tgoop.com/master_chef_irani/75301
Last Update:
#زندگی_واقعی_نغمه❣
قسمت ۱۴۹و۱۵۰
@Master_chef_irani
من میگم همین سمت ها که رفت و آمد برات راحت باشه ها،
وگرنه اگه جای دیگه دوست داری بری،
فعلا ماشین من دست تو باشه،
تا یه ماشینی برای تو اوکی کنیم.
واقعا برای من فرقی نداشت،
چه اینجا چه جای دیگه،
تازه محیط اینجا خیلی خوب بود و اگه کلاس نزدیکی هم میرفتم راحت میشد رفت و آمد کنم.
پیاده می رفتم و میومدم،
خودِ پیاده روی هم برام یه ورزشی حساب میشد.
فکرام و به میعاد گفتم و اونم قبول کرد و قرار شد فردا بریم اول آموزشگاه زبان و کلاس زبان ثبت نام کنیم،
بعدش هم بریم یه ورزشی ثبت نام کنم.
اینجوری احتمالا روزانه ۲ساعت کلاس داشتم.
دقیقا وقتی فردا برای ثبت نام رفتیم،
همین هم شد.
روزهای زوج‌کلاس زبان و‌روز های فرد‌کلاس بدنسازی و چربی‌سوزی و این حرفا.
خودم تایم کلاس رو صبح ها انتخاب کردم که بعدش به کارهای خونه برسم.
جفت کلاسام از ساعت ۱۰ تا ۱۱:۳۰
نهایت مسیری هم که داشتم پیاده نیم ساعت بود و راه دوری نداشتم.
#زندگی_واقعی_نغمه❣
@Master_chef_irani
کارامون و که انجام دادیم و تموم شد،
میعاد پیشنهاد داد یه سر بریم شرکتشون و از نزدیک ببینم و یه جورایی با کارکنانشون هم آشنا شم،
منم دوست داشتم سر از کارش و محیط کاریش در بیارم و قبول کردم.
وارد شرکت که شدیم منشی با دیدن میعاد از جاش بلند شد و بعدش اومد سمت من و بهم دست داد.
میعاد معرفیش کرد و گفت خانم عزیزی هستن،
تمامی امور هماهنگی ما و شرکت با ایشونه،
منم اظهار خوشبختی کردم و رفتیم سمت اتاق میعاد.
خانم عزیزی یه خانم تقریبا ۴۰ ساله و خیلی مرتب بود که میعاد تو اتاق برام تعریف کرد ۱۸ سالگی نامزد میکنه و یک‌روز قبل از عروسیشون نامزدش‌تصادف میکنه و میمیره،
خانم عزیزی هم بعد از اون دیگه هیچ وقت ازدواج نکرده و الان هم چند ساله پدر و مادرش فوت کردن و تنها زندگی میکنه.
واقعا براش ناراحت شدم،
فکر کردن به چیزی‌که براش‌پیش اومده بود هم من و اذیت می کرد،
دیگه ببین خودش چه سختی ای کشیده بوده...
@Master_chef_irani
BY آشپزی باسرآشپزایرانی
Share with your friend now:
tgoop.com/master_chef_irani/75301