Telegram Web
#امام_حسن

کبوترانه رسیدم به آسمان شما
سلام می دهم از دل به آستان شما
چه عاشقانه نشستم کنار خوان شما
میان سفره ی ما هست آب و نان شما

به زیر لب همگی ذکر ربّنا داریم
چه التماس دعاها که از شما داریم

رسیده ای که همیشه پناه من باشی
کریم باشی و امّید مرد و زن باشی
نسیم روح خدا در کویر تن باشی
رسیده ای که امام همه " حسن" باشی

تو آمدی که خیالم همیشه آرام است
کسی که بی تو بماند همیشه ناکام است

سپرده ام دل خود را به دست دلدارم
من از ولایتتان دست بر نمی دارم
منی که روزه گرفتم به نیّت یارم
حسن حسن شده ذکر زمان افطارم

طواف می کنمت در مدار ماه خدا
کریم آل عبا سفره دار ماه خدا

تویی که صاحب این سفره های خیراتی
برای اهل سحر اسوه ی مناجاتی
طلوع نور خدا جلوه ی عباداتی
عزیز حیدر و زهرا بزرگ ساداتی

همیشه می رسد از چشم هایتان برکات
نثار مقدمتان هدیه می کنم صلوات

برای مساله ی عشق راه حل هستی
مشوّق همه در بهترین عمل هستی
تویی که شیر نبردیّ و بی بدل هستی
جوان شیر خدا فاتح جمل هستی

میان خانه ی گل ها تبسّم یاسی
مرید حضرت حیدر مراد عباسی

دعای این دل بی تاب من شده دائم
خدا کند که شبی با عنایت قائم (عج)
به رسم عرض ارادت شبی شوم خادم
کنار صحن ؛ ورودی حضرت قاسم

به هر مژه بکشم خاک آستانت را
ببینم آمد و شدهای زائرانت را

تو صاحب کرمی اوج رحمتی مولا
تو صاحب علمی مرد غیرتی مولا
اگرچه بی حرمی اهل غربتی مولا
همیشه محترمی با صلابتی مولا

همیشه بانی هر سفره ی کرم هستی
میان سینه ی ما صاحب حرم هستی

در این شبی که نشستیم غرق خوشحالی
در این شبی که گرفتیم دور هم فالی
در این شبی که به ما داده شد پر و بالی
مدافعان حرم جای سبزشان خالی

به گوش می رسد العفوهای هر شبشان
هنوز روضه ی لایوم مانده بر لبشان

شروع روضه ی لایوم روضه ی گودال
هجوم نیزه و شمشیر وپیکری پامال
حرامیان همه رفتند در پی خلخال
چه ها گذشته به اهل حرم... زبانم لال

همینکه مجلس روضه شبی به پا می شد
مدینه با نفست خاک کربلا می شد

اسماعیل شبرنگ

@marsiyeeh
1
#امام_حسن

رمضان سفره احسان خودش را انداخت
سفره را با قدم یوسف زهرا انداخت

تازه از نیمه ماه است سرآغاز کرم
پس حسن سفره اکرام به هر جا انداخت

آمد و شهر مدینه نفسی تازه گرفت
شور و حال دگری بر دل شیدا انداخت

با نگاهش دل زهراست که آرام شده
چون نظر در نظر حضرت زهرا انداخت

مصطفی بوسه گرفت از رخ همچون عسلش
اینچنین بر رخ او یک گل زیبا انداخت

مرتضی شاد شد و "حَول ولا.."یی خواند و..
بر کف دست گدا سکه ی اعلا انداخت

ماه تصویر خودش را به دو چشمانش دید
بعد از آن سوی حسن چشم تماشا انداخت

آن طرف خیره به رویش شده خورشید افق
این طرف زهره نظر بر قد و بالا انداخت

از دمش بوده اگر حضرت عیسی زنده است
او نفس را به دمِ گرمِ مسیحا انداخت

اذن او بوده که دریا شده بر موسی باز..
دست او بوده عصا در دل دریا انداخت

آمد و در دل دلداده ی خود گرمی عشق،
بر دل دشمن خود وحشت سرما انداخت

در جمل هم پسر فاطمه با یک ضربه
شتر قائله را، شادیِ مولا انداخت

صلح او اولِ پیروزی عاشورا بود
صلح او عایشه را از نفس حتی انداخت

هم به ارباب خودش ذکر حسن را آموخت
هم خودش حرزِ حسن گردنِ سقا انداخت

عزّت عالم و آدم، ثمرش قاسم بود
که سر ازرقیان را همه در جا انداخت

کربلا صحنه ی ایثار حسن ها شد که..
..گفت"لایوم.."نظر جانب صحرا انداخت

کودکی بود که بین گذر کوچه شکست
عاقبت هم گذر کوچه اش از پا انداخت

میرسد مهدی و..، روزی همگان می گویند
حسنی باز نقاب از روی سیما انداخت

حرمش هم به خدا حال و هوایی دارد
او خودش شوق حرم را به دل ما انداخت

تا که گفتیم حسن حاجت ما را دادند
کار ما را نشد اصلاً که به فردا انداخت

خوش به حال دل آن شاعر دلسوخته که
بر عبای کرمش دست تمنا انداخت

آمدم "ملتمس" کوی حسن جان باشم
قرعه ی شعر به نام مَنِ رسوا انداخت

مصطفی دسترنج

@marsiyeeh
👍5
#امام_حسن

ریسه بندان کن، علیِ مرتضی(ع) بابا شده
نیمۂ ماهِ خدا شیرخدا بابا شده
میرسد امشب رطب از دستهای جبرییل
روزه دارن! حیدرِ آل کسا، بابا شده
حُسنِ مطلق رونمایی شد؛ حسن(ع) لبخند زد
چون أمیرالمؤمنینِ شیعه ها بابا شده
گفت امشب قلعۂ خیبر به تیغِ ذوالفقار
باخبر هستی که شاهِ لافتی بابا شده؟!
سفرۂ افطار با ذکر«حسن(ع)جان» پهن شد
جانِ عالم؛ حضرت مشکل گشا بابا شده
در فضیلت نیست امشب کمتر از شبهای قدر
چون به یُمنِ مجتبی(ع) بابایِ ما بابا شده

هست ذکر «یاعلیُ و یاعظیم ِ» اهل بیت(ع)
سائلان خواندند او را «یاکریم اهل بیت(ع)»

کوثر امشب صاحب دردانۂ أطهر شده
حضرت أم أبیها حضرتِ مادر شده
عرشیان و خاکیان و سائلان و عاصیان
در کنار دست های کوچکش محشر شده
چشم و ابرویش به حیدر رفته و دل می برَد
قلبِ زهرا(س) بیقرارِ دومین حیدر شده
شد نبی(ص) غرق سرور و شادمانی پدر-
باعث آرامش ِ روز و شبِ دختر شده
قوم و خویشیِ پیمبر(ص) باعلی(ع) شد بیشتر
حالِ اصحابِ سقیفه بیشتر مضطر شده
جاهلی هم سنگ آورده برای امتحان
دید اما وقت رفتن صاحبِ گوهر شده
هست آقایم کریم إبن کریم و تا ابد
از تمام دست و دل بازانِ عالم سر شده

دید دستِ خالی ام را داد عیدیِ مرا
از میانِ جمعیت؛ زهرا(س) صدایم زد بیا...

آمدم! نوکر شدم از برکت نام ِ حسن(ع)
دام را انداخت؛ دل افتاد در دام حسن(ع)
ابر و باد و ماه و خورشیدش تماشایی تر است
فرق دارد آسمانِ آبیِ بام حسن(ع)
با جزامی هیچکس دمخور نشد جز مجتبی(ع)
همنشینی با ضعیفان هست پیغام حسن(ع)
مرد شامی را به جای ناسزا لبخند گفت
عاشقم! دیوانه ام کرده ست اسلام حسن(ع)
نام او کام مرا طعم عسل داده ست و کاش...
لحظه ای شیرین شود از نام من کام حسن(ع)
در خیالاتم صدایش را تصور میکنم
نسخۂ آرامشم شد لحن آرام حسن(ع)
میشود صحن و سرایش بازسازی با ظهور
میشوم در آستانش جزء خدام حسن(ع)

شک نکن یکروز میگیرم برات کربلا
از کنار پنجره فولادِ باب المجتبی(ع)!

مرضیه عاطفی

@marsiyeeh
👍1
#امام_حسن

به نام عشق..به نام خدا...به نام حسن
به نامِ نامىِ مولا كه شد امامِ حسن

شب ولادت او ماه ميهمانى شد
خودِ خداست دمِ دّر به احترامِ حسن

خوشا به حال كسى كه غلامِ حيدر شد
خوشا به حالِ خودم كه شدم غلامِ حسن

تمام قافيه‌ها بهرِ مصرعى آمد
حسن تمامِ خدا و خدا تمامِ حسن

هواىِ شعرِ من امشب هواىِ باران است
لبِ خدا به خدا گرمِ يا حسن جان است

نشان بده به همه عينِ لايزالى را
بيا و پُر بكن اين دست‌هاى خالى را

ميانِ شورِ مناجات نامِ تو كافيست
چه احتياج ابوحمزه‌ى ثمالى را ؟

تويى كه هر قدمت شان كبريا دارد
تويى كه سبز نمودى همه حوالى را

كريم آلِ عبايى...نشد ندارى تو
و مستجاب نمودى تو هر محالى را

قسم به كعبه كه عيناً خودِ مطافى تو
غريب آل على..عين و شين و قافى تو

چقدر با كرمت مستجابمان كردى
تو كه زِ خجلت خود قطره آبمان كردى

هميشه بيش تر از حد انتظارى تو
مَويز بوده‌ايم و تو شرابمان كردى

همينكه نوكر تان گشته‌ايم ممنونيم
همينكه خاك قدومت حسابمان كردى

چقدر يكه و تنها چقدر درويشى
چقدر از غم غربت خرابمان كردى

به لطف گامِ تو گُل شد گلاب آقاجان
و نوكرت شده عاليجناب آقاجان

خدا سپرد فلك را به اختيار شما
كه حيدرى شده شان اقتدار شما

هنوز پرچم تو بين أوليا بالاست
حسين فاطمه نازد به اعتبار شما

ميانِ كوچه نشين تا كه راه بند آيد
در اين ميان خدا گشته بى قرار شما

اگر نبود كسى پا ركابتان باشد
ببين كه هست سرم بى قرارِ دارِ شما

تمام ايل و تبارم فداى تو آقا
منم گداىِ گداىِ گداىِ تو آقا

مگر نه اينكه همه كبريا براى توست؟
به روى عرش خداوند رد پاى توست

تو بى نهايتِ مطلق، تو عشقِ زهرايى
مقام خصرِ نبى تازه ابتداى توست

تويى كه طايفه‌ات يک به يک سُليمانند
حسين فاطمه بيمار و مبتلاى توست

هميشه حاجت ما را تو با كَرَم دادى
هميشه دستِ دلم بر پَر عباى توست

مگر نه اينكه خودت صاحبِ كَرَم هستى
چرا ؟ براى چه آخر تو بى حرم هستى

دلم هميشه هواى تو را به سر دارد
هواى خاك مزارت دم سحر دارد

براى طرح حرم نقشه‌ها به سر داريم
كه صحن مادرِ تو جلوه‌ى دگر دارد

ورودى حرمت صحن مادر سقاست
به روى قبر و ضريحش دو شاه‌پر دارد

شما براى فرج لااقل دعايى كن
دعا براى فرج از شما اثر دارد

عَلم به دستِ علمدارِ كربلا زيباست
يقين كه روز فرج مرگ اين سعودى‌هاست

آرمان صائمى

@marsiyeeh
👍21
#امام_حسن

قلمم باز برای سخنی قابل شد
چه شده باز همه شهر پر سائل شد
آیه ای نیست که یک سوره جدا نازل شد
نیمه ی ماه خدا ماه خدا کامل شد

خبری از شکن زلف نسیم آمده است
خوش به اقبال فقیران که کریم آمده است

چه مبارک سحری بود که ساغر می داد
ساقی باده به کف باده ی کوثر می داد
بال و پر سوخته را داشت خدا پر می داد
فاطمه خنده کنان مژده به حیدر می داد

صدقه نظر بکن قصد نظر ها شده ای
پسرت آمده دنیا و تو بابا شده ای

چشم تو باز شد و وقت دل آرایی شد
حال زهرا و علی خوب تماشایی شد
چشمشان از اثر شوق چه دریایی شد
همه دیدند عجب لحظه ی زیبایی شد

مادرت کودک خود در بغل خود جا کرد
لب تو بوسه زد و روزه ی خود را وا کرد

ماهی و از تو نباشد قمری زیبا تر
نیست از خال لب تو اثری زیبا تر
جبرییل گفت به تو با نظری زیبا تر
مادر دهر ندارد پسری زیبا تر

حضرت کرب و بلا گرچه دلش خواهری است
حضرت جود و سخا جان و دلش مادری است

نمک لعل لب تو چقدر شیرین است
موی تو لیله ی قدر و شب قدرم این است
حاتم آن است که در پیش شما مسکین است
و سر یوسف اگر پیش شما پایین است

علت این است که تو نرخ همه بشکستی
دستهای همه ی حسن فروشان بستی

نام تو می برم و سیل غزل می ریزد
آسمان زیر قدوم تو زحل می ریزد
از لبت لحظه ی خنده ات عسل می ریزد
هر کجا گفتم حسن نام جمل می ریزد

آنچنان لشگر دشمن ز تو از هم پاشید
که علی داشت به تو بین همه می بالید

شب تاریک کنار تو به سر می آید
خار هم پیش شما گل به نظر می آید
از گدایان تو هم معجزه بر می آید
شال سبزت به تو آقا چقدر می آید

اشکهای دل من بر سر راه تو نوشت
من اسیر توام آقای جوانان بهشت

سجده ی شکر که با لطف دعای آقا
کار ما این شده باشیم گدای آقا
علت خلقت ما هست برای آقا
تا بسازیم فقط صحن و سرای آقا

عاقبت صحن بقیع می شود آباد حسن
باب حاجات شود پنجره فولاد حسن

آه آقا چقدر غصه و غربت داری
به غریبی همه ی عمر تو عادت داری
جگرت سوخته و زخم ز غیرت داری
ناله ی بی کسی و گریه ی حسرت داری

کاش آن روز قدت بیشتر از این ها بود
کاش آن روز به همراه شما بابا بود

کوچه ای تنگ و من و مادر و آن ظالم پست
بی هوا آمد و راه من و مادر را بست
ضربه ای زد به رخ ماه چنان با یک دست
گوشواره به همان گوش ترک خورد و شکست

مادرم خورد زمین و بدنم می لرزید
بی حیا در عوض گریه ی ما می خندید

سید محمد هاشمی

@marsiyeeh
👍8🔥1
#شب_قدر

قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین
خدا به حشر ببخشد گناه ما به حسین

طلوع ماه مبارک مبارکش باشد
کسیکه روزه ی خود سازد ابتدا به حسین

خوشا به روزه ی مقبول روزه دارانی
که ابتدا به حسین است و انتها به حسین

اجابت ار طلبی بر دعای خویش بخوان
به هر دعا که توانی خدای را به حسین

سلام باد بر آن روزه دار تشنه لبی
که آب نوشد و گوید سلام ما به حسین

شروع و آخر این ماه با زیارت اوست
چه عزت است که داده است کبریا به حسین

زیارتش سه شب قدر لذتی دارد
شب علی است ولی باید التجا به حسین

خدای عالمیان می دهد جوابش را
دهد سلام هر آنکس زهرکجا به حسین

نما روایت ابن شبیب را تفسیر
زاشک صبح و شب حضرت رضا به حسین

سه روز اگر تن او بود بر زمین داده است
فضلیت سه شب قدر را خدا به حسین

تو ای خدای حسین و علی در این رمضان
قبول کن همه طاعات شیعه را به حسین

«موید» از در این خانه رو نگرداند
قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین

استاد سید رضا موید

@marsiyeeh
👍2
#شب_قدر

سائل بی دست و پایم حال زارم را ببین
باز هم کردم ضرر، دار و ندارم را ببین

درب بیچاره سرا شد باز،من هم آمدم
خویش را بیچاره کردم روزگارم را ببین

یاد آن دوران که آه و سوز و اشکی داشتم
سرد و خشک افتاده ام حال خمارم را ببین

پیش مردم رو سفیدم پیش تو رسوا ترین
اعتبار باطن بی اعتبارم را ببین

ای پناه امن عبد پر گناه بی پناه
حاصلم بی حاصلی شد کوله بارم را ببین

تا دلم شد خانه شیطان شدم خانه خراب
خانه ی سرد دل بی بند و بارم را ببین

بی تو کم آورده ام بدجور خوردم بر زمین
حاصل رحمان گریزی و فرارم را ببین

من به خود بد کرده ام، خود کرده را تدبیر نیست
حد بزن اما دل امیدوارم را ببین

با حسینت آمدم ردم نکن جان حسین
بار من را نه شکوه دادیارم را ببین

وای از آن دم که هلال آمد و صیادی خبیث
داد زد دیر آمدی اما شکارم را ببین

علی اکبر نازک کار

@marsiyeeh
👍1
#شب_قدر

کارم همیشه جرم و خطا بوده از قدیم
کارت همیشه لطف و عطا بوده از قدیم

مغلوب نفس گشته ام و خورده ام زمین
تنها سلاحم اشک و دعا بوده از قدیم

می ترسم از عذاب و امیدم به فضل توست
راهِ نجات، خوف و رجا بوده از قدیم

قلاده ام ببند، بمانم کنار تو
بیچاره آن کسی که رها بوده از قدیم

شغل گدایی اش به دوعالم نمی دهد
هر کس گدای آل عبا بوده از قدیم

می ترسم از فشارِ شبِ دفن خود ولی
دلگرمی ام امام رضا بوده از قدیم

نزد کریم هر که فقیر است بُرده است
آقا رئوف با فقرا بوده از قدیم

من عاشق تمام ائمه شدم ولی
در سینه جای دوست سوا بوده از قدیم

با یا حسین توبه ی آدم قبول شد
ذکرش همیشه عقده گشا بوده از قدیم

حب الحسین صوم و صلاة تمام ماست
حب الحسین نیت ما بوده از قدیم

در روضه و میان مناجات حاجتم
برگ برات کرب و بلا بوده از قدیم

شب های جمعه ناله ی محزون مادری
بر زخم های رأس جدا بوده از قدیم

اموال غارتی همه میراث عترت است
عمامه ی نبی و عبا بوده از قدیم

عالم شکست چون که نوشتند داغ او
سنگین برای ارض و سما بوده از قدیم

محمد جواد شیرازی

@marsiyeeh
👍21
#شب_قدر

بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است
گفتی که یأس از من بالاترین گناه است

من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم
تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است

هرگز نمی‌پسندی در بر رویم ببندی
آخر کجا گریزد عبدی که بی‌پناه است

در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم
مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است

بازآمدم به سویت برگشته‌ام به کویت
این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است

من عهد خود شکستم من راه خویش بستم
ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است

یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است
یک لحظه بی‌تو بودن یک‌عمر اشتباه است

یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر
یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است

استاد غلامرضا سازگار

@marsiyeeh
#شب_قدر

این چشم‌ها به راه تو بیدار مانده است
چشم‌انتظارت از دم افطار مانده است

برخیز و کوله‌بار محبت به دوش گیر
سرهای بی‌نوازش بسیار مانده است

آرام‌تر نفس بکش آرام‌تر بگو
چندین نفس به لحظۀ دیدار مانده است

از آن زمان که شاخۀ یاست شکسته شد
چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است

سی سال رفته است ولی جای آن طناب
بر روی دست‌های تو انگار مانده است

می‌دانی ای شکسته‌سر آل هاشمی!
تاریخِ زنده در پی تکرار مانده است

از بغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست
باقی آن برای علمدار مانده است

محسن عرب خالقی

@marsiyeeh
#شب_قدر

شب قدر است و قدرش را بدانید
ز عفو و بخشش فارغ نمانید
بیایید جوشن و قرآن بخوانید
که امشب جام می را سر کشانید

شب آمرزش و عفو گناه است
شب ناله شب زاری و آه است
بیایید زیر چتر این شب قدر
که عالم را در این شبها پناه است

قسم بر دین و بر راه سلامت
قسم بر رهبر باغ امامت
که امشب را اگر با توبه آیی
خدا دستت بگیرد در قیامت

اگر مست و اگر هم نیمه خوابی
بیا تا زین شبی خود را بیابی
ندانی کی رسد عمرت به پایان
که شاید فرصتی دیگر نیابی

بپا خیز امشبی را کن دعایی
بگو بر حق که مسکین و گدایی
طلب کن هرچه خواهی نیمه ی شب
که امشب زیر لطف کبریایی

بگو یا رب که من غرق گناهم
بگو یارب که عبد رو سیاهم
ولیکن آمدم در این شب قدر
مرا امشب ببخشا ده پناهم

بگو یارب که من بیچاره هستم
بسی گم گشته ام آواره هستم
مرا امشب نجاتم ده خدایا
اسیر فتنه ی اماره هستم

اگر امشب به درگاهش نشستی
و یا بغض گلویت را شکستی
خدا بس توبه ات را می پذیرد
بدان قدرش به آن عهدی که بستی

همی ترسد(تراب)روزی بمیرد
ولی حاجت ز این شبها نگیرد
اگر اینگونه باشد روزگارش
همان بهتر خدا جانش بگیرد

رضا ترابی گیلده

@marsiyeeh
#شب_قدر

شبِ قدر است و دلم کرببلا می خواهد
کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد

چه کنم من که ندارم بجز این قلبِ سیه
دلِ من از تو حسین نور و جلا می خواهد

روضه آب و عطش گر چه ملول است ولی
دلِ بشکسته و صد شور و نوا می خواهد

شبِ قدر و به سرم شورِ حرم افتاد است
وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهد

آخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا
جانِ من جرعه ای از آبِ شفا می خواهد

عاشقم در سرِ خود شوقِ زیارت دارم
زیرِ پرونده ام امضای شما می خواهد

باز پروانه ی دل طالبِ شمعِ رخ توست
این تبِ عشق مگر چون و چرا می خواهد؟

کی شود قسمت من در حرمِ کرببلا
دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد

هستی محرابی

@marsiyeeh
👍1
#شب_قدر

لا به لای اشکهایم از خدا میخواستم
من از این احیا فقط یک کربلا میخواستم

چهارده معصوم را دادم قسم جان حسین
من حسین از تک تک آل عبا میخواستم

گریه کردم با کتاب الله ، آل الله را
یک زیارت در همان حال بکا میخواستم

گفته‌ام «العفو» اما محض غفلت از حسین
بخششی از شاه در حین دعا میخواستم

بالحسین بالحسین بالحسین بالحسین
من خدایم را هم از خون خدا میخواستم

اربعین دور است اما فطر نزدیک ست ؛ پس
عیدیِ این عید را از اشک ها میخواستم

گرچه‌عیدی‌نیست‌بعداز روضه‌ی شاه‌غریب
لاجرم در عیدها هم من عزا میخواستم

من برای ثانیه_ثانیه ، عمرم از خدا
روزی گریه برای سرجدا میخواستم

بعد مرگم هم بروی سنگ قبرم حک کنید
از کفن آزرده بودم ، بوریا میخواستم

علیرضا وفایی خیال

@marsiyeeh
#شب_قدر

باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد
حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد

باید مفاتیح الجنان “شیخ عباس”
دل را که شد ویرانه دست کم بسازد

یارب به من اشکی بده سازنده باشد
اشکی بده از بنده ات میثم بسازد

چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد
تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد

دستی بده دست از تهیدستان بگیرم
دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم

پایی بده جز در ره مولا نکوبم
پا جای پایی چون “ابوموسی” نکوبم

دل می کند وابسته از دنیا به سختی
دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی

میلی بده از جام همدردی بنوشم
در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم

عزمی بده آماده ی ایثار باشم
وقت ضرورت راهی پیکار باشم

نسلی بده عشق شهادت در دل آن
نسلی بده “فهمیده” باشد حاصل آن

جانی بده سرشار از نور ولایت
لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت

هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه
من هم بخوانم از شهادت عاشقانه

زیباترین نثر مناجاتم جهاد است
امروزه وقتی صحبت از “جنگ اراده “ست

جزو مجاهدهای در راه خدایم
سجاده ام حکم کفن دارد برایم

بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم
با معنویت در دو عالم سربلندم

بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم

رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست

ما را سفارش می کند آقا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا

درس دبستان امیرالمومنین است
گوشم به فرمان امیرالمومنین است

نص اشداء علی الکفار یعنی
منشور قرآن امیرالمونین است

حکم پدر دارد برای خاک یعنی
ایران هم ایران امیرالمونین است

دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما
در سفره مان نان امیرالمونین است

هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا
مدیون احسان امیرالمومنین است

عمری محدث بودن و از غیب گفتن
این کار سلمان امیرالمونین است

در کعبه مولایم علی آمد به دنیا
پس صاحب خانه امیرالمومنین است

ساعات خوب زندگی ما همیشه
در زیر ایوان امیرالمومنین است

حبل المتینم هست و فردای قیامت
دستم به دامان امیرالمومنین است

با دست او حق سفره اش را پهن کرده
هر بنده مهمان امیرالمومنین است

زهرای مرضیه همیشه دوست دارد
چشمی که گریان امیرالمومنین است

شخص پیمبر بانی بزم عزایش
چشمان زهرا نیز می بارد برایش

مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه
حلوای ختم مرتضی در کام کوفه

می ریزد از غم های خود در جان دختر
وقتی که بابا می شود مهمان دختر

از غصه دیوار دل دختر ترک خورد
وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد

اماده دارد میشود بر قتل حیدر
قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد

سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر
وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد

دلواپس فردای بابا ام کلثوم
باید بخواند روضه ها را ام کلثوم

از خانه که بابای از گل بهترم رفت
گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت

دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر
پشت سر بابا دوباره مادرم رفت

دیدم از این کوچه شروع کربلا را
هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت

زیر سر سیلی سنگین سنان بود
از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت

چشم علی مرتضی را دور دیدند
در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت

علیرضا خاکساری

@marsiyeeh
👍1
#شب_قدر

بازم شب قدره و بیقراری
غلت میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم


حاجتایی که نزدیک یه ساله
تو خاطرم مرور میشه همیشه
ولی تموم حاجتای عمرم
اندازه یه حاجتم نمیشه

حاجتم اینه آقام و ببینم
کاشکی که آرزو به دل نمونم
دوس دارم از خجالتش در بیام
خدا کنه ازش خجل نمونم

بازم شب قدره و جات خالیه
فقط غمه که جات و پر میکنه
فقط نگاه مهربون توئه
که این دل سنگیم و در میکنه

باز شب قدره خودم میدونم
که قدرت و نمیدونم آقاجون
من امشب اومدم بگم که دیگه
پشیمونم پشیمونم آقاجون

تو جامعه کبیره خوندم این و
لطف خدا بسته به لطفتونه
اگه تو از گناه من بگذری
دیگه خدا من و نمی سوزونه

کی میشه از کعبه خبر بیاد و
صدا اذونت بپیچه تو گوشم
برای انتقام بریم مدینه
کنار تو لباس رزم بپوشم

نمیدونم کوفه ای یا کربلا
نمیدونم کجا عزا گرفتی
به یادمون باش آقا هر کجا که
به آسمون دست دعا گرفتی

محمدعلی بیابانی

@marsiyeeh
👍1
#شب_قدر

به درگاهت آمد گدایی گرفتار
بریده ز یار و گرفتار اغیار
زمین خورده بارش، زمین خورده هربار
تو امشب دوا کن شده سخت بیمار..

اجرنا من النار،اجرنا من النار

دعا کرده اما اجابت ندیده
از این مردم اصلاً رفاقت ندیده
چنان خار گشته که عزّت ندیده
شِقاوت کشیده، سعادت ندیده
پناهی بده آمد عبد گنهکار

اجرنا من النار،اجرنا من النار

در آتش گرفتارمو پر ز دردم
برای رضای تو کاری نکردم
سرم گرم دنیا شده با تو سردم
کمک کن به سمت گنه برنگردم
بیا از نبخشیدنم دست بردار!

اجرنا من النار،اجرنا من النار

گناهان گرفته دو چشم ترم را
زمین خوردم از بس شکسته پرم را
غلامى نکردم پدر مادرم را
ولى مى گذارم به تربت سرم را
گداى حسینم، گداى علمدار

اجرنا من النار،اجرنا من النار

هو الهو، هو الحی و غفّار ،حیدر
منم بنده ی ربّ قهّار، حیدر
خریده مرا بین بازار، حیدر
صد و ده تجلی ستّار؛ حیدر
به عشق علی گفته هربار تمّار

اجرنا من النار،اجرنا من النار

بهارم حسین و قرارم حسین است
تمامیِ دار و ندارم حسین است
چه غم از قیامت کنارم حسین است
شفیعی که محشر بیارم حسین است
منم نوکر و با عطش میزنم جار

اجرنا من النار،اجرنا من النار

به سبحان ربّی الاَعلای زینب
به دنیای زینب، به عُقبای زینب
به آه و دم نیمه شب های زینب
به آتش که افتاده بر پای زینب
به پایى که زخمیست و شد پر از خار

اجرنا من النار،اجرنا من النار

غریبی به گودال تا دست و پا زد
کسی آمد و بی هوا عمه را زد
سپاهی به تکبیر بر خیمه ها زد
به گودال رو کرد و گریان صدا زد
که وا شد به خیمه دگر پای اغیار

اجرنا من النار،اجرنا من النار

زمین خوردى و یک حرم رفت غارت
حرم رفت غارت، سرم رفت غارت
خدایا کمک، معجرم رفت غارت
چنان ضربه زد، زیورم رفت غارت
شده چشمم از ضربه ها تیره و تار

اجرنا من النار،اجرنا من النار

سید پوریا هاشمی

@marsiyeeh
😢1
#امام_زمان_عج
#مناجات_شب_قدر

به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها

حضور تو تنها نفس می دهد
به حال و هوای شب قدرها

پر از التماس است و آقا بیاست
در عمق صدای شب قدرها

الهی نگاهی کن از روی لطف
به آقا بیای شب قدرها

برای تمنای روز ظهور
می افتم به پای شب قدرها

کمی نقد عشق و عنایت بریز
به دست گدای شب قدرها

مریض فراقیم یابن الحسن
تو هستی دوای شب قدرها

به حق علی و به حق الحسین
به این ناله های شب قدرها

مرا یک سحر کاش مهمان کنی
نجف کربلای شب قدرها

محمد بیابانی

@marsiyeeh
👍1
#امام_زمان_عج
#مناجات_شب_قدر

ای عزیز خدا،امام زمان
صاحب روضه ها،امام زمان

بر سر و سینه می زنی ای وای!
فرق او شد دو تا امام زمان

بین ما هستی و چه تنهایی!
می زنی ضجّه ها امام زمان

از سر شب به یادتان هستم
می کنی یاد ما؟امام زمان

کم ما و کرامتت مولا
نظری بر گدا امام زمان

کاش احیا کنیم یک شب قدر
در کنار شما امام زمان

پرده های گناه باعث شد
از تو هستم جدا امام زمان

می شوم لایق زیارت تو
گر نمایی دعا امام زمان

تو جوادی و من بخیل آقا
جود بی انتها ،امام زمان

امشبی را بیا و بد گذران
سحری با گدا امام زمان

شب قدر است روزیم گردان
عرفه،کربلا، امام زمان

محمدمهدی عبدالهی

@marsiyeeh
1👍1
#مناجات_شب_قدر

هر کس برای توبه مصمم نمی شود
با صد هزار موعظه آدم نمی شود

امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم
فردا همین مجال فراهم نمی شود

طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا
خالص نبوده است که محکم نمی شود

نامردی است بندگی لحظه ای ما
شوق گناه و نافله با هم نمی شود

باید برای خشکی چشم التماس کرد
این چاه خشک، یک شبه زمزم نمی شود

ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو:
من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟

شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر
وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود

در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر
چیزی که از کریمی تو کم نمی شود

حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده
حلوا برای غم زده مرهم نمی شود

جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید
بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود

هرکس که آمده قدمی سمت کربلا
شرمنده ی رسول مکرم نمی شود

نان علی و فاطمه را سائلی که خورد
دیگر مقابل احدی خم نمی شود

شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند
پس مرهمی براش فراهم نمی شود

جوری که آیه های سرش ریخته بهم
هر کار هم کنند منظم نمی شود

این ضربه سخت بود ولی در دل علی
بر دردهای کوچه مقدم نمی شود

زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف
یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود

محمد جواد شیرازی

@marsiyeeh
#مناجات_شب_قدر

امشب شب قدر است و من
روی سیاه آورده ام
تا که خریداری کنی
بار گناه آورده ام
من رو سیاهم ای خدا
غرق گناهم ای خدا
( یا ربنا یا ربنا اغفر لنا تقصیرنا )

گفتی که امشب بهتر از
یک عمر طولانی بود
گفتی که توبه می خری
وقت پشیمانی بُود
یا رب اَجِرنا یا مُجیر
ردم مکن دستم بگیر
( فَارحم الهی یا کریم )

سنگینی بار گناه
پشت مرا بشکسته است
از بس که دارم حق ناس
درها به رویم بسته است
الطاف خود ابراز کن
در را به رویم باز کن

از تو خجالت می کشم
بس نان شبهه خورده ام
من آبروی خویش را
با هر گناهی برده ام
ای آن که ستاری خدا
کن آبرو داری خدا

من با شهیدان بوده ام
حالا چنین آلوده ام
از آخرت غافل شدم
با معصیت آسوده ام
حق شهید بی مزار
منت بر این غافل گذار

فتنه فراوان گشته و
من راه خود گم کرده ام
باید که بیدارم کنی
حالا که رو آورده ام
ای که کس هر بی کسی
آخر به دادم می رسی

امشب که تقدیر همه
عالم به دست مهدی است
دانم که آزرده دل از
بد کاری و بد عهدی است
او را ز من راضی نما
تا که کند بهرم دعا
( مولا ابا صالح بیا )

تا دلبرم راضی شود
ناد علی ذکر من است
در موج غم های دلم
یاد علی فکر من است
من از علی دم می زنم
آتش به عالم می زنم
( جانم علی ـ جانم علی )

ای رحمت بی انتها
ای لیله قدرم علی
ای دستگیر بینوا
ماه شب بدرم علی
ای بهترین مولای من
آقای من آقای من

جواد حیدری

@marsiyeeh
👍1
2025/07/13 15:48:30
Back to Top
HTML Embed Code: