MGHLTE Telegram 1285
💠علم چیست؟فلسفه چیست؟💠

دکتر سروش
دکتر نبوی

بخش چهارم

⭕️ویژگی های معرفت تجربی

3⃣-تفسیر های علمی همواره در سایه تئوری ها و قانون های علمی صورت می‌گیرد و بدون داشتن یک تئوری نمی‌توان از پدیده‌ای تفسیر علمی داد. تئوری‌ها چنانکه دیدیم تصویری از جهان و یا تصویری از قطعه ای از آن ، به دست می دهند. تفسیر یک پدیده خاص به معنای گنجاندن آن پدیده در آن تصویر گسترده است و به عبارت دیگر هر گاه واقعه ای خاص را مصداقی از نظمی عام قرار دهیم ، از آن واقعه تفسیری ارائه داده ایم .
اگر بگویم:
همیشه گرما از جسم به جسم سرد ریزش خواهد کرد
یک نظم عام طبیعت را بیان کرده ایم
که در اینجا جسمی سرد با گرفتن گرما از جسم گرم ، گرم تر شد ، این پدیده را در پرتو آن قانون کلی تفسیر می‌کنیم: یعنی می گوییم چون همیشه تماس دو جسم گرم و سرد منتهی به گرم تر شدن جسم سرد می‌شود ،در اینجا هم این جسم سرد با گرفتن گرما از جسم مجاور گرم‌تر شده است .
تفسیر های علمی مرهون تئوری‌ها و قانون های علمی اند و قانون ها و تئوری های علمی نیز برای آنکه علمی باشند ، باید تجربه پذیر باشند و برای تجربه پذیر بودن هم باید تکرار پذیر باشند و از این روست که میگویم هر قانون علمی قضیه ای کلی است که یک نظم مکرر را در طبیعت توصیف می‌کند.

این سخن نتیجه می دهد که حوادث منحصر به فرد ، مشمول تفسیرهای علمی قرار نمی گیرد ، چرا که حادثه‌ای که تنها یکبار اتفاق افتاده تجربه پذیر نیست و هم بدین سبب برای آن قانون نمی توان ارائه داد .از این رو در علم بدون تفسیر می ماند.
همچنین موجودات و حوادثی که ماهیت آن بی نظیرند بی تفسیرند بالاترین شعر جهان اگر موجود باشد ، از آن جهت که مانند ندارد ، تفسیر علمی هم ندارد.

در بررسی مکاتب روش شناسی قرن بیستم در میابیم که عمده تفکیک و تمایز بین دو مکتب پوزیتیویسم منطقی(حلقه وین) و راسیونالیسم انتقادی به نحوه پاسخگویی به این سوال برمیگردد که:

درحوزه علوم استقرایی و تجربی رابطه نظریه و مشاهده چگونه تبیین و تصویر می شود؟
شواهد تجربی مولد فرضیات و نظریه ها هستند و این رابطه تولیدیست؟ یا شواهد صرفاً منبه و زمینه‌ساز نظریات محسوب می‌شوند و رابطه تنبیهی (نه تولیدی) بین آنها وجود دارد ؟
آیا در آغاز باید به جمع آوری شواهد پرداخت و سپس دست به نظریه پردازی و فرضیه سازی زد یا بلعکس؟
ازلحاظ #توصیفی باید به این نکته پاسخ داد که
آیا اساسا مشاهده محض و عاری از هرگونه نظریه برای ذهن بشر ممکن است؟
اگر از ما خواسته شود که آنچه را مشاهده کنیم ،یادداشت کنیم به احتمال زیاد خواهیم پرسید:مشاهده در چه حوزه‌ای؟ در چه زمینه‌ای مورد نظر است؟ یعنی بر این باوریم که بدون نوع انتخاب و گزینش اساسا مشاهده میسر نیست. به تعبیر هایزنبرگ فیزیکدان و فیلسوف آلمانی:
"هزاران و میلیون‌ها تجربه وجود دارند که هیچگاه مورد توجه و بررسی و مطالعه قرار نگرفته اند."

با مختصری تامل درمیابیم که مشاهدات عمدتاً در پرتو این نظریات انجام می‌شوند و همراه با هر مشاهده ،نوعی تفسیر از مشاهده نیز حضور پیدا می‌کند.

طبیعت و واقعیت خارجی هیچگونه تعهد و التزامی به ما نسپرده است که تمام اسرار دل خویش را برای ما بازگو کند .اگر فردی در جنگل تاریک و ساکت وارد شود تلاش او برای دیدن و کوشش او برای شنیدن ثمری ندارد و تا چراغ روشن کند جایی و چیزی را نمی بیند. فعالیت فرد است که منجر به شناسایی میشود و همچنین اگر ماهیگیر در اقیانوس توری پهن نکند صیدی نخواهد داشت. نظریه‌ها و فرضیه ها همانند چراغ ها و تورها هستند که چشم عالم را برای دیدن حقایق بینا و دست وی را در صید واقعیات و رسوخ و نفوذ در آنها توانا می‌سازند.

اما این مطلب به معنای انکار هر نوع رابطه نیست. قطعا رابطه تنبیهی و زمینه ای بین مشاهده و نظریه وجود دارد. مشاهدات تجربی می‌توانند منبه و زمینه‌ساز ارائه فرضیه ها و ابداع نظریه ها باشند.
این نکته نیز واضح و روشن است که
فردی که دانش کافی از حوزه و زمینه‌ای مفروض ندارد نمی‌تواند فرضیه ای نیز در این حوزه طراحی کند.

#فلسفه_علم
#روش_شناسی
#تاریخ_فلسفه
#منطق_مادی
#منطق_صوری
#ابطال_گرایی
#آزمون_پذیری
#راسیونالیسم
#عصرروشنگری
#استقراگرایی
#فیرابند
#کوون

https://www.tgoop.com/mghlte

بخش قبلی این نوشتار
ساختار علوم استقرایی



tgoop.com/mghlte/1285
Create:
Last Update:

💠علم چیست؟فلسفه چیست؟💠

دکتر سروش
دکتر نبوی

بخش چهارم

⭕️ویژگی های معرفت تجربی

3⃣-تفسیر های علمی همواره در سایه تئوری ها و قانون های علمی صورت می‌گیرد و بدون داشتن یک تئوری نمی‌توان از پدیده‌ای تفسیر علمی داد. تئوری‌ها چنانکه دیدیم تصویری از جهان و یا تصویری از قطعه ای از آن ، به دست می دهند. تفسیر یک پدیده خاص به معنای گنجاندن آن پدیده در آن تصویر گسترده است و به عبارت دیگر هر گاه واقعه ای خاص را مصداقی از نظمی عام قرار دهیم ، از آن واقعه تفسیری ارائه داده ایم .
اگر بگویم:
همیشه گرما از جسم به جسم سرد ریزش خواهد کرد
یک نظم عام طبیعت را بیان کرده ایم
که در اینجا جسمی سرد با گرفتن گرما از جسم گرم ، گرم تر شد ، این پدیده را در پرتو آن قانون کلی تفسیر می‌کنیم: یعنی می گوییم چون همیشه تماس دو جسم گرم و سرد منتهی به گرم تر شدن جسم سرد می‌شود ،در اینجا هم این جسم سرد با گرفتن گرما از جسم مجاور گرم‌تر شده است .
تفسیر های علمی مرهون تئوری‌ها و قانون های علمی اند و قانون ها و تئوری های علمی نیز برای آنکه علمی باشند ، باید تجربه پذیر باشند و برای تجربه پذیر بودن هم باید تکرار پذیر باشند و از این روست که میگویم هر قانون علمی قضیه ای کلی است که یک نظم مکرر را در طبیعت توصیف می‌کند.

این سخن نتیجه می دهد که حوادث منحصر به فرد ، مشمول تفسیرهای علمی قرار نمی گیرد ، چرا که حادثه‌ای که تنها یکبار اتفاق افتاده تجربه پذیر نیست و هم بدین سبب برای آن قانون نمی توان ارائه داد .از این رو در علم بدون تفسیر می ماند.
همچنین موجودات و حوادثی که ماهیت آن بی نظیرند بی تفسیرند بالاترین شعر جهان اگر موجود باشد ، از آن جهت که مانند ندارد ، تفسیر علمی هم ندارد.

در بررسی مکاتب روش شناسی قرن بیستم در میابیم که عمده تفکیک و تمایز بین دو مکتب پوزیتیویسم منطقی(حلقه وین) و راسیونالیسم انتقادی به نحوه پاسخگویی به این سوال برمیگردد که:

درحوزه علوم استقرایی و تجربی رابطه نظریه و مشاهده چگونه تبیین و تصویر می شود؟
شواهد تجربی مولد فرضیات و نظریه ها هستند و این رابطه تولیدیست؟ یا شواهد صرفاً منبه و زمینه‌ساز نظریات محسوب می‌شوند و رابطه تنبیهی (نه تولیدی) بین آنها وجود دارد ؟
آیا در آغاز باید به جمع آوری شواهد پرداخت و سپس دست به نظریه پردازی و فرضیه سازی زد یا بلعکس؟
ازلحاظ #توصیفی باید به این نکته پاسخ داد که
آیا اساسا مشاهده محض و عاری از هرگونه نظریه برای ذهن بشر ممکن است؟
اگر از ما خواسته شود که آنچه را مشاهده کنیم ،یادداشت کنیم به احتمال زیاد خواهیم پرسید:مشاهده در چه حوزه‌ای؟ در چه زمینه‌ای مورد نظر است؟ یعنی بر این باوریم که بدون نوع انتخاب و گزینش اساسا مشاهده میسر نیست. به تعبیر هایزنبرگ فیزیکدان و فیلسوف آلمانی:
"هزاران و میلیون‌ها تجربه وجود دارند که هیچگاه مورد توجه و بررسی و مطالعه قرار نگرفته اند."

با مختصری تامل درمیابیم که مشاهدات عمدتاً در پرتو این نظریات انجام می‌شوند و همراه با هر مشاهده ،نوعی تفسیر از مشاهده نیز حضور پیدا می‌کند.

طبیعت و واقعیت خارجی هیچگونه تعهد و التزامی به ما نسپرده است که تمام اسرار دل خویش را برای ما بازگو کند .اگر فردی در جنگل تاریک و ساکت وارد شود تلاش او برای دیدن و کوشش او برای شنیدن ثمری ندارد و تا چراغ روشن کند جایی و چیزی را نمی بیند. فعالیت فرد است که منجر به شناسایی میشود و همچنین اگر ماهیگیر در اقیانوس توری پهن نکند صیدی نخواهد داشت. نظریه‌ها و فرضیه ها همانند چراغ ها و تورها هستند که چشم عالم را برای دیدن حقایق بینا و دست وی را در صید واقعیات و رسوخ و نفوذ در آنها توانا می‌سازند.

اما این مطلب به معنای انکار هر نوع رابطه نیست. قطعا رابطه تنبیهی و زمینه ای بین مشاهده و نظریه وجود دارد. مشاهدات تجربی می‌توانند منبه و زمینه‌ساز ارائه فرضیه ها و ابداع نظریه ها باشند.
این نکته نیز واضح و روشن است که
فردی که دانش کافی از حوزه و زمینه‌ای مفروض ندارد نمی‌تواند فرضیه ای نیز در این حوزه طراحی کند.

#فلسفه_علم
#روش_شناسی
#تاریخ_فلسفه
#منطق_مادی
#منطق_صوری
#ابطال_گرایی
#آزمون_پذیری
#راسیونالیسم
#عصرروشنگری
#استقراگرایی
#فیرابند
#کوون

https://www.tgoop.com/mghlte

بخش قبلی این نوشتار
ساختار علوم استقرایی

BY مجله‌ی اینترنتی عصر روشنگری




Share with your friend now:
tgoop.com/mghlte/1285

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The Channel name and bio must be no more than 255 characters long Choose quality over quantity. Remember that one high-quality post is better than five short publications of questionable value. Content is editable within two days of publishing Read now ‘Ban’ on Telegram
from us


Telegram مجله‌ی اینترنتی عصر روشنگری
FROM American