METASTATIC Telegram 35
قصه بیمارستان

اینجا بیمارستان است، من یک پزشک هستم. من فقط یک پزشک هستم، با احساساتی که در خیابان جا گذاشته ام. رنگها در پشت دیوارها گم شده اند؛ از رویای شلوغ ماشین ها و آدم ها به واقعیت متروک زندگی پرت شده ام.این آدمها همانها نیستند که در خاکستری پرهیاهوی خیابانهای پر از روشنی چراغ های ویترین ها، راه می روند و گم می شوند و به هم تنه می‌زنند؟ اینجا بیمارستان نیست؟
اینجا بیمارستان است؛ اینجا ماشین ندارد؛ اینجا نباید ماشین ها بوق بزنند؛ بوق زدن ممنوع! خواب سیاه ساکت در فضا به دور آدمها می پیچد؛ بوق زدن ممنوع! مرگ آزرده خاطر می شود؛ اینجا آدم ها ماشین ندارند؛ اینجا آدم ها ماشین هایی هستند که نقص فنی دارند.توقف ممنوع!
اینجا آدم ها هر روز progress(پیشرفت) دارند. توقف ممنوع! اینجا تنها جایی است که آدم ها هر روز progress دارند؛ assessment(ارزیابی) دارند؛ اینجا آدم ها هر روز plan (برنامه) دارند.
اینجا مثل جاهای دیگر، زندگی علت خاصی ندارد؛ اما اینجا بیمارستان است؛ مرگ می‌تواند تشخیص های افتراقی بیشماری داشته باشد؛ مرگ اینجا قانونمند است؛ علت دارد؛ منطق می‌شناسد.اینجا آدم حق ندارد تا وقتی فشار خونش بیشتر از ۸۰ میلی متر جیوه است شوک شود. اینجا اگر بخواهی روزی خفه شوی و نفس نکشی؛دستگاه تنفس مصنوعی (respirator) هوا را به جای تو می بلعد.اینجا بیمارستان نیست؟ اینجا بیمارستان است. تصمیم گرفتن ممنوع! اگر قلبت دیگر با هیچ بهانه ای راضی به زدن نباشد،pace maker (ضربان ساز) ها با ریتمی که بالا و پایین ندارد، دیوانه وار، دیواره‌های قلبت را به حرکت در می آورند.
ترمز کردن ممنوع! زمین لغزنده است؛ بدون زنجیر، چرخ ها اجازه عبور ندارند؛ یا زنجیر چرخ یا خروج از جاده برای همیشه! لااقل تا وقتی که زمستان است، شاید بهار که آمد بدون زنجیر‌چرخ بتوانی از جاده عبور کنی .
عبور همه وسائل نقلیه ممنوع! اینجا بیمارستان است، آسانسور بالا و پایین می رود؛ اما عبور همه وسایل نقلیه ممنوع ! بیرون، باران می بارد؟ نمی‌دانم! اینجا بیمارستان است.
بیخود نگو که در قلبت هیچ عقده ای نیست؛ دستگاه مانیتورینگ قلب، یک بلوک آن هم با درجه ۳ نشان می دهد؛ از بلندی افکارت لاف نزن؛ مغز تو فقط امواج آهسته ثبت کرده است. حرکت با سرعت بیش از ۵ کیلومتر در ساعت ممنوع ! اینجا بیمارستان است. VEP (نوار عصب) چشمهای تو طبیعی است؛ کوری تو یک conversion (تقلب) است. اکو همه ی دیواره های قلبت را با ضخامت نرمال تشخیص داده است؛ بیخود نگو که دلم شکسته است، دیواره‌های بطن چپ و راستت هیچکدام نازک تر از بقیه نیست. اینجا بیمارستان است.
اینجا بیمارستان است. حرف زدن ممنوع! من فقط می خواستم بگویم که اینجا فقط یک بیمارستان است زیرا من فقط یک پزشک هستم ‍.

https://www.tgoop.com/metastatic



tgoop.com/metastatic/35
Create:
Last Update:

قصه بیمارستان

اینجا بیمارستان است، من یک پزشک هستم. من فقط یک پزشک هستم، با احساساتی که در خیابان جا گذاشته ام. رنگها در پشت دیوارها گم شده اند؛ از رویای شلوغ ماشین ها و آدم ها به واقعیت متروک زندگی پرت شده ام.این آدمها همانها نیستند که در خاکستری پرهیاهوی خیابانهای پر از روشنی چراغ های ویترین ها، راه می روند و گم می شوند و به هم تنه می‌زنند؟ اینجا بیمارستان نیست؟
اینجا بیمارستان است؛ اینجا ماشین ندارد؛ اینجا نباید ماشین ها بوق بزنند؛ بوق زدن ممنوع! خواب سیاه ساکت در فضا به دور آدمها می پیچد؛ بوق زدن ممنوع! مرگ آزرده خاطر می شود؛ اینجا آدم ها ماشین ندارند؛ اینجا آدم ها ماشین هایی هستند که نقص فنی دارند.توقف ممنوع!
اینجا آدم ها هر روز progress(پیشرفت) دارند. توقف ممنوع! اینجا تنها جایی است که آدم ها هر روز progress دارند؛ assessment(ارزیابی) دارند؛ اینجا آدم ها هر روز plan (برنامه) دارند.
اینجا مثل جاهای دیگر، زندگی علت خاصی ندارد؛ اما اینجا بیمارستان است؛ مرگ می‌تواند تشخیص های افتراقی بیشماری داشته باشد؛ مرگ اینجا قانونمند است؛ علت دارد؛ منطق می‌شناسد.اینجا آدم حق ندارد تا وقتی فشار خونش بیشتر از ۸۰ میلی متر جیوه است شوک شود. اینجا اگر بخواهی روزی خفه شوی و نفس نکشی؛دستگاه تنفس مصنوعی (respirator) هوا را به جای تو می بلعد.اینجا بیمارستان نیست؟ اینجا بیمارستان است. تصمیم گرفتن ممنوع! اگر قلبت دیگر با هیچ بهانه ای راضی به زدن نباشد،pace maker (ضربان ساز) ها با ریتمی که بالا و پایین ندارد، دیوانه وار، دیواره‌های قلبت را به حرکت در می آورند.
ترمز کردن ممنوع! زمین لغزنده است؛ بدون زنجیر، چرخ ها اجازه عبور ندارند؛ یا زنجیر چرخ یا خروج از جاده برای همیشه! لااقل تا وقتی که زمستان است، شاید بهار که آمد بدون زنجیر‌چرخ بتوانی از جاده عبور کنی .
عبور همه وسائل نقلیه ممنوع! اینجا بیمارستان است، آسانسور بالا و پایین می رود؛ اما عبور همه وسایل نقلیه ممنوع ! بیرون، باران می بارد؟ نمی‌دانم! اینجا بیمارستان است.
بیخود نگو که در قلبت هیچ عقده ای نیست؛ دستگاه مانیتورینگ قلب، یک بلوک آن هم با درجه ۳ نشان می دهد؛ از بلندی افکارت لاف نزن؛ مغز تو فقط امواج آهسته ثبت کرده است. حرکت با سرعت بیش از ۵ کیلومتر در ساعت ممنوع ! اینجا بیمارستان است. VEP (نوار عصب) چشمهای تو طبیعی است؛ کوری تو یک conversion (تقلب) است. اکو همه ی دیواره های قلبت را با ضخامت نرمال تشخیص داده است؛ بیخود نگو که دلم شکسته است، دیواره‌های بطن چپ و راستت هیچکدام نازک تر از بقیه نیست. اینجا بیمارستان است.
اینجا بیمارستان است. حرف زدن ممنوع! من فقط می خواستم بگویم که اینجا فقط یک بیمارستان است زیرا من فقط یک پزشک هستم ‍.

https://www.tgoop.com/metastatic

BY کوچه باغ متاستاز




Share with your friend now:
tgoop.com/metastatic/35

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

A vandalised bank during the 2019 protest. File photo: May James/HKFP. Choose quality over quantity. Remember that one high-quality post is better than five short publications of questionable value. The administrator of a telegram group, "Suck Channel," was sentenced to six years and six months in prison for seven counts of incitement yesterday. You can invite up to 200 people from your contacts to join your channel as the next step. Select the users you want to add and click “Invite.” You can skip this step altogether. Each account can create up to 10 public channels
from us


Telegram کوچه باغ متاستاز
FROM American