tgoop.com/mghlte/649
Last Update:
مغالطه شماره ۶۴
💠 تخصیص💠
مغالطه #تخصیص این است که شخصی بخواهد یک قاعده یا قانون کلی را با توجه به یک حالت خاص و استثنایی رد و نقض کند.
https://www.tgoop.com/mghlte
مثال:
این طور نیست که هر کار انسان نتیجه خاصی برای او در پی داشته باشد.
زیرا ممکن است قبل از تحقق نتایج عمل ، یک سنگ آسمانی فرود آید و به آن شخص اصابت کند.
در این مغالطه استثنای انجام شده صحیح است ، یعنی واقعاً آن قاعده و حکم کلی در آن مورد صادق و جاری است.
اما جنبه مغالطی این است که برای نقض آن حکم کلی نمیتوان با آن حالت خاص و اتفاقی استناد کرد.
زیرا در غیر این صورت هیچ قاعده و قانون کلی قابل بیان نخواهد بود چون به هرحال میتوان برای هر حکم کلی به برخی موقعیت های خاص و حالات اتفاقی و استثنایی اشاره کرد که در آن حالت و موقعیت ، آن حکم کلی صادق نباشد .
مثلا اگر از ما بپرسند آیا راستگویی و صداقت صفت خوب و پسندیده ای است؟
باید بگوییم البته که راستگویی صفت خوبی است.
اما شخص مغالطه کننده برای توجیه دروغگویی خواهد گفت :
چنین نیست که راستگویی همیشه صفت خوبی باشد ، زیرا ممکن است در شرایطی قرار بگیریم که شخص ظالمی دنبال مظلومی باشد و جای او را از ما بپرسد ، در این شرایط راستگویی صفت خوبی نیست ، زیرا می تواند جان آن مظلوم را به خطر بیاندازد.
در بیان احکام و قوانین کلی باید در نظر داشت که بسیاری از آنها را باید فی الجمله به عنوان یک قانون کلی پذیرفت.
یعنی نباید با آنها چنان برخورد کنیم که گویا آن قانون ، در جهانی اتفاق میافتد که در آن هیچ استثنایی وجود ندارد .
این مسئله و مشکل در بخشهای مختلف علوم دقیقی مانند فلسفه پیش میآید که وقتی یک دانشمند بخواهد تعریفی از برخی مفاهیم مانند عدالت ،حقیقت ، دلالت ، زندگی و غیره بدهد ، معمولاً با چنین اشکالاتی مواجه میشود که برای تعریف یا قانون کلی او موارد نقض و حالت استثنایی را پیش می کشند .
البته همانطور که ذکر شد این استثناها و موارد خاص در واقع صحیح است و نشان میدهد حکم کلی در آن مورد صادق نیست . اما نباید آن را به عنوان نقض تام و تمام آنچه کلی دانست.
به تعبیر دیگر با فرض قبول آن استثناها باید کماکان آن حکم کلی را فی الجمله پذیرفت.
مثال معروف این نوع مغالطه که در بیشتر کتابهای مغالطات ذکر شده سخنان افلاطون در کتاب جمهوری است که به نقل از سقراط درباره اینکه
لازم نیست همیشه امانت دیگران را باز پس داد ، می گوید :
فرض کن شخصی در حال سلامت نفس شمشیری نزد به من امانت سپرده تا هر وقت آن را مطالبه کرد س. به او پس بدهم بعد در حالت جنون و دیوانگی چنین شخصی مراجعه کند و شمشیر خود را مطالبه نماید تا کسی را به قتل برساند . آیا من باید شمشیر را به او باز گردانند؟ خیر
این مغالطه گاه مورد استفاده افراد هرج و مرج طلب واقع می شود و به این وسیله سعی میکنند هر قانون کلی را نقض کنند .
وقتی چنین افرادی به جرم نقض قانون بازداشت می شود ، عجیب ترین حالات استثنائی نقض آن قانون را مطرح میکنند و میگویند قانون در این حالات انجام نمیشود.
چرا در حالت ما اجرا شود ؟
مثلاً کسی که اداره مالیات را آتش زده برای توجیه کار خود می گوید:
فرض کنید یک پیرزن فقیر و طفل یتیم به جرم ندادن مالیات بازداشت شده باشند و تنها راه آزاد کردن آنها این باشد که اداره مالیات را آتش بزنیم . همه قبول داریم که این کار خوبی است. بنابراین کاری هم که من انجام دادهام به خودی خود کار بدی به حساب نمی آید.
لذا نباید مرا مجرم بدانید.
#تخصیص
توضیح شنیداری
مطالب مربوط:
مغالطات مقام نقد
BY مجلهی اینترنتی عصر روشنگری
Share with your friend now:
tgoop.com/mghlte/649