☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۱۱ دی سالروز درگذشت مرتضی ثاقبفر
(زاده ۹ امرداد ۱۳۲۱ تهران -- درگذشته ۱۱ دی ۱۳۹۱ تهران) جامعهشناس، نویسنده، مترجم، شاهنامهشناس و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران
او در کلاسهای آمادگی دانشکده ادبیات، با کادرهای بزرگسال حزب ایران آشنایی یافت و چندبار در نشستهایی که در خانه دکتر سنجابی تشکیل میشد، شرکت کرد و به جبهه ملی پیوست.
در ۱۶ آذر ۱۳۴۳ با رهبری تعطیل کردن دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، به زندان فرستاده شد.
چند هفته پس از ورود بهزندان، یادگیری زبان انگلیسی را نزد «مجید امینموید» که محکوم بهحبس ابد بود، آغاز کرد.
وی پس از زندان دوباره به دانشگاه رفت و تحصیلاتش را در رشته جامعهشناسی بهپایان رساند.
او دارای مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه سوربن فرانسه و یکی از مترجمان پرکار در حوزه ایرانشناسی بود. بیشتر ترجمههای او در زمینه تاریخ هخامنشی است و شماری از منابع و مراجع اصلی در زمینه هخامشیپژوهی را بهفارسی ترجمه کرده است، ضمن اینکه با سبک خاص خود و با شیوه دقیق بهترجمه این آثار پرداخته است. وی با توجه بهمؤلف بودن، خودش در زمینه ایرانشناسی، هرجا که نوشتار اصلی را دچار خطا یا عدم بیطرفی میدید، در پاورقی یا مقدمه، ایرادها را به خواننده یادآوری میکرد.
فعالیتهای علمی:
او از سال ۱۳۵۶ باترجمه کتاب جامعهشناسی و فلسفه امیل دورکیم، وارد حوزه رسمی ترجمه شد و در سال بعد برای ادامه تحصیل به دانشگاه سوربون "رنه دکارت در پاریس" رفت. اما پس از جنگ عراق و ایران در سال ۱۳۵۹ به کارشناسی ارشد بسنده کرده و دکتری را رها کرد و بهکشور بازگشت. در این زمان کتاب آگاهی آریایی را بهعنوان نخستین اثر تألیفی خود در حوزه فرهنگ ایران نوشت. در این کتاب، آگاهی آریایی به گونه شاهینی تصور میشود که پس از هزارسال ترک سرزمین اصلی خود و رفتن به اروپا دوباره باز میگردد و بر ستیغ دماوند مینشیند و با دیدن وضع اندوهبار ایران، نخست میگرید و سپس به یادآوری افتخارات گذشتهاش میپردازد، ولی سرانجام به خود نهیب میزند و نبرد با کرکسهای مادی، تازی و هگلی را آغاز میکند. این نبردها، گفتگوهایی جدلی هستند، میان شاهین آگاهی و کرکسهای دژآگاهی. او در سال ۱۳۶۴ دومین اثرش یعنی «شاهنامه و فلسفه تاریخ ایران» را نوشت. در سالهای بعدی به همکاری با احمد بیرشک در دانشنامه بزرگ فارسی پرداخت. در دهه ۱۳۷۰ کار در مجله دانشمند و همچنین نگاهنو را آغاز کرد و سپس بیشتر به ترجمه در زمینه تاریخ ایران باستان بهویژه دوران هخامنشی پرداخت.
او به عنوان عضو کمیته علمی همایش بینالمللی هزاره شاهنامه برگزیده شده بود.
کتابهای تألیفی:
از وی بیش از ۱۰۰ جلد کتاب، تألیف و ترجمه، در حوزه جامعهشناسی و تاریخ و فرهنگ ایران منتشر شدهاست. «شاهنامه و فردوسی و فلسفه تاریخ ایران» «بنبستهای جامعهشناسی» و از دیگر نوشتهها و ترجمههای وی میتوان به «یونانیان و بربرها» امیرمهدی بدیع، مجلدات «تاریخ کمبریج» مجموعه ۱۴ جلدی «تاریخ هخامنشیان» دانشگاه خرونینگن هلند و «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری» ماکس وبر اشاره کرد.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مرتضی_ثاقب_فر، د
۱۱ دی سالروز درگذشت مرتضی ثاقبفر
(زاده ۹ امرداد ۱۳۲۱ تهران -- درگذشته ۱۱ دی ۱۳۹۱ تهران) جامعهشناس، نویسنده، مترجم، شاهنامهشناس و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران
او در کلاسهای آمادگی دانشکده ادبیات، با کادرهای بزرگسال حزب ایران آشنایی یافت و چندبار در نشستهایی که در خانه دکتر سنجابی تشکیل میشد، شرکت کرد و به جبهه ملی پیوست.
در ۱۶ آذر ۱۳۴۳ با رهبری تعطیل کردن دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، به زندان فرستاده شد.
چند هفته پس از ورود بهزندان، یادگیری زبان انگلیسی را نزد «مجید امینموید» که محکوم بهحبس ابد بود، آغاز کرد.
وی پس از زندان دوباره به دانشگاه رفت و تحصیلاتش را در رشته جامعهشناسی بهپایان رساند.
او دارای مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه سوربن فرانسه و یکی از مترجمان پرکار در حوزه ایرانشناسی بود. بیشتر ترجمههای او در زمینه تاریخ هخامنشی است و شماری از منابع و مراجع اصلی در زمینه هخامشیپژوهی را بهفارسی ترجمه کرده است، ضمن اینکه با سبک خاص خود و با شیوه دقیق بهترجمه این آثار پرداخته است. وی با توجه بهمؤلف بودن، خودش در زمینه ایرانشناسی، هرجا که نوشتار اصلی را دچار خطا یا عدم بیطرفی میدید، در پاورقی یا مقدمه، ایرادها را به خواننده یادآوری میکرد.
فعالیتهای علمی:
او از سال ۱۳۵۶ باترجمه کتاب جامعهشناسی و فلسفه امیل دورکیم، وارد حوزه رسمی ترجمه شد و در سال بعد برای ادامه تحصیل به دانشگاه سوربون "رنه دکارت در پاریس" رفت. اما پس از جنگ عراق و ایران در سال ۱۳۵۹ به کارشناسی ارشد بسنده کرده و دکتری را رها کرد و بهکشور بازگشت. در این زمان کتاب آگاهی آریایی را بهعنوان نخستین اثر تألیفی خود در حوزه فرهنگ ایران نوشت. در این کتاب، آگاهی آریایی به گونه شاهینی تصور میشود که پس از هزارسال ترک سرزمین اصلی خود و رفتن به اروپا دوباره باز میگردد و بر ستیغ دماوند مینشیند و با دیدن وضع اندوهبار ایران، نخست میگرید و سپس به یادآوری افتخارات گذشتهاش میپردازد، ولی سرانجام به خود نهیب میزند و نبرد با کرکسهای مادی، تازی و هگلی را آغاز میکند. این نبردها، گفتگوهایی جدلی هستند، میان شاهین آگاهی و کرکسهای دژآگاهی. او در سال ۱۳۶۴ دومین اثرش یعنی «شاهنامه و فلسفه تاریخ ایران» را نوشت. در سالهای بعدی به همکاری با احمد بیرشک در دانشنامه بزرگ فارسی پرداخت. در دهه ۱۳۷۰ کار در مجله دانشمند و همچنین نگاهنو را آغاز کرد و سپس بیشتر به ترجمه در زمینه تاریخ ایران باستان بهویژه دوران هخامنشی پرداخت.
او به عنوان عضو کمیته علمی همایش بینالمللی هزاره شاهنامه برگزیده شده بود.
کتابهای تألیفی:
از وی بیش از ۱۰۰ جلد کتاب، تألیف و ترجمه، در حوزه جامعهشناسی و تاریخ و فرهنگ ایران منتشر شدهاست. «شاهنامه و فردوسی و فلسفه تاریخ ایران» «بنبستهای جامعهشناسی» و از دیگر نوشتهها و ترجمههای وی میتوان به «یونانیان و بربرها» امیرمهدی بدیع، مجلدات «تاریخ کمبریج» مجموعه ۱۴ جلدی «تاریخ هخامنشیان» دانشگاه خرونینگن هلند و «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری» ماکس وبر اشاره کرد.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مرتضی_ثاقب_فر، د
👍2❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سالمترین ستون تخت جمشید
✅روزگاری نمایندگان بیست و سه ساتراپی از این دروازه وارد ارگ پارسه میشدند و با شکوه و عظمت امپراطوری پارس روبهرو میشدند.
💎
🆔 @maneshparsi
✅روزگاری نمایندگان بیست و سه ساتراپی از این دروازه وارد ارگ پارسه میشدند و با شکوه و عظمت امپراطوری پارس روبهرو میشدند.
💎
🆔 @maneshparsi
❤2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ میراث کهن
خوانسار ، شهر چشمهها
«خوان» به معنای «چشمه» و «سار» پسوند «کثرت» است.
در گذشته به علت کثرت چشمه های موجود در این منطقه این شهرستان به نام « خوانسار » نامگذاری شده است.
💎
🆔 @maneshparsi
خوانسار ، شهر چشمهها
«خوان» به معنای «چشمه» و «سار» پسوند «کثرت» است.
در گذشته به علت کثرت چشمه های موجود در این منطقه این شهرستان به نام « خوانسار » نامگذاری شده است.
💎
🆔 @maneshparsi
❤1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یکی از جذابترین قصه های مربوط به #گنج های #تاریخ_باستانی و #دفینه های ایران داستان گنج بزرگ #تمدن #زیویه است که به دست یک چوپان نوجوان و به طور تصادفی کشف شد
✅این دفینه ۳۰۰۰ هزارساله اما بیانگر این بود که این گنجینه باید متعلق به یک حکومت ثروتمند در پایان عصر آهن باشد؛ حکومتی ناشناخته در ارتغاعات زاگرس در منطقه #کردستان
💎
🆔 @maneshparsi
❤2
✅ آغاز سال نو میلادی ۲۰۲۵ بر همگان خجسته باد
سال نو میلادی یکی از بزرگترین رویدادهای جهانی میباشد. شورای عالی مسيحيت در اجلاس خود در شهر رم كه یکم ژانويه سال ۱۶۲۲ برگزار شد، "یکم ژانويه" را به عنوان نخستين روز سال نو اروپاييان پذیرفت. تا آن زمان، مقر پاپ، آغاز فصل بهار، ۲۵ مارس را که از ديرگاه نوروز ميترائيستهای اروپايی به اقتباس از نوروز ايرانيان بود، نخستين روز سال میدانست. به عبارت ديگر پاپها از سال ۳۱۳ ميلادی كه امپراتوران رومی دست از آزار مسيحيان برداشتند تا سال ۱۶۲۲ به مدت بيش از ۱۳ قرن نوروز ايرانی را به عنوان آغاز سال نو خود برگزار میكردند
با آرزوی سالی همراه با صلح و آرامش و دوستی برای تمامی ملتهای کرە خاکی🌺
💎
🆔 @maneshparsi
سال نو میلادی یکی از بزرگترین رویدادهای جهانی میباشد. شورای عالی مسيحيت در اجلاس خود در شهر رم كه یکم ژانويه سال ۱۶۲۲ برگزار شد، "یکم ژانويه" را به عنوان نخستين روز سال نو اروپاييان پذیرفت. تا آن زمان، مقر پاپ، آغاز فصل بهار، ۲۵ مارس را که از ديرگاه نوروز ميترائيستهای اروپايی به اقتباس از نوروز ايرانيان بود، نخستين روز سال میدانست. به عبارت ديگر پاپها از سال ۳۱۳ ميلادی كه امپراتوران رومی دست از آزار مسيحيان برداشتند تا سال ۱۶۲۲ به مدت بيش از ۱۳ قرن نوروز ايرانی را به عنوان آغاز سال نو خود برگزار میكردند
با آرزوی سالی همراه با صلح و آرامش و دوستی برای تمامی ملتهای کرە خاکی🌺
💎
🆔 @maneshparsi
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
آغاز سالنو میلادی " ۲۰۲۵ " فرخندهباد.
ژانویه (به فرانسوی: Janvier) نخستین ماه سال میلادی در گاهشماری گریگوری و گاهشمار ژولینی و یکی از هفت ماه سال میلادی است که ۳۱ روز دارد.
در بیشترین نقاط جهان، نخستین روز این ماه، با نام « روز سال نو » شناخته شده است و مردم جهان این روز را جشن میگیرند.
ژانویه در بیشتر نقاط نیم کره شمالی، دومین ماه فصل زمستان است و به طور متوسط از دیگر ماههای سال سردتر است، ولی در نیمکره جنوبی، دومین ماه تابستان و گرمترین ماه در سال است. از نظر فصلی، ژوئیه در نیمکره شمالی، برابر ژانویه در نیم کره جنوبی است.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#سال_نو_میلادی
آغاز سالنو میلادی " ۲۰۲۵ " فرخندهباد.
ژانویه (به فرانسوی: Janvier) نخستین ماه سال میلادی در گاهشماری گریگوری و گاهشمار ژولینی و یکی از هفت ماه سال میلادی است که ۳۱ روز دارد.
در بیشترین نقاط جهان، نخستین روز این ماه، با نام « روز سال نو » شناخته شده است و مردم جهان این روز را جشن میگیرند.
ژانویه در بیشتر نقاط نیم کره شمالی، دومین ماه فصل زمستان است و به طور متوسط از دیگر ماههای سال سردتر است، ولی در نیمکره جنوبی، دومین ماه تابستان و گرمترین ماه در سال است. از نظر فصلی، ژوئیه در نیمکره شمالی، برابر ژانویه در نیم کره جنوبی است.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#سال_نو_میلادی
Forwarded from بدانیم🌏
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ روستاهاى تاريخى ايران
•🍃☘ @didYouKonw
•🍃☘ @didYouKonw
❤2
✅قدیمیترین سند فارسی در ژاپن
دستنوشتهای از سال ۱۲۱۷م است که اشعاری از شاهنامه، ویس و رامین و یک رباعی را شامل میشود.این دستنوشته چند قرن در یک معبد بوده و اکنون در موزه کیوتو نگهداری میشود.
این سند نشان میدهد که این اشعار چقدر در بین مردم آن زمان شناخته شده و اهمیت داشتهاند.
💎
🆔 @maneshparsi
دستنوشتهای از سال ۱۲۱۷م است که اشعاری از شاهنامه، ویس و رامین و یک رباعی را شامل میشود.این دستنوشته چند قرن در یک معبد بوده و اکنون در موزه کیوتو نگهداری میشود.
این سند نشان میدهد که این اشعار چقدر در بین مردم آن زمان شناخته شده و اهمیت داشتهاند.
💎
🆔 @maneshparsi
❤2
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۴ دی زادروز محمدهاشم میرزا " افسر"
(زاده ۱۴ دی ۱۲۵۸ سبزوار – درگذشته ۱۸ شهریور ۱۳۱۹ تهران) ملقب به شیخالرئیس؛ ادیب، شاعر، و نماینده ادوار دوم تا نهم مجلس شورایملی
او از پیشگامان مبارزه با استبداد قاجاریان بود و از بیستسالگی به فعالیتهای فرهنگی پرداخت و در سال ۱۲۸۱ به دلیل انتقاد از حاکمان مستبد قاجار، ابتدا به مشهد و سپس به نیشابور تبعید شد. باری دیگر در سال ۱۲۸۳ در آستانه انقلاب مشروطیت از ایران به عشقآباد تبعید شد و پس از انقلاب مشروطیت به ایران بازگشت.
در سال ۱۲۸۸ به نمایندگی از حوزه انتخابیه سبزوار به دوره دوم مجلس شورای ملی راه یافت، سپس به سمت ریاست معارف و اوقاف خراسان رسید. در دوره سوم از حوزه انتخابیه نیشابور به مجلس رفت و پس از پایان مجلس سوم در عدلیه مشغول شد و سمت مدعیالعموم استیناف را گرفت. او پس از درگذشت ابوالحسن میرزا شیخالرئیس، از طرف احمدشاه قاجار، لقب شیخالرئیس گرفت.
وی که از دوستان عبدالحسین تیمورتاش بود، به او ادبیات فارسی آموخت و او را دلبسته شعر و ادب کرد. در مجلس چهارم و پنجم نیز نماینده مجلس شد و از امضاکنندگان ماده واحدهای بود که در نهم آبان ۱۳۰۴ سلطنت قاجار را برانداخت و در مجلس مؤسسان اول نیز به نمایندگی انتخاب شد و به تغییر قانون اساسی و استقرار سلسله پهلوی رأی داد.
او تا دوره نهم کرسی وکالت سبزوار را حفظ کرد و در ادوار هفتم، هشتم و نهم نایبرئیس مجلس بود.
فعالیت ادبی:
او بیشتر اشعارش کوتاه و در قالب قطعه و رباعی با مضامین اجتماعی و آموزشی و بهدور از تکلف بود.
بهمدت هفده سال ریاست انجمن ادبی ایران را بر عهده داشت و ابداع کلمه "آموزشگاه" ابداع اوست. کلیات اشعار او شامل چهار هزار بیت به کوشش عبدالرحمان پارسا در ۱۳۲۱ چاپ شد.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_هاشم_میرزا، ز
۱۴ دی زادروز محمدهاشم میرزا " افسر"
(زاده ۱۴ دی ۱۲۵۸ سبزوار – درگذشته ۱۸ شهریور ۱۳۱۹ تهران) ملقب به شیخالرئیس؛ ادیب، شاعر، و نماینده ادوار دوم تا نهم مجلس شورایملی
او از پیشگامان مبارزه با استبداد قاجاریان بود و از بیستسالگی به فعالیتهای فرهنگی پرداخت و در سال ۱۲۸۱ به دلیل انتقاد از حاکمان مستبد قاجار، ابتدا به مشهد و سپس به نیشابور تبعید شد. باری دیگر در سال ۱۲۸۳ در آستانه انقلاب مشروطیت از ایران به عشقآباد تبعید شد و پس از انقلاب مشروطیت به ایران بازگشت.
در سال ۱۲۸۸ به نمایندگی از حوزه انتخابیه سبزوار به دوره دوم مجلس شورای ملی راه یافت، سپس به سمت ریاست معارف و اوقاف خراسان رسید. در دوره سوم از حوزه انتخابیه نیشابور به مجلس رفت و پس از پایان مجلس سوم در عدلیه مشغول شد و سمت مدعیالعموم استیناف را گرفت. او پس از درگذشت ابوالحسن میرزا شیخالرئیس، از طرف احمدشاه قاجار، لقب شیخالرئیس گرفت.
وی که از دوستان عبدالحسین تیمورتاش بود، به او ادبیات فارسی آموخت و او را دلبسته شعر و ادب کرد. در مجلس چهارم و پنجم نیز نماینده مجلس شد و از امضاکنندگان ماده واحدهای بود که در نهم آبان ۱۳۰۴ سلطنت قاجار را برانداخت و در مجلس مؤسسان اول نیز به نمایندگی انتخاب شد و به تغییر قانون اساسی و استقرار سلسله پهلوی رأی داد.
او تا دوره نهم کرسی وکالت سبزوار را حفظ کرد و در ادوار هفتم، هشتم و نهم نایبرئیس مجلس بود.
فعالیت ادبی:
او بیشتر اشعارش کوتاه و در قالب قطعه و رباعی با مضامین اجتماعی و آموزشی و بهدور از تکلف بود.
بهمدت هفده سال ریاست انجمن ادبی ایران را بر عهده داشت و ابداع کلمه "آموزشگاه" ابداع اوست. کلیات اشعار او شامل چهار هزار بیت به کوشش عبدالرحمان پارسا در ۱۳۲۱ چاپ شد.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_هاشم_میرزا، ز
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹مجسمه #داریوش_هخامنشی یکی از شاهکارهای ارزشمند ایران باستان است که ، در موزه ملی ایران نگهداری میشود این مجسمه در شوش کشف شده و بهاحتمال زیاد برای نمایش شکوه و قدرت داریوش بزرگ ساخته شده است.
🔹نوشته های حکشده روی این اثر، به سه زبان نوشته شده و بیانگر گستره عظیم امپراتوری هخامنشی و تنوع فرهنگی آن است.
✅طراحی این مجسمه که تلفیقی از هنر هخامنشی و سبک مصری است، نشاندهنده تعاملات فرهنگی میان این تمدنها در دوران اوج قدرت هخامنشیان است.
🔹این اثر نهتنها یک نماد هنری بلکه سندی تاریخی از قدرت، خرد و جایگاه داریوش بزرگ در تاریخ جهان است .
بازدید از آن سفری به قلب تاریخ ایران باستان خواهد بود.
💎
🆔 @maneshparsi
❤3👍2
مدخلی از فرهنگ واژه های شاهنامه
و نمونه ای از ویراستن جنیدی، شاهنامه را
ایدون /ēˈdūn/: چنین، اینچنین، اینگونه (قید). ētōn در پهلوی
سخن ناسزاوار اسفندیار در خوارداشت رستم و زال:
من ایدون شنیدستم از بخردان بزرگان و بیداردل موبدان،
که دستانِ بدگوهرِ دِیوزاد به گیتی فزون ز این ندارد نژاد
فراوان ز سامش، نهان داشتند همی رستخِیز جهان داشتند
از دانایان چنین (اینگونه) شنیده ام که دستان (زال) نژادی پست دارد و او را پس از زادن، از سام پنهان نگاه داشته اند.
هنگامی که هرمزد فرمان میدهد پسرش خسرو را بکشند:
بدو گفت هرمزد: ”فرمان گزین ز خسرو، بپرداز روی زمین“
چنین داد پاسخ که: ”ایدون کنم به افسون ، ز دل، مِهر بیرون کنم
پاسخ داد: چنین میکنم.
گر ایدون که، وَر ایدون که: هرگاه، اگر
وَر: و اگر. در دستنویسها به گونهٔ ایدونک نیز نوشته اند، امّا در شاهنامهٔ جنیدی نیامده است. حرف ک بر ایدون افزوده شده است و جزئی از خود واژه نیست. برای آگاهی از سبب افزوده شدن آن، نگ. اَزیرا.
سخن سیاوخش به پیران هنگامی که پیران از او خواست در توران بماند:
گر ایدون که با من تو پیمان کنی شناسم که پیمان من نشکنی!
”هرگاه با من پیمان ببندی، میدانم که پیمان مرا نمیشکنی.“ دستنویسها ”گر ایدونک“ هم نوشته اند.
سخن رستم به شاه سمنگان، هنگامی که جای پای رخش را تا سمنگان دنبال میکند:
تو را باشد، از بازجویی، سپاس! بباشم به پاداش، نیکی شناس
ور ایدون که ماند ز من ناپدید سران را، بسی، سر بخواهم برید
و اگر (هرگاه، اما اگر) از من پنهان بماند (پیدا نشود)، سر بسیاری از بزرگان را خواهم برید.
پاسخ بهرام به برادرش گیو هنگامی که میخواهد تازانه اش را از میدان جنگ بازگرداند:
گر ایدون که تازانه باز آورم اُ گر، سر ز کوشش به گاز آورم
”یا تازانه ام را باز می آورم، یا سرم را از دست میدهم.“ گر در هردو لت به معنی ”یا“ است.
همیدون /hamēˈdūn/: همچنین؛ نیز. hamētōn در پهلوی
hamētōn پهلوی، مرکّب است از ham ”هم“ و ētōn ”ایدون، چنین“، برابر با همچنین در فارسی. (جنیدی)
هنگامی که ضحاک دربارهٔ سرنوشتش از موبدان میپرسد، آنان با خود چنین می اندیشند:
که: ”گر بودنی بازگوییم راست به جان است پیکار و، جان بی بهاست
اُگر نشنود بودنیها دُرُست بباید همِیدون، ز جان دست شُست
”اگر سرنوشت را به درستی بگوییم، جانمان را میگیرد، و اگر سرنوشت را به درستی نگوییم، ”باز هم“ باید از جانمان دست بشوییم.“ دو دستنویس بجایش ’هم اکنون‘ نوشته اند.
هنگامی که فریدون میخواهد از اروندرود بگذرد و رودبانان به او اجازه نمیدهند:
سرش تیز شد کینه و جنگ را به آب اندر، افکند، گلرنگ را
ببستند یارانش یکسر کمر همیدون به دریا نهادند سر
اسب را به آب افکند، و یارانش ”نیز“ (همچنین) کمر بستند (همّت کردند، مصمم شدند) و به رود زدند.
هنگامی که سه پسر فریدون، به معمای شاه یمن به درستی پاسخ میدهند:
شگفتی فرو ماند، شاه یمن همیدون دلیرانِ آن انجمن
”شاه یمن، از شدّت حیرت فروماند، و دلیران همراه او ”نیز“.“ این بیت در شاهنامهٔ خالقی مطلق نیست.
هنگامی که رستم و دیو سپید با هم روبرو شدند:
ازو شد دل پیلتن، پر نهِیب بترسید کاید به تنگی، نشیب
همیدون به دل گفت دیو سپید که: ”از جان شیرین شدم ناامید“
دل پیلتن از او پر از ترس شد و ترسید که نشیب (سقوط، شکست) نزدیک شده باشد، و دیو سپید ”نیز“ در دل گفت از جانم ناامید شدم (امیدی به زنده ماندن ندارم).
پیام گودرز که پسرش گیو و دَه تن دیگر برای پیران بردند، هنگامی که سپاه ایران به نزدیکی رِیبَد رسید:
بزرگان اِیران و فرزند من بخوانند بر تو، همه پند من
سخن هرچه دانی بدیشان بگوی اُ ز ایشان، همِیدون، سخن بازجوی
هرچه میدانی به ایشان بگو، و از ایشان ”نیز“ هرچه میخواهی بپرس.
نمونهٔ ویرایش شاهنامه
واژهٔ همیدون در افزوده ها به طرز نادرست و به معنای ’همچنان، همانطور‘ به کار رفته است، و مصححان شاهنامه ننگریسته اند که ”همچنین“ و ”همچنان“ به یک معنی نیستند. هنگامی که منوچهر به جنگ سلم و تور میرود، در ۴۶ بیت افزوده، پیشاهنگان (طلایه) سپاه ایران، در هنگام شب (!) به سپاه ندا و هشدار میدهند که ”آمادهٔ جنگ باشید و هرکه در این جنگ کشته شود ’بهشتی‘ خواهد بود.“ سران سپاه پیش سپهسالار صف میکشند و چنین پاسخ میدهند:
به سالار گفتند: ”ما بنده ایم خود اندر جهان شاه را زنده ایم
چو فرمان دهد ما همیدون کنیم زمین را ز خون رود جیهون کنیم“
همیدون به طرز نادرست به کار رفته و سخن درست چنین باید باشد: ”چو فرمان دهد، همچنان (همانگونه) خواهیم کرد“.
در رجهای افزوده پس از آن که کیخسرو از گرگین پرسش میکند که چرا بدون بیژن به ایران بازگشته است:
چو خسرو چنین گفت، گرگین به جای فروماند خیره همیدون به پای
خواسته است بگوید که از جایش نجنبید، امّا همیدون این معنی را ندارد.
💎
🆔 @maneshpars
و نمونه ای از ویراستن جنیدی، شاهنامه را
ایدون /ēˈdūn/: چنین، اینچنین، اینگونه (قید). ētōn در پهلوی
سخن ناسزاوار اسفندیار در خوارداشت رستم و زال:
من ایدون شنیدستم از بخردان بزرگان و بیداردل موبدان،
که دستانِ بدگوهرِ دِیوزاد به گیتی فزون ز این ندارد نژاد
فراوان ز سامش، نهان داشتند همی رستخِیز جهان داشتند
از دانایان چنین (اینگونه) شنیده ام که دستان (زال) نژادی پست دارد و او را پس از زادن، از سام پنهان نگاه داشته اند.
هنگامی که هرمزد فرمان میدهد پسرش خسرو را بکشند:
بدو گفت هرمزد: ”فرمان گزین ز خسرو، بپرداز روی زمین“
چنین داد پاسخ که: ”ایدون کنم به افسون ، ز دل، مِهر بیرون کنم
پاسخ داد: چنین میکنم.
گر ایدون که، وَر ایدون که: هرگاه، اگر
وَر: و اگر. در دستنویسها به گونهٔ ایدونک نیز نوشته اند، امّا در شاهنامهٔ جنیدی نیامده است. حرف ک بر ایدون افزوده شده است و جزئی از خود واژه نیست. برای آگاهی از سبب افزوده شدن آن، نگ. اَزیرا.
سخن سیاوخش به پیران هنگامی که پیران از او خواست در توران بماند:
گر ایدون که با من تو پیمان کنی شناسم که پیمان من نشکنی!
”هرگاه با من پیمان ببندی، میدانم که پیمان مرا نمیشکنی.“ دستنویسها ”گر ایدونک“ هم نوشته اند.
سخن رستم به شاه سمنگان، هنگامی که جای پای رخش را تا سمنگان دنبال میکند:
تو را باشد، از بازجویی، سپاس! بباشم به پاداش، نیکی شناس
ور ایدون که ماند ز من ناپدید سران را، بسی، سر بخواهم برید
و اگر (هرگاه، اما اگر) از من پنهان بماند (پیدا نشود)، سر بسیاری از بزرگان را خواهم برید.
پاسخ بهرام به برادرش گیو هنگامی که میخواهد تازانه اش را از میدان جنگ بازگرداند:
گر ایدون که تازانه باز آورم اُ گر، سر ز کوشش به گاز آورم
”یا تازانه ام را باز می آورم، یا سرم را از دست میدهم.“ گر در هردو لت به معنی ”یا“ است.
همیدون /hamēˈdūn/: همچنین؛ نیز. hamētōn در پهلوی
hamētōn پهلوی، مرکّب است از ham ”هم“ و ētōn ”ایدون، چنین“، برابر با همچنین در فارسی. (جنیدی)
هنگامی که ضحاک دربارهٔ سرنوشتش از موبدان میپرسد، آنان با خود چنین می اندیشند:
که: ”گر بودنی بازگوییم راست به جان است پیکار و، جان بی بهاست
اُگر نشنود بودنیها دُرُست بباید همِیدون، ز جان دست شُست
”اگر سرنوشت را به درستی بگوییم، جانمان را میگیرد، و اگر سرنوشت را به درستی نگوییم، ”باز هم“ باید از جانمان دست بشوییم.“ دو دستنویس بجایش ’هم اکنون‘ نوشته اند.
هنگامی که فریدون میخواهد از اروندرود بگذرد و رودبانان به او اجازه نمیدهند:
سرش تیز شد کینه و جنگ را به آب اندر، افکند، گلرنگ را
ببستند یارانش یکسر کمر همیدون به دریا نهادند سر
اسب را به آب افکند، و یارانش ”نیز“ (همچنین) کمر بستند (همّت کردند، مصمم شدند) و به رود زدند.
هنگامی که سه پسر فریدون، به معمای شاه یمن به درستی پاسخ میدهند:
شگفتی فرو ماند، شاه یمن همیدون دلیرانِ آن انجمن
”شاه یمن، از شدّت حیرت فروماند، و دلیران همراه او ”نیز“.“ این بیت در شاهنامهٔ خالقی مطلق نیست.
هنگامی که رستم و دیو سپید با هم روبرو شدند:
ازو شد دل پیلتن، پر نهِیب بترسید کاید به تنگی، نشیب
همیدون به دل گفت دیو سپید که: ”از جان شیرین شدم ناامید“
دل پیلتن از او پر از ترس شد و ترسید که نشیب (سقوط، شکست) نزدیک شده باشد، و دیو سپید ”نیز“ در دل گفت از جانم ناامید شدم (امیدی به زنده ماندن ندارم).
پیام گودرز که پسرش گیو و دَه تن دیگر برای پیران بردند، هنگامی که سپاه ایران به نزدیکی رِیبَد رسید:
بزرگان اِیران و فرزند من بخوانند بر تو، همه پند من
سخن هرچه دانی بدیشان بگوی اُ ز ایشان، همِیدون، سخن بازجوی
هرچه میدانی به ایشان بگو، و از ایشان ”نیز“ هرچه میخواهی بپرس.
نمونهٔ ویرایش شاهنامه
واژهٔ همیدون در افزوده ها به طرز نادرست و به معنای ’همچنان، همانطور‘ به کار رفته است، و مصححان شاهنامه ننگریسته اند که ”همچنین“ و ”همچنان“ به یک معنی نیستند. هنگامی که منوچهر به جنگ سلم و تور میرود، در ۴۶ بیت افزوده، پیشاهنگان (طلایه) سپاه ایران، در هنگام شب (!) به سپاه ندا و هشدار میدهند که ”آمادهٔ جنگ باشید و هرکه در این جنگ کشته شود ’بهشتی‘ خواهد بود.“ سران سپاه پیش سپهسالار صف میکشند و چنین پاسخ میدهند:
به سالار گفتند: ”ما بنده ایم خود اندر جهان شاه را زنده ایم
چو فرمان دهد ما همیدون کنیم زمین را ز خون رود جیهون کنیم“
همیدون به طرز نادرست به کار رفته و سخن درست چنین باید باشد: ”چو فرمان دهد، همچنان (همانگونه) خواهیم کرد“.
در رجهای افزوده پس از آن که کیخسرو از گرگین پرسش میکند که چرا بدون بیژن به ایران بازگشته است:
چو خسرو چنین گفت، گرگین به جای فروماند خیره همیدون به پای
خواسته است بگوید که از جایش نجنبید، امّا همیدون این معنی را ندارد.
💎
🆔 @maneshpars
👍1
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۱۵ دی زادروز محمدرضا باطنی
(زاده ۱۵ دی ۱۳۱۳ اصفهان -- درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ تهران) استاد زبان همگانی و باستانی
او با دیپلم در سال ۱۳۳۹ از دانشسرای عالی در رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغالتحصیل شد.
سپس از دانشگاه لیدز انگلستان فوق لیسانس زبانشناسی گرفت و در لندن با پروفسور مایکل هالیدی بر روی نحو زبان فارسی بر اساس نظریه زبانی او برای دوره دکتری کار کرد. در سال ۱۳۴۵ برای مدت کوتاهی به ایران آمد و به علت نوشتن مقالههای اعتراضی و معاشرتهایی که با اعضای کنفدراسیون دانشجویان داشت، در فرودگاه مهرآباد بازداشت و بازجویی شد. وی به علت تمدید نشدن بورس، امکان بازگشت پیدا نکرد و تحصیلاتش در انگلستان نیمه تمام ماند.
چندی بعد همان رسالهای را که قرار بود در لندن از آن دفاع کند، به فارسی برگرداند و با عنوان «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی» در دوره تازه تأسیس دکتری زبانشناسی دانشگاه تهران، از آن دفاع کرد و در خرداد ماه ۱۳۴۶ موفق به دریافت درجه دکتری زبانشناسی همگانی و زبانهای باستانی شد.
در مهرماه ۱۳۴۶ باعنوان استادیار زبانشناسی در گروه زبانشناسی دانشگاه تهران آغاز بهکار کرد و در زمان ریاست دکتر عالیخانی بر دانشگاه تهران، به عنوان مأمور خدمت، ریاست اداره آموزش دانشسرای عالی شد.
وی چند سال بعد در فرصت مطالعاتی در خارج از کشور به سر برد، یک سالی را در فرانسه بود و سپس راهی دانشگاه برکلی شد. پس از چند سال فرصت مطالعاتی در سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت و در زمانی که اداره امور دانشگاه و دانشکدهها به صورت شورایی درآمده بود، او نیز بهعنوان نماینده انتخابی استادان، عضو شورای سرپرستی دانشکده ادبیات شد.
پس از وقوع انقلاب فرهنگی دانشگاه تعطیل شد و او از اولین استادانی بود که به بازنشستگی اجباری تن داد. پس از درگیری لفظی که در خصوص رابطه انقلاب و فرهنگ بااعضای ستاد انقلاب فرهنگی "جلالالدین فارسی، عبدالکریم سروش، شمس آلاحمد" در جلسهای در دانشکده حقوق داشت، به اجبار بازنشسته شد.
باطنی از همان سالهای تدریس دانشگاهی، همکاری با مطبوعات را با نگارش مقالههایی پیرامون مسائل اجتماعی و فرهنگی ادامه داد. در سال ۱۳۶۴ با تقاضای مؤسسه فرهنگ معاصر شروع به تألیف یک فرهنگ دوزبانه انگلیسی-فارسی کرد و پس از ۷ سال کار در اردیبهشت ۱۳۷۲ این فرهنگ به بازار عرضه شد. وی از آن پس به همکاریاش با مؤسسه فرهنگ معاصر ادامه داد و حاصل این همکاری تألیف و تدوین طرحهای گوناگون فرهنگنویسی بود.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#محمدرضا_باطنی، ز
۱۵ دی زادروز محمدرضا باطنی
(زاده ۱۵ دی ۱۳۱۳ اصفهان -- درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ تهران) استاد زبان همگانی و باستانی
او با دیپلم در سال ۱۳۳۹ از دانشسرای عالی در رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغالتحصیل شد.
سپس از دانشگاه لیدز انگلستان فوق لیسانس زبانشناسی گرفت و در لندن با پروفسور مایکل هالیدی بر روی نحو زبان فارسی بر اساس نظریه زبانی او برای دوره دکتری کار کرد. در سال ۱۳۴۵ برای مدت کوتاهی به ایران آمد و به علت نوشتن مقالههای اعتراضی و معاشرتهایی که با اعضای کنفدراسیون دانشجویان داشت، در فرودگاه مهرآباد بازداشت و بازجویی شد. وی به علت تمدید نشدن بورس، امکان بازگشت پیدا نکرد و تحصیلاتش در انگلستان نیمه تمام ماند.
چندی بعد همان رسالهای را که قرار بود در لندن از آن دفاع کند، به فارسی برگرداند و با عنوان «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی» در دوره تازه تأسیس دکتری زبانشناسی دانشگاه تهران، از آن دفاع کرد و در خرداد ماه ۱۳۴۶ موفق به دریافت درجه دکتری زبانشناسی همگانی و زبانهای باستانی شد.
در مهرماه ۱۳۴۶ باعنوان استادیار زبانشناسی در گروه زبانشناسی دانشگاه تهران آغاز بهکار کرد و در زمان ریاست دکتر عالیخانی بر دانشگاه تهران، به عنوان مأمور خدمت، ریاست اداره آموزش دانشسرای عالی شد.
وی چند سال بعد در فرصت مطالعاتی در خارج از کشور به سر برد، یک سالی را در فرانسه بود و سپس راهی دانشگاه برکلی شد. پس از چند سال فرصت مطالعاتی در سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت و در زمانی که اداره امور دانشگاه و دانشکدهها به صورت شورایی درآمده بود، او نیز بهعنوان نماینده انتخابی استادان، عضو شورای سرپرستی دانشکده ادبیات شد.
پس از وقوع انقلاب فرهنگی دانشگاه تعطیل شد و او از اولین استادانی بود که به بازنشستگی اجباری تن داد. پس از درگیری لفظی که در خصوص رابطه انقلاب و فرهنگ بااعضای ستاد انقلاب فرهنگی "جلالالدین فارسی، عبدالکریم سروش، شمس آلاحمد" در جلسهای در دانشکده حقوق داشت، به اجبار بازنشسته شد.
باطنی از همان سالهای تدریس دانشگاهی، همکاری با مطبوعات را با نگارش مقالههایی پیرامون مسائل اجتماعی و فرهنگی ادامه داد. در سال ۱۳۶۴ با تقاضای مؤسسه فرهنگ معاصر شروع به تألیف یک فرهنگ دوزبانه انگلیسی-فارسی کرد و پس از ۷ سال کار در اردیبهشت ۱۳۷۲ این فرهنگ به بازار عرضه شد. وی از آن پس به همکاریاش با مؤسسه فرهنگ معاصر ادامه داد و حاصل این همکاری تألیف و تدوین طرحهای گوناگون فرهنگنویسی بود.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#محمدرضا_باطنی، ز
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۵ دی "۴ ژانویه" روز جهانی بریل
۴ ژانویه به مناسبت زادروز «لویی بریل» مخترع خط بریل "خط ویژه نابینایان" روز جهانی بریل نامگذاری شده که همهساله فعالیتهای صنفی و اجتماعی مختلفی در این روز برای آشنایی آحاد جامعه با این خط و نحوه فعالیتهای نابینایان در زمینههای مختلف در سراسر جهان برگزار میشود.
۱۵۰ سال پیش به نظر غیر ممکن میرسید که روزی نابینایان نیز همانند سایرین قادر به خواندن و نوشتن باشند، اما لویی بریل که در زمان حیات خود از نعمت بینایی محروم شد، دست به ابتکاری زد که بعدها به نام خود وی به ثبت رسید. ابتکار او نه تنها نابینایان را قادر به خواندن و نوشتن کرد، بلکه حتی عدهای از آنان را به کسب مدارج عالی تحصیلی، علمی و نیز به موقعیتهای شغلی بالا رساند، شاهکاری که زندگی آنان را دگرگون و میل به حیات را در آنان دو چندان کرد.
با وجود آسان بودن فراگیری الفبای خط بریل، اکثر نابینایان در انتقال حس بینایی به حس لامسه دچار مشکلاند و به راحتی قادر نیستند آن چیزی را که لمس میکنند درک کنند. با این همه، کارشناسان معتقدند الفبای بریل بهترین امکانی است که در دسترس نابینایان قرار گرفته تا بتوانند حداقل نیازهای خواندن و نوشتن خود را رفع کنند.
نخستین ابتکار در به کارگیری نوشتههای برجسته نابینایان در قرن چهاردهم میلادی در ایران آغاز شد و چهارصدسال پس از آن ”والنین هوی” فرانسوی، اولین مدرسه نابینایان را در پاریس تاسیس کرد که در آن کلماتی بسیار ساده و ابتدایی با حروف برجسته روی کاغذ چاپ و به نابینایان آموزش داده میشد. آنان با این روش تنها قادر به خواندن بودند، بدون آنکه بتوانند بنویسند.
”لویی” در روز چهارم ژانویه ۱۸۰۹ در فرانسه به دنیا آمد و در سه سالگی در اثر برخورد شی تیزی به چشمانش در کارگاه پدرش، نابینا شد. وی دوران دبستان را در مدارس عادی روستای خود به پایان رسانید و با حمایت پدر و مادر در شناخت استعدادهای بالقوهاش، موفق به فراگیری چندین آلت موسیقی نیز شد.
”بریل” در ۱۱ سالگی در پی آشنایی با یک افسر ارتش به نام ”نیکلاس ماری” اولین گام را در جهت ابداع روش خود برداشت و در ۱۶ سالگی موفق به ابداع زبان شش نقطهای خود شد، اما بدون این که اوج موفقیت خود را لمس کند، در ۴۳ سالگی بر اثر بیماری سل، درگذشت.
پس از مرگ ”بریل” چهار مرد نابینا به رهبری دکتر ”توماس آرمیتاژ” بر اهمیت این اختراع وقوف یافتند و انجمنی ایجاد کردند که سرانجام به موسسه ملی سلطنتی نابینایان مبدل شد.
در نهایت ۵۰ سال قبل خدمات ”لویی بریل” در فرانسه مورد شناسایی رسمی قرار گرفت و سال ۱۹۲۵ پیکر او را به پاریس انتقال دادند و در پانتئون، گورستان قهرمانان ملی فرانسه به خاک سپردند.
خط بریل (به انگلیسی: Braille) که در سال ۱۸۲۱ توسط لوییس بریل ابداع شد، روشی است که به طور گستردهای در دنیا توسط نابینایان برای خواندن و نوشتن استفاده میشود. خط بریل در زبانهای راست به چپ از راست به چپ نوشته شده و از چپ به راست خوانده میشود و در زبانهای چپ به راست برعکس.
هر کاراکتر یا سلول بریل از شش نقطه تشکیل شده که در یک مستطیل به صورت دو ستون سه نقطهای کنار هم قرار میگیرند. هر سلول میتواند دو حالت برجسته یا غیر برجسته داشته باشد که جایگشت این دو حالت در شش نقطه در مجموع ۶۴ حالت مختلف را ایجاد میکند. بدین ترتیب امکان نوشتن کلیه حروف الفبا، اعداد و علایم ریاضی، همچنین علایم نگارشی چون ویرگول، نقطه و … فراهم میآید.
جهت ارجاع و نامگذاری، این نقطهها را به ترتیب شمارهگذاری میکنند. در زبانهای راست به چپ، به طور استاندارد نقطههای سمت راست از بالا به پایین شماره ۱ تا ۳ و نقطههای سمت چپ، از بالا به پایین شماره ۴ تا ۶ را دارند. مثلاً برجسته بودن خانههای ۱-۳-۴ یعنی خانه بالا سمت راست، پایین سمت راست و بالا سمت چپ نماد حرف “م” یا در انگلیسی حرف m است.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#بریل #خط_بریل
۱۵ دی "۴ ژانویه" روز جهانی بریل
۴ ژانویه به مناسبت زادروز «لویی بریل» مخترع خط بریل "خط ویژه نابینایان" روز جهانی بریل نامگذاری شده که همهساله فعالیتهای صنفی و اجتماعی مختلفی در این روز برای آشنایی آحاد جامعه با این خط و نحوه فعالیتهای نابینایان در زمینههای مختلف در سراسر جهان برگزار میشود.
۱۵۰ سال پیش به نظر غیر ممکن میرسید که روزی نابینایان نیز همانند سایرین قادر به خواندن و نوشتن باشند، اما لویی بریل که در زمان حیات خود از نعمت بینایی محروم شد، دست به ابتکاری زد که بعدها به نام خود وی به ثبت رسید. ابتکار او نه تنها نابینایان را قادر به خواندن و نوشتن کرد، بلکه حتی عدهای از آنان را به کسب مدارج عالی تحصیلی، علمی و نیز به موقعیتهای شغلی بالا رساند، شاهکاری که زندگی آنان را دگرگون و میل به حیات را در آنان دو چندان کرد.
با وجود آسان بودن فراگیری الفبای خط بریل، اکثر نابینایان در انتقال حس بینایی به حس لامسه دچار مشکلاند و به راحتی قادر نیستند آن چیزی را که لمس میکنند درک کنند. با این همه، کارشناسان معتقدند الفبای بریل بهترین امکانی است که در دسترس نابینایان قرار گرفته تا بتوانند حداقل نیازهای خواندن و نوشتن خود را رفع کنند.
نخستین ابتکار در به کارگیری نوشتههای برجسته نابینایان در قرن چهاردهم میلادی در ایران آغاز شد و چهارصدسال پس از آن ”والنین هوی” فرانسوی، اولین مدرسه نابینایان را در پاریس تاسیس کرد که در آن کلماتی بسیار ساده و ابتدایی با حروف برجسته روی کاغذ چاپ و به نابینایان آموزش داده میشد. آنان با این روش تنها قادر به خواندن بودند، بدون آنکه بتوانند بنویسند.
”لویی” در روز چهارم ژانویه ۱۸۰۹ در فرانسه به دنیا آمد و در سه سالگی در اثر برخورد شی تیزی به چشمانش در کارگاه پدرش، نابینا شد. وی دوران دبستان را در مدارس عادی روستای خود به پایان رسانید و با حمایت پدر و مادر در شناخت استعدادهای بالقوهاش، موفق به فراگیری چندین آلت موسیقی نیز شد.
”بریل” در ۱۱ سالگی در پی آشنایی با یک افسر ارتش به نام ”نیکلاس ماری” اولین گام را در جهت ابداع روش خود برداشت و در ۱۶ سالگی موفق به ابداع زبان شش نقطهای خود شد، اما بدون این که اوج موفقیت خود را لمس کند، در ۴۳ سالگی بر اثر بیماری سل، درگذشت.
پس از مرگ ”بریل” چهار مرد نابینا به رهبری دکتر ”توماس آرمیتاژ” بر اهمیت این اختراع وقوف یافتند و انجمنی ایجاد کردند که سرانجام به موسسه ملی سلطنتی نابینایان مبدل شد.
در نهایت ۵۰ سال قبل خدمات ”لویی بریل” در فرانسه مورد شناسایی رسمی قرار گرفت و سال ۱۹۲۵ پیکر او را به پاریس انتقال دادند و در پانتئون، گورستان قهرمانان ملی فرانسه به خاک سپردند.
خط بریل (به انگلیسی: Braille) که در سال ۱۸۲۱ توسط لوییس بریل ابداع شد، روشی است که به طور گستردهای در دنیا توسط نابینایان برای خواندن و نوشتن استفاده میشود. خط بریل در زبانهای راست به چپ از راست به چپ نوشته شده و از چپ به راست خوانده میشود و در زبانهای چپ به راست برعکس.
هر کاراکتر یا سلول بریل از شش نقطه تشکیل شده که در یک مستطیل به صورت دو ستون سه نقطهای کنار هم قرار میگیرند. هر سلول میتواند دو حالت برجسته یا غیر برجسته داشته باشد که جایگشت این دو حالت در شش نقطه در مجموع ۶۴ حالت مختلف را ایجاد میکند. بدین ترتیب امکان نوشتن کلیه حروف الفبا، اعداد و علایم ریاضی، همچنین علایم نگارشی چون ویرگول، نقطه و … فراهم میآید.
جهت ارجاع و نامگذاری، این نقطهها را به ترتیب شمارهگذاری میکنند. در زبانهای راست به چپ، به طور استاندارد نقطههای سمت راست از بالا به پایین شماره ۱ تا ۳ و نقطههای سمت چپ، از بالا به پایین شماره ۴ تا ۶ را دارند. مثلاً برجسته بودن خانههای ۱-۳-۴ یعنی خانه بالا سمت راست، پایین سمت راست و بالا سمت چپ نماد حرف “م” یا در انگلیسی حرف m است.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#بریل #خط_بریل
👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
✅در دوران باستان، کودکان #پارسی به دبستان میرفتند تا اصول دادگری و راستگویی را بیاموزند.
✅پارسیان بر این باور بودند که راستی و راستگویی از نیکوترین اخلاقهاست.
✅آنها به کودکان خود شکیبایی و خویشتنداری میآموختند تا در آینده فرمانبری از فرماندهان را به خوبی فراگیرند. بیایید با هم این ارزشهای کهن را به نسلهای جدید منتقل کنیم.
#هخامنشیان
#تخت_جمشید
💎
🆔 @maneshparsi
✅در دوران باستان، کودکان #پارسی به دبستان میرفتند تا اصول دادگری و راستگویی را بیاموزند.
✅پارسیان بر این باور بودند که راستی و راستگویی از نیکوترین اخلاقهاست.
✅آنها به کودکان خود شکیبایی و خویشتنداری میآموختند تا در آینده فرمانبری از فرماندهان را به خوبی فراگیرند. بیایید با هم این ارزشهای کهن را به نسلهای جدید منتقل کنیم.
#هخامنشیان
#تخت_جمشید
💎
🆔 @maneshparsi
Forwarded from بدانیم🌏
جشن میانه زمستان بر ایرانیان فرخنده 🌹
ایرانیان باستان در 15 بهمن ماه بخاطر گذشت نیمی از زمستان سخت و نزدیک شدن به هوای دل انگیز بهاری به جشن و پایکوبی می پرداختند
این مراسم شامل دف زنی، خوردن آش مخصوص، و شبنشینی و تهلیل گفتن و دعا (نیایش )است.
و سپس مردم تا شب به رقص می پردازند
•🍃☘ @didYouKonw
ایرانیان باستان در 15 بهمن ماه بخاطر گذشت نیمی از زمستان سخت و نزدیک شدن به هوای دل انگیز بهاری به جشن و پایکوبی می پرداختند
این مراسم شامل دف زنی، خوردن آش مخصوص، و شبنشینی و تهلیل گفتن و دعا (نیایش )است.
و سپس مردم تا شب به رقص می پردازند
•🍃☘ @didYouKonw
❤2👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هخامنشیان چگونه ستون های تخت جمشید را ساختند؟
بخشی از مستند 5000 سال مهندسی ایرانیان
به کارگیری قرقره های مرکب در بالا بردن ستون های چندین تنی پارسه
💎
🆔 @maneshparsi
بخشی از مستند 5000 سال مهندسی ایرانیان
به کارگیری قرقره های مرکب در بالا بردن ستون های چندین تنی پارسه
💎
🆔 @maneshparsi
❤1🔥1