Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
2383 - Telegram Web
Telegram Web
#فیه_ما_فیه
همچنین آدمی بیاید که او را دریاها بس نکند.
و آدمی باشد که او را قطره‌ای چند بس باشد و زیاده از آن زیانش دارد.
و این تنها در عالم معنی و علوم و حکمت نیست در همه‌چیز چنین است.
در مال‌ها و زرها و کان‌ها جمله بی‌حدّ و پایان‌ است امّا بر قدر شخص فرود آید زیرا که افزون از آن برنتابد و دیوانه شود.
نمی‌بینی در مجنون و در فرهاد و غیره از عاشقان که کوه و دشت گرفتند ....

#فیه_ما_فیه

#شرح_مثنوی_جان

@masnavijan
4🥰1🕊1
Forwarded from مهربانو شو (zohre.parham)


به قول مولانای جان:
گر جملهٔ خلق قصد جان تو کنند

دل تنگ مکن
از آن ما باش و مترس.
👏31🥰1
#آمدن_رسول_روم_تا_امیرالمومنین_عمر_رضی‌_الله_عنه_و_دیدن_او_کرامات_عمر_را_رضی‌_الله_عنه

این حکایت در ادامه حکایت نخچیران و بیان  جهاد اکبر و مبارزه با نَفسِ اماره است.
از دیدگاه مولانا ، خود شکستن و مبارزه با دشمن درونی و نفس مهم‌تر و بالاتر از مبارزه با دشمن بیرونی است. عُمَر در این حکایت ، نماد مجاهدان با نَفس است.
منبع این داستان حکایتی از اسرار التوحید سنایی است.
خلاصه داستان
فرستاده‌ای امپراطور روم به سوی خلیفه دوم مسلمانان آمد و از محل قصر و جایگاه خلیفه پرسید. به او گفتند که عمر، قصری ندارد و در خانه‌ای ساده  زندگی می‌کند.
فرستاده روم، عمر را جستجو کرد و سرانجام او را در زیر خرمابُنی یافت که خوابیده بود.
فرستاده نزدیک آمد ولی از هیبتی که از دیدن خلیفه بر دلش افتاد، نتوانست به او نزدیک شود.
تعجب کرد که این ترس از کجاست. آن هم ترس در مقابل مردی که بدون سلاح و در خواب است.
مولانا بیان می‌کند که این ترس؛ از هیبت حق است نه هیبت خلق.
فرستاده روم ایستاد تا اینکه خلیفه از خواب برخاست و او را نزد خود نشاند.

آن دل از جا رفته را دلشاد کرد
خاطر ویرانش را آباد کرد


و چون روح او را تشنه دانستن دید؛ با او درباره مطالبی چون حال و مقام و روح و ... سخن گفت.

چون عمر اغیاررو را یار یافت
جان او را طالب اسرار یافت
...

از منازل‌های جانش یاد داد           
وز سفرهای روانش یاد داد


#شرح_مثنوی_جان
#دفتر_اول

@masnavijan
4👏2
Sazo Avaz Daramad
Salar Aghili [ ShabaMusic.Com ]
بنال بلبل اگر با مَنَت سرِ یاری‌است
که ما دو عاشق زاریم و کارِ ما زاری‌‌است

در آن زمین که نسیمی وَزَد ز طُرِّهٔ دوست
چه جایِ دم زدنِ نافه‌های تاتاری‌‌است

خیالِ زلفِ تو پختن نه کارِ هر خامی‌‌است
که زیرِ سلسله رفتن طریقِ عیّاری‌است

#آواز

#سالار_عقیلی

#شرح_غزل_حافظ

https://www.tgoop.com/tafsirehafeez

#شرح_مثنوی_جان

https://www.tgoop.com/masnavijan
3🥰1👏1
نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت

دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم

#سعدی

خط: امید ربانی

#شرح_مثنوی_جان

@masnavijan
5🥰1🕊1
سلام قولاً من ربِّ الرحیم

سلام هی حتی مطلع الفجر


عزیزان ذکر نام سلام را در گروه‌ها جاری بفرمایید. به امید گشایش
🕊73🙏2
#آمدن_رسول_روم_تا_امیرالمومنین_عمر

🔵تا عُمر آمد ز قیصر یک رسول          
      در مدینه از بیابانِ نُغول

قیصر: لقب پادشاهان روم
قیصر عربی شده کسری (کَسرا ) است. شکل دیگری از خسرو و لقب پادشاهان ایرانی
رسول: فرستاده
بیابان نُغول: راه دور و دراز
مدینه به معنی شهر و کوتاه شده مدینه النبی است که پیش از هجرت پیامبر (ص) یثرب نامیده می‌شد.

فرستاده‌ای از سوی قیصر رُوم، پس از طی کردن راه‌ها و بیابان‌های دور و دراز به شهر مدینه و دیدار با خلیفه دوم مسمانان آمد.

🔵 گفت: کو قصرِ خلیفه، ای حَشَم؟
      تا من اسب و رَخت را آنجا کشم

حَشَم: لشکریان، بزرگان، خدمتکاران، چاکران، ملتزمین رکاب
رَخت: اسباب سفر
رخت کشیدن به جایی: اقامت کردن، ساکن شدن

فرستادۀ قیصر روم گفت: ای گروه بزرگان و خدمتکاران ، کاخ خلیفه کجاست تا من اسب و اسباب سفرم را به آنجا ببرم و آنجا ساکن شوم؟
در آنجا رحل اقامت افکنم؟

🔵 قوم گفتندش که او را قصر نیست
     مر عُمر را قصر، جانِ روشنی است

گروه مردم به او گفتند که خلیفهٔ مسلمانان، کاخی ندارد. کاخ و قصر او، همان جان روشن اوست.

شرح بیتهای پیش اینجا

#شرح_مثنوی_جان
#دفتر_اول
#تصحیح_نیکلسون

@masnavijan
3👏1
#آمدن_رسول_روم_تا_امیرالمومنین_عمر

🔵گرچه از میری وِرا آوازه‌ای است
همچو درویشان، مر او را کازه‌ای است

آوازه: شهرت
کازه: خانه‌ای که از چوب و نی می‌سازند.

اگرچه خلیفه در فرمانروایی، آوازه و شهرت دارد، ولى او مثل درویشان در خانه‌ای کوچک زندگی می‌کند.

🔵 ای برادر چون ببینی قصرِ او ؟
چونکه در چشمِ دلت رُسته است مو

ای برادر: خطاب محبت‌آمیز مولانا به هر کسی است که مثنوی را می‌خواند.

موی در چشم  داشتن کنایه از  داشتن موانع و تعلقات و هوا و هوس مادی است که مانع حرکت فرد در مسیر سلوک است.

روییدن موی زائد در پلک چشم به سمت داخل چشم که یکی از بیماریهای چشمی و باعث درد و آزار چشم است نام عربی آن " سَبَل " است.

#مولانا در بیتی سرودند:

سَبَل‌های کَهُن را، غم بی‌سر و بُن را
ز رگ‌هاش و ز پی‌هاش به چنگاله کشیدیم

ای برادر، تو چطور می‌توانی قصر درون و باطن او را ببینی در حالیکه در چشم دلت مو روییده و مانع دیدن توست.

شرح بیت‌های پیش اینجا

#شرح_مثنوی_جان
#دفتر_اول
#تصحیح_نیکلسون

@masnavijan
4👏1
#آمدن_رسول_روم_تا_امیرالمومنین_عمر

🔵چشم ِ دل از مُو و علّت پاک آر
  وآنگه آن، دیدار قصرش چشم دار

علت: بیماری، آسیب، عذر و بهانه
چشم داشتن: انتظار داشتن، امیدوار بودن

چشم دلت را از زواید و موانع دیدار پاک کن و پس از پاکسازی قلبت از آلودگی و بیماری‌های باطنی است که می‌توانی توقع داشته باشی که قصر جان و باطن را ببینی.
آلودگی و بیماری‌های قلب  مثل آز، حسد، دروغ، کینه، نفرت و ...

پاک کردن آلودگی‌ها و خارها از دل به دشواری است و دیدن خارِ دل هم کار هر کسی نیست.

مولانا در #داستان_پادشاه_و_کنیزک به این مطلب اشاره کرده است:

چون کسی را خار در پایش جهد
پای خود را بر سَرِ زانو نهد

وز سَرِ سوزن همی جوید سرش
ور نیابد، می‌کُند با لب تَرَش

خار در پا شد چنین دشواریاب
خار در دل چون بود؟ وا دِه جواب

خار در دل گر بدیدی هر خَسی
دستْ کِی بودی غمان را بر کسی؟

https://www.tgoop.com/masnavijan/266

🔵هرکه را هست از هوس‌ها جانِ پاک
         زود بیند حضرت و ایوانِ پاک

هر کسی که دل و جان او از انواع بیماری‌ها و آلودگی‌های باطنی پاک شده باشد، خیلی زود و بدون مانع می‌تواند حق و حقیقت را درک کند و ببیند.

شرح بیت‌های پیش اینجا

#شرح_مثنوی_جان
#دفتر_اول
#تصحیح_نیکلسون

@masnavijan
3👏1
سلام و درود بر عزیزان همراه.
سپاسگزارم از همراهی و همدلی شما عزیزانِ جان.
متاسفانه نت بسیار ضعیف است و فعلاً امکان ارسال شرح ابیات نیست.
با آرزوی سلامتی برای همه شما همراهان گرانقدر.
در اولین فرصت شرح مثنوی را ادامه خواهیم داد.
2🙏2
سخن بی‌پایان است
امّا به قدر طالب فرو می‌آید که
"وَ اِنْ مِنْ شَیْیءِ اِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلْهُ اِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُوْمٍ"
حکمت همچون باران است
در معدن خویش بی‌پایان است
امّا به قدر مصلحت فرود آید؛

#فیه_ما_فیه
#حضرت_مولانا
#شرح_مثنوی_جان

@masnavijan
4🥰1
#آمدن_رسول_روم
 
🔵چون محمد پاک شد زین نار و دود
    هر کجا رو کرد وجه الله بود

🔵چون رفیقی وسوسهٔ بدخواه را
    کی بدانی ثَمَّ وَجهُ الله را ؟

نار و دود: مجاز از تعلقات و وابستگی‌های مادی و دنیایی

وجه الله اشاره به آیه ۱۱۵ سوره بقره

فَاَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ الله
پس هر کجا رو کنید، وجه خدا آنجاست.


وجه خدا به معنای مجازی یعنی اینکه تمام هستی متعلق به خداست و او همه جا حضور دارد.

جهان جمله فروغ روی حق دان
حق اندر وی ز پیدایی است پنهان
#شیخ_محمود_شبستری

وجه: روی و چهره، آنچه انسان به آن توجه کند، اول هر چیز، رضا و خوشنودی، راه و روش،
در اصطلاح تصوّف وجود را می‌گویند. #دهخدا

وقتی پیامبر (ص) از تعلقات و موانع دنیوی و تیرگی‌های قلبی پاک شد به هر سو که روی کرد، وجه خدا را دید. یعنی وجود پیامبر مثل آیینه‌ای شد که همه چیز در ایشان تجلی پیدا کرد.

وقتی که تو درون خودت، با وسوسه‌های شیطانی، همنشین و رفیق هستی، چطور می‌توانی وجه الله را درک کنی و بفهمی که وقتی به هر چیز نگاه کنی، آن چیز تجلی و ظهور جلوه‌ی الهی است؟
مخاطب همان کسی است که در چشم دلش مو روییده و دچار بیماری سَبَل شده است.

شرح بیت‌های پیش اینجا

#شرح_مثنوی_جان
#دفتر_اول
#تصحیح_نیکلسون

@masnavijan
4🥰1
#آمدن_رسول_روم

🔵هر که را باشد ز سینه فتح باب
    بیند او بر چرخ دل ، صد آفتاب

فتح: گشادن، گشودن قنات تا آب روان شود.
فتح باب: رسیدن به مقام شرح صدر و کشف و شهود عرفانی است.
شرح: چیزی را وسعت دادن،
شرح صدر : گشودگی دل و وسعت دادن آن، کنایه از آماده شدن قلب برای پذیرش قلب

مناجات حضرت موسی(ع) و اشاره به آیه قرآن
رب اِشرح لی صدری و یَسِّر لی امری...
خدایا! سینه‌ام را برایم گشاده گردان و کارم را آسان کن


اشاره به حدیث پیامبر(ص)

مَن اخلَصَ للّه اربعینَ صَباحاً ظَهَرَت ینابیع الحِکمة مِن قلبهِ علی لسانهِ.
هر کس چهل صبح برای خدا مخلص شود چشمه‌های حکمت از قلبش بر زبانش ظاهر می‌شوند.

کسی که به مقام شرح صدر برسد، می‌تواند خورشید حقیقت را در دلش مشاهده کند.

🔸نکته:
طبق آیات قرآن محل فهم و ادراک انسان قلب اوست.

شرح بیتهای پیش اینجا

#شرح_مثنوی_جان
#دفتر_اول
#تصحیح_نیکلسون

@masnavijan
4🕊1
Audio
بیا تا قدرِ یکدیگر بدانیم
که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم

غرض‌ها تیره دارد دوستی را
غرض‌ها را چرا از دل نرانیم؟

گهی خوشدل شوی از من که میرم
چرا مرده‌پرست و خصمِ جانیم؟

چو بعدِ مرگ خواهی آشتی کرد
همه عمر از غمت در امتحانیم

کنون پندار مُردم، آشتی کن
که در تسلیم، ما چون مردگانیم

چو بر گورم بخواهی بوسه دادن
رُخم را بوسه ده، کاکنون همانیم

شعر: مولانا
خوانش: #آقای_دکتر_آذرحزین

#شرح_مثنوی_جان

https://www.tgoop.com/masnavijan
🎉21👏1
شخصی آمد گفت: «کجا بودی؟ مشتاق بودیم چرا دور ماندی؟»
گفت: «اتّفاق چنین افتاد»
گفت: «ما نیز دعا می‌کردیم تا این اتفاق بگردد و زایل شود، اتّفاقی که فراق آورد آن اتفاق نابایست است ای واللّه هم از حق است امّا نسبت به حقّ نیک است».
راست می‌گوید.
همه نسبت به حق نیک است و به کمال است اما نسبت به ما نی (نه) .

#فیه_ما_فیه

خط: استاد محسن اسماعیلی

#شرح_مثنوی_جان

https://www.tgoop.com/masnavijan
👏41
سلام قولاً من رب الرحیم

الحمدلله رب العالمین

سلام بر نور

سلام بر عشق

سلام بر زندگی

سلام بر صلح و آرامش و امنیت

سلام بر انسان‌ها

سلام بر هستی

سلام بر شما دوستان و همراهان کانال

با آرزوی سلامتی و تندرستی برای همه شما عزیزانِ جان💐
5🥰5
#آمدن_رسول_روم

🔵هر که را باشد ز سینه فتح باب
    بیند او بر چرخ دل صد آفتاب

🔵حق پدید است از میان دیگران
    همچو ماه اندر میان اختران

هرکس که به مقام شرح صدر برسد، یعنی کسی که بتواند حقایق باطنی امور را درک کند، می‌تواند در آسمان دلش صد خورشید معرفت را بببند و درک کند. (حقیقت را همه جا حاضر می‌بیند)

فتح باب سینه کنایه از کشف و شهود معنوی و عرفانی
شهود به معنی حاضر شدن، دیدن، حضور و مقابل غیب است. در اصطلاح عرفانی حضور دل و هر چه دل، حاضر و شاهد آن است.
شهود مرتبه‌ای از ادراک حقیقت به شکل غیبی و باطنی است نه اکتسابی و محسوس.

خداوند (حقیقت) همه جا آشکار و ظاهر است مثل ماه در آسمان که بین ستارگان از همه درخشان‌تر و آشکارتر است.

#شرح_مثنوی_جان

🔵دو سرِ انگشت بر دو چشم نِه
  هیچ بینی از جهان؟ انصاف ده!

🔵گر نبینی این جهان معدوم نیست
عیب جز ز انگشت نفسِ شوم نیست

🔵تو ز چشم ، انگشت را بَردار هین
   وانگهانی هرچه می‌خواهی ببین

انصاف دادن: با عدالت رفتار کردن
معدوم: نابود و نیست شده

اگر روی چشمانت انگشتانت را قرار دهی، آیا چیزی می‌بینی؟ خودت عادلانه قضاوت کن و پاسخ بده.
وقتی انگشت بر چشم نهادی و چیزی را ندیدی ، جهان و اشیاء از بین نمی‌رود و وجود دارد.
علت ندیدن تو، انگشتانی است که بر چشم قرار دادی. انگشتانت را از روی چشمانت بردار تا پس از آن هر چیزی را که در بیرون است، ببینی.

شرح بیت‌های پیش اینجا

#شرح_مثنوی_جان
#دفتر_اول
#تصحیح_نیکلسون

@masnavijan
3👏1
#آمدن_رسول_روم

🔵 نوح را گفتند امت، کو ثواب ؟
گفت او زان سوی وَاستَغشَوا ثیاب

🔵رو و سَر در جامه‌ها پیچیده‌اید
   لاجرم با دیده و نادیده‌اید

ثواب: جزاء نیک، پاداش و مزد طاعت. مقابل عقاب
ثیاب: لباس‌ها، جامه‌ها؛ جمع ثوب
استغشاء: جامه بر سر کشیدن
استغشوا: شما (چند نفر، جمعیت) جامه بر سر کشیدید

اشاره به آیه ۷ سوره نوح
وَ إِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا 
و من هر بار كه آنان را دعوت كردم تا ايشان را بيامرزى انگشتانشان را در گوشهايشان كردند و رداى خويشتن بر سر كشيدند و اصرار ورزيدند و هر چه بيشتر بر كبر خود افزودند.
پیروان حضرت نوح به ایشان گفتند: پاداش و جزای نیک ِ وعده داده شده کو و کجاست؟
حضرت نوح فرمودند: ثواب کارهای شما پشت حجابهای قلب و روح شماست (زان سوی و استَغشَوا ثِیاب)
حجاب را از سر و روی خود کنار بزنید تا ثواب اعمالتان را ببینید. وقتی شما از روی دشمنی و لجاجت سر و روی خود را در جامه و لباس کشیده‌ و پوشانده‌اید، جلوی چشمان شما را حجاب گرفته، در نتیجه چشم دارید ولی نمی‌بینید.

شرح بیت‌های پیش اینجا

#شرح_مثنوی_جان
#دفتر_اول
#تصحیح_نیکلسون

@masnavijan
2👏1
2025/07/13 21:16:10
Back to Top
HTML Embed Code: