Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/mghlte/-4227?single" target="_blank" rel="noopener">https://t.me/mghlte/4227-4227-): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
مجله‌ی اینترنتی عصر روشنگری@mghlte P.3108
MGHLTE Telegram 3108
💠 اعتیاد قدرت 💠

معرفی کتاب «جباریت» نوشته
«مانس اشپربر» روانشناس شهیر آلمانی


محسن رنانی

این کتاب تحلیل روان‌شناختی تحولاتی است که ماندن طولانی در قدرت، در شخصیت و ساختار روانی صاحبان قدرت پدید می‌آورد و حتی آنان را به برخی بیماری‌های نهفته روانی گرفتار می‌کند. به‌گونه‌ای که از نقطه ای به بعد دیگر نه خودشان می‌توانند تغییری در خود ایجاد کنند و نه دیگران جرأت می‌کنند بیماری را به آنان گوشزد کنند ...

⛔️ از سوی دیگر لذت ناشی از قدرت ، موجب افزایش ترشح هورمون‌ّهای دوپامین و سروتونین در مغز می‌شود که به تدریج تمایل به تکرار این لذت موجب تلاش فرد برای دستیابی به قدرت بیشتر می‌شود.

از سوی دیگر نیز افزایش مداوم ترشح این هورمون‌ها منجر به اعتیاد مغز به آنها می‌شود و آنگاه همین اعتیاد فرد را وا می‌دارد که با شدت بیشتری بکوشد تا روزبه‌روز قدرت خود را بسط دهد تا لذت حاصل از قدرتش کاهش نیابد.
(دقیقاً مانند وقتی معتادان مجبورند دوز مصرفی خود را بالا ببرند تا میزان رضایتشان کاهش نیابد).
و چنین می‌شود که کم‌کم یک انسان سالم معمولی وقتی در بلندمدت در قدرت می‌ماند به یک دیکتاتور بیمار بدل می‌شود که هست و نیست کشور را میفروشد و از بین میبرد تا هزینه‌ی در قدرت ماندن‌ش را جور کند.

فرقی نمی‌کند، این روحیه دیکتاتوری می‌تواند در خانه باشد، در اداره باشد، در وزارتخانه باشد یا حتی در نانوایی باشد. هر موضعی که به ما احساس قدرت بدهد، می‌تواند ما را معتاد کند و به همین علت در برابر تغییر آن وضعیت مقاومت می‌کنیم.

همین اشپربر به خوبی توضیح می‌دهد که چرا امکان ندارد در جامعه ای که مردمان عادی‌اش در خانه و کارخانه، دیکتاتور نیستند، حاکمان دیکتاتور به وجود آید ...

تقریباً بیست سال گذشته بیشتر نوشته ها و سخنرانی ها و تلاش‌های اجتماعی و علمی من معطوف به تغییر ذهنیت سیاستمداران یا کنشگران سیاسی و مدنی بوده است اما امروز احساس می‌کنم، این همه تلاش، اثری که انتظار داشتم را نداشته است.

من اکنون پس از بیست سال تلاش در حوزه اقتصاد سیاسی تقریباً از این که «از بالا» بشود کاری برای این کشور کرد ناامید شده ام. در واقع مشکلاتی که اشاره کردم نمی‌گذارد گوش شنوایی در آن بالاها پیدا شود. در آن بالاها، این « #سروتونین » و « #دوپامین » هستند که مقامات را هدایت می‌کنند نه نخبگان دلسوز و مشاوران عاقل و متخصصان توسعه خواه.

... چپ یا راست، فرقی نمی‌کند، تقریباً ۹۰ درصد مقامات اصلی در کشور ما تکراری اند یعنی پست‌ها و موقعیت‌ها بین تعداد مشخصی آدم می‌چرخد.

مدیرانی که هر چهار سال را یک جا سر می‌کنند و سپس به جای دیگری منتقل می‌شوند. نه حکومت می‌تواند اینان را تغییر دهد و نه خودشان اجازه می‌دهند چنین شود.

چندی پیش دوستی که به معاونت وزیری رسیده بود می‌گفت کسی که قبلا جایی مدیرکل بوده آمده بود و تقریبا التماس می‌کرد که مرا جایی به مدیریت بگمار. حقوقش مهم نیست، محلش مهم نیست، نوع کارش مهم نیست، فقط مدیریت باشد. این همان اعتیادی است که نمی‌گذارد چیزی تغییر کند. چقدر این جمله منتسب به مارک تواین، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی، دقیق است که گفته است:

💢 سیاستمداران و پوشک بچه ها باید زود به زود عوض شوند؛ هر دو به یک دلیل!💢

با این تأملات و ملاحظات بود که مدتی است تصمیم گرفته‌ام به تدریج جهت گیری مطالعات و تلاش‌های مدنی خود را از «اقتصاد سیاسی» به سوی حوزه «کودک و توسعه» معطوف کنم. مطالعات زیادی در اقتصاد نهادی و اقتصاد رفتاری نشان می‌دهد که ناتوانی بزرگسالان و سیاستمداران در همکاری برای توسعه کشورشان، به عدم شکل گیری ویژگی‌ها و توانمندی‌هایی در کودکی آنان باز می‌گردد.

#لیبرالیسم
#تفکیک_قوا
#فلسفه_سیاسی
#قرارداد۲۵ساله
#روانشناسی_قدرت
#روانشناسی

امروزم گژش
https://www.tgoop.com/mghlte/4227

خودشیفتگی دیکتاتورها:
https://www.tgoop.com/mghlte/2842

قدرتمندان احمق هم می‌شوند:
https://www.tgoop.com/mghlte/2701



tgoop.com/mghlte/3108
Create:
Last Update:

💠 اعتیاد قدرت 💠

معرفی کتاب «جباریت» نوشته
«مانس اشپربر» روانشناس شهیر آلمانی


محسن رنانی

این کتاب تحلیل روان‌شناختی تحولاتی است که ماندن طولانی در قدرت، در شخصیت و ساختار روانی صاحبان قدرت پدید می‌آورد و حتی آنان را به برخی بیماری‌های نهفته روانی گرفتار می‌کند. به‌گونه‌ای که از نقطه ای به بعد دیگر نه خودشان می‌توانند تغییری در خود ایجاد کنند و نه دیگران جرأت می‌کنند بیماری را به آنان گوشزد کنند ...

⛔️ از سوی دیگر لذت ناشی از قدرت ، موجب افزایش ترشح هورمون‌ّهای دوپامین و سروتونین در مغز می‌شود که به تدریج تمایل به تکرار این لذت موجب تلاش فرد برای دستیابی به قدرت بیشتر می‌شود.

از سوی دیگر نیز افزایش مداوم ترشح این هورمون‌ها منجر به اعتیاد مغز به آنها می‌شود و آنگاه همین اعتیاد فرد را وا می‌دارد که با شدت بیشتری بکوشد تا روزبه‌روز قدرت خود را بسط دهد تا لذت حاصل از قدرتش کاهش نیابد.
(دقیقاً مانند وقتی معتادان مجبورند دوز مصرفی خود را بالا ببرند تا میزان رضایتشان کاهش نیابد).
و چنین می‌شود که کم‌کم یک انسان سالم معمولی وقتی در بلندمدت در قدرت می‌ماند به یک دیکتاتور بیمار بدل می‌شود که هست و نیست کشور را میفروشد و از بین میبرد تا هزینه‌ی در قدرت ماندن‌ش را جور کند.

فرقی نمی‌کند، این روحیه دیکتاتوری می‌تواند در خانه باشد، در اداره باشد، در وزارتخانه باشد یا حتی در نانوایی باشد. هر موضعی که به ما احساس قدرت بدهد، می‌تواند ما را معتاد کند و به همین علت در برابر تغییر آن وضعیت مقاومت می‌کنیم.

همین اشپربر به خوبی توضیح می‌دهد که چرا امکان ندارد در جامعه ای که مردمان عادی‌اش در خانه و کارخانه، دیکتاتور نیستند، حاکمان دیکتاتور به وجود آید ...

تقریباً بیست سال گذشته بیشتر نوشته ها و سخنرانی ها و تلاش‌های اجتماعی و علمی من معطوف به تغییر ذهنیت سیاستمداران یا کنشگران سیاسی و مدنی بوده است اما امروز احساس می‌کنم، این همه تلاش، اثری که انتظار داشتم را نداشته است.

من اکنون پس از بیست سال تلاش در حوزه اقتصاد سیاسی تقریباً از این که «از بالا» بشود کاری برای این کشور کرد ناامید شده ام. در واقع مشکلاتی که اشاره کردم نمی‌گذارد گوش شنوایی در آن بالاها پیدا شود. در آن بالاها، این « #سروتونین » و « #دوپامین » هستند که مقامات را هدایت می‌کنند نه نخبگان دلسوز و مشاوران عاقل و متخصصان توسعه خواه.

... چپ یا راست، فرقی نمی‌کند، تقریباً ۹۰ درصد مقامات اصلی در کشور ما تکراری اند یعنی پست‌ها و موقعیت‌ها بین تعداد مشخصی آدم می‌چرخد.

مدیرانی که هر چهار سال را یک جا سر می‌کنند و سپس به جای دیگری منتقل می‌شوند. نه حکومت می‌تواند اینان را تغییر دهد و نه خودشان اجازه می‌دهند چنین شود.

چندی پیش دوستی که به معاونت وزیری رسیده بود می‌گفت کسی که قبلا جایی مدیرکل بوده آمده بود و تقریبا التماس می‌کرد که مرا جایی به مدیریت بگمار. حقوقش مهم نیست، محلش مهم نیست، نوع کارش مهم نیست، فقط مدیریت باشد. این همان اعتیادی است که نمی‌گذارد چیزی تغییر کند. چقدر این جمله منتسب به مارک تواین، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی، دقیق است که گفته است:

💢 سیاستمداران و پوشک بچه ها باید زود به زود عوض شوند؛ هر دو به یک دلیل!💢

با این تأملات و ملاحظات بود که مدتی است تصمیم گرفته‌ام به تدریج جهت گیری مطالعات و تلاش‌های مدنی خود را از «اقتصاد سیاسی» به سوی حوزه «کودک و توسعه» معطوف کنم. مطالعات زیادی در اقتصاد نهادی و اقتصاد رفتاری نشان می‌دهد که ناتوانی بزرگسالان و سیاستمداران در همکاری برای توسعه کشورشان، به عدم شکل گیری ویژگی‌ها و توانمندی‌هایی در کودکی آنان باز می‌گردد.

#لیبرالیسم
#تفکیک_قوا
#فلسفه_سیاسی
#قرارداد۲۵ساله
#روانشناسی_قدرت
#روانشناسی

امروزم گژش
https://www.tgoop.com/mghlte/4227

خودشیفتگی دیکتاتورها:
https://www.tgoop.com/mghlte/2842

قدرتمندان احمق هم می‌شوند:
https://www.tgoop.com/mghlte/2701

BY مجله‌ی اینترنتی عصر روشنگری




Share with your friend now:
tgoop.com/mghlte/3108

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

For crypto enthusiasts, there was the “gm” app, a self-described “meme app” which only allowed users to greet each other with “gm,” or “good morning,” a common acronym thrown around on Crypto Twitter and Discord. But the gm app was shut down back in September after a hacker reportedly gained access to user data. Select: Settings – Manage Channel – Administrators – Add administrator. From your list of subscribers, select the correct user. A new window will appear on the screen. Check the rights you’re willing to give to your administrator. With the “Bear Market Screaming Therapy Group,” we’ve now transcended language. As five out of seven counts were serious, Hui sentenced Ng to six years and six months in jail. But a Telegram statement also said: "Any requests related to political censorship or limiting human rights such as the rights to free speech or assembly are not and will not be considered."
from us


Telegram مجله‌ی اینترنتی عصر روشنگری
FROM American