tgoop.com/metastatic/114
Last Update:
روزهای دوری است که دیگر حتی پستچیها هم در نمیزنند تا خطی از دوستی به دستت بدهند و لختی از سرمای روزهای حتی گرمِ تکراری، جدایت کنند.
روزهای دوری است که این مجازِ تودرتو، دستخطهای آشنا را هم از ما دزدیده و به جایش، استیکر های بیجان به ارمغان مان داده .
روزهای دوری است که دیگر قلبمان با دیدن امضای آشنای دوستی پای نامهای از کیلومترها دورتر فشرده نشده و به تپش نیفتاده است.
روزهای دوری است که کیبوردها، قلم هایمان را از رنگ و رونق انداختهاند.
من اما، امروز خوشبخت ترینم به مهمانی خطی زیبا بر کاغذی پرگل از دوستی که هرگز ندیده ام و نشناختهام؛ اما انگار آشناترین است به قلبم که با مهرش، خستگی از جانِ فرسودهام برکنده است.
پستچی امروز به رسم دیروزهای بیبازگشت، زنگ خانهام را به صدا در آورد تا نویدم دهد به نزدیکی دلم با آدمهایی همزبان و همراه در گوشه هایی فرسنگها دور از وطن .
و من حالا خوب میدانم وطن، جایی میان مرزهایی ممنوع نیست؛ وطن هر آنجایی است که کسی به پارسی نام دوستی را ندا میدهد و ...
«سلام» مینویسد ...
https://www.tgoop.com/metastatic
BY کوچه باغ متاستاز
Share with your friend now:
tgoop.com/metastatic/114