Telegram Web
برشی از سخنان دوست فرزانه‌ام شجاع‌رضا انوری دربارۀ اندیشۀ فوکو در کتاب تاریخ جنون
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برشی از سخنان دوست فرزانه‌ام شجاع‌رضا انوری دربارۀ اندیشۀ فوکو در کتاب تاریخ جنون
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان دکتر محمد ترکارونی
Forwarded from شبکۀ متن‌پژوهی (مسعود هوشیار)
بنا بر این شد تا برای جلسۀ دوم واکاوی کتاب تاریخ جنون، سه فیلم را ببینیم تا سخنرانان دربارۀ پیوند این فیلم‌ها با اندیشۀ فوکو سخن بگویند.
فیلم‌های

پرتقال کوکی

دیوانه از قفس پرید

این خانه سیاه است


در ادامه این سه فیلم را می‌فرستم👇
Forwarded from روزنه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥#فیلم

▪️A Clockwork Orange (1971)

▪️Director: Stanley Kubrick
▪️Adapted from: A Clockwork Orange
▪️Languages: Nadsat, English, Italian, Serbian
▪️Distributed by: Warner Bros., Columbia Pictures


«فیلم پرتقال کوکی »
« زیرنویس فارسی چسبیده »

◼️@MAH_7ART
Forwarded from Deleted Account
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 فیلم "دیوانه از قفس پرید"
🎬One Flew Over the Cuckoo's Nest
🎙 #دوبله_فارسی
📥 کیفیت 720p

✂️ #بدون_سانسور
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👀مستند
🔍 «خانه سیاه است ۱۳۴۱»/
🎬 : کارگردان:
#فروغ_فرخزاد

🎞️ فیلم روایت غم‌انگیزی از زندگی جذامیان در جذامخانه باباباغی در شمال غربی تبریز است.

https://www.tgoop.com/ce7en
«مردم، پُشت به فرهنگستان»

🩸 به‌قلم مسعود هوشیار

♦️ مسخره کردن واژه‌های فرهنگستان سه علت دارد: ۱. مردم از فرایند واژه‌گزینی در فرهنگستان ناآگاه‌اند؛ ۲. کینۀ سیاسی از ساختار قدرت به دل دارند؛ ۳. برای مردم، زبان فارسی فقط ابزار است؛ بنابراین از کارکردها و سازِکارِ زبان فارسی در ساختار فرهنگ و تمدن بی‌خبرند.

♦️ با این پیش‌درآمد، در ادامه وارد واکاوی و چراییِ ایستادگی مردم در برابر واژه‌های فرهنگستان می‌شوم.

♦️ تابه‌امروز سه فرهنگستان داشته‌ایم: فرهنگستان اول، زمان رضاشاه؛ فرهنگستان دوم، زمان محمدرضاشاه؛ فرهنگستان سوم، زمان جمهوری اسلامی.
♦️ ولی همیشه و از همان زمان پایه‌گذاری فرهنگستان اول، در دورۀ رضاشاه تا به امروز، واژه‌گزینی این سازمان را مردم و حتی بعضی روشنفکران دست انداخته‌اند؛ برای نمونه صادق هدایت، واژه‌های برساختۀ فرهنگستان را در مقالۀ «فرهنگ فرهنگستان» به باد طنز گرفته است؛ ازجمله «انگل» (به‌جای طفیلی) و «باشگاه» (به‌جای کلوب) و «پایان‌نامه» (به‌جای تِز) و «پزشک» (به‌جای طبیب) را با چوب تمسخر کُتک می‌زند.
♦️ هدایت اگر امروز بود، شرمسار می‌شد از این مقاله و بی‌شک متنی عذرخواهانه می‌نوشت! چون ما الان داریم می‌بینیم که این برساخته‌ها چهارزانو نشسته‌اند در زبان فارسی. این کلمه‌های برساخته آن‌گونه جا افتاده‌اند که اکنون بیشتر مردم نمی‌دانند این واژه‌ها عمری هفتادهشتادساله دارند!
♦️ بخش دیگری از برساخته‌های فرهنگستان که آرام‌آرام جاافتاده‌اند ازاین‌قرارند: شهرداری (بلدیه)، دادگستری (عدالت‌خانه، محکمه)، دماسنج (به‌جای میزان‌الحرارة)، هواپیما (Airplane)، یخچال (Refrigerator) و صدها واژۀ دیگر.‌

♦️ علت مخالف با لغت‌های ساختۀ فرهنگستان، خُوکردگی به واژه‌های وِردِ زبان است. وقتی کلمه‌ای در کَلۀ مردم جا خوش کرد، بیرون‌ کردنش کار حضرت فیل است؛ زیرا  مردم به عادت‌زدایی تن نمی‌دهند و در برابر جایگزین‌ها می‌ایستند؛ زیرا خو کرده‌اند و به سخن نصرالله منشی در کلیله‌ودمنه: «خوکردگی بدتر از عاشقی است!»

♦️ ولی ماجرای فرهنگستان سوم‌ که پس از ۱۳۵۷ش راه افتاد، داستان دیگری هم دارد. سال‌هاست که مردم در برابر نهادهای قدرت، چَموش‌اند؛ بنابراین ازسَر لجبازی توی دهنِ واژه‌های تازۀ فرهنگستان می‌زنند و آن واژه را دست می‌اندازند؛ حتی بعضی‌ها به‌عمد، تن به کاربردِ واژه‌های فرهنگستان نمی‌دهند.

♦️ ولی ازقضا همین فرهنگستان کلمه‌هایی پیشنهاد داده که سال‌هاست دارند از این دهان به دهانی دیگر می‌روند و زبان‌به‌زبان می‌چرخند؛ مانند «داده» (data)، «نرم‌افزار» (Software)، «سخت‌افزار» (Hardware)، «روان‌شناسی» (Psychology)، «فرایند» (Process)، «پژوهش» (Research)، «یارانه» (Subsidy)، «پایانه» (Terminal)، «سبد کالا» (Basket of goods)، «بازی جوانمردانه» (fair play)، «قهرمانی» (championship)، «پرورش اندام» (bodybuilding)، «شیرجه» (dive)، «نشان‌آور» (medalist)، «کرجی‌رانی» (rowing)، «شهرآورد» (derby)، «گُل‌پاک و مُهروموم» (clean sheet)‌ و صدها واژۀ دیگر! ازاین‌میان «گل‌پاک» و «مهروموم» و یکی‌دوتای دیگر هنوز دارند جای خودشان را باز می‌کنند.

♦️ بله. لغت‌های‌ بالا ساختۀ همین فرهنگستان است که «گرایه» را به‌جای «ترند Trend» و «موج‌پز» را به‌جای «ماکروویو Microwave» و «هفتک» را به‌جای «تیک» برگزیده است!

♦️ پس این فرایند، طبیعی است: واژه‌ای که تازه می‌آید، برای ما ناآشناست و زمان می‌برد تا جای خودش را در ذهن و دلمان باز کند؛ بنابراین مردم دستش می‌اندازند و سربه‌سرش می‌گذارند تا جا بیفتد و اتفاقاً هرچه بیشتر چوب لای چرخش بگذارند، زودتر از ناآشنایی‌اش می‌کاهند و جا می‌اندازندش.  یادتان بیاید به واژۀ «پیامک» (Message) که چقدر مردم به آن خندیدند؛ ولی حالا نه‌فقط خنده‌دار نیست؛ بلکه بخشی از واژه‌های زبان فارسی است!


مسعود هوشیار
جمعه ۲۳آذر۱۴۰۳
شیراز

شبکهٔ متن‌پژوهی
https://www.tgoop.com/matnpazhohi
♦️نشانی اینستاگرام👇🏻
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=8ark11eewyn4&utm_content=tdjq7w
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پشتیبانی (بکاپ) گرفتن در ورد


#ترفندهای_ورد

#ورد
https://www.tgoop.com/matnp
Forwarded from چشم‌و‌چراغ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎤 دکتر #علی_شیوا، عضو هیئت‌علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی

📺 «برشتن» و «بریان»
🍞برشته‌کُن: تُستر، نان برشتی: نان تُست، تُسترآوِن‌: برشتار

#تکه_فیلم
#آگاه_سازی
#صبح_به_خیر_ایران
گروه واژه‌گزینی #عمومی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Forwarded from چشم‌و‌چراغ
🍕 «موج‌پز» را چه کسی پخت؟ (درباب واکنش‌های تمسخرآمیز به موج‌پز)

🍽 دو گروه کتاب مستطاب آشپزی (چاپ اول: ۱۳۷۹) را به‌خوبی می‌شناسند: علاقه‌مندان به آشپزی و علاقه‌مندان به واژه‌گزینی. کتابی دستپخت #نجف_دریابندری (۱۳۰۹–۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹) که پس از سال‌ها شناگری در دریای ترجمه ناگاه دل به دریای نگارش آشپزی‌نامه زد و در آنجا هم نام خود را ماندگار کرد. احتمالاً ما واژه‌‌دوستان این تجربۀ مشترک را داریم که این کتاب را برای آشپزی گشوده‌ایم و زمانی به‌خود آمده‌ایم که مطالعۀ واژه‌های آن زمان را از کفمان ربوده و گرسنگی را برجای گذارده‌است! نخست در صفحۀ ۱۴ کتاب، بخش پیشگفتار، چنین می‌بینیم:
... فر موج‌پز (مایکروویو)...؛
بعید است تا اینجا خنده‌مان گرفته باشد. در ادامه، در صفحۀ ۱۶۷، نویسنده چنین گفته‌است: «در این کتاب مستطاب ما این دستگاه‌ را، که با امواج الکترومغناطیسی غذا را می‌پزد، فر موج‌پز می‌نامیم (در این باره نگاه کنید به ص ۱۷۹۵)». در صفحۀ مربوط نوشته‌است: «کلمۀ مایکروویو به‌معنای موج ریز است، و ازآنجاکه این دستگاه نوعی فر است که مواد غذایی را با این امواج می‌پزد، نگارنده از خوانندگان محترم اجازه می‌خواهد که آن را «فر موج‌پز»، به‌قیاس آب‌پز و بخارپز، بنامد...» (این توضیحات هم خنده‌دار به‌نظر نمی‌رسند). او همچنین اصطلاحات «موج‌پز کردن» و «تابۀ موج‌پز» را به‌کار برده‌است: «برای موج‌پز کردن، قارچ سالم و خشک را انتخاب کنید...» (ص ۱۸۱۳) و: «نوعی ظرف به نام browning dish ساخته شده‌است که ما آن را تابۀ موج‌پز می‌نامیم» (ص ۱۸۰۵).
در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۹۶، در جلسۀ کمیتۀ ملی ثبت میراث ناملموس، نجف دریابندری به‌عنوان گنجینۀ زندۀ بشری در میراث خوراک در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادره‌کاران) به‌ثبت رسید.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی ابتدا «تندپز» را در سال ۱۳۷۶، در شورای واژه‌گزینی، برای مایکروویو تصویب کرد. موج‌پز هم در همان شورا مطرح شده بود، اما رأی نیاورده بود. پس از سال‌ها بار دیگر این معادل مطرح شد و فرهنگستان تصمیم گرفت این برابر را که برگزیدۀ این استاد گرامی هم بوده و به‌کار رفته جایگزین کند.
بهتر نیست پیش از خندیدن به هر چیز آگاهی بیشتری کسب کنیم؟ شاید آنقدرها هم خنده‌دار نباشد.

با استفاده از: کتاب مستطاب آشپزی (نجف دریابندری و فهمیه راستکار)؛ سامانۀ جستجوی دادگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ وبگاه ایسنا.

✍🏻 سمانه ملک‌خانی

گروه واژه‌گزینی #عمومی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
«چرا نباید‌ از جایی دیدن کنید؟»

🩸از کتاب «واژه‌ها می‌رَمند»
به قلم مسعود هوشیار

🩸 چند دهه‌ای است که «درازگویی و درازنویسی» در قلم و بیانِ نویسندگان نابَلَد نشسته است. یکی از علت‌های برخی درازگویی‌ها این است که تک‌واژه‌ها را بلندتر می‌کنند تا بر تأکید آن واژه بیفزایند. گویا هرچه واژه بلندتر باشد، معنا و مفهومِ بر دوشش را بیشتر و قوی‌تر به خواننده و شنونده می‌رساند؛ برای نمونه وقتی می‌گوییم «از این بنای تاریخی دیدن کنید»، انگار این ساختار، قوی‌تر از ساختارِ «این بنای تاریخی را ببینید» است.

🩸چنین خواسته‌ای از زبان، سبب شده است تا فارسی‌زبانان بروند سمتِ طولانی‌تر کردن واژه‌ها، درنتیجه ریشه‌واژۀ سادۀ «دیدن» را بکُنند «دیدن کردن».
نکته اینجاست که فعل کمکی «کردن»، ویروس‌گونه ساختار زبان فارسی را در بسترِ بیماری انداخته است. این فعل کمکی حتی با «مصدر» هم می‌آمیزد و فعل مرکب می‌سازد! چند نمونۀ دیگر از این ساختار ناسالم:
🩸 ناویراسته: «شروع به خواندن کتاب کرد.»
ویراسته: «شروع کرد کتاب را خواند.»
🩸 ناویراسته: «ماجرای پرستو احمدی، خواننده‌ای که تظاهر به خواندن کرد به کجا کشید؟»
ویراسته: «ماجرای پرستو احمدی خواننده‌ای که به‌تظاهر خواند به کجا کشید؟»

🩸 ولی باید بدانیم که فارسی‌زبانانِ امروز، راه را اشتباه رفته‌اند. ما برای اینکه معنای جمله‌ای را تأکیدی یا از هر نظر دیگری، برجسته کنیم، می‌توانیم از  قیدِ تأکید و حالت و شرط و دیگر قیدها بهره ببریم؛ ازجمله «حتماً، به‌راستی، راستی، بلی، به‌تظاهر، به‌ظاهر، حقیقتاً، بی‌اندازه، بیش‌ازحد، خیلی، قطعاً، مُسلماً، بسیاربسیار، بی‌شک، به‌شدت، تا حدودی، واقعاً، حتماً که، قطعآً که، واقعاً که، قاطعانه، بی‌نهایت، اصلاً، مطلقاً، صددرصد، جدی‌جدی، بی‌کم‌وکاست، الحق، به‌درستی، هرآینه.»

🩸 کوتاه‌سخن اینکه برگردیم سرِ مصدر بیمار «دیدن کردن»: پس ما از جایی نباید «دیدن کنیم»؛ بلکه باید به جایی «سر بزنیم» و آنجا را «ببینیم.»
همچنین با راهکاری که پیشنهاد داده‌ام، باید یکی از قیدهای پیش‌گفته را هماهنگ با فعلِ جمله در کنارش بنشانیم و بر تأکیدش بیفزاییم تا لازم نباشد زبان فارسی را بگَندانیم؛ پس جملۀ مثال‌زدۀ بالا را این‌گونه می‌ویراییم:
«حتماً این بنای تاریخی را ببینید.»
«واقعاً‌ که باید این بنای تاریخی را ببینید.»

🩸حال برویم سراغ چند جمله که فعل «دیدن کردن» دارد تا سپس جایگزین‌هایش را نشانتان بدهم:
ناویراسته: «هنگام برگزاری جشنواره فیلم، از کارگردانان و بازیگران نامدار دیدن کنید.»
ویراسته: «هنگام‌ برگزاری جشنوارۀ فیلم، صددرصد بروید و کارگردانان و بازیگران نامدار را ببینید.»

🩸 البته برخی از این جمله‌های بیمار، خبری است و نیازی به تأکید ندارد؛ ولی ساختار بیمار «دیدن کردن» آن‌ها را نیز آلوده است:
ناویراسته: «شازده‌کوچولو از سیاره‌های شش‌گانه دیدن می‌کند.»
ویراسته: «شازده‌کوچولو سیاره‌های شش‌گانه را می‌بیند.»
یا «شازه‌کوچولو به سیاره‌های شش‌گانه می‌رود و از نزدیک آنجا را می‌بیند.»
«شازده‌کوچولو به سیاره‌های شش‌گانه سر می‌زند.»
ناویراسته: «مهمانان خارجی که به کشور ما آمده‌اند، از جاذبه‌های گردشگری شهر تهران دیدن خواهند کرد.»
ویراسته: «مهمانان خارجی که به کشور ما آمده‌اند، جاذبه‌های گردشگری شهر تهران را خواهند دید.»
ناویراسته: «من یه شاعر جوون هستم. اگه اهل غزل هستید از کانالم دیدن کنید.»
ویراسته: «من شاعری جوونم. اگه اهل غزلید، کانالم رو ببینین.»

🩸همچنین زبان‌ گفتار فارسی، شکل طبیعی و سالم زبان است. در زبان گفتار «دیدن کردن» را نمی‌گوییم؛ مثلاً بینگارید دوست شما بنگاه‌دار است. درِ مغازه‌اش ایستاده‌اید تا برود خانه‌ای نشان مشتری بدهد و برگردد. حال، دراین‌میان، فردی از راه می‌رسد و می‌پرسد: «صاحب مغازه کجاست.» شما در پاسخ می‌گویید: «با مشتری رفته خونه‌ای ببینه و برگرده.» یا «رفته خونه‌ای نشون بده و برگرده.»
پس نمی‌گویید که «با مشتری رفته‌ از خونه‌ای دیدن کنه و برگرده.»


مسعود هوشیار
۲۶آذر۱۴۰۳

شبکهٔ متن‌پژوهی
https://www.tgoop.com/matnpazhohi
♦️نشانی اینستاگرام👇🏻
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=8ark11eewyn4&utm_content=tdjq7w
Forwarded from شبکۀ متن‌پژوهی (مسعود هوشیار)
چهارشنبه دومین نشست واکاوی کتاب تاریخ جنون را با حضور سه سخنران در کتاب‌فروشی کهور برمی‌گزاریم.
Audio
پوشۀ صوتی دومین جلسۀ واکاوی کتاب #تاریخ_جنون اثر #میشل_فوکو

سخنرانان
دکتر محمد ترکارونی: چهره‌های جنون در اندیشۀ فوکو

دکتر فرشید سادات‌شریفی: جنون، دسترس‌‌پذیری و صدای دیگری در ادبیات

مریم موسی‌زاده: فوکو و پساساختارگرایی

با اجرای مسعود هوشیار

چهارشنبه ۲۸آذر۱۴۰۳

شیراز، میدان ابوالکلام آزاد، کتابفروشی کهور


شبکهٔ متن‌پژوهی
https://www.tgoop.com/matnpazhohi

♦️نشانی اینستاگرام👇🏻

https://www.instagram.com/invites/contact/?i=8ark11eewyn4&utm_content=tdjq7w
2025/01/07 14:54:26
Back to Top
HTML Embed Code: