tgoop.com/melliiran/6388
Last Update:
بخش دوم
بدون زبان پارسی فرهنگ ایرانی صورت بندی خود را از دست می دهد و با تلنگری فرو می پاشد. جفاهایی که به زبان پارسی در این سال ها رفته هرگز سابقه نداشته است. کسانی که پارسی و مهم ترین کتاب آن، شاهنامه، را هدف گرفته اند، در پوششی از دغدغه های فرهنگی و علمی به تجزیه فرهنگی ایران و در نهایت تجزیه سیاسی برخاسته اند.
دومین رکن لغو بومی گزینی کارمندان، سربازان، دانشجویان، استادان دانشگاه و معلمان است. همه جای ایران سرای من است. این گزاره شعار یا شعری از سر دغدغه های رومانتیک نیست. جغرافیای ایران سهم ما ایرانیان از جهان است. ایران سرای ما، تفکری است در ذیل مولفه های قدرت، معطوف به ارتقا قدرت. محبوس کردن مهم ترین نیروهای فرهنگی و تحول ساز کشور در یک شهر یا استان جفایی به نیروی انسانی ایرانی است. حق هر ایرانی است که زندگی در شهرهای دیگر را تجربه کند و با هموطنان خود پیوندهای فرهنگی، خانوادگی و اقتصادی برقرار کند. آشنایی بیشتر با دیگر هموطنان راه فتنه افکنی قومی را می بندد.
رکن سوم ارتقا آگاهی هویتی ملی است. ما در طول تاریخ کهن خود همواره ملت بوده ایم. ملت بودگی ما از زمان شاهنشاهی کورش بزرگ تاکنون تداومی حیرت انگیز داشته است. آگاهی به هویت ملی هر چند در نهاد هر ایرانی وجودی غیرقابل تردید دارد، اما امری است نیازمند بالیدن و توجه و آموزش. در این راه نخست باید هر نوع عامل مخدوش کننده هویت ملی و آگاهی های کاذب را از بین برد، چه در ورزش و هنر و چه در سیاست؛ در بین نمایندگان مجلس یا حزب های منطقه ای. پس از آن باید هویت ملی را بر اساس زبان ملی، آیین های ملی، منافع اقتصادی مشترک و رویای مشترک سیاسی تقویت کرد.
مدارس و دانشگاه ها نقشی مهم در پرورش آگاهی ملی دارند و دریغا که در این سال ها هر دو مسموم تفکرات قومی شده اند. در کنار نقش نابهنجار نهادهای آموزشی متاسفانه کتاب ها و مجله های تفرقه افکن نیز به وفور چاپ و توزیع می شوند. حتی تفکرات قومی به نهادهای استراتژیک مانند فرهنگستان زبان و ادب هم نفوذ کرده اند. رسانه به اصطلاح ملی نیز نقش خود را در تقویت آگاهی ملی ایفا نمی کند. در رسانه ملی به جای تاکید بر شهرها و روستاهای زیبای ایران که هر کدام شناسنامه ای اقتصادی و فرهنگی دارند، به تفسیم بندی های مجعول قومی تاکید می کنند. این رویه سهوا یا عمدا مکمل نقش تفرقه افکنانه شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و نه تنها مخل وحدت ملی بلکه ضد توسعه است.
۲۱ آذر فرصتی است برای تامل در مبنای وحدت ملی. همان طور که سوم خرداد، روز آزادی خرمشهر، چنین است و روزهایی دیگر. وحدت ملی سرمایه فرهنگی و سیاسی ماست و فرهنگ مهم ترین نگهبان آن. اگر در امور فرهنگی ملی سخت گیر و کوشا نباشیم مزاحمت هایی از نوع فتنه پیشه وری و قاضی محمد بعید نیست. حتی اگر آن را سخت دور ببینیم نباید از پیشگیری غافل باشیم. ما سالی بی بهار را در تاریخ خود تجربه کرده ایم. کاری کنیم که در سال ها و قرن های آینده چهار فصل زیبای ایرانی را یکی پس از دیگری تجربه کنیم.
T.me/melliiran
BY ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
Share with your friend now:
tgoop.com/melliiran/6388