MATLABTIPS Telegram 1669
🔵ریاضی و شعر🔵

هانری پوانکاره زمانی گفت:
«ما تازه از طریق یک مثال، اهمیت واژگان در ریاضیات را مشاهده کردیم، اما می‌توانم موارد بیشتری از آن ذکر کنم. آن‌گونه که ماخ گفته است، به‌سختی می‌توان باور کرد که انتخاب یک واژهٔ خوب تا چه اندازه می‌تواند در صرفه‌جوییِ اندیشه مؤثر باشد.
نمی‌دانم در جایی گفته‌ام یا نه که ریاضیات هنرِ یکسان‌نامیدنِ چیزهای متفاوت است. باید آن را این‌گونه فهمید. درست آن است که چیزهایی که از نظر جوهر متفاوتند اما از لحاظ صورت شبیه‌اند، به‌اصطلاح در یک قالب ریخته شوند. هنگامی که زبان ما به‌خوبی برگزیده شود، شگفت‌آور است که چگونه همهٔ برهان‌هایی که بر پایهٔ یک واقعیت شناخته‌شده ارائه شده‌اند، بی‌درنگ بر بسیاری از واقعیت‌های جدید قابل اطلاق می‌شوند. نیازی به هیچ تغییری نیست، حتی کلمات را هم تغییر نمی‌دهیم، زیرا در موارد تازه نام‌ها یکسان‌اند.»
آیندهٔ ریاضیات، ۱۹۰۸

آنچه ریاضیات را قدرتمند و زیبا می‌کند، دقیقاً همین تواناییِ یکپارچه‌سازی ایده‌هایی است که در ابتدا ظاهراً نامرتبط به‌نظر می‌رسند. ریاضیات با انتزاع می‌کوشد تعمیم دهد و یکپارچه سازد، و سیستم‌های پیچیده را به اصول و چارچوب‌های همگانی تقلیل دهد. هدف ریاضیات، شفافیت، سازواری و عمومیت است—یافتن ساختارهای مشترک در پدیده‌های ظاهراً جدا از هم. برای نمونه، ابزارهای ریاضی یکسان می‌توانند حرکت سیاره‌ها، مدارهای الکتریکی و حتی سامانه‌های اقتصادی را با یک فرمول توصیف کنند.

در مقابل، شعر حول این ایده می‌چرخد که به یک چیز نام‌های گوناگون بدهد؛ از هر ابزاری که شاعر دارد—از قیاس و استعاره و ایهام گرفته که به صنایع ادبی شناخته می شوند تا در سطحی بالاتر، احساس—بهره می‌برد. در شعر، «باد» یا حتی «بادی که امروز صبح حس کردم» می‌تواند بسیار فراتر از همان پدیدهٔ خاص باشد: همان باد می‌تواند نمایانگر گذر زمان، موی معشوق یا نجوای صبا باشد. ابهام در اینجا کلیدی است و اجازه می‌دهد یک مفهوم گسترش یابد و با ایده‌ها، احساسات و تصویرهای گوناگون پیوند بخورد. برای نمونه در شعر زیر از حافظ:
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است ببین که در طلبت حال مردمان چون است

معنی نزدیک مردم و مردمان در این بیت مردمک و مردمکان چشمان گریان و خونبار عاشق در برابر معشوق است، ولی، در معنایی دورتر و عمیق‌تر، با ظرافت و هنرمندی کم‌نظیری، حال و احوال تمامی مردمان عاشقی‌کشیده و خون‌گریسته را بر خاطر و روان خواننده می‌پاشاند. شعر بر خاص بودن و برداشت شخصی تجربه های ما تاکید می کند در حالی که ریاضیات به یکی ساختن تجربه های متفاوت!

در حالی که ریاضیات با انتزاع ساده‌سازی می‌کند، شعر از راه «شخصیت‌بخشی» و «گونه‌گونی» پیچیدگی می‌آفریند! شخصیت‌بخشی همان فرایند منشعب‌شدن معنا یا مراجع است، روندی کاملاً در تقابل با انتزاع در ریاضیات! در شعر می‌دانید از کجا شروع می‌کنید، اما هرگز نمی‌دانید به کجا خواهید رسید! در ریاضیات ابتدا نمی‌دانید کجا هستید اما سرانجام می‌دانید به کجا خواهید رسید! در شعر از یقین آغاز می‌کنید و آغوش به روی عدم قطعیت می‌گشایید، اما در ریاضیات، با عدم قطعیت ها و گونه گونی ها دست و پنجه نرم می کنید تا ناگاه همه‌چیز را در یک تصویر می بینید.
نتیجه آنکه، شعر ذاتاً تفسیر شخصی را میپذیرد. تجربهٔ هر فرد از یک شعر جوهرهٔ نهایی آن را شکل می‌دهد؛ در حالی که ریاضیات در پیِ درکی جمعی و جهانی است. در شعر، احساسات، شرایط و پیشینهٔ شخصیِ خواننده است که به اثر قدرت می‌بخشد؛ حال آنکه در ریاضیات، زاویهٔ دید فردی تقریباً بی‌اهمیت است. با این حال ضربه ی اولیه ی ریاضیات بر هر کس خاص اوست!

در ریاضیات، ناظر می‌کوشد خود را از میان بردارد؛ چراکه هدف، رسیدن به عینیتِ محض است. حقایق ریاضی مستقل از این که چه کسی و در چه زمانی آنها را کشف می‌کند، وجود دارند. در مقابل، در شعر، خود ناظر جایگاهی اساسی دارد؛ صدای شاعر، دیدگاه او و دریچهٔ منحصربه‌فردش، اثر را شکل می‌دهد و آن را ژرفاً فردی و ذهنی می‌سازد.

می‌توان دریافتِ ما از واقعیت و جهان را پیوستاری دانست میان ریاضیات و شعر. اگرچه این دو ظاهراً در دو قطب متفاوت قرار دارند، گاه هریک به قلمرو دیگری گام می‌گذارند. ریاضیات با وجود آنکه فراگیر و جمعی است، همچنان بر شهودی فردی—که خود تجربه‌ای ذهنی است و روند اکتشاف و بینش را راه می‌بخشد—تکیه دارد. از سوی دیگر، هرچند شعر اغلب بر فرد تمرکز دارد، درنهایت دربردارندهٔ رگه‌هایی است که همگی ما را به هم پیوند می‌دهد؛ شعر ایده‌های مشترک، اخلاقیات و احساساتی را منتقل می‌کند که گاه حتی خود شاعر را به شگفتی وا‌می‌دارد.



tgoop.com/matlabtips/1669
Create:
Last Update:

🔵ریاضی و شعر🔵

هانری پوانکاره زمانی گفت:
«ما تازه از طریق یک مثال، اهمیت واژگان در ریاضیات را مشاهده کردیم، اما می‌توانم موارد بیشتری از آن ذکر کنم. آن‌گونه که ماخ گفته است، به‌سختی می‌توان باور کرد که انتخاب یک واژهٔ خوب تا چه اندازه می‌تواند در صرفه‌جوییِ اندیشه مؤثر باشد.
نمی‌دانم در جایی گفته‌ام یا نه که ریاضیات هنرِ یکسان‌نامیدنِ چیزهای متفاوت است. باید آن را این‌گونه فهمید. درست آن است که چیزهایی که از نظر جوهر متفاوتند اما از لحاظ صورت شبیه‌اند، به‌اصطلاح در یک قالب ریخته شوند. هنگامی که زبان ما به‌خوبی برگزیده شود، شگفت‌آور است که چگونه همهٔ برهان‌هایی که بر پایهٔ یک واقعیت شناخته‌شده ارائه شده‌اند، بی‌درنگ بر بسیاری از واقعیت‌های جدید قابل اطلاق می‌شوند. نیازی به هیچ تغییری نیست، حتی کلمات را هم تغییر نمی‌دهیم، زیرا در موارد تازه نام‌ها یکسان‌اند.»
آیندهٔ ریاضیات، ۱۹۰۸

آنچه ریاضیات را قدرتمند و زیبا می‌کند، دقیقاً همین تواناییِ یکپارچه‌سازی ایده‌هایی است که در ابتدا ظاهراً نامرتبط به‌نظر می‌رسند. ریاضیات با انتزاع می‌کوشد تعمیم دهد و یکپارچه سازد، و سیستم‌های پیچیده را به اصول و چارچوب‌های همگانی تقلیل دهد. هدف ریاضیات، شفافیت، سازواری و عمومیت است—یافتن ساختارهای مشترک در پدیده‌های ظاهراً جدا از هم. برای نمونه، ابزارهای ریاضی یکسان می‌توانند حرکت سیاره‌ها، مدارهای الکتریکی و حتی سامانه‌های اقتصادی را با یک فرمول توصیف کنند.

در مقابل، شعر حول این ایده می‌چرخد که به یک چیز نام‌های گوناگون بدهد؛ از هر ابزاری که شاعر دارد—از قیاس و استعاره و ایهام گرفته که به صنایع ادبی شناخته می شوند تا در سطحی بالاتر، احساس—بهره می‌برد. در شعر، «باد» یا حتی «بادی که امروز صبح حس کردم» می‌تواند بسیار فراتر از همان پدیدهٔ خاص باشد: همان باد می‌تواند نمایانگر گذر زمان، موی معشوق یا نجوای صبا باشد. ابهام در اینجا کلیدی است و اجازه می‌دهد یک مفهوم گسترش یابد و با ایده‌ها، احساسات و تصویرهای گوناگون پیوند بخورد. برای نمونه در شعر زیر از حافظ:
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است ببین که در طلبت حال مردمان چون است

معنی نزدیک مردم و مردمان در این بیت مردمک و مردمکان چشمان گریان و خونبار عاشق در برابر معشوق است، ولی، در معنایی دورتر و عمیق‌تر، با ظرافت و هنرمندی کم‌نظیری، حال و احوال تمامی مردمان عاشقی‌کشیده و خون‌گریسته را بر خاطر و روان خواننده می‌پاشاند. شعر بر خاص بودن و برداشت شخصی تجربه های ما تاکید می کند در حالی که ریاضیات به یکی ساختن تجربه های متفاوت!

در حالی که ریاضیات با انتزاع ساده‌سازی می‌کند، شعر از راه «شخصیت‌بخشی» و «گونه‌گونی» پیچیدگی می‌آفریند! شخصیت‌بخشی همان فرایند منشعب‌شدن معنا یا مراجع است، روندی کاملاً در تقابل با انتزاع در ریاضیات! در شعر می‌دانید از کجا شروع می‌کنید، اما هرگز نمی‌دانید به کجا خواهید رسید! در ریاضیات ابتدا نمی‌دانید کجا هستید اما سرانجام می‌دانید به کجا خواهید رسید! در شعر از یقین آغاز می‌کنید و آغوش به روی عدم قطعیت می‌گشایید، اما در ریاضیات، با عدم قطعیت ها و گونه گونی ها دست و پنجه نرم می کنید تا ناگاه همه‌چیز را در یک تصویر می بینید.
نتیجه آنکه، شعر ذاتاً تفسیر شخصی را میپذیرد. تجربهٔ هر فرد از یک شعر جوهرهٔ نهایی آن را شکل می‌دهد؛ در حالی که ریاضیات در پیِ درکی جمعی و جهانی است. در شعر، احساسات، شرایط و پیشینهٔ شخصیِ خواننده است که به اثر قدرت می‌بخشد؛ حال آنکه در ریاضیات، زاویهٔ دید فردی تقریباً بی‌اهمیت است. با این حال ضربه ی اولیه ی ریاضیات بر هر کس خاص اوست!

در ریاضیات، ناظر می‌کوشد خود را از میان بردارد؛ چراکه هدف، رسیدن به عینیتِ محض است. حقایق ریاضی مستقل از این که چه کسی و در چه زمانی آنها را کشف می‌کند، وجود دارند. در مقابل، در شعر، خود ناظر جایگاهی اساسی دارد؛ صدای شاعر، دیدگاه او و دریچهٔ منحصربه‌فردش، اثر را شکل می‌دهد و آن را ژرفاً فردی و ذهنی می‌سازد.

می‌توان دریافتِ ما از واقعیت و جهان را پیوستاری دانست میان ریاضیات و شعر. اگرچه این دو ظاهراً در دو قطب متفاوت قرار دارند، گاه هریک به قلمرو دیگری گام می‌گذارند. ریاضیات با وجود آنکه فراگیر و جمعی است، همچنان بر شهودی فردی—که خود تجربه‌ای ذهنی است و روند اکتشاف و بینش را راه می‌بخشد—تکیه دارد. از سوی دیگر، هرچند شعر اغلب بر فرد تمرکز دارد، درنهایت دربردارندهٔ رگه‌هایی است که همگی ما را به هم پیوند می‌دهد؛ شعر ایده‌های مشترک، اخلاقیات و احساساتی را منتقل می‌کند که گاه حتی خود شاعر را به شگفتی وا‌می‌دارد.

BY MatlabTips


Share with your friend now:
tgoop.com/matlabtips/1669

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

On June 7, Perekopsky met with Brazilian President Jair Bolsonaro, an avid user of the platform. According to the firm's VP, the main subject of the meeting was "freedom of expression." 5Telegram Channel avatar size/dimensions With the administration mulling over limiting access to doxxing groups, a prominent Telegram doxxing group apparently went on a "revenge spree." To view your bio, click the Menu icon and select “View channel info.” The group also hosted discussions on committing arson, Judge Hui said, including setting roadblocks on fire, hurling petrol bombs at police stations and teaching people to make such weapons. The conversation linked to arson went on for two to three months, Hui said.
from us


Telegram MatlabTips
FROM American