tgoop.com/masnavijan/1963
Last Update:
#حکایت_مجنون_و_شترش
مولانا تمثیلی در مبارزۀ نفس اماره انسان با روح الهی در دفتر چهارم مثنوی دارد.
روح و جان الهی انسان که همیشه رو به کمال و تعالی است و نفس اماره که انسان را در سطح پایین نگه میدارد:
جان گشاده سوی بالا بالها
تن زده اندر زمین چنگالها
داستان مجنون و شترش که کرهای در شهر دارد. قصد مجنون سفر با شتر و رسیدن به کوی لیلی است ولی شتر طالب بازگشت به پیش کرهاش است.
تا وقتی که مجنون به راه و حرکت در راه توجه داشت، شتر هم مسیر خود را می رفت.
اما وقتی مجنون غرق در فکر لیلی میشد و مهار شتر از دستش رها میشد، شتر به طرف منزل برمیگشت تا به کرهاش برسد:
همچو مجنون در تَنازُع با شتر
گه شتر چربید و گه مجنونِ حُر
میل مجنون پس سوی لیلی روان
میل ناقه ، از پی طفلش روان
وقتی مجنون هوشیار میشد، شتر را به راه منزل لیلی برمیگرداند و پس از مدتی دوباره در فکر لیلی غرق میشد و شتر برمیگشت و این دور باطل تکرار میشد.
در نهایت مجنون چارهای ندید جز اینکه خود را از شتر به زمین بیندازد:
گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم
ما دو ضد، بس همرهی نالایقیم...
راه نزدیک و بماندم سخت دیر
سیر گشتم زین سواری سیرسیر
سرنگون خود را از اشتر در فکند
گفت سوزیدم ز غم تا چندچند
شتر تشبیهی از نفس انسان است که تمایل به برگشت دارد.
میل جان اندر ترقی و شرف
میل تن در کسب اسباب و علف
شعر کامل این حکایت را اینجا بخوانید.
#شرح_مثنوی_جان
#دفتر_اول
#تصحیح_نیکلسون
https://www.tgoop.com/masnavijan
BY کانال شرح مثنویِ جان
Share with your friend now:
tgoop.com/masnavijan/1963