tgoop.com/metastatic/93
Last Update:
سرزمین من! مدفن خنده های ناب …
من این خنده را میشناسم؛ خنده ای که گرمای بی مثالش تناقض عجیبی با زمهریر دور و برش دارد؛ خنده همان آدمهای کمیابی که فریب قلب بی دروغ خودشان را خوردهاند و به جنگ دنیا رفتهاند و باور کردهاند هنوز هم میشود این سرزمین را از نو ساخت؛ خنده آدمهایی که پله پله از شایستگی هایشان بالا رفته اند و بی رابطه به جایی که تعلق دارند، رسیده اند تا دردی دوا کنند و از بالای نردبانِ خودساختهشان بر دنیا میخندند و دست دراز میکنند تا دستی بگیرند؛خنده آدمهایی که قربانی کینه آنهایی میشوند که میز ریاستشان با این خنده ها و صداقتها میلرزد؛ آدمهای تنهایی که جرمشان همین خنده است و برای تنبیه شان هم که شده باید، حتی اگر چند روزی، تاب انفرادی بیاورند و کسی آزادی شان را وثیقه نشود؛ خنده ای که خودش به تنهایی جرم بزرگی است و باید به دار آویخته شود.
خانم ادهمی عزیز در روزهایی دور از امروز، من هم به آزادی ایمان داشتم، من هم باور داشتم که باید ماند و از نو ساخت؛ من هم به سردی و تلخی دنیای اطرافم می خندیدم و ایمان داشتم روزی خنده های کودکانه ما دنیا را عوض خواهد کرد؛ چشم های من ولی بعد از انفرادی دیگر هیچ وقت صادقانه و فارغ نخندید؛ اعتماد گرم خنده های خوشباورم به راستیِ دنیا برای همیشه شکست؛ خنده هایم صداقت شان را از دست دادند و مسخ شدند.
با این حال ما زنده میمانیم؛ خنده هایمان را ولی بی سوگواری برای همیشه به خاک سپرده ایم تا یاد بگیریم این قاتلان خنده های بی آلایش ما هستند که بر جان و آزادی و سرنوشت مان ضامنند و حکم میرانند.
https://www.tgoop.com/metastatic
BY کوچه باغ متاستاز

Share with your friend now:
tgoop.com/metastatic/93