tgoop.com/master_chef_irani/75986
Last Update:
.
#زندگی_واقعی_نغمه❣
قسمت ۱۸۷و۱۸۸
هر روز با مامان تلفنی حرف میزدم و حالش رو می پرسیدم اما اینکه هر روز برم اونجا اصلا،
ولی خب دقیقا برعکس من و میعاد،
نازنین و مهرداد بودن که اصلا خونه خودشون پیداشون نمیشد،
نهایتا در هفته یک روز خونه خودشون بودن و بقیش رو خونه مامان و بابا هامون بودن،
ولی من واقعا اصلا کشش اینجور بودن رو نداشتم،
نه اینهبگم مامان رو دوست نداشتم یا حوصلشون رو نداشتم،
اتفاقا من خیلی خیلی خونوادم و دوست داشتم و بهشون وابسته بودم،
ولی خب یه چیزایی اصلا بنظرممنطقی نبود و زندگی آدم و از روال عادی خارج می کرد.
#زندگی_واقعی_نغمه❣
من کلا عقاید خاص خودم رو برای زندگی مشترک داشتم و بنظرم برای هر زندگی ای لازم بود که رعایت بشه.
و من شدیدا معتقد بودم به رعایت این نکات،
مثلا هرجا که میرفتیم حتما باید شب برمیگشتیم خونه خودمون،
یعنی من اصلا خونه خودمون یا خونه میعاد اینا موقع خوابیدن نمیموندم،
حتی شده بود ساعت ۳ صبح بر میگشتیم خونه.
ولی باید خونه خودمون و تو اتاق خودمون میخوابیدم.
میعاد هم دقیقا شبیه خودم شده بود و هیچ جا جز خونه خودمون خوابش نمیبرد،
قضیه مسافرت و این چیزا فرق داشت.
ولی وقتی خونه کسی مهمونی میرفتیم،
تحت هر شرایطی که بود بر میگشتیم خونه.
این رفتار و اخلاق خودمون رو خیلی دوست داشتم و بنظرم باعث محکم تر شدنه رابطمون بود.
حتی اگه یه مقداری هم قهر بودیم و ناراحتی بینمون پیش اومده بود،
به هیچعنوان جای خواب و اینارو عوض نمی کردیم.
@Master_chef_irani
BY آشپزی باسرآشپزایرانی
Share with your friend now:
tgoop.com/master_chef_irani/75986