tgoop.com/minecraft29/5336
Last Update:
✔️ داستان سفر به زمان
💠 قسمت 1
🔮 فصل اول
✍ نویسنده: کاویز
■□■□■□■□■□
کارلوس: بریم کوه؟
مارتیک: آره؛ فکر خوبیه
کارلوس: پس برو لباس هاتو آماده کن
مارتیک: باشه
کارلوس: حاضر شدی؟
مارتیک: آره من حاضرم
کارلوس: پس بیا بریم
مارتیک: اومدم
(آنها هم اکنون در کوه هستند)
کارلوس: اونجا رو ببین
مارتیک: کجا؟؟؟؟؟
کارلوس: نگاه کن؛ اون کوه غار داره بیا بریم توش
مارتیک: بریم
(آنها به غار رفتند)
کارلوس: اونجا رو نگاه کن؛ یه شمشیر و تیرکمان اونجاست
مارتیک: آره؛ دو تا سنگ قبر هم کنارشون هستش
کارلوس: آره؛ رو سنگ قبر ها اسم های الکس و استیو نوشته شده
مارتیک: واقعا!!!! ، ما قبر الکس و استیو رو کشف کردیم
کارلوس: آره؛ بیا بریم نزدیکتر
مارتیک: اونجا رو ببین دیوار غار ریخت و دریچه بسته شد!!!!!!! ، دیگه هیچ راهی برای خروج از غار نداریم
کارلوس: وااااااای بدبخت شدیم
مارتیک: اون شمشیر نورانیه
کارلوس: آره؛ آلان میرم میگیرم دستم
مارتیک: بزار منم بیام دو تایی بهش دست بزنیم
کارلوس: باشه
(آنها اون شمشیر را برداشتند)
مارتیک: سرم داره گیج میره
کارلوس: سر منم داره گیج میره ، دارم بی هوش میشم
مارتیک: منم مثل تو ام
(آنها بی هوش شدند و سپس چشم های خود را باز کردند و بیدار شدند)
کارلوس: اینجا دیگه کجاست
مارتیک: منم نمیدونم!!!
کارلوس خونه ها چرا انقدر قدیمیه
مارتیک: بیا بریم از یکی از این افراد بپرسین
کارلوس: باشه
(آنها سراغ یکی رفتند و اسم آن رابرت بود)
کارلوس: اینجا دیگه کجاست؟
رابرت: اینکه سوال نداره ، مسخره کردی
کارلوس: نه من مسخره نکردم ؛ وقتی چشم هامو باز کردم دیدم اینجا هستم
رابرت: اینجا مثل همه جای دیگه یک شهره
کارلوس: آخه اینجا خیلی قدیمیه
رابرت: حرف هات خنده داره
(رابرت کارلوس را مسخره کرد و رفت)
کارلوس: فکر کنم اومدیم به زمان قدیم!
مارتیک:آره ، اومدیم به زمان قدیم
#Story
➖➖➖➖➖➖➖➖
@MineCraft29
@StudioMineCraft
@Radio_Trax
BY ماینکرافت ۲۹ | MineCraft 29
Share with your friend now:
tgoop.com/minecraft29/5336