tgoop.com/mghlte/135
Last Update:
💠انگیزه و انگیخته 💠
خلاصه و اساس #مغالطه انگیزه_وانگیخته این است که کسی برای نقد یک عقیده و رای به جای اینکه به محتوای آن بپردازد ، به خاستگاه آن عقیده و رای و انگیزههایی که پشت آن قرار دارد می پردازد ، به جای اینکه توجه کند آن شخص چه میگوید و ارزش و ادله سخن او چیست ؟ به سراغ این مسئله میرود که تعلقات و انگیزههای گوینده این سخن چیست به کدام طبقه ،حزب و یا گروه است واهداف او و همفکرانش کدام است؟
مثال:
فلسفه ی هگل جز پاره ای مهملات بی معنا چیزی نیست. هگل در طبقه ا ی مرفه زندگی می کرد و دائما در عیش و خوشی و اوهام خودسیر می کرده و هرگز بامتن زندگی و کار دستی وبدنی ارتباط نداشته ، نتیجه این شده که وقتی هم در دفترکارش نشسته تا فلسفه بنویسد این خیالات موهوم و مهمل را سرهم کرده .
این مغالطه از انواع جنجالی و بسیار شایع و متداول مغالطات است.
عده ای به علت استعمال گسترده ی این مغالطه از سوی خود ودیگران و در نتیجه انس با آن چه بسا اصلا آن رامغالطه ندانند و چنین برخوردی را با آرا و عقاید جایز بشمارند . اما چنان که در موارد دیگر تذکر داده شده است باید همواره هرعقیده ای را مستقل از هرعامل بیگانه مورد قضاوت و نقد قرار داد .
به تعبیر دیگر صحت وبطلان هرعقیده را محتوای آن و ادله ای که در تایید آن اقامه میشود تعیین میکند نه شخصیتی که آن عقیده را اظهار کرده است و نه هیچ چیز دیگر
میتوان منشا این مغالطه را این تصور خطا دانست که عده ای گمان میکنند امکان ندارد یک عقیده ی صحیح ومستدل از سوی شخصی ارائه شود که موقعیت مناسب علمی واجتماعی و ... نیست و یا انگیزه های غیر مقبولی دارد.
مثال :
به تازگی کتابی در باره ی عوارض داروهای شیمیایی نوشته شده و استفاده از انواع قرص و کپسول مضرتشخیص داده شده است . البته این کتاب را نباید خیلی مهم تلقی کرد ، زیرا نویسنده ی آن یک عطار است که به طب گیاهی علاقه دارد و تبعا این کتاب رابا اهداف مالی و برای تبلیغ کار خود نوشته است.
اصطلاح در آمیختن انگیزه و انگیخته نیز به همین معناست . یعنی انگیزه ، هدف و عقیده گوینده ی سخن هر چه باشد باید به نقد انگیخته ، یعنی به نقد سخن سخن یا عمل او پرداخت ، مسلما درآمیختن این دو ، خطا و مغالطه است.
مثال:
به هیچ وجه پیشنهاد آنان را نخواهم پذیرفت زیرا می دانم متاثر از جناح
تندرو هستند.
کسانی که گرفتار این مغالطه هستند هنگام برخورد با هر عقیده و جدیدی پیشاپیش موضع خود را مشخص کرده و به علت این که عقیده ای
متعلق به یک دوره خاص تاریخی و یا از آن یک حزب و سازمان خاص است و یا اینکه گوینده آن عقیده فلان انگیزه را دارد و پیرو فلان آیین ، مکتب و فلسفه متاثر است و غیره که همه آنها را میتوان نقد سخنگو به جای سخن نامی با آن را یا عقیده به مخالفت برمی خیزند حتی حاضر به شنیدن و توجه کردن به محتوا و بررسی ادله ی آن نمیشوند.
قرآن کریم در چند جا به استفاده از این مغالطه از سوی مشرکان اشاره کرده است .
از جمله در سوره مومنون میخوانیم که خداوند می فرماید :
ما موسی و برادرش هارون را به سوی فرعون و اطرافیان او فرستادیم تا آنها را به آیات و نشانه ها و معجزات همراه با استدلال و برهان هدایت کنند اما آنها استکبار ورزیدند .
سوره مومنون آیه ۴۷
پس گفتند آیا ما به دو نفر مثل خودمان خودمان ایمان بیاوریم و در حالی که قنم آنها -یعنی قوم بنی اسرائیل- بردگان ما هستند .
انسان پیرو عقل که در راه شناخت صحیح از آفات گوناگون اجتناب می کند هرگز با آراء و عقاید دیگران برخورد نمیکند .که مثلا بگوید چون فلان کس دارای انگیزه ناپسندیست، بنابر این سخن او بود و باطل است.
آنچه قرآن اسلام به ما می آموزد این است که در راه شناخت صحیح .این سخن را شعار خود قرار دهیم که
سخن درست از هرکس
و سخن نادرست از هیچکس
حضرت علی علیه السلام
انظرو الی ماقال ، و لا تنظرو الی من قال
بنگرید چه گفته ننگرید که ، گفته
https://www.tgoop.com/mghlte/134
BY مجلهی اینترنتی عصر روشنگری
Share with your friend now:
tgoop.com/mghlte/135