tgoop.com/mghlte/963
Last Update:
سوگیری شماره (۱۳)
💠پیوند انگاری💠
پیوندانگاری (Illusory correlation) پدیدهای است که ذهن خیال میکند پدیده الف به پدیده ب ربط دارد در حالی که در واقعیت بین آن دو پدیده ارتباطی معنادار وجود ندارد.
#پیوندانگاری زمانی رخ میدهد که فرد به اشتباه بیش از اندازه به یک نتیجه تکیه میکند و از نتایج دیگر چشمپوشی میکند.
بگذارید سناریوی فرضی زیر را مرور کنیم:
جاناتان برای گذران تعطیلات برای نخستین بار در عمرش به تهران سفر میکند.
اولین روزی که میخواهد سوار مترو شود یک نفر خیلی بیادبانه هلش میدهد و جلوتر سوار میشود.
او بعد تصمیم میگیرد برود یک رستوران خوب. آنجا نیز پیشخدمت رستوران خیلی عصبانی با وی برخورد میکند.
از رستوران که بیرون میآید از یک رهگذر درباره نشانی مقصد بعدیاش میپرسد و طرف خیلی بیحوصله جوابش را میدهد. وقتی بعدا دوستان جاناتان از وی درباره سفرش میپرسند، وی با یادآوری خاطرات ناخوشایند سفر نتیجه میگیرد "تهرانیها خیلی بیادبند" یا "ساکنان شهرهای بزرگ بینزاکتند." مشکل اینجاست که جاناتان تمام لحظات دیگر سفر را نادیده میگیرد.
زمانهایی که سوار مترو شده و هیچ مشکلی پیش نیامده، رستورانهای دیگری که رفته و همه چیز خوب بوده، تاکسیهایی که سوار شده و با رانندگان خوشمشربشان همکلام شده
هیچ کدام در خاطرش نمیماند.
در نتیجه به راحتی اسیر #پیوندانگاری میشود در حالیکه ارتباط معناداری بین زندگی در هر شهر یا کشور و رفتار تمام مردمان آنجا وجود ندارد.
پیوندانگاری را نخستین بار لورن چَپمَن، محقق دانشگاه ایلینوی جنوبی در شهر کاربوندیل، در سال ۱۹۶۷ به کار برد.
پدیدههایی همچون #خرافات، اعتقاد به #سحر و #جادو و #تعصبات_قومی قبیلهای همه تا حدی تحت تاثیر پیوندانگاری هستند.
در اینگونه موارد ذهن دو گروه مستقل پیشامد را به اشتباه به هم پیوند میزند.
بررسیهای متعددی در علوم شناختی ثابت کردهاند که ذهن بین دو گروه از خاطرات تبعیض قائل میشود:
⭕️خاطراتی را که به آسانی به یاد میآورد ، بیش از اندازه مهم تلقی میکند و
⭕️خاطراتی را که به سختی به یاد میآورد، کمتر از حد معمول.
به عبارت دیگر هرگاه چیزهایی را راحتتر به یاد میآوریم، احتمال بیشتری وجود دارد ربطی بین آنها برقرار کنیم در حالی که ممکن است هیچ ارتباطی واقعاً با هم نداشته باشند.
مثال : مهسا کلاس پنجم است. وی بر این باور است که همه معلمها انسانهای خوبی هستند در نتیجه به هر معلمی اعتماد میکند.
مثال دو: شهروز مربی فوتبال است. او اعتقاد دارد هرگاه لباس خاصی را میپوشد تیمش برنده میشود در نتیجه سعی میکند در بیشتر مسابقات همان جامه را بر تن کند.
مثال سه:
زهرا دانشآموز دبیرستان است.
او امتحان مهمی را که چهارشنبه پیش داده خراب میکند و به این باور میرسد که چهارشنبهها برایش بدشانسی میآورند.
مثال چهار:
ساناز به وقت گذرانی در کافیشاپهای مختلف علاقه زیادی دارد. در یکی از کافیشاپها، فنجان قهوه روی لباسش چپه میشود. او دیگر به این کافیشاپ نمیرود چون گمان میکند که ممکن است این اتفاق دوباره رخ دهد.
#سوگیری_شناختی
#تعاقب
#تقارن
#شش_لول_بندتگزاس
#تعمیم_شتابزده
https://www.tgoop.com/mghlte
بخوانید:
تعمیم شتابزده
تعاقب
تقارن
بهترین شش لول بند تگزاس
BY مجلهی اینترنتی عصر روشنگری
Share with your friend now:
tgoop.com/mghlte/963