tgoop.com/mghlte/525
Last Update:
مغالطه شماره ۲۵
💠 توسل به جهل💠
سقراط در زمان خویش به عنوان عاقل ترین و دانشمند ترین شخص شناخته شده بود ، اما همواره میگفت من دانش زیادی ندارم و تنها دانش من این است که میدانم جاهل و نادانم.
آگاهی و اعتراف به جهل خود ، حکایت از تواضع و فروتنی سقراط داشت.
اما این مسئله در فرآیند استدلال پایه و اساسی برای یک دلیل ضعیف و در واقع منشاء یک مغالطه میشود.
مغالطه #توسل_به_جهل وقتی است که ما بخواهیم از اطلاعات غیر کافی و از جهل خود نسبت به مسئله ای استفاده کنیم و از این طریق ثابت کنیم که ضد آن سخن صحیح است.
مثال :
علم هنوز نتوانسته ثابت کند که اولین سلول زنده چطور بوجود آمده.
همچنین زنجیره ی گونه های واسط بین انسان و شامپانزه در تئوری فرگشت ، حلقه های مفقودی دارد.
بنابراین بوجود آمدن اولین سلول و به تبع پیدایش حیات
همچنین بوجود آمدن انسان طی یک فرآیند علمی مانند فرگشت، شکل نگرفته.
مغالطه از راه جهل ، دو جنبه دارد:
جنبه سلبی و جنبههای ایجابی
جنبه ی سلبی آن چنین است که گویا آنچه اثبات نشده و یا ما دلیل کافی بر اثبات آن نداریم مردود است و نمیتواند وجود داشته باشد.(باید گفت نه الزامن)
اما جنبه ایجابی توسل به جهل نیز مغالطه است زیرا چنین فرض شده که گویا آنچه نقض نشده و یا ما دلیلی بر رد آن نداریم صحیح و مقبول است.
مثال :
ما به طور جدی به مسئله بخت و شانس معتقدیم زیرا علیرغم همه مخالفتها تاکنون هیچ دلیلی بر رد این مسئله به ما ارائه نشده است.
قوری راسل مثالی از حالت ایجابی مغالطه توسل به جهل است.
علت مغالطه توسل به جهل این است که نمی توان بدون دلیل به صدق و کذب هیچ قضیه ای حکم کرد ، بلکه صدق و کذب گزاره نیاز به دلیل دارد ، یعنی
اگر میخواهیم ثابت کنیم که گذاره ای صادق است باید برای ادعای خود دلیل بیاوریم .
چنانکه برای ثابت کردن کذب گذاره نیز باید دلیل بیاوریم.
لذا در هیچ حالتی نمیتوان به دلیل جهل به دلایل یک طرف ، صدق طرف دیگر را نتیجه گرفت ، یعنی نمیتوان گفت گزاره P صادق است ، چون هیچ دلیلی بر کذب آن به دست نیاورده ایم و یا گزاره Q کاذب است چون هیچ دلیلی بر صدق آن بیان نشده است.
فهمیدن این مطلب و در صورت نیاز توضیح دادن آن به دیگران ، بهترین راه برای جلوگیری از مغالطه توسل به جهل است.
یکی از زمینههای مهم ارتکاب این مغالطه در جایی است که بخواهیم درباره وجود یا عدم وجود یک چیز اظهار نظر کنیم .
اثبات اینکه چیزی وجود دارد کار مشکلی است.
به ویژه در مورد اموری که به صید حواس ما در نمی آیند یعنی امور نامحسوس و انتزاعی.
از آن مشکل تر این است که ثابت کنیم چیزی وجود ندارد ، زیرا باید به طور همزمان کل جهان را مورد جستجو قرار داد تا مطمئن شد که آن چیز در هیچ کجا وجود ندارد ، از این رو نباید تعجب کرد که بیشتر استدلال ها در مورد وجود و عدم برخی امور از راه توسل به جهل صورت میگیرد.
مثال:
یک پزشک جراح گفته بود تا وقتی که من خداوند را در زیر چاقوی جراحی خود حس نکنم به او ایمان نخواهم آورد.
البته باید این نکته را به خاطر داشت که در برخی موارد میتوان از جهل و عدم آگاهی در قضاوت خود استفاده کرد و آن در حالی است که اگر چیزی حقیقت داشت انتظار میرفت که اطلاعاتی از آن به ما میرسید.
مثلاً : اگر کسی ادعا کند که بشقاب پرنده ای بر پشت بام خانه آنها نشسته و بعد از یک ساعت به توقف دوباره به پرواز در آمده و دور شده
و ما آن ادعا را نپذیریم مرتکب مغالطه توسل به جمع نشدهایم.
زیرا در صورت صحت آن خبر انتظار میرفت شاهدان عینی و رسانههای عمومی در این زمینه خبر و اطلاعات زیادی منتشر کنند.
توضیح شنیداری این مغالطه
مطلب مربوط
تیغ اوکام
BY مجلهی اینترنتی عصر روشنگری
Share with your friend now:
tgoop.com/mghlte/525