tgoop.com/medprofessionalism/845
Last Update:
روایت، درمان، زندگی ✍️🩺🌊
گریه نکن حرفهای (قسمت اول)
یکی از عادیترین تجارب حرفهی پزشکی «فقدان اندوه» است. پزشکان به دلایل زیادی نومیدی را تجربه میکنند: از نتیجهی آزمایشی که نشاندهندهی بیاثری داروست گرفته تا بحران مرگ بیمار. برای هر انسانی تحمل این رویدادها سخت است. با این وجود، اغلبْ مواجههی حرفهای ها با این فقدان ها به مواجههای عاری از اندوه تبدیل میشود.
روز دوم کارآموزی دوره پزشکیم، در بیمارستان کودکان همراه رزیدنت بخش، به دیدار پدر و مادر جوانی آمده بودم که در حادثهی رانندگی بدون کوچکترین خراشی جان سالم به در برده بودند؛ درحالیکه در این حادثه فرزندشان کشته شده بود. این جریان، برایم بسیار تأثربرانگیز بود. وقتی آنان گریستند من هم با آنان گریستم. گریهام که تمام شد، رزیدنت جوان مرا به گوشهای کشید و گفت که رفتارم مناسب حرفهام نبوده و اینکه: «اینها روی قدرت ما حساب میکنند.» بهنظر میرسید من باعث تحقیر همکارانم شده بودم. انتقاد او را با جان و دل پذیرفتم و ... .
سالها بعد در طول مدتی که رزیدنت بودم، یک روز کودک دو سالهای را به بخش آوردند. پدر و مادرش، لحظهای از او غافل مانده بودند و او در وان حمام خفه شده بود. همراه با اینترن بخش برای دادن این خبر نزد پدر و مادرش رفتم. آنها هقهق گریه را سر دادند. بعد از مدتی پدرش نگاهی به من انداخت که قوی و ساکت با لباس سفید ایستاده بودم. اینترن، در حالی که میلرزید و کنار ما ایستاده بود رو به من گفت: «متأسفم دکتر، باید زود به خودم مسلط شوم.» من خودم را به آدمی تبدیل کرده بودم که کسی دیگر در این حرفه، باید به خاطر ناراحت شدن از غم بیمارش از او عذرخواهی کند.
(برگرفته از کتاب اگر خدا ما را فراموش کند، تألیف راشل نئومی ریمن، چاپ اول، 1379، نشر قصیده
عنوان کتاب ترجمهی Kitchen Table Wisdom: Stories that Heal میباشد.)
#معرفی_کتاب
#بریده_کتاب
@ravayatdarmanzendegi
BY Medical Professionalism
Share with your friend now:
tgoop.com/medprofessionalism/845