tgoop.com/mghlte/465
Last Update:
مغالطه شماره ۸
💠تعریف دوری💠
خدا چیست؟
- موجودی که ذاتش در حد درک عقلی انسان نیست ، باید با شهود و معرفت او را درک کرد .
+شهود و معرفت چیست؟
-راه شناخت و درک خدا
.
.
وقتی در صدد تعریف چیزی هستیم، هدف ما این است که با بیان واژه هایی آنچه مورد تعریف ما واقع می شود را واضح کنیم. تعریف دوری در جایی است که برای معنا کردن یک واژه از واژه دیگری استفاده شود، در حالی که در معنای واژه دوم نیازمند دانستن معنا و مفهوم واژه اول هستیم؛ در این صورت لازم می آید که شیء قبل از آنکه شناخته شود، شناخته شده باشد که به این تعریف، تعریف دوری می گویند و باطل است.
.
🔰انواع تعریف دوری
1⃣دور مصرّح: تعریف دوری ممکن است با یک واسطه محقق شود (یعنی آنچه قرار است تعریف شود، تعریف اش با یک واسطه بر خودش متوقف می شود) برای مثال اگر کسی در تعریف خورشید بگوید: «خورشید ستاره ای است که در روز طلوع می کند، اگر بپرسیم «روز» یعنی چه؟ او بگوید: روز، یعنی مدت زمان میان طلوع و غروب خورشید» چنین تعریفی دوری خواهد بود زیرا شناسایی خورشید متوقف بر شناسایی روز است و شناسایی روز (در این جمله) متوقف بر شناسایی خورشید است؛ نهایتا معلوم شدن معنی خورشید در گرو معلوم شدن معنی خورشید است! که محال است.
2⃣دور مضمر (پنهان): تعریف دوری ممکن است با چند واسطه محقق شود (یعنی آنچه قرار است تعریف شود، تعریف اش با چند واسطه بر خودش متوقف می شود) مانند: تعریف چریدن در این فرض؛ «چریدن» یعنی غذا خوردن حیوان از مرتع، «مرتع»، بخشی از دشت و صحراست که در آن علف فراوانی می روید «علف»، یعنی گیاه در حال رشد که حیوان از آن می چرد.
در این مثال، تعریف چریدن با دو واسطه متوقف بر شناسایی معنای چریدن شد
https://www.tgoop.com/mghlte
🔰جنبه مغالطه آمیز بودن تعریف دوری
ممکن است کسی گمان کند که تعریف دوری، امری عادی و حتی اجتناب ناپذیر است که اساسا مشکلی را هم به وجود نمی آورد و مثلا تعاریفی، مانند تعاریف زیر ، طبیعی و بدون اشکال است:
سیاه، یعنی مشکی، مشکی، یعنی سیاه
مملکت، یعنی کشور، کشور، یعنی مملکت
اما این گمان خطاست و اشکال این تعاریف وقتی آشکار می شود که شخص معنای هیچ یک از دو واژه مترادف در تعریف را نداند. در این صورت، تعریف بی فایده و اشکال دوری بودن آشکار خواهد شد، مانند این تعاریف که با فرض عدم آشنایی با الفاظ به کار برده شده:
ضخیم، یعنی هژیر، هژبر، یعنی ضخیم
جوهر، یعنی آنچه عرض نیست، عرض، یعنی آن چه جوهر نیست.
جنبه مغالطه آمیز تعریف داوری این است که مخاطب در جنبه مغالطه آمیز تعریف دوری این است که مخاطب در فهم یک عامل مبهم به یک امر مبهم دیگری احاله داده میشوند در حالی که برای فهم دوم نیازمند شناخت همراه اول نیازمند شناخت اول است.
این نکته در این ابیات مولوی به خوبی ترسیم شده است :
محتسب در نیم شب جایی رسید
در بن دیوار مستی خفته دید
گفت هی مستی چه خوردستی بگو؟
گفت ازین خوردم که هست اندر سبو
گفت آخر در سبو واگو که چیست؟
گفت از آنک خوردهام گفت این خفیست
گفت آنچ خوردهای آن چیست آن
گفت آنک در سبو مخفیست آن
دور میشد این سؤال و این جواب
ماند چون خر محتسب اندر خلاب
مثنوی معنوی دفتر دوم ادبیات ۲۳۹۶ تا ۲۴۰۰
توضیح شنیداری این مغالطه
BY مجلهی اینترنتی عصر روشنگری
Share with your friend now:
tgoop.com/mghlte/465