Forwarded from موفقیت و توسعه فردی
💢ترس از موفقیت یا "سندرم ایمپاستر"، زمانی رخ میدهد که فرد از دستیابی به اهدافش هراس دارد، اغلب به دلیل ترس از تغییرات، مسئولیتهای جدید یا نگرانی از شکست پس از موفقیت. این ترس میتواند مانع رشد و پیشرفت شود.
ترس از موفقیت میتواند از باورهایی نشأت بگیرد که معمولاً ریشه در تجربیات گذشته، تربیت، فرهنگ یا انتظارات اجتماعی دارد.
برخی از این باورها عبارتند از:
1. ترس از تغییر: موفقیت اغلب با تغییرات بزرگ در زندگی همراه است و برخی افراد از این تغییرات میترسند، زیرا احساس میکنند کنترل خود را از دست میدهند یا با شرایط ناشناخته مواجه میشوند.
2. ترس از مسئولیت بیشتر: موفقیت ممکن است مسئولیتهای بیشتری به همراه داشته باشد. برخی افراد از این که نتوانند از عهده این مسئولیتها برآیند، میترسند.
3. ترس از قضاوت دیگران: برخی افراد نگران هستند که با موفقیتشان مورد قضاوت، حسادت یا انتقاد دیگران قرار بگیرند.
4. باورهای محدودکننده: برخی افراد باور دارند که لایق موفقیت نیستند یا موفقیت برای آنها غیرممکن است. این باورها ممکن است از تجربیات منفی گذشته یا پیامهای منفی از سوی خانواده و جامعه نشأت بگیرد.
5. ترس از شکست: گاهی اوقات ترس از موفقیت در واقع ترس از شکست است. برخی افراد نگران هستند که اگر موفق شوند، انتظارات بالاتری از آنها میرود و اگر نتوانند این انتظارات را برآورده کنند، شکست بخورند.
6. ترس از تنهایی: برخی افراد فکر میکنند که موفقیت ممکن است باعث دوری از دوستان، خانواده یا جامعه شود، زیرا احساس میکنند دیگران نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
7. ترس از هویت جدید: موفقیت ممکن است نیازمند تغییر در هویت فردی باشد. برخی افراد از این که مجبور شوند خودشان را دوباره تعریف کنند، میترسند.
برای غلبه بر ترس از موفقیت، باید این باورها را شناسایی کرده و به تدریج آنها را تغییر دهیم.
✍ مدیران ایران
@success_pd
ترس از موفقیت میتواند از باورهایی نشأت بگیرد که معمولاً ریشه در تجربیات گذشته، تربیت، فرهنگ یا انتظارات اجتماعی دارد.
برخی از این باورها عبارتند از:
1. ترس از تغییر: موفقیت اغلب با تغییرات بزرگ در زندگی همراه است و برخی افراد از این تغییرات میترسند، زیرا احساس میکنند کنترل خود را از دست میدهند یا با شرایط ناشناخته مواجه میشوند.
2. ترس از مسئولیت بیشتر: موفقیت ممکن است مسئولیتهای بیشتری به همراه داشته باشد. برخی افراد از این که نتوانند از عهده این مسئولیتها برآیند، میترسند.
3. ترس از قضاوت دیگران: برخی افراد نگران هستند که با موفقیتشان مورد قضاوت، حسادت یا انتقاد دیگران قرار بگیرند.
4. باورهای محدودکننده: برخی افراد باور دارند که لایق موفقیت نیستند یا موفقیت برای آنها غیرممکن است. این باورها ممکن است از تجربیات منفی گذشته یا پیامهای منفی از سوی خانواده و جامعه نشأت بگیرد.
5. ترس از شکست: گاهی اوقات ترس از موفقیت در واقع ترس از شکست است. برخی افراد نگران هستند که اگر موفق شوند، انتظارات بالاتری از آنها میرود و اگر نتوانند این انتظارات را برآورده کنند، شکست بخورند.
6. ترس از تنهایی: برخی افراد فکر میکنند که موفقیت ممکن است باعث دوری از دوستان، خانواده یا جامعه شود، زیرا احساس میکنند دیگران نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
7. ترس از هویت جدید: موفقیت ممکن است نیازمند تغییر در هویت فردی باشد. برخی افراد از این که مجبور شوند خودشان را دوباره تعریف کنند، میترسند.
برای غلبه بر ترس از موفقیت، باید این باورها را شناسایی کرده و به تدریج آنها را تغییر دهیم.
✍ مدیران ایران
@success_pd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢در هند یک مجتمع آپارتمانی ساختن و سقفشون رو بهم وصل کردن و جاده سلامتی و روف گاردن ساختن!
@mba_event
@mba_event
💢مالکیت در مقابل مدیریت
بسیاری از شرکتهای باسابقه و موفق با گذشت زمان با مشکلات مشابه دست و پنجه نرم میکنند. این شرکتها که برخی از آنها حتی سابقه چند دهه فعالیت در سطح اول اقتصاد کشور را داشتهاند در سالهای اخیر با مشکلاتی روبرو شدهاند که علت اصلی آن عدم تفکیکپذیری سرمایهداری (مالکیت) و مدیریت بوده است.
در دهههای گذشته به علت نیاز کشور به تولید، سطح رقابت در کشور کمتر بوده است و انتظارات مشتریان اغلب با حداقلها برآورده میشد، لیکن با گذشت زمان سطح انتظارات و پارامترهای مطلوبیت مشتریان هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی افزایش داشته است.
📍مجموعهای از ضعفهای سازمانی که میتوان بصورت گسترده در اینگونه شرکتها دید:
▫️مدیریت سرمایه محور و موسس محور در مجموعهها
▫️تصمیمات احساسی بر مبنای جایگاه گذشته سازمان و برند
▫️استفاده از نیروهای ناکارآمد
▫️ترس از تغییرات
▫️عدم توجه دقیق به بازارهای هدف
▫️ضعف کلیدی در فرآیندهای بازاریابی
▫️نگاه جزیرهای به واحدهای سازمان و عدم توجه به لزوم نگرش یکپارچه به کل زنجیره تأمین مرتبط با سازمان
▫️و ...
✍ آکادمی مدیریت
@mba_event
بسیاری از شرکتهای باسابقه و موفق با گذشت زمان با مشکلات مشابه دست و پنجه نرم میکنند. این شرکتها که برخی از آنها حتی سابقه چند دهه فعالیت در سطح اول اقتصاد کشور را داشتهاند در سالهای اخیر با مشکلاتی روبرو شدهاند که علت اصلی آن عدم تفکیکپذیری سرمایهداری (مالکیت) و مدیریت بوده است.
در دهههای گذشته به علت نیاز کشور به تولید، سطح رقابت در کشور کمتر بوده است و انتظارات مشتریان اغلب با حداقلها برآورده میشد، لیکن با گذشت زمان سطح انتظارات و پارامترهای مطلوبیت مشتریان هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی افزایش داشته است.
📍مجموعهای از ضعفهای سازمانی که میتوان بصورت گسترده در اینگونه شرکتها دید:
▫️مدیریت سرمایه محور و موسس محور در مجموعهها
▫️تصمیمات احساسی بر مبنای جایگاه گذشته سازمان و برند
▫️استفاده از نیروهای ناکارآمد
▫️ترس از تغییرات
▫️عدم توجه دقیق به بازارهای هدف
▫️ضعف کلیدی در فرآیندهای بازاریابی
▫️نگاه جزیرهای به واحدهای سازمان و عدم توجه به لزوم نگرش یکپارچه به کل زنجیره تأمین مرتبط با سازمان
▫️و ...
✍ آکادمی مدیریت
@mba_event
منابع انسانی، به سبک قدیم دیگه جواب نمیده❗️
با People Analytics بهروز شو!
◀️ یک آموزش ۲ ماهه و پروژه محور
◀️ بدون پیشنیاز و با ارائه مدرک معتبر
❌ ظرفیت محدود
شروع یادگیری👇👇
https://dnkr.ir/6EDBZ
https://dnkr.ir/6EDBZ
با People Analytics بهروز شو!
◀️ یک آموزش ۲ ماهه و پروژه محور
◀️ بدون پیشنیاز و با ارائه مدرک معتبر
❌ ظرفیت محدود
شروع یادگیری👇👇
https://dnkr.ir/6EDBZ
https://dnkr.ir/6EDBZ
Forwarded from موفقیت و توسعه فردی
💢خوشبختی
چرا آدمهای موفق، لزوماً خوشحال نیستند؟ و چگونه برخی آدمها در شرایط بد و موقعیتهای ناپایدار، احساس خوشبختی میکنند؟
بسیاری از ما فکر میکنیم به واسطهی تغییر محیط، به خوشبختی خواهیم رسید. من و همسرم در سه کشور ایران، استرالیا و کانادا زندگی کردهایم. مشاهدات ما نشان میدهد که مهاجرت افراد، کمکی به احساس خوشبختی آنها نکرده است. در آمریکا که دارای یکی از مطلوبترین شرایط به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیطی است، روزانه ۲۰۰ میلیون قرص ضد افسردگی مصرف میشود. نسبت افسردگی در کشورهای توسعهیافتهی اسکاندیناوی نیز بالاست.
آدم هایی که احساس خوشبختی نمیکنند، محیط را مقصر میدانند، خود را قربانی میپندارند و منتظر منجی هستند. آنها که خود را خوشبخت میدانند معمولاً محیط را چالشگر (و نه مخرب) میبینند و به جای منجی به دنبال مربی (مثل کتاب، علم، الگو) میگردند.
آدمهای خوشبخت سه ویژگی دارند:
اول: نسبت به هستی، نگرش و طرز تفکر پویا دارند.
دوم: بیشتر از آنکه از جهان بخواهند، به آن میبخشند و فعالیتهای مهربانانه و بدون چشمداشت انجام میدهند.
سوم: قدردان داشتهها هستند و آنها را مدام به خود یادآوری میکنند.
این سه ویژگی را در هر نقطه از کرهی زمین داشته باشیم، خوشبخت خواهیم بود. باید توجه داشت این ویژگیها در مورد آدمهایی نیست که به نان شب محتاج هستند؛ آنها موضوع بحث جداگانهای دارند. بحث بر سر افرادی است که شرایط زیست معمولی دارند و قادر به رفع نیازهای اولیهی خود هستند، اما از زندگی رضایت ندارند.
متغیرهایی هستند که ما هیچ کنترلی روی آنها نداریم (مثل بخش قابلتوجهی از رفتار دیگران، ژنتیک، وضعیت بازار و دو سوم وضعیت سلامتمان). بعضی متغیرها هستند که ما روی آنها تا حدی نفوذ داریم (مثل یک سوم سلامت، بخشی جزئی از رفتار دیگران و مسائل مالی) و بعضی از متغیرها نیز هستند که ما تقریباً به طور کامل روی آنها نفوذ داریم (مثل اهداف و طرز فکر). افراد خوشبخت، عمدهی تمرکز خود را روی بخش سوم متغیرها میگذارند.
✍علی صاحبی
@success_pd
چرا آدمهای موفق، لزوماً خوشحال نیستند؟ و چگونه برخی آدمها در شرایط بد و موقعیتهای ناپایدار، احساس خوشبختی میکنند؟
بسیاری از ما فکر میکنیم به واسطهی تغییر محیط، به خوشبختی خواهیم رسید. من و همسرم در سه کشور ایران، استرالیا و کانادا زندگی کردهایم. مشاهدات ما نشان میدهد که مهاجرت افراد، کمکی به احساس خوشبختی آنها نکرده است. در آمریکا که دارای یکی از مطلوبترین شرایط به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیطی است، روزانه ۲۰۰ میلیون قرص ضد افسردگی مصرف میشود. نسبت افسردگی در کشورهای توسعهیافتهی اسکاندیناوی نیز بالاست.
آدم هایی که احساس خوشبختی نمیکنند، محیط را مقصر میدانند، خود را قربانی میپندارند و منتظر منجی هستند. آنها که خود را خوشبخت میدانند معمولاً محیط را چالشگر (و نه مخرب) میبینند و به جای منجی به دنبال مربی (مثل کتاب، علم، الگو) میگردند.
آدمهای خوشبخت سه ویژگی دارند:
اول: نسبت به هستی، نگرش و طرز تفکر پویا دارند.
دوم: بیشتر از آنکه از جهان بخواهند، به آن میبخشند و فعالیتهای مهربانانه و بدون چشمداشت انجام میدهند.
سوم: قدردان داشتهها هستند و آنها را مدام به خود یادآوری میکنند.
این سه ویژگی را در هر نقطه از کرهی زمین داشته باشیم، خوشبخت خواهیم بود. باید توجه داشت این ویژگیها در مورد آدمهایی نیست که به نان شب محتاج هستند؛ آنها موضوع بحث جداگانهای دارند. بحث بر سر افرادی است که شرایط زیست معمولی دارند و قادر به رفع نیازهای اولیهی خود هستند، اما از زندگی رضایت ندارند.
متغیرهایی هستند که ما هیچ کنترلی روی آنها نداریم (مثل بخش قابلتوجهی از رفتار دیگران، ژنتیک، وضعیت بازار و دو سوم وضعیت سلامتمان). بعضی متغیرها هستند که ما روی آنها تا حدی نفوذ داریم (مثل یک سوم سلامت، بخشی جزئی از رفتار دیگران و مسائل مالی) و بعضی از متغیرها نیز هستند که ما تقریباً به طور کامل روی آنها نفوذ داریم (مثل اهداف و طرز فکر). افراد خوشبخت، عمدهی تمرکز خود را روی بخش سوم متغیرها میگذارند.
✍علی صاحبی
@success_pd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢چرا همه چیز را نسازیم؟ هنر انتخاب در مدیریت محصول
یکی از چالشهای رایج در توسعه محصول این هست که بخوایم تمام ایدهها، تمام نیازها و تمام خواستههای مشتریان را در محصول بگنجانیم. نه گفتن به مشتری کار دشواری هست اما آیا توسعه هر ویژگی هم کار درستیه؟
✅ هر ویژگی جدید، تنها یک قابلیت نیست؛ یک تعهد جدید به مشتری و اضافه کردن بدهی فنی نیز هست.
با هر قابلیتی که به محصول اضافه میشود، پیچیدگی، هزینه نگهداری و احتمال خطا هم بیشتر میشود.
✅ ساختن همهچیز برای همهکس، یعنی ساختن چیزی برای هیچکس.
محصولی که تمرکز نداشته باشد، نمیتواند ارزش واقعی برای کاربران خلق کند.
✅ انتخاب نکردن، یعنی از دست دادن فرصتهای واقعی.
گاهی حذف یک ویژگی یا گفتن «نه» به یک ایده، فرصت و زمان بیشتری برای ساختن ارزش پیشنهادی واقعی در محصول فراهم میکند.
📌 در مدیریت محصول، شجاعت حذف کردن بهاندازه توانایی ساختن اهمیت دارد.
فکر کنم عالی میشه بگید آخرین بار چی رو نساختید؟! و چرا
✍ مجله مدیریت محصول
@mba_event
یکی از چالشهای رایج در توسعه محصول این هست که بخوایم تمام ایدهها، تمام نیازها و تمام خواستههای مشتریان را در محصول بگنجانیم. نه گفتن به مشتری کار دشواری هست اما آیا توسعه هر ویژگی هم کار درستیه؟
✅ هر ویژگی جدید، تنها یک قابلیت نیست؛ یک تعهد جدید به مشتری و اضافه کردن بدهی فنی نیز هست.
با هر قابلیتی که به محصول اضافه میشود، پیچیدگی، هزینه نگهداری و احتمال خطا هم بیشتر میشود.
✅ ساختن همهچیز برای همهکس، یعنی ساختن چیزی برای هیچکس.
محصولی که تمرکز نداشته باشد، نمیتواند ارزش واقعی برای کاربران خلق کند.
✅ انتخاب نکردن، یعنی از دست دادن فرصتهای واقعی.
گاهی حذف یک ویژگی یا گفتن «نه» به یک ایده، فرصت و زمان بیشتری برای ساختن ارزش پیشنهادی واقعی در محصول فراهم میکند.
📌 در مدیریت محصول، شجاعت حذف کردن بهاندازه توانایی ساختن اهمیت دارد.
فکر کنم عالی میشه بگید آخرین بار چی رو نساختید؟! و چرا
✍ مجله مدیریت محصول
@mba_event
Forwarded from Harmony HR
بیش از 600 فایل از جمله:
🟡 تحلیل و گریدینگ شغل
⚫️ کارسنجی و زمانسنجی
🟡 جذب، استخدام و جامعهپذیری
⚫️ برنامهریزی نیروی کار
🟡 آموزش، توسعه و مدیریت دانش
⚫️ مدل شایستگی و کانون ارزیابی
🟡مدیریت عملکرد و پاداش
⚫️ عارضهیابی و تحول سازمانی
🟡 جانشینپروری و مدیریت استعداد
⚫️ پیادهسازی استراتژی
🟡 طراحی سیستم حقوق و مزایا
⚫️ طبقهبندی شاغلین
🟡کارآموزی منابع انسانی
⚫️طراحی نظام پیشنهادات
🟡مدیریت ریسک، ایمنی و بهداشت
⚫️نگهداشت و خروج
🟡مدیریت سرمایه فکری
🎉 50% تخفیف ویژه به مناسب عید🎊
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from آکادمی اقتصاد ایران
💢۴ پیشنهاد غم انگیز برای سال ۱۴۰۴
مجتبی لشکربلوکی
بدون هر گونه مقدمه ای برويم سراغ ۴ پیشنهاد برای سال پیش رو. فقط قبلش این را بگویم که ببخشید که کمی تلخ است، ترجیح می دهم به جای آنکه امید واهی ایجاد کنم، نگرانی معقول ایجاد کنم و از تکنیک بدبینی سازنده استفاده کنم. بدبینی سازنده پارادکسیکال به نظر می رسد اما در حقیقت معنی اش این است که حقایق تلخ را باید گفت. نباید به بهانه امیدوار نگه داشتن خود و دیگران حقایق را کتمان کرد. اما بدبینی نباید منجر به فلج شدن شود بلکه باید منجر به کنش، ابتکار و خلاقیت شود. اما چهار پیشنهاد غمناک (که ایکاش کار به چنین توصیه هایی نمی کشید)؛
۱) تاب آوری روانی خود و دیگران را افزایش دهید!
سال آینده سالی سختی است (البته امیدوارم که پیش بینی ام خطا باشد). و اگر چنین باشد همه ما نیاز داریم که تاب آوری روانی خود را افزایش دهیم. تاب آوری روانی ظرفیتی است که به ما آدم ها کمک میکند تا در مواجهه با بحران ها، چالشها و استرسها، پایدار بمانیم و به حالت تعادل روانی بازگردیم. آموزههایی از روانشناسی، دین و فلسفه می تواند به ما کمک کند. خود من از پناهگاه دین استفاده میکنم، برای آنکه شکنندگی روانی خود را کاهش دهم. داشتن شبکه حمایتی برای دریافت پشتیبانی روانی و عاطفی نیز می تواند در تاب آوری روانی ما موثر باشد. در ضمن هوای دیگران را داشته باشید. بیشتر از سال پیش! به ويژه هوای آنهایی که می دانید آسیبپذیرتر، تنهاتر و شکستهترند تا جایی که می شود و توانید! حتی شده با یک آغوش، با یک نان سنگگ با یک پیامک!
۲) تاب آوری مالی خود را تضمین کنید!
سال آینده سال سختی برای کسب وکارها نیز خواهد بود (مجددا امیدوارم که پیشبینیام از خطا از آب در بیاید) و اگر چنین باشد با تورم، رکود، اخراج، بیکاری و عدم پرداخت منظم حقوق ها روبرو خواهیم بود لازم داریم که تاب آوری اقتصادی خود را تقویت کنیم. دو پیشنهاد برای شروع:
• یک حساب ذخیره استراتژیک داشته باشید، اول پس انداز کنید (البته اگر می توانید) و سپس باقی مانده را خرج کنید (می دانم که برای خیلی از خانواده ها امکان پس انداز وجود ندارد) این حساب ذخیره استراتژیک می تواند شما را در برابر حوادث غیرقابل پیش بینی در حاشیه امن نگاه دارد.
• مهارتهای سرمایه گذاری خود را تقویت کنید. آموزش ببینید (به اندازه کافی آموزش های رایگان در دسترس ما و در اینترنت هست) و هوش و دانش مالی خود را تقویت کنید. از همین اندک پولی که در اختیارمان هست باید محافظت کنیم.
۳) دگردوستی اقتصادی را جدی بگیرید!
میلیون ها نفر در ایران زیر خط فقر زندگی می کنند و ممکن است که سال بعد بیشتر هم شود. اکنون زمان آزمون انسانیت ماست. چگونه؟ آزمون دگردوستی. اما این دگردوستی باید موثر باشد. پیتر سینگر فیلسوف اخلاقگرای استرالیایی، نظریه ای دارد به نام دگردوستی مؤثر و تأکید دارد که کمک به دیگران باید به شیوهای انجام شود که بیشترین تأثیر مثبت را داشته باشد. یعنی باید بین «مهربانی اخلاقی» و «محاسبات ریاضی» ترکیب کرد وگرنه ممکن است در دام احساسات، عواطف، کوتاه مدت نگری و سوگیری اطلاعات در دسترس بیفتیم. باید برای انجام کار خیر و تخصیص منابع محدودمان عاقلانه، دقیق و اقتصادی عمل کنیم. کمک به دیگران باید بر اساس دادهها و تحلیل باشد، نه صرفاً بر اساس احساسات یا سنتها و عادت ها! فقط پول دادن مهم نیست بلکه باید اطمینان حاصل کنیم که پول را به بهترین و مطمئن ترین شیوه ممکن تخصیص می دهیم خود من مدت هاست که دیگر مستقیم به کسی کمک نمی کنم چرا که فکر می کنم نهادهای تخصصی (خیریه ها و موسسات نیکوکاری) تخصص، تجربه بیشتر و سوگیری و تصمیم گیری هیجانی کمتری دارند. چند موسسه خیریه مطمئن را یافته ام و کمک های خود را به آنان تخصیص می دهم.
۴) توسعه مهارتی رو فراموش نکنید!
دنیا آشفته است. اگر بخواهید فقط اخبار را بخوانید، در مورد اخبار و تحولات و تغییرات و سخنرانی این و نامه آن فکر کنید سال می آید و می رود. برای خود برنامه بگذارید لابه لای همه رخدادها، بحران ها، شلیک موشک ها و هجوم بی امان اخبار منفی و ناامیدکننده، چند مهارت کلیدی خود را توسعه دهید. به عنوان مثال ممکن است برای خود هدف گذاری کنید که تا آخر امسال دانش تان را نسبت به هوش مصنوعی افزایش دهید و از ابزارهای هوش مصنوعی در حوزه تخصصی تان استفاده کنید و مهارت تصمیم گیری و حل مساله تان را بهبود دهید. روزها می آیند و می روند و ما نباید در روزمرگی ها غرق شویم.
باید امیدوار، تاب آور، کنشگر، دگردوست، خلاق، توسعه آفرین (به جای توسعهخواه) و توانمند باشیم و بمانیم تا خداوند سال های بهتری را برای ما رقم بزند؛ یا محول الحول و الاحوال؛ حول حالنا الی احسن الحال!
@monetary_academy
مجتبی لشکربلوکی
بدون هر گونه مقدمه ای برويم سراغ ۴ پیشنهاد برای سال پیش رو. فقط قبلش این را بگویم که ببخشید که کمی تلخ است، ترجیح می دهم به جای آنکه امید واهی ایجاد کنم، نگرانی معقول ایجاد کنم و از تکنیک بدبینی سازنده استفاده کنم. بدبینی سازنده پارادکسیکال به نظر می رسد اما در حقیقت معنی اش این است که حقایق تلخ را باید گفت. نباید به بهانه امیدوار نگه داشتن خود و دیگران حقایق را کتمان کرد. اما بدبینی نباید منجر به فلج شدن شود بلکه باید منجر به کنش، ابتکار و خلاقیت شود. اما چهار پیشنهاد غمناک (که ایکاش کار به چنین توصیه هایی نمی کشید)؛
۱) تاب آوری روانی خود و دیگران را افزایش دهید!
سال آینده سالی سختی است (البته امیدوارم که پیش بینی ام خطا باشد). و اگر چنین باشد همه ما نیاز داریم که تاب آوری روانی خود را افزایش دهیم. تاب آوری روانی ظرفیتی است که به ما آدم ها کمک میکند تا در مواجهه با بحران ها، چالشها و استرسها، پایدار بمانیم و به حالت تعادل روانی بازگردیم. آموزههایی از روانشناسی، دین و فلسفه می تواند به ما کمک کند. خود من از پناهگاه دین استفاده میکنم، برای آنکه شکنندگی روانی خود را کاهش دهم. داشتن شبکه حمایتی برای دریافت پشتیبانی روانی و عاطفی نیز می تواند در تاب آوری روانی ما موثر باشد. در ضمن هوای دیگران را داشته باشید. بیشتر از سال پیش! به ويژه هوای آنهایی که می دانید آسیبپذیرتر، تنهاتر و شکستهترند تا جایی که می شود و توانید! حتی شده با یک آغوش، با یک نان سنگگ با یک پیامک!
۲) تاب آوری مالی خود را تضمین کنید!
سال آینده سال سختی برای کسب وکارها نیز خواهد بود (مجددا امیدوارم که پیشبینیام از خطا از آب در بیاید) و اگر چنین باشد با تورم، رکود، اخراج، بیکاری و عدم پرداخت منظم حقوق ها روبرو خواهیم بود لازم داریم که تاب آوری اقتصادی خود را تقویت کنیم. دو پیشنهاد برای شروع:
• یک حساب ذخیره استراتژیک داشته باشید، اول پس انداز کنید (البته اگر می توانید) و سپس باقی مانده را خرج کنید (می دانم که برای خیلی از خانواده ها امکان پس انداز وجود ندارد) این حساب ذخیره استراتژیک می تواند شما را در برابر حوادث غیرقابل پیش بینی در حاشیه امن نگاه دارد.
• مهارتهای سرمایه گذاری خود را تقویت کنید. آموزش ببینید (به اندازه کافی آموزش های رایگان در دسترس ما و در اینترنت هست) و هوش و دانش مالی خود را تقویت کنید. از همین اندک پولی که در اختیارمان هست باید محافظت کنیم.
۳) دگردوستی اقتصادی را جدی بگیرید!
میلیون ها نفر در ایران زیر خط فقر زندگی می کنند و ممکن است که سال بعد بیشتر هم شود. اکنون زمان آزمون انسانیت ماست. چگونه؟ آزمون دگردوستی. اما این دگردوستی باید موثر باشد. پیتر سینگر فیلسوف اخلاقگرای استرالیایی، نظریه ای دارد به نام دگردوستی مؤثر و تأکید دارد که کمک به دیگران باید به شیوهای انجام شود که بیشترین تأثیر مثبت را داشته باشد. یعنی باید بین «مهربانی اخلاقی» و «محاسبات ریاضی» ترکیب کرد وگرنه ممکن است در دام احساسات، عواطف، کوتاه مدت نگری و سوگیری اطلاعات در دسترس بیفتیم. باید برای انجام کار خیر و تخصیص منابع محدودمان عاقلانه، دقیق و اقتصادی عمل کنیم. کمک به دیگران باید بر اساس دادهها و تحلیل باشد، نه صرفاً بر اساس احساسات یا سنتها و عادت ها! فقط پول دادن مهم نیست بلکه باید اطمینان حاصل کنیم که پول را به بهترین و مطمئن ترین شیوه ممکن تخصیص می دهیم خود من مدت هاست که دیگر مستقیم به کسی کمک نمی کنم چرا که فکر می کنم نهادهای تخصصی (خیریه ها و موسسات نیکوکاری) تخصص، تجربه بیشتر و سوگیری و تصمیم گیری هیجانی کمتری دارند. چند موسسه خیریه مطمئن را یافته ام و کمک های خود را به آنان تخصیص می دهم.
۴) توسعه مهارتی رو فراموش نکنید!
دنیا آشفته است. اگر بخواهید فقط اخبار را بخوانید، در مورد اخبار و تحولات و تغییرات و سخنرانی این و نامه آن فکر کنید سال می آید و می رود. برای خود برنامه بگذارید لابه لای همه رخدادها، بحران ها، شلیک موشک ها و هجوم بی امان اخبار منفی و ناامیدکننده، چند مهارت کلیدی خود را توسعه دهید. به عنوان مثال ممکن است برای خود هدف گذاری کنید که تا آخر امسال دانش تان را نسبت به هوش مصنوعی افزایش دهید و از ابزارهای هوش مصنوعی در حوزه تخصصی تان استفاده کنید و مهارت تصمیم گیری و حل مساله تان را بهبود دهید. روزها می آیند و می روند و ما نباید در روزمرگی ها غرق شویم.
باید امیدوار، تاب آور، کنشگر، دگردوست، خلاق، توسعه آفرین (به جای توسعهخواه) و توانمند باشیم و بمانیم تا خداوند سال های بهتری را برای ما رقم بزند؛ یا محول الحول و الاحوال؛ حول حالنا الی احسن الحال!
@monetary_academy
Forwarded from هوش مصنوعی در کسب وکار
💢جنون نوروزی را تجربه کنید!
طرف دیوانه است! ما عموما تصورمان این است که اگر با خودمان حرف بزنیم دیوانه ایم! اما ظاهرا دانشمندان دیدگاه دیگری دارند. روانپژوه و استاد دانشگاه بامبرگ آلمان چند سال پیش آزمایشی با گروهی از دانشجویان خود انجام داد. او به آنان وظیفه داد که ایستگاهی برای دوچرخهها طراحی کنند. برخی از دانشجویان اجازه داشتند در حال کار با خود حرف بزنند و بقیه نه. در پایان کار دانشجویانی که اجازه حرف زدن با خود را داشتند، طرحهای بسیار بهتری ارائه دادند.
او معتقد است که علت این پدیده، عجیب نیست و پیشاپیش می شد حدس زد کسانی که در جریان کار با خود حرف میزنند، فقط واژهنمیسازند، بلکه اندیشه و تصویر هم میسازند. او میافزاید: «همه چیز مشخصتر میشود. ما مسایل را بهتر درک میکنیم و راهحلها را آسانتر خلق می کنیم.
این پژوهشگر میگوید افرادی هستند که نام کوچک خود را صدا میکنند و از خود چیزی میپرسند و خود به آن پاسخ میدهند. او برای نمونه به دوستی به نام مارکو اشاره میکند که با خودش حرف میزند و مثلا میگوید: سلام مارکو. خب حالا بگو ببینم، جواب این مساله می تواند چه باشد؟ مارکو به این ترتیب خودش را به چالش فکری میطلبد و بعد به خودش پاسخ میدهد.
بنابراین یکی دیگر از کارکردهای حرف زدن با خود، ایجاد انگیزه و میل در خویشتن است. در این زمینه اما باید مراقب صورت بندی جملات بود. برای نمونه جملاتی مانند: «آخه چقدر احمقی، دفعه بعد کار را بهتر انجام بده ابله!». این نوع صورت بندیها معمولا کمکی نمیکنند.
حرف زدن با خود همچنین نقش سوپاپ را دارد؛ به گفته این پروفسور دانشگاه، حرف زدن با خود همچنین نقش سوپاپی را دارد که آدمی با آن احساس خود را بیان و خود را در موقعیتهای ترس، عدماطمینان، شرم و همدردی تخلیه میکند. بنابراین یکی دیگر از کارکردهای حرف زدن با خود، کاهش استرس، ناراحتی و درد است (رفرنس)
⭕️تجویز راهبردی
نوروز فرصت خوبی است برای تازه شدن دیدارها. اما نوروز شما نوروز نخواهد شد مگر اینکه حتما به دیدار یک نفر بروید و متاسفانه بیشتر ما، فرصت نمی کنیم که این فرد را در طول ایام عید ملاقات کنیم. آنقدر درگیر دید و بازدیدهای همیشگی، برنامه های تلویزیونی پشت سر هم و مسافرت هستیم که این فرد در لیست ما، نفر آخر قرار می گیرد و در انتها نیز مانند همیشه فراموش می شود. بهمین خاطر است که شاعر دوست داشتنی؛ قیصر امین پور سروده است:
دیر گاهی است که اُفتاده ام از خویش به دور!
شاید این عید، به دیدارِ خودم هم بروم
درست است، مهم ترین فردی که باید به دیدارش برویم و از حالش بپرسیم: خودمان هستیم.
برای اینکه این دیدار، دیدار خوبی باشد این شش نکته را رعایت کنید:
1- وقت ويژه ای را برای وی در نظر بگیرید. سعی کنید در ایام عید زمان خوبی را که سرحال و با انرژی هستید و سرتان شلوغ نیست را برای این دیدار انتخاب کنید. در طول سال که به او سر نزده اید دست کم در ایام عید زمان خوبی را برای وی کنار بگذارید. یک پیشنهاد می تواند صبح های زود قبل از اینکه بقیه بیدار شوند باشد.
2- وقتی به دیدار خودتان رفتید، بگذارید او حرف بزند. به حرف هایش گوش کنید. او یک سال شاید هم بیشتر است که حرف نزده است. بگذارید بیرون بریزد و راحت شود. با حوصله به دغدغه هایش، غرغرهایش، آرزوهایش و اهدافش گوش کنید. دقت کنید که حرف زدن نقش سوپاپ احساسی را بازی می کند. به ويژه بگذارید راجع به ترس هایش، اشتباهاتش، شرم هایش حرف بزند.
3- خودتان را با نام کوچک صدا کنید و این سوال را از خود بپرسید: چه اهدافی برای سال جدید برای خودت در نظر گرفته ای؟ می خواهی در ارتباط های پنج گانه ات (با خدا، با خودت، با خانواده، با جامعه و در نهایت با جهان) چه کنی؟ سر فرصت به حرف هایش گوش کن. چون بعد از دیدار باید بلافاصله آن ها را بنویسی. اگر بتوانید کنار دست تان کاغذ هم باشد بد نیست حداقل کلیدواژه ها را بنویسید.
4- وقتی صحبت هایش تمام شد (می تواند در جلسه دوم باشد)، حالا مورد به مورد درباره اهدافش دقیق تر بپرس. مثلا بپرس که فلان هدفی که اشاره کردی، دقیقا چقدر؟ در چه زمانی؟ چگونه؟
5- قرارهای بعدی با خودتان بگذارید هر فصل یک دیدار. انتهای بهار، انتهای تابستان و انتهای پاییزان و دوباره در تعطیلات سال نو بعدی.
6- هیچ ایرادی ندارد که گاهی اوقات بلند بلند هم با خود صحبت کنید که گفته اند: همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرا. بگذارید یک روز در سال دیوانه به نظر برسید. اگر دوست داشتید می توانید بنشینید یا اینکه خودتان را به یک پیاده روی و سپس یک فنجان چای دعوت کنید. مهم این است که در بهترین و شاداب ترین حالت با خود دیدار کنید.
سه روز در سال دیوانه باشید، 362 روز دیگر را فرصت دارید عاقل باشید.
✍مجتبی لشکربلوکی
@management_ai
طرف دیوانه است! ما عموما تصورمان این است که اگر با خودمان حرف بزنیم دیوانه ایم! اما ظاهرا دانشمندان دیدگاه دیگری دارند. روانپژوه و استاد دانشگاه بامبرگ آلمان چند سال پیش آزمایشی با گروهی از دانشجویان خود انجام داد. او به آنان وظیفه داد که ایستگاهی برای دوچرخهها طراحی کنند. برخی از دانشجویان اجازه داشتند در حال کار با خود حرف بزنند و بقیه نه. در پایان کار دانشجویانی که اجازه حرف زدن با خود را داشتند، طرحهای بسیار بهتری ارائه دادند.
او معتقد است که علت این پدیده، عجیب نیست و پیشاپیش می شد حدس زد کسانی که در جریان کار با خود حرف میزنند، فقط واژهنمیسازند، بلکه اندیشه و تصویر هم میسازند. او میافزاید: «همه چیز مشخصتر میشود. ما مسایل را بهتر درک میکنیم و راهحلها را آسانتر خلق می کنیم.
این پژوهشگر میگوید افرادی هستند که نام کوچک خود را صدا میکنند و از خود چیزی میپرسند و خود به آن پاسخ میدهند. او برای نمونه به دوستی به نام مارکو اشاره میکند که با خودش حرف میزند و مثلا میگوید: سلام مارکو. خب حالا بگو ببینم، جواب این مساله می تواند چه باشد؟ مارکو به این ترتیب خودش را به چالش فکری میطلبد و بعد به خودش پاسخ میدهد.
بنابراین یکی دیگر از کارکردهای حرف زدن با خود، ایجاد انگیزه و میل در خویشتن است. در این زمینه اما باید مراقب صورت بندی جملات بود. برای نمونه جملاتی مانند: «آخه چقدر احمقی، دفعه بعد کار را بهتر انجام بده ابله!». این نوع صورت بندیها معمولا کمکی نمیکنند.
حرف زدن با خود همچنین نقش سوپاپ را دارد؛ به گفته این پروفسور دانشگاه، حرف زدن با خود همچنین نقش سوپاپی را دارد که آدمی با آن احساس خود را بیان و خود را در موقعیتهای ترس، عدماطمینان، شرم و همدردی تخلیه میکند. بنابراین یکی دیگر از کارکردهای حرف زدن با خود، کاهش استرس، ناراحتی و درد است (رفرنس)
⭕️تجویز راهبردی
نوروز فرصت خوبی است برای تازه شدن دیدارها. اما نوروز شما نوروز نخواهد شد مگر اینکه حتما به دیدار یک نفر بروید و متاسفانه بیشتر ما، فرصت نمی کنیم که این فرد را در طول ایام عید ملاقات کنیم. آنقدر درگیر دید و بازدیدهای همیشگی، برنامه های تلویزیونی پشت سر هم و مسافرت هستیم که این فرد در لیست ما، نفر آخر قرار می گیرد و در انتها نیز مانند همیشه فراموش می شود. بهمین خاطر است که شاعر دوست داشتنی؛ قیصر امین پور سروده است:
دیر گاهی است که اُفتاده ام از خویش به دور!
شاید این عید، به دیدارِ خودم هم بروم
درست است، مهم ترین فردی که باید به دیدارش برویم و از حالش بپرسیم: خودمان هستیم.
برای اینکه این دیدار، دیدار خوبی باشد این شش نکته را رعایت کنید:
1- وقت ويژه ای را برای وی در نظر بگیرید. سعی کنید در ایام عید زمان خوبی را که سرحال و با انرژی هستید و سرتان شلوغ نیست را برای این دیدار انتخاب کنید. در طول سال که به او سر نزده اید دست کم در ایام عید زمان خوبی را برای وی کنار بگذارید. یک پیشنهاد می تواند صبح های زود قبل از اینکه بقیه بیدار شوند باشد.
2- وقتی به دیدار خودتان رفتید، بگذارید او حرف بزند. به حرف هایش گوش کنید. او یک سال شاید هم بیشتر است که حرف نزده است. بگذارید بیرون بریزد و راحت شود. با حوصله به دغدغه هایش، غرغرهایش، آرزوهایش و اهدافش گوش کنید. دقت کنید که حرف زدن نقش سوپاپ احساسی را بازی می کند. به ويژه بگذارید راجع به ترس هایش، اشتباهاتش، شرم هایش حرف بزند.
3- خودتان را با نام کوچک صدا کنید و این سوال را از خود بپرسید: چه اهدافی برای سال جدید برای خودت در نظر گرفته ای؟ می خواهی در ارتباط های پنج گانه ات (با خدا، با خودت، با خانواده، با جامعه و در نهایت با جهان) چه کنی؟ سر فرصت به حرف هایش گوش کن. چون بعد از دیدار باید بلافاصله آن ها را بنویسی. اگر بتوانید کنار دست تان کاغذ هم باشد بد نیست حداقل کلیدواژه ها را بنویسید.
4- وقتی صحبت هایش تمام شد (می تواند در جلسه دوم باشد)، حالا مورد به مورد درباره اهدافش دقیق تر بپرس. مثلا بپرس که فلان هدفی که اشاره کردی، دقیقا چقدر؟ در چه زمانی؟ چگونه؟
5- قرارهای بعدی با خودتان بگذارید هر فصل یک دیدار. انتهای بهار، انتهای تابستان و انتهای پاییزان و دوباره در تعطیلات سال نو بعدی.
6- هیچ ایرادی ندارد که گاهی اوقات بلند بلند هم با خود صحبت کنید که گفته اند: همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرا. بگذارید یک روز در سال دیوانه به نظر برسید. اگر دوست داشتید می توانید بنشینید یا اینکه خودتان را به یک پیاده روی و سپس یک فنجان چای دعوت کنید. مهم این است که در بهترین و شاداب ترین حالت با خود دیدار کنید.
سه روز در سال دیوانه باشید، 362 روز دیگر را فرصت دارید عاقل باشید.
✍مجتبی لشکربلوکی
@management_ai
Forwarded from مدیریت رفتار سازمانی
💢شش لباس دور ریختنی که باید آن را در سال جدید به آتش کشید!
سال نو، فرصتی است برای پوشیدن لباس های نو و کنار گذاشتن کهنه ها
لباس ها، فقط کت و شلوار و پیراهن نیستند. لباس ها، عادت های ما هستند. می شود عادت های قدیمی و ذهنیت های کهنه را کنار گذاشت و رفتارهای جدید را تجربه کرد.
بنابراین به سراغ کمد ذهنیت ها و عادت هایتان بروید. دربش را باز کنید. کمی از آن فاصله بگیرید و از دور به آن ها خودتان نگاه کنید. شاید این لباس ها، باید دور انداخته شوند:
»» لباس انتظار برای شانس
اگر فکر می کنیم که آدم های موفق در اثر شانس به موفقیت رسیده اند سخت در اشتباهیم. کافیست زندگی هر کدام از کارآفرینان را بخوانیم موفقیت از عرق کردن و تلاش کردن و شکست خوردن به دست آمده. شانس، فرصت هایی است که یک ذهن آماده و کارکرده روی هوا می زند و نه صرفا یک انسان منتظر و خواب آلوده. خلاصه آنکه شما باید بروید در خانه شانس در بزنید و نه برعکس.
»» لباس کمالگرایی افراطی
کمالگرایی افراطی یعنی من باید در یک موضوع/زمینه/حوزه، به 100% برسم اگر نرسم باید آن را کنار بگذارم. لباس جدید می تواند این باشد: فقط یک پله بیشتر با گام های استوار.
»» لباس اهداف حقیر و مبتذل
این عادت فکری باعث می شود که هدف گذاری های کوچک یا مبتذل انجام دهیم. مثلا اگر در سبد اهدافمان فقط خانه و مدرک و شهرت است، یک جای کار ایراد دارد، انسان بودنِ انسان به داشتن اهداف فرافردی و فراخانوادگی است. به جایش عادت اهداف فراگیر را جایگزین کنید. بزرگ باشید و جهانی بیاندیشید. در جهان امروز که شبکه های اجتماعی در دسترس ماست برای آن که در سطح جهانی عمل کنیم، همه چیز آماده است.
»» لباس دروغ
دروغ روح آدمی را متلاشی می کند، لابد می پرسید چگونه؟ دروغ باعث می شود بین گفتار و باور شکاف بوجود بیاید. تکرار آن باعث می شود که این شکاف به سایر ارکان وجود آدمی نیز سرایت کند اما جمله شکاف بین گفتار و عمل (که می شود خیانت و عدم انجام تعهدات) و شکاف بین باور و گفتار (که می شود دو رویی) و شکاف بین ... دروغ سرآغاز متلاشی شدن روح است. لباس صداقت را بر جان خود بپوشانیم.
»» لباس تکرار دیگران و تقلید
پوشیدن این لباس باعث می شود که هر چه بیشتر شبیه به دیگران شویم. خودمان نباشیم بلکه دیگران را زندگی کنیم. باید جسور بود. لباس تقلید را درید و خودمان برای خودمان تصمیم گیری کنیم. خداوند هر کدام از ما را به صورت یکتا و تکرار نشدنی خلق کرده است.
»» لباس ترس از شکست
شکست ناشی از زمین خوردن نیست. وقتی شکست میخوریم که هیچوقت بلند نشویم. ریسک نکردن بزرگترین ریسکی است که میتوانیم انجام دهیم. بنابراین در سال جدید، چند تجربه جسورانه برای خودمان تعریف کنیم. حتی اگر در آن ها موفق نشدیم، موفق شده ایم که ترس از شکست را در خودمان بکشیم.
»» و عینک نقطه ضعف
علاوه بر آن شش لباس، در کمد لباس تان ممکن است عینک نقطه ضعف هم باشد آن را بیابید و بشکنید و دور بریزید. همه ما نقاط ضعفی داریم. اما توجه به نقاط ضعف باعث می شود که نقاط قوت خود را نبینیم. سال جدید را بگذارید سال تمرکز بر نقاط قوت. بپرسید با توجه به نقاط قوتم چه کاری می توانم انجام دهم؟
☑️⭕️فراموش نکنیم، این جان آدمی است که باید نو شود و نو بماند و گرنه تحویل سال جز گردش ایام و چرخش زمین نیست. از همین روست که گفته اند: نوروز بمانید که نورزو شمایید! از روی این جمله آخر رد نشوید. 30 ثانیه تامل کنید. نوروز هدیه خداوند به ماست و نوشدن و نو ماندن هدیه ما به اوست.
✏️دکتر مجتبی لشکربلوکی
@organizationalbehavior
سال نو، فرصتی است برای پوشیدن لباس های نو و کنار گذاشتن کهنه ها
لباس ها، فقط کت و شلوار و پیراهن نیستند. لباس ها، عادت های ما هستند. می شود عادت های قدیمی و ذهنیت های کهنه را کنار گذاشت و رفتارهای جدید را تجربه کرد.
بنابراین به سراغ کمد ذهنیت ها و عادت هایتان بروید. دربش را باز کنید. کمی از آن فاصله بگیرید و از دور به آن ها خودتان نگاه کنید. شاید این لباس ها، باید دور انداخته شوند:
»» لباس انتظار برای شانس
اگر فکر می کنیم که آدم های موفق در اثر شانس به موفقیت رسیده اند سخت در اشتباهیم. کافیست زندگی هر کدام از کارآفرینان را بخوانیم موفقیت از عرق کردن و تلاش کردن و شکست خوردن به دست آمده. شانس، فرصت هایی است که یک ذهن آماده و کارکرده روی هوا می زند و نه صرفا یک انسان منتظر و خواب آلوده. خلاصه آنکه شما باید بروید در خانه شانس در بزنید و نه برعکس.
»» لباس کمالگرایی افراطی
کمالگرایی افراطی یعنی من باید در یک موضوع/زمینه/حوزه، به 100% برسم اگر نرسم باید آن را کنار بگذارم. لباس جدید می تواند این باشد: فقط یک پله بیشتر با گام های استوار.
»» لباس اهداف حقیر و مبتذل
این عادت فکری باعث می شود که هدف گذاری های کوچک یا مبتذل انجام دهیم. مثلا اگر در سبد اهدافمان فقط خانه و مدرک و شهرت است، یک جای کار ایراد دارد، انسان بودنِ انسان به داشتن اهداف فرافردی و فراخانوادگی است. به جایش عادت اهداف فراگیر را جایگزین کنید. بزرگ باشید و جهانی بیاندیشید. در جهان امروز که شبکه های اجتماعی در دسترس ماست برای آن که در سطح جهانی عمل کنیم، همه چیز آماده است.
»» لباس دروغ
دروغ روح آدمی را متلاشی می کند، لابد می پرسید چگونه؟ دروغ باعث می شود بین گفتار و باور شکاف بوجود بیاید. تکرار آن باعث می شود که این شکاف به سایر ارکان وجود آدمی نیز سرایت کند اما جمله شکاف بین گفتار و عمل (که می شود خیانت و عدم انجام تعهدات) و شکاف بین باور و گفتار (که می شود دو رویی) و شکاف بین ... دروغ سرآغاز متلاشی شدن روح است. لباس صداقت را بر جان خود بپوشانیم.
»» لباس تکرار دیگران و تقلید
پوشیدن این لباس باعث می شود که هر چه بیشتر شبیه به دیگران شویم. خودمان نباشیم بلکه دیگران را زندگی کنیم. باید جسور بود. لباس تقلید را درید و خودمان برای خودمان تصمیم گیری کنیم. خداوند هر کدام از ما را به صورت یکتا و تکرار نشدنی خلق کرده است.
»» لباس ترس از شکست
شکست ناشی از زمین خوردن نیست. وقتی شکست میخوریم که هیچوقت بلند نشویم. ریسک نکردن بزرگترین ریسکی است که میتوانیم انجام دهیم. بنابراین در سال جدید، چند تجربه جسورانه برای خودمان تعریف کنیم. حتی اگر در آن ها موفق نشدیم، موفق شده ایم که ترس از شکست را در خودمان بکشیم.
»» و عینک نقطه ضعف
علاوه بر آن شش لباس، در کمد لباس تان ممکن است عینک نقطه ضعف هم باشد آن را بیابید و بشکنید و دور بریزید. همه ما نقاط ضعفی داریم. اما توجه به نقاط ضعف باعث می شود که نقاط قوت خود را نبینیم. سال جدید را بگذارید سال تمرکز بر نقاط قوت. بپرسید با توجه به نقاط قوتم چه کاری می توانم انجام دهم؟
☑️⭕️فراموش نکنیم، این جان آدمی است که باید نو شود و نو بماند و گرنه تحویل سال جز گردش ایام و چرخش زمین نیست. از همین روست که گفته اند: نوروز بمانید که نورزو شمایید! از روی این جمله آخر رد نشوید. 30 ثانیه تامل کنید. نوروز هدیه خداوند به ماست و نوشدن و نو ماندن هدیه ما به اوست.
✏️دکتر مجتبی لشکربلوکی
@organizationalbehavior
💢هنر تمرین آگاهانه: تسلط بر مهارتها از طریق تلاش متمرکز
🛑 تمرین آگاهانه، روشی علمی، ساختاریافته و مبتنی بر شواهد برای بهبود مهارتها در زمینههای مختلف است که بر اساس اصول یادگیری، روانشناسی عملکرد و علوم شناختی طراحی شده است.
⭕️این روش، شامل تمرکز دقیق و هدفمند بر نقاط ضعف، تعیین اهداف مشخص و قابل اندازهگیری، دریافت بازخورد فوری، مستمر و سازنده، اصلاح مستمر عملکرد بر اساس بازخورد دریافتی و تکرار هدفمند و متمرکز تمرینها است.
⭕️سازمانها، با ارائه فرصتهای آموزشی و مربیگری تخصصی، ایجاد برنامههای توسعه فردی مبتنی بر تمرین آگاهانه، ارائه بازخوردهای سازنده، تشویق یادگیری مستمر و ایجاد فرهنگ یادگیری و توسعه، میتوانند تمرین آگاهانه را میان کارکنان ترویج کنند و آنها را به یادگیرندگان مادامالعمر تبدیل نمایند.
⭕️رهبران نیز، با ارائه بازخوردهای سازنده، تشویق یادگیری مستمر، ایجاد فرصتهایی برای تمرین هدفمند، ارائه منابع لازم، ایجاد فضایی امن برای تمرین و اشتباه کردن، و الگو بودن در یادگیری و توسعه، میتوانند به کارکنان در مسیر تسلط بر مهارتها کمک کنند و آنها را به افراد خودساخته، توانمند و موفق تبدیل نمایند.
@mba_event
🛑 تمرین آگاهانه، روشی علمی، ساختاریافته و مبتنی بر شواهد برای بهبود مهارتها در زمینههای مختلف است که بر اساس اصول یادگیری، روانشناسی عملکرد و علوم شناختی طراحی شده است.
⭕️این روش، شامل تمرکز دقیق و هدفمند بر نقاط ضعف، تعیین اهداف مشخص و قابل اندازهگیری، دریافت بازخورد فوری، مستمر و سازنده، اصلاح مستمر عملکرد بر اساس بازخورد دریافتی و تکرار هدفمند و متمرکز تمرینها است.
⭕️سازمانها، با ارائه فرصتهای آموزشی و مربیگری تخصصی، ایجاد برنامههای توسعه فردی مبتنی بر تمرین آگاهانه، ارائه بازخوردهای سازنده، تشویق یادگیری مستمر و ایجاد فرهنگ یادگیری و توسعه، میتوانند تمرین آگاهانه را میان کارکنان ترویج کنند و آنها را به یادگیرندگان مادامالعمر تبدیل نمایند.
⭕️رهبران نیز، با ارائه بازخوردهای سازنده، تشویق یادگیری مستمر، ایجاد فرصتهایی برای تمرین هدفمند، ارائه منابع لازم، ایجاد فضایی امن برای تمرین و اشتباه کردن، و الگو بودن در یادگیری و توسعه، میتوانند به کارکنان در مسیر تسلط بر مهارتها کمک کنند و آنها را به افراد خودساخته، توانمند و موفق تبدیل نمایند.
@mba_event
Forwarded from تحلیل کسبوکار تهران-دانشگاه تهران
#BABOK
#Business_Analysis
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌲 همراهان گرامی 🌲
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
📲 هوش مصنوعی در کسب وکار
@management_ai
💸 آکادمی اقتصاد ایران
@monetary_academy
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
📲 هوش مصنوعی در کسب وکار
@management_ai
💸 آکادمی اقتصاد ایران
@monetary_academy
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
💢لپ تاپم را با من دفن کنید: زندگی به سبک تحصیل کردگان بی سواد!
✍مجتبی لشکربلوکی
سایمون کوپر ژورنالیست در فایننشال تایمز می نویسد: دستگاههای دیجیتال باعث شدهاند ما یعنی انسانهای امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانیم. اما دیگر مثل قبل نمیخوانیم. خواندنِ دیجیتال، به تجربهای تکهتکه، سرسری و سطحی تبدیل شده. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آنها در قالب متنهای چند کلمهای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه میشویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارت «خواندن عمیق» است.
این روزها هیچ کس متن های طولانی را نمی خواند. بیش از نیمی از افراد همین متن را تا انتها نمی خوانند. انسانها در خواندن متنهای طولانی به مشکل خوردهاند.
مجموعهای بیش از دوهزار ناشر، محقق، کتابدار و نویسنده و دانشگاهی سراسر جهان، چندی پیش در مانیفستی اعلام کردند: «خواندنِ دیجیتال» در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.
خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته. استیون پینگر، روانشناس آمریکایی می گوید از اواخر قرن هفدهم با رواج خواندنِ متنهای طولانی در بین مردم، توانایی «همدردی با دیگران افزایش یافت. مردم با خواندنِ متنهای طولانی دربارۀ زندگیِ دیگر انسانها، توانستند دنیا را از چشم آنها ببینند و تأثیر بسیار مهمی در تغییر نگرش آنها دربارۀ موضوعاتی مثل بردهداری، شکنجه و استبداد گذاشت. خواندنِ عمیق باعث رویدادهای دورانسازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه شد.
ماریان وولف، محقق آمریکایی، مینویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرولکردن، نصفهنیمه خواندن یا ذخیرهکردن متنهاییم تا در آیندهای نامعلوم آنها را بخوانیم، چون این رسانه ها برای خواندنِ عمیق طراحی نشده اند. (بارنویسی شده از این منبع:نشریه ترجمان) یکی از دوستانم به شوخی می گفت می خواهم وصیت کنم لپ تاپم را با من دفن کنند چون کلی فایل ذخیره کرده ام که بعدا بخوانم و احتمالا تا زمان مرگ فرصت نمی کنم که بخوانم شان
تحلیل و تجویز راهبردی:
ما در دام سه گانه Skimming, Scanning, Scrolling (3S) افتاده ایم. ترجمه شان می شود نگاه گذرا، جستجوی سریع، رد کردن یا رد شدن از مطالب برای دیدن مطلب بعدی. خب این چه مشکلی ایجاد می کند؟ چهار مشکل ایجاد می شود:
۱) خواندن عمیق باعث می شود که جهان را از دیدگاه دیگران ببینم (از دیدگاه یک آواره بعد از جنگ یا یک دزد حرفه ای یا یک مستاجر)، ولی خواندن سطحی چنین توانایی در ما ایجاد نمی کند. همین باعث می شود که توان همدلی و همدردی در ما بمیرد.
۲) خواندن عمیق باعث می شود که یک مساله را از زوایای مختلف نگاه کنیم. پیچیدگی و چند بعدی بودن مساله را درک کنیم اما وقتی همه چیزهایی که می خوانیم کوتاه است کلا می رویم سراغ تحلیل های ساده، سرراست، یک خطی و اینگونه است که توانایی تفکر سیستمی و چند بعدی را از دست می دهیم.
۳) توهم دانایی نیز نتیجه بعدی است. چون ما راجع به همه چیز از 3S استفاده می کنیم راجع به همه چیز فکر می کنیم که بلدیم و جالب اینکه اظهار نظر هم می کنیم از رژیم غذایی فستینگ، تا سیاست های ارزی و تا نتایج مذاکرات ترامپ و پوتین. از سیاست تا اقتصاد! از زیست شناسی مولکولی تا فیزیک کیهانی!
۴) در نتیجه کسانی که دیگر نمیخوانند (عمیق نمی خوانند)، توان اندیشیدن را هم از دست میدهند. شما وقتی توانایی درک و تحلیل عمیق را از دست می دهید به مروز توان اندیشیدن را هم از دست می دهید.
این چهار باعث می شود که ما با پدیده ای روبرو باشیم به نام تحصیلکردگان بی سواد. بخش بزرگی از جامعه یک دیپلمی، لیسانسی، فوق لیسانسی و یا دکترایی داریم! اما در طول زمان به خاطر عدم خواندن عمیق عملا تبدیل شده ایم به «همه چیزان دان مدعی متوهم» یا همان مدرک داران بی ادراک!
راهکار چیست؟ ریاضت مطالعاتی؛
ریاضت، گوشه گیری موقتی برای انجام تمرینهای سخت و خودخواستهای است که فرد برای تعالی نفس و دستیابی به کمال روحی انجام میدهد. این مفهوم در ادیان مختلف، گرایش های معنوی و سنتهای عرفانی وجود داشته و شامل خودداری خودخواسته از برخی امور، سکوت، خلوت نشینی و انجام کارهای سخت بوده است. به همین سیاق ریاضت مطالعاتی یعنی اینکه نمی توانیم نمی توانیم برای همیشه خود را از دنیای دیجیتال منقطع کنیم اما می توان گهگاهی این امور را انجام دهیم:
• ایجاد زمان-مکانی برای مطالعه عمیق: خواندن متون طولانی بدون انقطاع و حواس پرتی
• تفکر انتقادی: تحلیل، بررسی و مقایسه نظریات مختلف.
• نوشتن و خلاصهبرداری: تبدیل دانش به محتوای ساختاریافته برای درک بهتر.
ما به خواندن محتواهای سطحی، ساده، سرراست و یک خطی معتاد شده ایم باید با ریاضت مطالعاتی آن را تعدیل و مهار کنیم.
@mba_event
✍مجتبی لشکربلوکی
سایمون کوپر ژورنالیست در فایننشال تایمز می نویسد: دستگاههای دیجیتال باعث شدهاند ما یعنی انسانهای امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانیم. اما دیگر مثل قبل نمیخوانیم. خواندنِ دیجیتال، به تجربهای تکهتکه، سرسری و سطحی تبدیل شده. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آنها در قالب متنهای چند کلمهای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه میشویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارت «خواندن عمیق» است.
این روزها هیچ کس متن های طولانی را نمی خواند. بیش از نیمی از افراد همین متن را تا انتها نمی خوانند. انسانها در خواندن متنهای طولانی به مشکل خوردهاند.
مجموعهای بیش از دوهزار ناشر، محقق، کتابدار و نویسنده و دانشگاهی سراسر جهان، چندی پیش در مانیفستی اعلام کردند: «خواندنِ دیجیتال» در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.
خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته. استیون پینگر، روانشناس آمریکایی می گوید از اواخر قرن هفدهم با رواج خواندنِ متنهای طولانی در بین مردم، توانایی «همدردی با دیگران افزایش یافت. مردم با خواندنِ متنهای طولانی دربارۀ زندگیِ دیگر انسانها، توانستند دنیا را از چشم آنها ببینند و تأثیر بسیار مهمی در تغییر نگرش آنها دربارۀ موضوعاتی مثل بردهداری، شکنجه و استبداد گذاشت. خواندنِ عمیق باعث رویدادهای دورانسازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه شد.
ماریان وولف، محقق آمریکایی، مینویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرولکردن، نصفهنیمه خواندن یا ذخیرهکردن متنهاییم تا در آیندهای نامعلوم آنها را بخوانیم، چون این رسانه ها برای خواندنِ عمیق طراحی نشده اند. (بارنویسی شده از این منبع:نشریه ترجمان) یکی از دوستانم به شوخی می گفت می خواهم وصیت کنم لپ تاپم را با من دفن کنند چون کلی فایل ذخیره کرده ام که بعدا بخوانم و احتمالا تا زمان مرگ فرصت نمی کنم که بخوانم شان
تحلیل و تجویز راهبردی:
ما در دام سه گانه Skimming, Scanning, Scrolling (3S) افتاده ایم. ترجمه شان می شود نگاه گذرا، جستجوی سریع، رد کردن یا رد شدن از مطالب برای دیدن مطلب بعدی. خب این چه مشکلی ایجاد می کند؟ چهار مشکل ایجاد می شود:
۱) خواندن عمیق باعث می شود که جهان را از دیدگاه دیگران ببینم (از دیدگاه یک آواره بعد از جنگ یا یک دزد حرفه ای یا یک مستاجر)، ولی خواندن سطحی چنین توانایی در ما ایجاد نمی کند. همین باعث می شود که توان همدلی و همدردی در ما بمیرد.
۲) خواندن عمیق باعث می شود که یک مساله را از زوایای مختلف نگاه کنیم. پیچیدگی و چند بعدی بودن مساله را درک کنیم اما وقتی همه چیزهایی که می خوانیم کوتاه است کلا می رویم سراغ تحلیل های ساده، سرراست، یک خطی و اینگونه است که توانایی تفکر سیستمی و چند بعدی را از دست می دهیم.
۳) توهم دانایی نیز نتیجه بعدی است. چون ما راجع به همه چیز از 3S استفاده می کنیم راجع به همه چیز فکر می کنیم که بلدیم و جالب اینکه اظهار نظر هم می کنیم از رژیم غذایی فستینگ، تا سیاست های ارزی و تا نتایج مذاکرات ترامپ و پوتین. از سیاست تا اقتصاد! از زیست شناسی مولکولی تا فیزیک کیهانی!
۴) در نتیجه کسانی که دیگر نمیخوانند (عمیق نمی خوانند)، توان اندیشیدن را هم از دست میدهند. شما وقتی توانایی درک و تحلیل عمیق را از دست می دهید به مروز توان اندیشیدن را هم از دست می دهید.
این چهار باعث می شود که ما با پدیده ای روبرو باشیم به نام تحصیلکردگان بی سواد. بخش بزرگی از جامعه یک دیپلمی، لیسانسی، فوق لیسانسی و یا دکترایی داریم! اما در طول زمان به خاطر عدم خواندن عمیق عملا تبدیل شده ایم به «همه چیزان دان مدعی متوهم» یا همان مدرک داران بی ادراک!
راهکار چیست؟ ریاضت مطالعاتی؛
ریاضت، گوشه گیری موقتی برای انجام تمرینهای سخت و خودخواستهای است که فرد برای تعالی نفس و دستیابی به کمال روحی انجام میدهد. این مفهوم در ادیان مختلف، گرایش های معنوی و سنتهای عرفانی وجود داشته و شامل خودداری خودخواسته از برخی امور، سکوت، خلوت نشینی و انجام کارهای سخت بوده است. به همین سیاق ریاضت مطالعاتی یعنی اینکه نمی توانیم نمی توانیم برای همیشه خود را از دنیای دیجیتال منقطع کنیم اما می توان گهگاهی این امور را انجام دهیم:
• ایجاد زمان-مکانی برای مطالعه عمیق: خواندن متون طولانی بدون انقطاع و حواس پرتی
• تفکر انتقادی: تحلیل، بررسی و مقایسه نظریات مختلف.
• نوشتن و خلاصهبرداری: تبدیل دانش به محتوای ساختاریافته برای درک بهتر.
ما به خواندن محتواهای سطحی، ساده، سرراست و یک خطی معتاد شده ایم باید با ریاضت مطالعاتی آن را تعدیل و مهار کنیم.
@mba_event
💢عیدانه ای برای مدیران کانال
همراهان محترم مدیریت کسب و کار
با سلام و احترام
🔴در صورتیکه تمایل به پرداخت عیدی به _تیم اجرایی مدیریت کسب وکار دارید می توانید *به قدر توان و تمایل* به یکی از طرق زیر اقدام نمایید. سپاسگزاریم.🌹
شماره کارت:
--------‐-------
5041721069215672
---‐------------
شماره شبا:
------------------
IR290700001000117029462001
------------------
بانک رسالت به نام محمدحسین شجاعی
------------------
همراهان محترم مدیریت کسب و کار
با سلام و احترام
🔴در صورتیکه تمایل به پرداخت عیدی به _تیم اجرایی مدیریت کسب وکار دارید می توانید *به قدر توان و تمایل* به یکی از طرق زیر اقدام نمایید. سپاسگزاریم.🌹
شماره کارت:
--------‐-------
5041721069215672
---‐------------
شماره شبا:
------------------
IR290700001000117029462001
------------------
بانک رسالت به نام محمدحسین شجاعی
------------------
Forwarded from آکادمی اقتصاد ایران
💢امام علی (ع) می فرمایند :
" انسان کوشا سعادتمند است . "
(سخت کوشی)
" با فضیلت ترین مردم مفید ترین آنان
برای مردم اند . " ( ارزش آفرینی )
" اگر از چیزی واهمه داشتی توقف نکن و
آنرا انجام بده" ( ریسک پذیری )
@monetary_academy
" انسان کوشا سعادتمند است . "
(سخت کوشی)
" با فضیلت ترین مردم مفید ترین آنان
برای مردم اند . " ( ارزش آفرینی )
" اگر از چیزی واهمه داشتی توقف نکن و
آنرا انجام بده" ( ریسک پذیری )
@monetary_academy
💢 معرفی دو کانال ارزشمند برای ارتقای سواد مالی و سواد فناوری مخاطبین
✅ تحلیل مباحث اقتصاد، بورس، ارز دیجیتال
👇👇👇
@monetary_academy
✅ آموزش کاربردهای هوش مصنوعی و برنامه نویسی در کسب وکار
👇👇👇
@management_ai
✅ تحلیل مباحث اقتصاد، بورس، ارز دیجیتال
👇👇👇
@monetary_academy
✅ آموزش کاربردهای هوش مصنوعی و برنامه نویسی در کسب وکار
👇👇👇
@management_ai