tgoop.com/mirasmaktoob/10579
Last Update:
در شب برگزاری یکصدمین سالروز ولادت مرحوم استاد ایرج افشار، در پانزدهم مهر ماه ۱۴۰۴ در یزد، توفیق آشنایی با خانم دکتر ثریّا انداز، اهل تبریز و همسر ارجمند ایشان جناب آقای رسول زمانی نایینی را یافتیم. زوج فرهیختهٔ بزرگواری که خانهٔ ایشان منزلگاه مرحوم استاد افشار در مواقع سفر آن مرحوم به نایین بوده است. خانم دکتر محبّت فراوان مبذول داشتند و نسخهای از دیوان ملّا طاهر نایینی ادیب و شاعر قرون دهم و یازدهم هجری که تصحیح آن موضوع رسالهٔ دکتری ایشان بوده است به اینجانب هدیه فرمودند.
حال، مطلع دوم قصیدهای از دیوان مزبور در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهماالسّلام که متضمّن اشارهٔ شاعر در ترک یزد و اهالی آن به قصد زیارت مشهد مقدّس رضوی علیه آلاف التّحیة و الثّناء (ص۵۹-۶۱) میباشد، به عرض میرساند:
علی عالی اعلا که حکمتش دادش/
قرار بر زبر شاخ گلستان آتش/
زمانه تا که به عهد تو خواندش عابد/
به کتف افکند از شعله، طیلسان آتش/
بجز ثنای تو حرفی اگر نگارم من/
ز تاب غصّه شود خامه در بنان آتش/
ز ابر لطفش بر باد رفت قیمت آب/
ز برق قهرش گردید رایگان، آتش/
مرا تصوّر خلقش چو در ضمیر گذشت/
نشاطبخش دلم شد چو زعفران، آتش/
به پیش کلّ وجودش مگر که جزو شده است/
که سرخ روی جهان است و زرفشان، آتش/
ز ذوالفقارش اگر شعلهای به بحر رسد/
دگر فروزد گردون به قهر آن آتش/
ز یاد جلوهٔ قهر تو در ممالک کفر/
به جوف سنگ کند خویش نهان، آتش/
چنان به عهدش اضداد، مهربان همند/
که دست کرد در آغوش پرنیان، آتش/
به یمن مدح تو گفتم قصیدهای که سزد/
اگر زنند به دیوان دیگران، آتش/
ازین قصیده که آتشفشان، چو طبع من است/
حسد فکند به جان سخن در آن آتش/
ولی ز جایزه خواهم کز ابر رحمت خویش/
فرونشانی ازین جان ناتوان، آتش/
به مشهدم برسانی که شوق مرقد شاه/
فکنده در دل بیطاقتم چنان آتش/
که همچو شعله سراسیمهام ز بیتابی/
که همچو عشق فکندم به خان و مان آتش/
ز یزد میروم امّا به حسرت بسیار/
چرا که زد به دلم مهر یزدیان، آتش/
وداع یزدی و یزد از برای آن کردم/
که شوق شاه خراسان زدم به جان، آتش/
چنان ز شوق خراسان دلم به جوش آمد/
که ریخت طاهری از چشم خونفشان، آتش/
همیشه تا که فروزد چراغ غنچه، بهار/
همیشه تا که به گلشن زند خزان، آتش/
ز باد تا که برافروزد آتش گیتی/
ز شعله تا که نهد تیر در کمان، آتش/
چراغ یکجهتان تو ایمن از آسیب/
دل مخالف رای ترا مکان، آتش/
خمیده باد به پیشت کمان قامت خصم/
چو تیر خشم تو اندازدش به جان، آتش/
گزینش از محمدرضا ابویی مهریزی
@mirasmaktoob
.
BY مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
Share with your friend now:
tgoop.com/mirasmaktoob/10579