This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
✅ نوای خوش پارسی با سرودههایی از مولانای بلخی و خوانندگانی از ایرانشهر بزرگ ...
قطعه : نی نامه
شعر :حضرت مولانا
آهنگساز و رهبر : آرش فولادوند
تک خوان ها : سارا نائینی ، نگینا امانقولوا ، وحیدتاج
💎
🆔 @maneshparsi
✅ نوای خوش پارسی با سرودههایی از مولانای بلخی و خوانندگانی از ایرانشهر بزرگ ...
قطعه : نی نامه
شعر :حضرت مولانا
آهنگساز و رهبر : آرش فولادوند
تک خوان ها : سارا نائینی ، نگینا امانقولوا ، وحیدتاج
💎
🆔 @maneshparsi
❤2🤩1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا باید شاهنامه بخوانیم؟
بسیار تامل برانگیز از بهرام بیضایی عزیز
💎
🆔 @maneshparsi
بسیار تامل برانگیز از بهرام بیضایی عزیز
💎
🆔 @maneshparsi
❤3
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۸ دی سالروز درگذشت محمود فرنام
(زاده سال ۱۲۷۷ تبریز -- درگذشته ۸ دی ۱۳۷۲ تبریز) نوازنده دایره «پدر دایرهنوازی ایران»
او پرورشیافته مکتب موسیقی تبریز همچون ابوالحسن اقبال آذر بود و همراهی بیش از پنجاه ساله او با استادان ابوالحسن صبا، بیگجهخانی، علیاکبر شهنازی، عارف قزوینی و قمرالملوک وزیری درخور توجه بسیار است.
آرامگاه وی در وادیرحمت تبریز است.
آثار:
آثار چندانی از فرنام به جا نمانده و تنها چند نوار خصوصی در دسترس است؛ از جمله:
آلبوم مکتب تار تبریز "با همراهی تار داوود آزاد" و اجرای دونوازی، با تار بیگجهخانی در حافظیه شیراز.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمود_فرنام، د
۸ دی سالروز درگذشت محمود فرنام
(زاده سال ۱۲۷۷ تبریز -- درگذشته ۸ دی ۱۳۷۲ تبریز) نوازنده دایره «پدر دایرهنوازی ایران»
او پرورشیافته مکتب موسیقی تبریز همچون ابوالحسن اقبال آذر بود و همراهی بیش از پنجاه ساله او با استادان ابوالحسن صبا، بیگجهخانی، علیاکبر شهنازی، عارف قزوینی و قمرالملوک وزیری درخور توجه بسیار است.
آرامگاه وی در وادیرحمت تبریز است.
آثار:
آثار چندانی از فرنام به جا نمانده و تنها چند نوار خصوصی در دسترس است؛ از جمله:
آلبوم مکتب تار تبریز "با همراهی تار داوود آزاد" و اجرای دونوازی، با تار بیگجهخانی در حافظیه شیراز.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمود_فرنام، د
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۸ دی زادروز فروغ فرخزاد
(زاده ۸ دی ۱۳۱۳ تهران -- درگذشته ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ تهران) شاعر
او پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونههای قابل توجه شعر معاصر فارسی است.
وی با مجموعههای اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. آشنایی او با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس و همکاری با وی، موجب تحول فکری و ادبیاش شد. در بازگشت دوباره به شعر، با انتشار مجموعه تولدی دیگر، تحسین گستردهای را برانگیخت؛ سپس مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری بزرگ تثبیت کند. آثار و اشعارش به زبانهای انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شدهاند.
پس از نیمایوشیج، فروغ در کنار شاملو، اخوانثالث و سهراب سپهری از پیشگامان شعر معاصر فارسی بودند و نمونههای برجسته و اوج شعر نوی فارسی در آثار فروغ و شاملو پدیدار شد.
او در ۳۲ سالگی هنگام رانندگی خودروی جیپ ابراهیم گلستان، در جاده دروس - قلهک، برای تصادف نکردن با اتومبیل مهدکودک، از جاده منحرف شد و جان باخت.
فروغ با حضور خانواده، دوستان و علاقهمندانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. صادق چوبک، انجویشیرازی، جلال آلاحمد، اخوانثالث، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، دریابندری، احمدرضا احمدی و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان در این مراسم حضور داشتند.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#فروغ_فرخزاد، ز
۸ دی زادروز فروغ فرخزاد
(زاده ۸ دی ۱۳۱۳ تهران -- درگذشته ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ تهران) شاعر
او پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونههای قابل توجه شعر معاصر فارسی است.
وی با مجموعههای اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. آشنایی او با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس و همکاری با وی، موجب تحول فکری و ادبیاش شد. در بازگشت دوباره به شعر، با انتشار مجموعه تولدی دیگر، تحسین گستردهای را برانگیخت؛ سپس مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری بزرگ تثبیت کند. آثار و اشعارش به زبانهای انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شدهاند.
پس از نیمایوشیج، فروغ در کنار شاملو، اخوانثالث و سهراب سپهری از پیشگامان شعر معاصر فارسی بودند و نمونههای برجسته و اوج شعر نوی فارسی در آثار فروغ و شاملو پدیدار شد.
او در ۳۲ سالگی هنگام رانندگی خودروی جیپ ابراهیم گلستان، در جاده دروس - قلهک، برای تصادف نکردن با اتومبیل مهدکودک، از جاده منحرف شد و جان باخت.
فروغ با حضور خانواده، دوستان و علاقهمندانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. صادق چوبک، انجویشیرازی، جلال آلاحمد، اخوانثالث، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، دریابندری، احمدرضا احمدی و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان در این مراسم حضور داشتند.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#فروغ_فرخزاد، ز
❤1
Forwarded from بدانیم🌏
هشتم دی، گرامیداشت پاسدار زبان پارسی
رادمان_پورماهک یعقوب لیث صفاری
نامش ماندگار 🌿
راهش پررهرو باد🔥
•🍃☘ @didYouKonw
رادمان_پورماهک یعقوب لیث صفاری
نامش ماندگار 🌿
راهش پررهرو باد🔥
•🍃☘ @didYouKonw
❤5🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅هشتم دیماه بزرگداشت بزرگمرد ایرانزمین ، پاسدار زبان پارسی بیاد باد🔥
آرامگاه یعقوب لیث صفاری، سردار بزرگ ایرانی در خوزستان، دزفول، شهر جندیشاپور
💎
🆔 @maneshparsi
آرامگاه یعقوب لیث صفاری، سردار بزرگ ایرانی در خوزستان، دزفول، شهر جندیشاپور
💎
🆔 @maneshparsi
❤3
🔥✅🔥 یعقوب لیث صفاری : یکی از بزرگ مردان #سیستانی برای رهایی #ایران_زمین از چنگال دژخیمان عباسی
#یعقوب پسر لیث که بیشتر به صورت #یعقوب_لیث صفاری شناخته میشود ، یکی از پادشاهان #ایران از دودمان #ایرانی صفاری بود و بنیانگذار این سلسله بود که در #سیستان حکومت میکرد و مرکز آن در زرنج بود. از آنجایی که او یک مسگر بود ، به « صفار » معروف شد.
🔹در سال ۲۶۲ یعقوب از فارس رو به خوزستان نهاد. چون خبر به خلیفه المعتمد رسید ، فرمان حکومت خراسان، گرگان، طبرستان، ری و فارس را در حضور حاجیان به شمول شرطگی بغداد به وی داد. اما یعقوب راضی نشد و به خلیفه پیغام داد که به چیزی راضی نیست جز رسیدن به بغداد. یعقوب لیث جهت تصرف بغداد و جنگ با خلیفه نخست به خوزستان لشکر کشید
.
🔹در آن جا پیشنهاد یاری صاحب الزنج ، رهبر بردگان بغداد ، را که جهت همکاری و جنگ با خلیفه به وی عرضه گشته بود، نپذیرفت. شاید بدین علت که از شائبه پشتیبانی از نهضتهایی غیر ایرانی و استقلالطلبانه دور بماند. این رفتار وی نشان دهنده عزم وی جهت استقلال ایران و رهایی از هرگونه قید و بند یا شائبهای است. سپس وی از طریق اهواز عازم بغداد گشت و تا نزدیکی واسط پیش راند. در ناحیهای به نام دیر العاقول با سپاهی به فرماندهی برادر خلیفه، موفق بالله، رو به رو شد و شکست در سپاه خلیفه افتاد. بار دیگر عباسیان به خدعه متوسل گشتند و آب دجله را در لشکرگاه وی انداختند و سپاه وی به ناچار عقب نشست.
🔹در این میان یعقوب لیث بیمار گشت و در انتظار بهبود و از سرگیری جنگ به گندیشاپور در خوزستان بازگشت. عزم وی برای جنگ با خلیفه خدعهگر و حکومت ایرانی ستیز عباسیان چنان جدی بود که پیشنهاد صلح خلیفه را حتی در هنگام بیماری نپذیرفت و به قول خویش در مورد عباسیان: "هرگز مباد که کسی بر ایشان اعتماد کند"، همواره پابرجا ماند
.
🔹یعقوب لیث را نخستین شهریار ایرانیِ احیاگر #زبان #پارسی ، پس از فروپاشی شاهنشاهی #ساسانیان میدانند. وقتی شاعری بنا بر رسم زمان قصیدهای به عربی در مدح او سرود ، وی او را ملامت کرد که چرا به زبانی که نمیفهمد برایش شعر سروده است. با شنیدن این سخن ، محمد بن وصیف که اداره امور دیوان یعقوب را بر عهده داشت ، قصیدهای به #فارسی در مدحش سرود. اقدام یعقوب محرّکی در سرودن شعر فارسی شد و آغاز سنتی گردید که سامانیان ، پیشروان راستین رستاخیز ادبی ایران ، آن را برگرفته و گسترش دادند.
🔹یعقوب در سال ۲۶۵ در گندیشاپور درگذشت. یعقوب را مردی باخرد و استوار توصیف کردهاند. حسن بن زید علوی که یکی از دشمنانش بود ، او را از جهت استقامت و پایداریش سندان لقب داده بود.
💎
🆔 @maneshparsi
#یعقوب پسر لیث که بیشتر به صورت #یعقوب_لیث صفاری شناخته میشود ، یکی از پادشاهان #ایران از دودمان #ایرانی صفاری بود و بنیانگذار این سلسله بود که در #سیستان حکومت میکرد و مرکز آن در زرنج بود. از آنجایی که او یک مسگر بود ، به « صفار » معروف شد.
🔹در سال ۲۶۲ یعقوب از فارس رو به خوزستان نهاد. چون خبر به خلیفه المعتمد رسید ، فرمان حکومت خراسان، گرگان، طبرستان، ری و فارس را در حضور حاجیان به شمول شرطگی بغداد به وی داد. اما یعقوب راضی نشد و به خلیفه پیغام داد که به چیزی راضی نیست جز رسیدن به بغداد. یعقوب لیث جهت تصرف بغداد و جنگ با خلیفه نخست به خوزستان لشکر کشید
.
🔹در آن جا پیشنهاد یاری صاحب الزنج ، رهبر بردگان بغداد ، را که جهت همکاری و جنگ با خلیفه به وی عرضه گشته بود، نپذیرفت. شاید بدین علت که از شائبه پشتیبانی از نهضتهایی غیر ایرانی و استقلالطلبانه دور بماند. این رفتار وی نشان دهنده عزم وی جهت استقلال ایران و رهایی از هرگونه قید و بند یا شائبهای است. سپس وی از طریق اهواز عازم بغداد گشت و تا نزدیکی واسط پیش راند. در ناحیهای به نام دیر العاقول با سپاهی به فرماندهی برادر خلیفه، موفق بالله، رو به رو شد و شکست در سپاه خلیفه افتاد. بار دیگر عباسیان به خدعه متوسل گشتند و آب دجله را در لشکرگاه وی انداختند و سپاه وی به ناچار عقب نشست.
🔹در این میان یعقوب لیث بیمار گشت و در انتظار بهبود و از سرگیری جنگ به گندیشاپور در خوزستان بازگشت. عزم وی برای جنگ با خلیفه خدعهگر و حکومت ایرانی ستیز عباسیان چنان جدی بود که پیشنهاد صلح خلیفه را حتی در هنگام بیماری نپذیرفت و به قول خویش در مورد عباسیان: "هرگز مباد که کسی بر ایشان اعتماد کند"، همواره پابرجا ماند
.
🔹یعقوب لیث را نخستین شهریار ایرانیِ احیاگر #زبان #پارسی ، پس از فروپاشی شاهنشاهی #ساسانیان میدانند. وقتی شاعری بنا بر رسم زمان قصیدهای به عربی در مدح او سرود ، وی او را ملامت کرد که چرا به زبانی که نمیفهمد برایش شعر سروده است. با شنیدن این سخن ، محمد بن وصیف که اداره امور دیوان یعقوب را بر عهده داشت ، قصیدهای به #فارسی در مدحش سرود. اقدام یعقوب محرّکی در سرودن شعر فارسی شد و آغاز سنتی گردید که سامانیان ، پیشروان راستین رستاخیز ادبی ایران ، آن را برگرفته و گسترش دادند.
🔹یعقوب در سال ۲۶۵ در گندیشاپور درگذشت. یعقوب را مردی باخرد و استوار توصیف کردهاند. حسن بن زید علوی که یکی از دشمنانش بود ، او را از جهت استقامت و پایداریش سندان لقب داده بود.
💎
🆔 @maneshparsi
❤2👍1
🔹بزرگداشت یعقوب لیث صفاری در روز چهارشنبه ۵ دی ماه توسط انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان در اهواز برگزار شد.
💎
🆔 @maneshparsi
💎
🆔 @maneshparsi
❤4👎1
پاسداران پارسی ۱ ؛ رادمان پور ماهک یا یعقوب لیث صفاری ( ح ۲۴۷ تا ۲۶۵ ق ) ...
🔹 در کتاب تاریخ سیستان ☝️ که نوشتهای ارزشمند به زبان پارسی از سده ۵ ق است، آمده است که : یعقوب به دبیران دیوان دستور میدهد تا بجای زبان عربی (تازی) زبان پارسی بکار گرفته شود
🔺 چیزی که من اندر نیابم، چرا باید گفت؟
💎
🆔 @maneshparsi
🔹 در کتاب تاریخ سیستان ☝️ که نوشتهای ارزشمند به زبان پارسی از سده ۵ ق است، آمده است که : یعقوب به دبیران دیوان دستور میدهد تا بجای زبان عربی (تازی) زبان پارسی بکار گرفته شود
🔺 چیزی که من اندر نیابم، چرا باید گفت؟
💎
🆔 @maneshparsi
❤2👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قطع درخت 700 ساله بلوط در کرمانشاه با مجوز راهداری
🔹رکنا گزارش داده در اقدامی بیسابقه و بحثبرانگیز، یک درخت بلوط کهنسال ۷۰۰ ساله در اسلام آباد کرمانشاه بهدلیل اجرای پروژه راهسازی، از ریشه کنده شد. این تخریب که بدون اطلاعرسانی عمومی انجام شده، با موجی از اعتراضات فعالان محیط زیست روبهرو شده است.
🔹منتقدان معتقدند این درخت که نماد تاریخی و طبیعی منطقه بوده، قربانی بیتوجهی به ارزشهای زیستمحیطی شده است. آنها تأکید دارند که در بسیاری از کشورهای جهان، مسیر پروژههای عمرانی برای حفظ چنین گونههای ارزشمندی تغییر داده میشود، اما در ایران، رویکرد تخریب و حذف همچنان ادامه دارد.
🔹درختان کهنسال نهتنها بخشی از هویت طبیعی یک منطقه هستند، بلکه در تصفیه هوا، کنترل گردوغبار، و ایجاد تعادل اقلیمی نقشی بیبدیل دارند. فعالان محیط زیست خواستار تدوین قوانینی سختگیرانه و الزامآور برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی هستند.
🔹سازمان منابع طبیعی که مجوز این اقدام را صادر کرده، هنوز توضیحی درباره این تصمیم ارائه نداده است.
؟
💎
🆔 @maneshparsi
🔹رکنا گزارش داده در اقدامی بیسابقه و بحثبرانگیز، یک درخت بلوط کهنسال ۷۰۰ ساله در اسلام آباد کرمانشاه بهدلیل اجرای پروژه راهسازی، از ریشه کنده شد. این تخریب که بدون اطلاعرسانی عمومی انجام شده، با موجی از اعتراضات فعالان محیط زیست روبهرو شده است.
🔹منتقدان معتقدند این درخت که نماد تاریخی و طبیعی منطقه بوده، قربانی بیتوجهی به ارزشهای زیستمحیطی شده است. آنها تأکید دارند که در بسیاری از کشورهای جهان، مسیر پروژههای عمرانی برای حفظ چنین گونههای ارزشمندی تغییر داده میشود، اما در ایران، رویکرد تخریب و حذف همچنان ادامه دارد.
🔹درختان کهنسال نهتنها بخشی از هویت طبیعی یک منطقه هستند، بلکه در تصفیه هوا، کنترل گردوغبار، و ایجاد تعادل اقلیمی نقشی بیبدیل دارند. فعالان محیط زیست خواستار تدوین قوانینی سختگیرانه و الزامآور برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی هستند.
🔹سازمان منابع طبیعی که مجوز این اقدام را صادر کرده، هنوز توضیحی درباره این تصمیم ارائه نداده است.
؟
💎
🆔 @maneshparsi
😢3😱1
ارگان یا آریاگان یا ارجان چهارمین شهر بزرگ پارس
پژوهشی از دکتر تورج پارسی درباره ارگان
ارگان یا آریاگان چهارمین شهر بزرگ پارس است که شوربختانه کاوش پى گیر باستان شناسی در آن صورت نگرفته است. دکتر تورج پارسی با نگارش این مطلب در نوشتاری با همین عنوان به بررسی ویژگی های فرهنگی ، تاریخی و باستانی شهر ارگان پرداخته اند که اکنون پس از برگزاری همایش "شهر تاریخی- اسلامی ارجان ( بهبهان )" ، از نظرتان خواهد گذشت: این قلم در مقاله ( از غارت تا تخریب ) نوشت : بشر، در راستای زندگی پر فراز و نشیب خود بر روی زمین، آثار و یادمان هایی بر جای گذاشته است که با بررسی آنها و در نظر گرفتن زمان و مکان ساختن شان می توان نوسان های پیشرفت و پس رفت او را مشخص نمود . با این حساب هر قطعه سنگی، سفالی، ویرانه ی کاخ و ساختمانی، و یا تپه خاموش و فراموش شده و دور افتاده ای، برگی از تاریخ زیست انسان است که باید با اعتبار به آن نگریست چرا که در آن محصول رنج و مرارت پیشینیان نهفته است. به گفته ی اکتاویو پاز، جهان «خوشه ای از نشانه هاست.» بخشی از این یادمان ها ی گمشده هم چنان در شکم زمین مادر سرگردانند تا دستی آشنا و مسئول آنها را به دیگر صفحات تاریخ بیفزاید و مارا به درازا ی کهن کرداری انسان در عرصه ی هستی آشناتر سازد .به گفته ی شاعر، اگر آشنا به راز و رمز کار باشیم بی گمان در دل هر ذره آفتابی نهفته خواهیم دید.
آیا نمی توان اندرون زمین را همچون روی زمین یک بانک اطلاعاتی کهن دانست که در بر گیرنده ی راز شگفت انگیز زندگی انسان از زیست ابتدایی تا بنیان نهادن فرهنگ و تمدن است ؛ بانک شناخت هویت فرهنگی انسان، چه در عرصه ی ملی و چه فراملی ؟ "
از جمله سررزمینی ها که راز ها و گنج ها در نهان دارد ارگان یا آریاگان چهارمین شهر بزرگ پارس است که شوربختانه کاوش پى گیر باستان شناسی در آن صورت نگرفته است . به تایید گفته ی بالا در این منطقه ی باستانى هنگام سد سازى روی رودخانه ى مارون یکی از بولدزرها به سنگ های بدنه و مقبره ای گیر و گنجینه ای کشف می گردد .. بنا به گزارش روزنانه ی کیهان تهران دو شنبه ۱۲مهر ماه ۱۳۶۱ شماره ی ۱۱۶۹۱ این گنجینه شامل یک تابوت با متعلقات نفیس و پربها ی داخل آن و حدود ۱۵ ظرف و اشیا برنزی می شود که مجموعا در یک آرامگاه قرار داشتند ."با اینکه هنوز در زمینه ى دوران تاریخی این اشیا تحقیقی نشده ولی احتمالا آثار به دست آمده به دوران ایلامی متاخر و اوایل هخامنشی تعلق دارد.". بنا به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی :خاکبرداری های مداوم شرکت آبیاری مارون و ساخت یک سد جدید پشت سد مارون و انجام عملیات کشاورزی ، محوطه باستانی ارجان را با تخریب کامل روبرو کرده است. توجه تان را جهت آشنایی بیشتر با چهارمین شهر بزرگ پارس که رازها و گنج ها در نهان دارد جلب می کنیم :
امپراتوران ماد و هخامنشی نیازی به ساختن شهر های تازه نداشتند چرا که اهمیت شهر ها در اقتصاد جامعه کم بود. در زمان سلوکیان و اشکانیان شهر نشینی و شهر سازی سیاست روز می شود و یک باره رشد شتابان می یابد . دوره ی چهارسد و بیست هشت ساله ی امپراتورى ساسانی ( ۲۲۴-۶۲۵م ) به ویژه دوران پادشاهى اردشیر بابکان را باید زمان گسترش و نوسازی شهرهای کهن و ساختن شهرها و شاهراه های بازرگانی و آبادی های تازه و بستن سد ها و پل ها دانست . آمار پایتخت ها ی ایالتی دوره ساسانی بیانی است از موجودیت ۱۰۴ شهر که شست تای آن پدیده ی سیاست شهر سازی ساسانیان بوده. به عقیده ی . ن .پیگولوسکایا تحکیم موقعیت سیاست خارجی فعال در سده سوم میلادی با ساختن شهرها رابطه ی بس نزدیک داشت و برخی از شهر ها حاصل بروز پدیده های نو در زندگی داخلی ایران بودند و برخی به عنوان منطقه استراتژیک بنیان و گسترش یافتند ( ۱)
احمد اشرف نیز یک تقسیم بندی سه گانه شهر نشینی در ایران باستان رامطرح می کند :
۱ - دوره ی پیدایش شهرها و رشد آرام شهر نشینی در امپراتوری ماد و هخامنشى.
۲- دوره ى تجربى تاریخی بنیان گذاری شهرهای شهرهاى خودفرمان به سبک یونانى به دست سلوکیان و رشد شتابان آن در دوره ی پارتیان.
۳ - دوره ی در آوردن شهرهای یونانی وار به زیر فرمان دولت مرکزی از اواخر دوره ى اشکانی و تکامل آن در دوره ى ساسانی .
در دوره ی ساسانیان شهر ها از شالوده های اساسی سازواره _ ارگانیسم - اجتماعی و سیاسی بشمار می آمدند . از آغاز اىن دوره و به ویژه در قرن ششم شهرهای بسیار پدید آمدند و هم این که سهرهای قدیمی گسترش و رونق یافتند . در واقع رونق تجارت و صنعت و گسترش شاهراه های وابسته به دستگاه اداری نظام شهپدری از میان رفتن نهادها ى ىونانی وار شهر و افزایش دخالت دستگاه اداری در زندگی شهری و امور اصناف و بازرگانان و فعالیت های اقتصادى آنان از مهمترین ویژگی های دوران ساسانیان است .(۲)
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/4087-
؟
💎
🆔 @maneshparsi
پژوهشی از دکتر تورج پارسی درباره ارگان
ارگان یا آریاگان چهارمین شهر بزرگ پارس است که شوربختانه کاوش پى گیر باستان شناسی در آن صورت نگرفته است. دکتر تورج پارسی با نگارش این مطلب در نوشتاری با همین عنوان به بررسی ویژگی های فرهنگی ، تاریخی و باستانی شهر ارگان پرداخته اند که اکنون پس از برگزاری همایش "شهر تاریخی- اسلامی ارجان ( بهبهان )" ، از نظرتان خواهد گذشت: این قلم در مقاله ( از غارت تا تخریب ) نوشت : بشر، در راستای زندگی پر فراز و نشیب خود بر روی زمین، آثار و یادمان هایی بر جای گذاشته است که با بررسی آنها و در نظر گرفتن زمان و مکان ساختن شان می توان نوسان های پیشرفت و پس رفت او را مشخص نمود . با این حساب هر قطعه سنگی، سفالی، ویرانه ی کاخ و ساختمانی، و یا تپه خاموش و فراموش شده و دور افتاده ای، برگی از تاریخ زیست انسان است که باید با اعتبار به آن نگریست چرا که در آن محصول رنج و مرارت پیشینیان نهفته است. به گفته ی اکتاویو پاز، جهان «خوشه ای از نشانه هاست.» بخشی از این یادمان ها ی گمشده هم چنان در شکم زمین مادر سرگردانند تا دستی آشنا و مسئول آنها را به دیگر صفحات تاریخ بیفزاید و مارا به درازا ی کهن کرداری انسان در عرصه ی هستی آشناتر سازد .به گفته ی شاعر، اگر آشنا به راز و رمز کار باشیم بی گمان در دل هر ذره آفتابی نهفته خواهیم دید.
آیا نمی توان اندرون زمین را همچون روی زمین یک بانک اطلاعاتی کهن دانست که در بر گیرنده ی راز شگفت انگیز زندگی انسان از زیست ابتدایی تا بنیان نهادن فرهنگ و تمدن است ؛ بانک شناخت هویت فرهنگی انسان، چه در عرصه ی ملی و چه فراملی ؟ "
از جمله سررزمینی ها که راز ها و گنج ها در نهان دارد ارگان یا آریاگان چهارمین شهر بزرگ پارس است که شوربختانه کاوش پى گیر باستان شناسی در آن صورت نگرفته است . به تایید گفته ی بالا در این منطقه ی باستانى هنگام سد سازى روی رودخانه ى مارون یکی از بولدزرها به سنگ های بدنه و مقبره ای گیر و گنجینه ای کشف می گردد .. بنا به گزارش روزنانه ی کیهان تهران دو شنبه ۱۲مهر ماه ۱۳۶۱ شماره ی ۱۱۶۹۱ این گنجینه شامل یک تابوت با متعلقات نفیس و پربها ی داخل آن و حدود ۱۵ ظرف و اشیا برنزی می شود که مجموعا در یک آرامگاه قرار داشتند ."با اینکه هنوز در زمینه ى دوران تاریخی این اشیا تحقیقی نشده ولی احتمالا آثار به دست آمده به دوران ایلامی متاخر و اوایل هخامنشی تعلق دارد.". بنا به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی :خاکبرداری های مداوم شرکت آبیاری مارون و ساخت یک سد جدید پشت سد مارون و انجام عملیات کشاورزی ، محوطه باستانی ارجان را با تخریب کامل روبرو کرده است. توجه تان را جهت آشنایی بیشتر با چهارمین شهر بزرگ پارس که رازها و گنج ها در نهان دارد جلب می کنیم :
امپراتوران ماد و هخامنشی نیازی به ساختن شهر های تازه نداشتند چرا که اهمیت شهر ها در اقتصاد جامعه کم بود. در زمان سلوکیان و اشکانیان شهر نشینی و شهر سازی سیاست روز می شود و یک باره رشد شتابان می یابد . دوره ی چهارسد و بیست هشت ساله ی امپراتورى ساسانی ( ۲۲۴-۶۲۵م ) به ویژه دوران پادشاهى اردشیر بابکان را باید زمان گسترش و نوسازی شهرهای کهن و ساختن شهرها و شاهراه های بازرگانی و آبادی های تازه و بستن سد ها و پل ها دانست . آمار پایتخت ها ی ایالتی دوره ساسانی بیانی است از موجودیت ۱۰۴ شهر که شست تای آن پدیده ی سیاست شهر سازی ساسانیان بوده. به عقیده ی . ن .پیگولوسکایا تحکیم موقعیت سیاست خارجی فعال در سده سوم میلادی با ساختن شهرها رابطه ی بس نزدیک داشت و برخی از شهر ها حاصل بروز پدیده های نو در زندگی داخلی ایران بودند و برخی به عنوان منطقه استراتژیک بنیان و گسترش یافتند ( ۱)
احمد اشرف نیز یک تقسیم بندی سه گانه شهر نشینی در ایران باستان رامطرح می کند :
۱ - دوره ی پیدایش شهرها و رشد آرام شهر نشینی در امپراتوری ماد و هخامنشى.
۲- دوره ى تجربى تاریخی بنیان گذاری شهرهای شهرهاى خودفرمان به سبک یونانى به دست سلوکیان و رشد شتابان آن در دوره ی پارتیان.
۳ - دوره ی در آوردن شهرهای یونانی وار به زیر فرمان دولت مرکزی از اواخر دوره ى اشکانی و تکامل آن در دوره ى ساسانی .
در دوره ی ساسانیان شهر ها از شالوده های اساسی سازواره _ ارگانیسم - اجتماعی و سیاسی بشمار می آمدند . از آغاز اىن دوره و به ویژه در قرن ششم شهرهای بسیار پدید آمدند و هم این که سهرهای قدیمی گسترش و رونق یافتند . در واقع رونق تجارت و صنعت و گسترش شاهراه های وابسته به دستگاه اداری نظام شهپدری از میان رفتن نهادها ى ىونانی وار شهر و افزایش دخالت دستگاه اداری در زندگی شهری و امور اصناف و بازرگانان و فعالیت های اقتصادى آنان از مهمترین ویژگی های دوران ساسانیان است .(۲)
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/4087-
؟
💎
🆔 @maneshparsi
www.iranboom.ir
ارگان یا آریاگان یا ارجان چهارمین شهر بزرگ پارس
🔥1
عقابی کهن ، بر آمد در ایران زمین
عقاب کوه ، تفت، استان یزد
این کوه از رسوبات آهکی دوره کرتاسه تشکیل شده است.
این لندفرم سنگ چینه ای از ارزش و جایگاه ویژه ای در فلات ایران برخوردار است.
💎
🆔 @maneshparsi
عقاب کوه ، تفت، استان یزد
این کوه از رسوبات آهکی دوره کرتاسه تشکیل شده است.
این لندفرم سنگ چینه ای از ارزش و جایگاه ویژه ای در فلات ایران برخوردار است.
💎
🆔 @maneshparsi
❤7👍1
فردوسی بیشترین حق را به گردن ایرانیان دارد - ۲
🔹اسلامی ندوشن همچنین در کتاب «ایران را از یاد نبریم» و «ایران و تنهاییش» درباره شاهنامه مینویسد: برخلاف آنچه گاهی زمزمه شده است، خواننده شاهنامه مردم کوچه و بازار و ایلیها و دهقانها و همه ناآرامها بودهاند، نظیر کسانی که همین اواخر در جنوب با انگلیسیها جنگیدند. در برابر تحقیر و توهین تازهبهدورانرسیدههای مروانی و عباسی و نخوت غلامان ترک، فردوسی به هموطنان ستمکشیده خود گفت: «شما آزادگان و سرفرازان بودهاید.» آنها را تسلی داد و گرم کرد. درخت اندیشه ایرانی زمانی به بار نهایی نشست که شاهنامه آفریده شد. همه آنچه باید گفته شود در این کتاب گفته شد. ایران که تا آن زمان بید لرزانی بود، با آمدن این کتاب تبدیل به سرو برومند همیشه سبزی گشت. با آمدن شاهنامه ایرانی خیالش راحت شد که از نو به خانه خود بازگشته است. اگر حصارهای مرزی برداشته شده بودند یک حصار فرهنگی گرد او پدید آمد «که از باد و باران نیابد گزند»، تا او بتواند در درون آن بگوید «من، من هستم». اگر زبان فارسی و شاهنامه نبودند، به حدس قوی، ما کشوری میشدیم نظیر مالزی یا پاکستان. ممکن است گفته شود، چه عیبی دارد و آنها برای خود زندگی میکنند؟ البتّه دنیا به هم نمیخورد، هر کشوری زندگی میکند. حرف بر سر داشتن یا نداشتن افق است. حرف بر سر آن است که جهان در برابر چشم چقدر گسترده باشد. در یک اتاق بیپنجره هم میشود زندگی کرد، میشود به آن عادت کرد، ولی در هر حال، منکر افق دلگشا و چشمانداز معنوی نمیتوان شد. زمانی قدر آن دانسته میشود که دیگر نباشد.
🔹او در «دیروز، امروز، فردا» میگوید: آنچه بیش از هرچیز در شاهنامه بر آن تکیه شده، «انسانیت انسان» است. به این معنا که او به هر قیمتی زندگی را نخواهد، بلکه برای آن ارزش قائل شود. روح شاهنامه، این است. در شاهنامه نه روحیه پهلوانی مورد ستایش است و نه برتری نژادی، به کسی باید حق داد که انسانتر است.
🔹اسلامی ندوشن در «یگانگی در چندگانگی» هم درباره شاهنامه بیان میکند: به آسانی میتوان تصور کرد که اگر شاهنامه پدید نیامده بود، ایران به گونهای که هست نبود: مستهلکشده در عرب و ترک، گمشده در گرداب تاریخ جهان. هرگاه ایرانی میرفت تا بلرزد، یک دست نامرئی زیر بالش را میگرفت و آن دست شاهنامه بود: در دوره مغول، دوره صفویه با تهاجم عثمانیها و بعد فشار استعمار غرب.
🔹این نویسنده درباره زنان شاهنامه در «نامه نامور» مینویسد: همه صفاتی که موجب آراستگی انسان و زن است در زنان بزرگ شاهنامه دیده میشود. ایثار و استحکام شخصیت و پاکی و وفاداری چنان به صورت طبیعی در آنهاست که گویی این خصوصیات با سرشت زن عجیناند. حتی زنان تُرک، دختران افراسیاب، فرنگیس و منیژه یا جریره.
🔹او همچنین در این کتاب نوشته است: اگر به عمق شاهنامه فرو رویم، میبینیم که این کتاب نه حماسه شاهان است و نه جانبداری از قوم و ملت خاصی دارد؛ کتاب زندگی است که داد و خرد جانمایه آنند. داد در زندگی عملی و اجتماعی، و خرد به عنوان راهبر فرد و رهگشای اجتماع. آنچه در آن به آدمی توصیه میشود، نجابت و ادب و بلندنظری است و نیز آگاهی، دانایی، اعتدال، شادمانی و خلاصه همه آنچه زندگی را دلپذیر و ارزنده میکند.
🔹اسلامی ندوشن در کتاب «ایران را از یاد نبریم» درباره شاهنامه آورده است: کتاب فردوسی [شاهنامه] اخلاقیترین و انسانیترین کتابی است که تا کنون در زبان فارسی نوشته شده است، آن هم به زبانی که به قول نظامی عروضی «سخن را به آسمان علّیین برد». گذشته از این، خود او در زندگیای که داشته است، پارساترین سخنسرای ایران است، و از مجموع این جهات است که اگر از من بپرسند کدام ایرانی است که بیشترین حق را به گردن ایرانیان دارد و بزرگترین آنهاست، بیتردید خواهم گفت: فردوسی.
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/17681-ferdosi-nodushan-hagh-iranian.html
💎
🆔 @maneshparsi
🔹اسلامی ندوشن همچنین در کتاب «ایران را از یاد نبریم» و «ایران و تنهاییش» درباره شاهنامه مینویسد: برخلاف آنچه گاهی زمزمه شده است، خواننده شاهنامه مردم کوچه و بازار و ایلیها و دهقانها و همه ناآرامها بودهاند، نظیر کسانی که همین اواخر در جنوب با انگلیسیها جنگیدند. در برابر تحقیر و توهین تازهبهدورانرسیدههای مروانی و عباسی و نخوت غلامان ترک، فردوسی به هموطنان ستمکشیده خود گفت: «شما آزادگان و سرفرازان بودهاید.» آنها را تسلی داد و گرم کرد. درخت اندیشه ایرانی زمانی به بار نهایی نشست که شاهنامه آفریده شد. همه آنچه باید گفته شود در این کتاب گفته شد. ایران که تا آن زمان بید لرزانی بود، با آمدن این کتاب تبدیل به سرو برومند همیشه سبزی گشت. با آمدن شاهنامه ایرانی خیالش راحت شد که از نو به خانه خود بازگشته است. اگر حصارهای مرزی برداشته شده بودند یک حصار فرهنگی گرد او پدید آمد «که از باد و باران نیابد گزند»، تا او بتواند در درون آن بگوید «من، من هستم». اگر زبان فارسی و شاهنامه نبودند، به حدس قوی، ما کشوری میشدیم نظیر مالزی یا پاکستان. ممکن است گفته شود، چه عیبی دارد و آنها برای خود زندگی میکنند؟ البتّه دنیا به هم نمیخورد، هر کشوری زندگی میکند. حرف بر سر داشتن یا نداشتن افق است. حرف بر سر آن است که جهان در برابر چشم چقدر گسترده باشد. در یک اتاق بیپنجره هم میشود زندگی کرد، میشود به آن عادت کرد، ولی در هر حال، منکر افق دلگشا و چشمانداز معنوی نمیتوان شد. زمانی قدر آن دانسته میشود که دیگر نباشد.
🔹او در «دیروز، امروز، فردا» میگوید: آنچه بیش از هرچیز در شاهنامه بر آن تکیه شده، «انسانیت انسان» است. به این معنا که او به هر قیمتی زندگی را نخواهد، بلکه برای آن ارزش قائل شود. روح شاهنامه، این است. در شاهنامه نه روحیه پهلوانی مورد ستایش است و نه برتری نژادی، به کسی باید حق داد که انسانتر است.
🔹اسلامی ندوشن در «یگانگی در چندگانگی» هم درباره شاهنامه بیان میکند: به آسانی میتوان تصور کرد که اگر شاهنامه پدید نیامده بود، ایران به گونهای که هست نبود: مستهلکشده در عرب و ترک، گمشده در گرداب تاریخ جهان. هرگاه ایرانی میرفت تا بلرزد، یک دست نامرئی زیر بالش را میگرفت و آن دست شاهنامه بود: در دوره مغول، دوره صفویه با تهاجم عثمانیها و بعد فشار استعمار غرب.
🔹این نویسنده درباره زنان شاهنامه در «نامه نامور» مینویسد: همه صفاتی که موجب آراستگی انسان و زن است در زنان بزرگ شاهنامه دیده میشود. ایثار و استحکام شخصیت و پاکی و وفاداری چنان به صورت طبیعی در آنهاست که گویی این خصوصیات با سرشت زن عجیناند. حتی زنان تُرک، دختران افراسیاب، فرنگیس و منیژه یا جریره.
🔹او همچنین در این کتاب نوشته است: اگر به عمق شاهنامه فرو رویم، میبینیم که این کتاب نه حماسه شاهان است و نه جانبداری از قوم و ملت خاصی دارد؛ کتاب زندگی است که داد و خرد جانمایه آنند. داد در زندگی عملی و اجتماعی، و خرد به عنوان راهبر فرد و رهگشای اجتماع. آنچه در آن به آدمی توصیه میشود، نجابت و ادب و بلندنظری است و نیز آگاهی، دانایی، اعتدال، شادمانی و خلاصه همه آنچه زندگی را دلپذیر و ارزنده میکند.
🔹اسلامی ندوشن در کتاب «ایران را از یاد نبریم» درباره شاهنامه آورده است: کتاب فردوسی [شاهنامه] اخلاقیترین و انسانیترین کتابی است که تا کنون در زبان فارسی نوشته شده است، آن هم به زبانی که به قول نظامی عروضی «سخن را به آسمان علّیین برد». گذشته از این، خود او در زندگیای که داشته است، پارساترین سخنسرای ایران است، و از مجموع این جهات است که اگر از من بپرسند کدام ایرانی است که بیشترین حق را به گردن ایرانیان دارد و بزرگترین آنهاست، بیتردید خواهم گفت: فردوسی.
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/17681-ferdosi-nodushan-hagh-iranian.html
💎
🆔 @maneshparsi
www.iranboom.ir
فردوسی بیشترین حق را به گردن ایرانیان دارد
❤2👎1🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فریدونِ فرّخ، فرشته نبود
ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود
ز «داد» و «دَهِش» یافت او نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
#فردوسی
💎
🆔 @maneshparsi
ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود
ز «داد» و «دَهِش» یافت او نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
#فردوسی
💎
🆔 @maneshparsi
❤2👍1👎1🔥1
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۱ دی سالروز درگذشت هما ناطق
(زاده ۵ خرداد ۱۳۱۳ ارومیه – درگذشته ۱۱ دی ۱۳۹۴ پاریس) نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه
او در سال ۱۳۳۶ برای گذراندن دوره کارشناسی تا دکترا به فرانسه رفت، آنجا به سیاست گرایش پیدا کرد و رساله پایاننامهاش را درباره احوال و تفکر جمالالدین اسدآبادی نوشت. این تحقیق با کمک هزینه مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه در سال ۱۳۴۶ منتشر شد. همزمان با همکاری ژیلبر لازار اقدام به ترجمه اشعار شعرای معاصر ایران کرد.
وی در فرانسه به عضویت کنفدراسیون دانشجویان درآمد و فعالیتهای سیاسی را آغاز کرد و در ۱۳۴۷ به تهران بازگشت، ابتدا در مؤسسه مطالعات اقتصادی مشغول به کار شد که چندان ربطی به علائق و تحصیلاتش نداشت. رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دکتر حسین نصر که کتاب زندگی سیاسی جمال اسدآبادی تألیف ناطق را دیده بود، درخواست استخدام وی را در دانشگاه مطرح کرد و به این ترتیب او از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ به تدریس در دانشکده تاریخ دانشگاه تهران پرداخت. در طول این مدت یک بار در سال ۱۳۵۲ به دانشگاه پرینستون دعوت شد و به مدت یک سال در بخش تحقیقات خاورمیانه آن دانشگاه تدریس کرد.
او در جریان انقلاب، برای بازگشایی کانون نویسندگان کوشش کرد و در اردیبهشت ۱۳۶۰ بهعنوان عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران انتخاب شد. پس از انقلاب در سال ۱۳۵۹ و به دنبال انقلاب فرهنگی، به اجبار به فرانسه بازگشت.
پس از مهاجرت به فرانسه، مدتی را به تشویق غلامحسین ساعدی به تحقیق درباره رابطه ایران و عثمانی و روسیه پرداخت. در سال ۱۳۶۳ بهعنوان استاد تمام در مؤسسه پژوهشهای ایرانی دانشگاه سوربن مشغول به کار شد.
وی در سال ۲۰۰۵ عنوان دکتری افتخاری مؤسسه ملی زبانها و تمدنهای شرقی را کسب کرد.
در آستانه دومین سالروز مرگ هما ناطق، کتابخانهای به نام او در دوشنبه پایتخت تاجیکستان افتتاح شد که دربر دارنده ۴۰۰۰ عنوان از کتابهای اوست و قرار بود شمار دیگری از کتابها و اسناد دیگر او نیز از پاریس به این کتابخانه منتقل شود.
کتابشناسی:
۱۳۴۹- چهره استعمارگر، چهره استعمارزده نوشته آلبر ممی
۱۳۵۲- از ماست که بر ماست مجموعه مقالات تاریخی
۱۳۵۳- آخرین روزهای لطفعلیخان زند، نوشته هارفورد جونز ترجمه با همکاری جان گرنی
۱۳۵۴- روزنامه قانون میرزا ملکمخان
۱۳۵۶- افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار "با همکاری فریدون آدمیت"
(چاپ نشده) «باکو در ۱۹۰۵»
(چاپ نشده) «تبریز در ۱۹۰۶»
۱۳۵۸- مصیبت وبا و بلای حکومت ۱۳۵۸، انتشارات گستره.
۱۳۶۳– کارنامه و زمانه میرزا رضا کرمانی، ۱۳۶۳
۱۳۶۵- نامههای تبعید میرزا آقاخان کرمانی "با همکاری محمد فیروز" ۱۳۶۵
۱۳۶۳–بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو
۱۳۶۸- ایران و راهیابی فرهنگی ۱۸۳۴–۱۸۴۸ انتشارات پیام لندن (۱۹۸۸) انتشارات خاوران پاریس (۱۹۹۰)
۱۹۹۷- کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران ۱۸۳۷–۱۹۲۱
۲۰۰۴- حافظ خنیاگری، می و شادی
خانهای در کوهستان نوشته ارسکین کالدول ترجمه هما ناطق ۱۳۳۰ کتابفروشی ابنسینا.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#هما_ناطق، ز
۱۱ دی سالروز درگذشت هما ناطق
(زاده ۵ خرداد ۱۳۱۳ ارومیه – درگذشته ۱۱ دی ۱۳۹۴ پاریس) نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه
او در سال ۱۳۳۶ برای گذراندن دوره کارشناسی تا دکترا به فرانسه رفت، آنجا به سیاست گرایش پیدا کرد و رساله پایاننامهاش را درباره احوال و تفکر جمالالدین اسدآبادی نوشت. این تحقیق با کمک هزینه مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه در سال ۱۳۴۶ منتشر شد. همزمان با همکاری ژیلبر لازار اقدام به ترجمه اشعار شعرای معاصر ایران کرد.
وی در فرانسه به عضویت کنفدراسیون دانشجویان درآمد و فعالیتهای سیاسی را آغاز کرد و در ۱۳۴۷ به تهران بازگشت، ابتدا در مؤسسه مطالعات اقتصادی مشغول به کار شد که چندان ربطی به علائق و تحصیلاتش نداشت. رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دکتر حسین نصر که کتاب زندگی سیاسی جمال اسدآبادی تألیف ناطق را دیده بود، درخواست استخدام وی را در دانشگاه مطرح کرد و به این ترتیب او از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ به تدریس در دانشکده تاریخ دانشگاه تهران پرداخت. در طول این مدت یک بار در سال ۱۳۵۲ به دانشگاه پرینستون دعوت شد و به مدت یک سال در بخش تحقیقات خاورمیانه آن دانشگاه تدریس کرد.
او در جریان انقلاب، برای بازگشایی کانون نویسندگان کوشش کرد و در اردیبهشت ۱۳۶۰ بهعنوان عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران انتخاب شد. پس از انقلاب در سال ۱۳۵۹ و به دنبال انقلاب فرهنگی، به اجبار به فرانسه بازگشت.
پس از مهاجرت به فرانسه، مدتی را به تشویق غلامحسین ساعدی به تحقیق درباره رابطه ایران و عثمانی و روسیه پرداخت. در سال ۱۳۶۳ بهعنوان استاد تمام در مؤسسه پژوهشهای ایرانی دانشگاه سوربن مشغول به کار شد.
وی در سال ۲۰۰۵ عنوان دکتری افتخاری مؤسسه ملی زبانها و تمدنهای شرقی را کسب کرد.
در آستانه دومین سالروز مرگ هما ناطق، کتابخانهای به نام او در دوشنبه پایتخت تاجیکستان افتتاح شد که دربر دارنده ۴۰۰۰ عنوان از کتابهای اوست و قرار بود شمار دیگری از کتابها و اسناد دیگر او نیز از پاریس به این کتابخانه منتقل شود.
کتابشناسی:
۱۳۴۹- چهره استعمارگر، چهره استعمارزده نوشته آلبر ممی
۱۳۵۲- از ماست که بر ماست مجموعه مقالات تاریخی
۱۳۵۳- آخرین روزهای لطفعلیخان زند، نوشته هارفورد جونز ترجمه با همکاری جان گرنی
۱۳۵۴- روزنامه قانون میرزا ملکمخان
۱۳۵۶- افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار "با همکاری فریدون آدمیت"
(چاپ نشده) «باکو در ۱۹۰۵»
(چاپ نشده) «تبریز در ۱۹۰۶»
۱۳۵۸- مصیبت وبا و بلای حکومت ۱۳۵۸، انتشارات گستره.
۱۳۶۳– کارنامه و زمانه میرزا رضا کرمانی، ۱۳۶۳
۱۳۶۵- نامههای تبعید میرزا آقاخان کرمانی "با همکاری محمد فیروز" ۱۳۶۵
۱۳۶۳–بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو
۱۳۶۸- ایران و راهیابی فرهنگی ۱۸۳۴–۱۸۴۸ انتشارات پیام لندن (۱۹۸۸) انتشارات خاوران پاریس (۱۹۹۰)
۱۹۹۷- کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران ۱۸۳۷–۱۹۲۱
۲۰۰۴- حافظ خنیاگری، می و شادی
خانهای در کوهستان نوشته ارسکین کالدول ترجمه هما ناطق ۱۳۳۰ کتابفروشی ابنسینا.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#هما_ناطق، ز
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۱ دی زادروز محمدحسین شهریار
(زاده ۱۱ دی ۱۲۸۵ تبریز -- درگذشته ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ تهران) شاعر
او پس از پایان سیکل "راهنمایی" در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد.
حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری، بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در اداره ثبتاسناد مشهد و نیشابور، بهتهران بازگشت و در سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام شد و پس از مدتی به تبریز انتقال یافت. دانشگاه تبریز او را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز بهوی اعطا کرد.
در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهورش -حیدربابایه سلام- را سرود. در مرداد ۱۳۳۲ در تبریز با یکی از بستگانش بهنام «عزیزه عبدخالقی» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند - دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی - است.
او در روزهای پایان زندگی، بهدلیل بیماری در تهران بستری شد و درگذشت.
آرامگاه وی در مقبرةالشعرای تبریز است.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_حسین_شهریار، ز
۱۱ دی زادروز محمدحسین شهریار
(زاده ۱۱ دی ۱۲۸۵ تبریز -- درگذشته ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ تهران) شاعر
او پس از پایان سیکل "راهنمایی" در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد.
حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری، بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در اداره ثبتاسناد مشهد و نیشابور، بهتهران بازگشت و در سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام شد و پس از مدتی به تبریز انتقال یافت. دانشگاه تبریز او را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز بهوی اعطا کرد.
در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهورش -حیدربابایه سلام- را سرود. در مرداد ۱۳۳۲ در تبریز با یکی از بستگانش بهنام «عزیزه عبدخالقی» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند - دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی - است.
او در روزهای پایان زندگی، بهدلیل بیماری در تهران بستری شد و درگذشت.
آرامگاه وی در مقبرةالشعرای تبریز است.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_حسین_شهریار، ز