه سال برپا می‌شود. در شاهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره‌ بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده‌ کهن بودن جشن چهارشنبه‌سوری است.

چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های پیشواز نوروز است که در شب واپسین چهارشنبه سال برپا می‌شود. در شاهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن جشن چهارشنبه‌سوری است. آیین سنتی درپیوند با این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده است.

در شب چهارشنبه سوری، به جز روشن کردن سه یا هفت کپه آتش به یاد سه پند بزرگ ایرانیان، آیین ویژه‌ای برگزار می‌شد مانند آتش افروزی بر فراز خانه‌ها و بلندی‌ها که زرتشتیان از دیرباز در پایان چَهره «هَمَس‌پَدمَیدیم‌گاه» و بامداد روز پس‌ازآن (اورمزد و فروردین‌ماه) برای پیشواز از سال نو و در ارتباط با فرود فروهر درگذشتگان بربام خانه آتش می‌افروختند.

باور کنونی زرتشتیان آن است که، در سپیده‌دم روز آتش‌افروزی فروهر و روان نیاکان که پنج روز پنجه یا به عبارتی با احتساب پنجه بزرگ و پنجه کوچک ده روز به دیدار فرزندان و خانه و کاشانه خویش می‌آیند و به مامن خود بازمی‌گردند و با پاشیدن آب و آویشن پس از آتش‌افروزی بر پشت‌بام هر خانواده به راهنمایی فروهرهای درگذشتگان خویش می‌پردازد تا به سرای خود فرود آیند و در ایام خوشی و سال نو در جوار نیاکان خود باشند و در جشن فرودینگان (فُرودُگ) که جشن ویژه روان و فروهر درگذشتگان است خانواده را همراهی کنند. در اوستا «فرودین یشت سروده ۴۹» چنین آمده است:

«فروهرهای نیکِ توانای پاکان در هنگام هَمس‌پتمدم از آسمان به‌سوی زمین فرود آیند وده شب پی‌درپی از برای آگاهی یافتن از بازماندگان در این‌جا به سر برند.»

چهارشنبه‌سوری را برخی مرتبط به جشن نوروز به معنای باز زایی طبیعت دانسته و کار…

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
🔥1
چهارشنبه‌سورى

كهن‌ترين جايى كه از آتش‌افروزى چهارشنبه سورى ياد شده، در تاريخ بخاراست، تأليف ابوجعفر نرشخى (۲۴۸-۲۶۸). اين كتاب را ابونصر احمد بن محمد بن نصر القباوى در سال ۵۷۲ از عربى به فارسى گردانيده است.

دربارۀ جشن سورى گويد:
«و چون امير سديد منصور بن نوح به ملك بنشست، اندر ماه شوال سال به سيصد و پنجاه به جوى موليان، فرمود تا آن سرايها را ديگر بار عمارت كردند و هر چه هلاك و ضايع شده بود، بهتر از آن به حاصل (كردند). آنگاه امير سديد (به سراى) بنشست. [هنوز] سال تمام نشده بود كه چون شب ‌سورى چنان كه عادت قديم است، آتشى عظيم افروختند. پاره آتش بجست و سقف سراى درگرفت و ديگر باره جمله سراى بسوخت و امير سديد هم در شب به جوى موليان رفت...»
چنان كه ديده می‌شود، در سخن از آتش‌افروزى شب‌ سورى گفته شده «عادت قديم است» ديگر اينكه گفته شده «شب سورى» بدون چهارشنبه. شك نيست كه اين آتش‌افروزى در پايان سال، همان جشن چهارشنبه‌سورى كنونى است.

از اينكه اين جشن در سه‌شنبه‌‌شب گرفته مى‌شود، از‌اين‌رو است كه نزد ايرانيان شب پيش از روز به شمار مى‌رود. بسا در اوستا گفته شده: «در هنگام سه شب يا در هنگام نُه شب به جاى سه روز و نُه روز.» در آتش بهرام نيايش در پارۀ ۱۵ آمده:
«بشود كه رمه‌اى از چارپايان از آنِ تو شود و گروهى از مردان بشود كه از منش ورزيده و از زندگى ورزيده برخوردار شوى، بشود شاد زندگى كنى به شب هايى كه خواهى زيست.»

در فروردين‌يشت، پارۀ ۴۹ آمده:
«فرورهاى نيك تواناى پاكان در هنگام (جشن گهنبار) همسپتمدم از آرامگاهان خود به سوى زمين فرود آيند و ده شب پى درپى از براى آگاهى يافتن از بازماندگان درين جا بسر برند».

در سور جهان شدم وليكن
بس لاغر بازگشتم از سور
زين سور ز من بسى بتر رفت
اسكندر و اردشير و شاپور
گر تو سوى سور مى‌روى رو
روزت خوش باد و سعى مشكور
                                        ناصرخسرو

در پايان بايد يادآور شد: در جشن چهارشنبه‌سورى از روى شعلۀ آتش جستن و ناسزايى چون سرخى تو از من و زردى من از تو گفتن از روزگارانى است كه ديگر ايرانيان مانند نياكان خود، آتش را نمايندۀ فروغ ايزدى نمى‌دانستند، آن‌چنان‌كه در آتش‌افروزى جشن سده كه به گفتۀ گروهى از پيشينيان، پرندگان و چارپايان را به قير و نفت اندوده، آتش مى‌زدند، از روزگاران پس از اسلام است.

ابراهیم پورداود، آناهیتا، تهران، ۱۳۱۲، صص ۱۰۰-۱۰۲.


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
پیام مهر دوست و برادر و یاور همواره روانشاد افشین جنیدی و یاور روزهای سخت در بنیاد نیشابور جناب مهرداد مقدادی به خجستگی فرارسیدن نوروز با عکسهایی زیبا از دماوند درخشان

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نوروز پیروز است
اجرا: مرسانا برزگر
نیایش نوروزی: هما ارژنگی
کلام: کوروش جوادی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
🌸بیست و نهم اسفند زادروز دکتر پرویز ناتل خانلری

من در اسفند ۱۲۹۲ شمسی در تهران متولد شدم. پدر و مادرم مازندرانی بودند. هم خانوادۀ پدر و هم خانوادۀ مادرم در حکومت قاجار شغل دیوانی داشتند. جد من ابتدا عنوان خانلرخان گرفت و بعد لقب اعتصام‌الملک. جدم، یعنی همین میرزا خانلرخان اعتصام‌الملک تا آخر عمر مشاغلی در وزارت خارجه داشت و مدیر کل ادارۀ انگلیس وزارت خارجه بود.
پدرم مرا به مدرسه نگذاشت. چون ده سالی در اروپا زندگی کرده بود عقاید خاصی خلاف عقاید جامعۀ آن روز داشت. خودش سه چهار زبان مختلف می‌دانست، دلش می‌خواست همۀ اینها را به من یاد بدهد اما عملاً ممکن نبود. در سفری که بعد پدرم به اروپا کرد مادرم مرا به مدرسه گذاشت. یک سالی تا کلاس دوم به مدرسه رفتم باز فاصله‌ای افتاد و به مدرسه نرفتم. بعد از مرگ پدرم بود که تحصیل مرتب را شروع کردم.
در خلال این تعطیل‌ها چون پدرم کتابخانه‌ای با کتاب‌هایی به چند زبان داشت کتاب‌های فارسی او را می‌خواندم و کتاب‌های دیگرش را ورق می‌زدم. پدرم شب‌ها که از اداره می‌آمد گاهی غزل حافظ را با یک زمزمۀ صدای دو دانگ می‌خواند که خیلی برای من جالب بود. از جمله شعرایی که پدرم دوست داشت منوچهری بود و مرا واداشته بود که مسمط‌های منوچهری را حفظ کنم.
در موقعی که پنج شش‌ساله بودم یک عیدی، روز نوروز با پدرم به دیدن یکی از رجال (مشیرالدوله) رفتیم که یادم هست پدرم مرا معرفی کرد که این پسر مسمط‌های منوچهری را حفظ است. مشیرالدوله گفت مسمط منوچهری را بخوان ببینم. خواندم. خیلی خوشش آمد و یک پنج ریالی زرد به من عیدی داد.
چندی به مدرسۀ سن لویی رفتم که میان خیابان لاله‌زار و علاء‌الدوله (فردوسی) بود. چندی هم به مدرسۀ امریکایی رفتم در قسمت ابتدایی. در آن مدرسه دو پرویز بود و چون نام فامیل نداشتیم می‌گفتند «پرویز خان یک» و «پرویز خان دو». بعدها نام خانوادگی «خانلری» گرفتم به مناسبت لقب جدم که «خانلرخان» بود، اما «ناتل» در شناسنامه‌ام نیست. آن زمان که بچه بودم و با نیما که قوم و خویش ما بود آشنا شدم، به تشویق او این اسم را به اسم خود اضافه کردم. ناتل شهری در مازندران بوده است، الآن هم بین راه بابل و بابلسر ده‌کوره‌ای به اسم «ناتل‌کنار» هست.

دکتر پرویز ناتل خانلری

«خاطرات پرویز ناتل خانلری»، آینده، سال شانزدهم، شمارۀ ۵-۶، ۱۳۶۹، ص ۴۲۹-۴۳۱.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
نوروز از نشانه های ملیت ماست

نوروز اگر چه روز نو سال است، روز کهنه‌ی قرنهاست. پیری فرتوت است که سالی یک بار جامه‌ی جوانی می‌پوشد تا به شکرانه‌ی آن که روزگاری چنین دراز بسر برده و با این همه دَم‌سردی زمانه تاب آورده‌است، چند روزی شادی کند. از اینجاست که شکوه پیران و نشاط جوانان در اوست. پیر نوروز یادها در سر دارد. از آن کرانه‌ی زمان می‌آید، از آنجا که نشانش پیدا نیست. در این راه دراز رنجها دیده و تلخیها چشیده‌است. اما هنوز شاد و امیدوار است. جامه‌‌های رنگ‌رنگ پوشیده‌است، اما از آن همه، یک رنگ بیشتر آشکار نیست و آن رنگ ایران است. کمتر ملتی را در جهان می‌توان یافت که عمری چنین دراز بسر‌آورده و با حوادثی چنین بزرگ روبه‌رو شده و پیوسته در همه حال، خود را به یاد داشته باشد. کدام ملت دیگر را می‌شناسیم که به گذشته‌ی خود، به تاریخ باستان خود، بیش از این پایبند و وفادار باشد؟ این جشن نوروز که دو سه هزار سال است با همه‌ی آداب و رسوم در این سرزمین باقی و برقرار است، مگر نشانی از ثبات و پایداری ایرانیان در نگهداشتن آیین ملی خود نیست؟ نوروز، یکی از نشانه‌های ملیت ماست.
هر بار که نوروز از راه می‌رسد...🌱
(با یاد استاد دکتر عبدالحسین زرین‌کوب)


هر بار که نوروز از راه می‌رسد، احساس می‌کنم که من نیز با «سرمدیت» آن دنیایی که ممکن است بهترین دنیایِ ممکن هم نباشد و در عین حال، بهترین بودنش هم غیر ممکن نیست، تولّدی دوباره پیدا می‌کنم و خود را برای مرور بر گذشته ای که نوروز بارها آن را پسِ پشت گذاشته است و ردّ پای خود را در چین پیشانی من نقش کرده است، آماده می‌یابم و هم‌اکنون نیز که توالی شصت نوروز را دارم پشت سر می‌گذارم، به رغم محنت‌ها و مصایبی که یاد آنها در غربت بیشتر از هرجا و به هنگام تجدید سال بیشتر از هر وقت بر دل سنگینی می‌کند، همچنان مثل نوروزِ پیر وجودم را در گذرگاه این نفحۀ ایزدی تسلیم جاذبۀ حیات سرمدی می‌یابم و دل پیرم را بعد از گذشتِ سالهای دورِ جوانی هنوز از وسوسۀ عشق خالی نمی‌بینم. این عشقی است که جان مرا با هرچه زیباست و هرچه انسانی است پیوند می‌دهد و بقایِ آن بعد از فنای من نیز همچنان ممکن است، غیر ممکن نیست.

عبدالحسین زرین‌کوب
۲۹ اسفند ۱۳۶۱، پاریس
منبع: مجلهٔ بخارا، شمارهٔ ۹۱



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بنظرم یکبار هم شده باید جشن پنجه نوروزی رو تو این فضا تجربه کرد..

آتش بر بام، بوی خوش کُندر و سندل در هوا، آمیزۀ آب و آویشن بر زمین، نوایِ گاهنبارو نگاه پرمهرِ هم‌میهنان زرتشتی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جشن جهانی نوروز در میدان آزادی با حضور مردم و ۱۷ سفیر کشورای های حوزه نوروز 🪻💐⚘️🌼🌸

نوروزتان پیشاپیش خجسته🌺


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
2025/07/14 09:55:35
Back to Top
HTML Embed Code: