MASTER_CHEF_IRANI Telegram 75793
#زندگی_واقعی_نغمه
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

@Master_chef_irani
قسمت ۱۷۷و۱۷۸


اصلا حوصله نداشت و منم میخواستم پی دلش
بالا برم و حالش و خوب کنم.
یک بار هم بابا زنگ‌ زد گوشیش که داد من جواب دادم.
خندیدم و گفتم خانم از تو بعیده جواب همسر گرامی و نمیدیا.
اون دیگه چیکارت کرده؟
با کلافگی نگام کرد و گفت خیلی دیگه طرفداری نریمان و میکنه،
اعصابم و خورد میکنه.
متوجه شدم کلافگی مامان از دست نریمان و همه چی زیر سر اون پدر سوخته اس‌.
همین‌که متوجه شدم مشکلش چیه خیالم راحت شد و رفتیم دنبال خرید کردن.
بالاخره بعد چند ساعت گذشتن،
خانم‌رضایت داد و یه کت و دامن خیلی خوشگل و شیک رو انتخاب کرد
بعد از خرید کت و دامن رفتیم و بقیه خریدهای مامان رو انجام دادیم.
بعدش مامان زنگ زد به بابا و گفت پیراهن براش بخره یا نه.
اونم‌گفت اگه بگیرین خوشحال میشم و مامان بعدش که قطع کرد‌ شروع کرد برای من تعریف کردن که کت و شلوار بابا رو سفارش دادن و با کراوات آوردن در خونه.
کفش نو هم داشته و فقط پیراهن لازم دارم،


#زندگی_واقعی_نغمه


کفش نو هم داشته و فقط پیراهن لازم دارم،
مامان نمیدونست چه‌رنگی بخره و بابا هم‌گفته بود هرچی خودت بخری من‌دوست دارم.
کت و دامن مامان یه کرم خیلی خوش رنگ و خاص بود که بنظرم اگه پیراهن بابا هم ،
هم‌رنگش میشد،ست باحالی میشد.
نظرم و به مامان گفتم و اونم قبول کرد و رفتیم دنبال پیراهن برای بابا.
بالاخره بعد کلی تلاش موفق شدیم که دقیقا پیراهن،

هم رنگ لباس مامان پیدا کنیم.
بعدش مامان به من اصرار داشت که شام برم اونجا و به میعاد هم‌ بگم بیاد،
تو راه برگشت از بازار زنگ زدم‌به میعاد و اونم قبول کرد.
وقتی رسیدیم خونه مامان،
بابا رو فرستاد بره غذا بخره و چند دقیقه بعدش هم میعاد رسید.

نازنین‌با مهرداد دنبال کاراشون بود و اصلا تا وقتی که ما اونجا بودیم خونه نیومد.
یه چند دقیقه هم رفتم با میعاد حرف زدم که کم تر مامان و اذیت کنه.
مهمونی نازنین هم به خوبی گذشت و بازم‌چیزی که من و اذیت می کرد و فکرم رو حسابی مشغول کرده بود نگاه های مهرداد بود.

‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

@Master_chef_irani
🤔2



tgoop.com/master_chef_irani/75793
Create:
Last Update:

#زندگی_واقعی_نغمه
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

@Master_chef_irani
قسمت ۱۷۷و۱۷۸


اصلا حوصله نداشت و منم میخواستم پی دلش
بالا برم و حالش و خوب کنم.
یک بار هم بابا زنگ‌ زد گوشیش که داد من جواب دادم.
خندیدم و گفتم خانم از تو بعیده جواب همسر گرامی و نمیدیا.
اون دیگه چیکارت کرده؟
با کلافگی نگام کرد و گفت خیلی دیگه طرفداری نریمان و میکنه،
اعصابم و خورد میکنه.
متوجه شدم کلافگی مامان از دست نریمان و همه چی زیر سر اون پدر سوخته اس‌.
همین‌که متوجه شدم مشکلش چیه خیالم راحت شد و رفتیم دنبال خرید کردن.
بالاخره بعد چند ساعت گذشتن،
خانم‌رضایت داد و یه کت و دامن خیلی خوشگل و شیک رو انتخاب کرد
بعد از خرید کت و دامن رفتیم و بقیه خریدهای مامان رو انجام دادیم.
بعدش مامان زنگ زد به بابا و گفت پیراهن براش بخره یا نه.
اونم‌گفت اگه بگیرین خوشحال میشم و مامان بعدش که قطع کرد‌ شروع کرد برای من تعریف کردن که کت و شلوار بابا رو سفارش دادن و با کراوات آوردن در خونه.
کفش نو هم داشته و فقط پیراهن لازم دارم،


#زندگی_واقعی_نغمه


کفش نو هم داشته و فقط پیراهن لازم دارم،
مامان نمیدونست چه‌رنگی بخره و بابا هم‌گفته بود هرچی خودت بخری من‌دوست دارم.
کت و دامن مامان یه کرم خیلی خوش رنگ و خاص بود که بنظرم اگه پیراهن بابا هم ،
هم‌رنگش میشد،ست باحالی میشد.
نظرم و به مامان گفتم و اونم قبول کرد و رفتیم دنبال پیراهن برای بابا.
بالاخره بعد کلی تلاش موفق شدیم که دقیقا پیراهن،

هم رنگ لباس مامان پیدا کنیم.
بعدش مامان به من اصرار داشت که شام برم اونجا و به میعاد هم‌ بگم بیاد،
تو راه برگشت از بازار زنگ زدم‌به میعاد و اونم قبول کرد.
وقتی رسیدیم خونه مامان،
بابا رو فرستاد بره غذا بخره و چند دقیقه بعدش هم میعاد رسید.

نازنین‌با مهرداد دنبال کاراشون بود و اصلا تا وقتی که ما اونجا بودیم خونه نیومد.
یه چند دقیقه هم رفتم با میعاد حرف زدم که کم تر مامان و اذیت کنه.
مهمونی نازنین هم به خوبی گذشت و بازم‌چیزی که من و اذیت می کرد و فکرم رو حسابی مشغول کرده بود نگاه های مهرداد بود.

‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

@Master_chef_irani

BY آشپزی باسرآشپزایرانی


Share with your friend now:
tgoop.com/master_chef_irani/75793

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

A vandalised bank during the 2019 protest. File photo: May James/HKFP. Private channels are only accessible to subscribers and don’t appear in public searches. To join a private channel, you need to receive a link from the owner (administrator). A private channel is an excellent solution for companies and teams. You can also use this type of channel to write down personal notes, reflections, etc. By the way, you can make your private channel public at any moment. Hashtags are a fast way to find the correct information on social media. To put your content out there, be sure to add hashtags to each post. We have two intelligent tips to give you: Telegram message that reads: "Bear Market Screaming Therapy Group. You are only allowed to send screaming voice notes. Everything else = BAN. Text pics, videos, stickers, gif = BAN. Anything other than screaming = BAN. You think you are smart = BAN. Ng Man-ho, a 27-year-old computer technician, was convicted last month of seven counts of incitement charges after he made use of the 100,000-member Chinese-language channel that he runs and manages to post "seditious messages," which had been shut down since August 2020.
from us


Telegram آشپزی باسرآشپزایرانی
FROM American