tgoop.com/mghlte/114
Last Update:
دکارت و دینداران
🔰دکارت به چندین دلیل مورد نفرت شدید مسیحیان و فیلسوفان مسیحی زمان خود بود و بسیاری از بقیهٔ مسیحیان به او اکراه شدیدی داشتند زیرا:
جریان فلسفی در تمام کشورها و سرزمینها بسته بود و اصول کاملاً مشخص بود.
هدف فلسفه خواه اسلامی،یهودی یا مسیحی اثبات اصول از قبل تعیین شده بود مثل اثبات وجود خدا یا معاد.
فقط در تاریخ روشها تغییر میکرد. میتوان این روشهای جدید را نوآورانه دانست ، اما به هیچ عنوان این مطالب بدیع و جدید نبودند.
بنا بر اصلی نانوشته در تمام فلسفههای دینی که تنها روش فکر محسوب میشدند، تفکر آزاد و شک کردن ممنوع بود یا بهشدت کراهت داشت. گرچه هیچیک از مکتبهای فلسفی این را اقرار نمیکردند، که ما فکر را محدود فرض میکنیم مانند فلسفه مدرسی در مسیحیت یا فلسفه اشراق در اسلام
زیرا این فرض آشکارا جزماندیشانه بود و تأثیری منفی بر فیلسوفان بعدی میگذاشت.
🔰دکارت برای نخستین بار به همه چیز شک افراطی کرد، از جمله مستقیماً به دانش پیشینیان و مسیحیت و خدا و این نوع فکر برای نخستین بار در جهان مسیحیت اتفاق افتاد (آن موقع اروپا به جامعه اروپایی یا جامعه غربی معروف نبود و به جهان مسیحیت مشهور بود همانطور که چیزی به نام خاورمیانه نداشت و این منطقه جزو بلاد اسلامی بودند).
🔰دکارت میدانست اگر جانب احتیاط را رعایت نکند به دردسر شدیدی خواهد افتاد. به همین دلیل اقدامات زیادی انجام داد که میتوان به این موارد اشاره کرد:
دکارت پس از محاکمهٔ گالیله در ۱۶۳۳ بسیار ترسید و چون از غوغای مذهبی پرهیز میکرد کتاب عالم که در آن به فلسفه و از جمله فرضیهٔ زمین مرکزی اشاره کرده بود و تکمیل هم شده یود را منتشر نکرد.
او در عوض چهار سال بعد کتاب مشهور گفتار در روش درست بهکاربردن عقل را منتشر کرد که در نهایت محافظهکاری نوشته شد.
محافظهکاری دکارت در اثر گفتار در روش درست بهکاربردن عقل
1⃣ دکارت بارها سعی کرده عقلانیت را به نفع الهیات معتدل کند یعنی تا جایی که ممکن است در آستانه تحمل مسیحیان از گفتههای عقلانی خود عقبنشینی کند مثل اثبات وجود خدا در فلسفه دکارت.
2⃣لحن دکارت مومنانه و با نهایت ادب به مسیحیت نوشته و هنگام بحث در بارهٔ شک؛ او نسبت به همه چیز سعی کرده این شک را دستوری یا مصلحتی نشان دهد.
3⃣سعی کردهاست حمایت پادشاهی از اروپا را به خود جلب کند، تا در صورت حمله احتمالی از طرف پاپ کسی از او حمایت کند، مثل جردانو برونو که حمایت پادشاه فرانسه او را تا مدتها از مرگ رهایی داد.
✅برای اثبات این مسئله دکارت در آخرین جمله کتابش میگوید:
من این امر را را اقرار میکنم هر چند میدانم که در دنیا مایه اعتبار من نمیشود (منظور علم طب بوده که مایه اعتبارش نمیشود) ولیکن من آرزومند اعتبارات نیستم و همواره نسبت به کسانی که از عنایت ایشان بتوانم بدون مزاحمت اشخاص از فرصت و مجال خود استفاده کنم بیشتر سپاسگزار خواهم بود تا آن که محترمترین مشاغل بر روی زمین را به من پیشنهاد کنند.
🔰محمدعلی فروغی در بارهٔ این جمله میگوید: از احتیاطها و التماسهایی که میکند میتوان استنباط نمود که احوال مردم آن زمان چگونه بوده و کسی که میخواستهاست با استقلال فکر سخن گوید چه مشکلاتی در پیش داشتهاست.
🔰او در نهایت تا حدی به هدف خود رسیدهاست. او اول مورد حمایت شاهدخت الیزابت که از پدر به خاندان سلطنتی آلمان و از مادر به پادشاه انگلستان میرسید، بود.
دکارت برای این که پشتبانش را از دست ندهد، به پند گرفتن از او تظاهر میکرد، با او مکاتبه میکرد، او را میستود و کتابی به نام رساله در انفعالات نفسانی را برایش نوشت؛ و بعد دختر ملکه سوئد به نام کریستین که بعدها کریستینا ملکه سوئد میشود که به نظر میرسد به دلیل حسادات با شاهدخت الیزابت دکارت را به سوئد دعوت میکند تا به او فلسفه تدریس کند ولی سرانجام، دکارت خوشحال از این که مقامی بالاتر از او حمایت میکند، به سوئد میرود و به دلیل سرمای سوئد ذاتالریه میگیرد در کشمکش بین دو شاهزاده میمیرد.
همه اینها وضعیت بسیار بد اندیشه را حتی در مسیحیت روزگار رنسانس نشان میدهد.
رنه دکارت، نویسنده: دانیل گاربر، ترجمه: بهنام خداپناه
آشنایی با دکارت، نویسنده: پل استراترن، ترجمه: هومن اعرابی، نشر مرکز
#شک_دکارتی
https://www.tgoop.com/mghlte
BY مجلهی اینترنتی عصر روشنگری

Share with your friend now:
tgoop.com/mghlte/114