tgoop.com/mofidunipsa/3325
Last Update:
مصدق و گاندی!
امروز سالروز کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت ملی دکتر مصدق است. او شخصیتی ملی، مسلمانی میهن دوست، فرهیخته، مشروطه خواه و از رهبران سیاسی بزرگ و کم تکرار در تاریخ معاصر ایران بود. رهبری او در جنبشی ملی کردن نفت سرمشقی برای کشورهای استعمار زده و زمینه ساز شناسایی حق تعیین سرنوشت شد. بی تردید کودتای انگلیسی_آمریکا بر ضد این دولت که رادیکالیسم اسلامی نیز در توفیق آن سهیم بود، ضربه ای بزرگ بر پیکر نحیف ملتی وارد کرد که تازه از یوغ استبداد رهایی یافته و می توانست به آمال مشروطه بیندیشد و در راه ناهموار دموکراسی قدم بردارد.
پرسش مهم این است که بينش و رفتار سياسي مصدق تا چه اندازه در موفقیت این کودتا تاثیر داشت و از تجربه او چه درسی می توان آموخت؟ طیفی گوناگون از پاسخ های مثبت و منفی به این پرسش وجود دارد. برخی از سر عشق به این شخصیت بزرگ کوشیده اند او را تطهیر و گناه را بر گردن دیگران بیندازند و در برابر برخی دیگر او را مقصر اصلی دانسته اند. در این جا مجال پرداختن به این ها نیست، اما با مقایسه او با گاندی شاید بتوان به پاسخ نزدیک شد.
گاندی رهبر استقلال هند پس از تحمل شش سال زندان و با دشواری های فراوان در مبارزه با استعمار بریتانیا توانست خواست رهایی مردم هند را به گوش جهانیان برساند و انگلستان را به پای میز مذاکره بکشاند. این در شرایطی بود که انگلیس درگیر مقدمات ورود به جنگ جهانی دوم و زمینه برای گرفتن امتیاز فراهم بود. گاندی برای مذاکره با چرچیل و دیگر مقامات راهی بریتانیا شد و بعد از دیدار و گفتگو با آنان شناسایی استقلال هند را به پس از جنگ موکول کرد. این تصمیم با انتقاد شدید برخی از چهره های برجسته حزب کنگره ملی از جمله نهرو روبرو شد. آنان معتقد بودند داغی تنور جنگ، بهترین فرصت برای پختن نان شناسایی استقلال هند بوده و گاندی نباید این فرصت را از دست می داد. گاندی این انتقاد را چنین پاسخ داد که برنامه استقلال هند باید به گونه پیش برود که پس از آن همچنان بتوانیم از همکاری بریتانیا بهره مند شویم نه استقلالی که منافع بریتانیا را به طور کامل در خطر بیندازد و او را به دشمن تبدیل کند. گاندی فرصت را از دست رفته نمی دید و پس از جنگ توانست استقلالی را به ارمغان آورد که به توسعه هند بیانجامد.
مرحوم مصدق با وجود درایت و تیز بینی در جریان ملی شدن نفت به این نکته چندان توجه نداشت. او بدون توجه به واقعیت های نظام بین الملل، برنامه خود را به گونه ای تعریف نکرد که منافع قدرت های بزرگ را به خطر نیندازد. آمریکا و انگلیس نیز در راستای حفظ منافع خود همدست شدند و برنامه سقوط و کودتا علیه دولت او را طراحی و اجرا کردند.
درس مهمی که از مقایسه تجربه مصدق و گاندی می توان آموخت، توجه به واقعیت های نظام بین الملل در پیشبرد منافع ملی است. اما از نگاه طرفداران وی و در ایدئولوژی نیروهای انقلابی نقطه ضعف مصدق، نقطه قوت او تلقی شد و به جای عبرت آموزی بر آن تاکید شد. ناکامی سیاست خارجی جمهوری اسلامی را نیز می توان بر پایه بی توجهی به این واقعیت تبیین کرد. اگر با عبرت گرفتن از این تجربه به جای تقابل و ستیز با غرب راه تعامل با آن را در پیش گرفته بودیم، وضعیت کنونی ایران بسیار بهتر بود.
علی میرموسوی ۲۸مرداد ۱۴۰۲
@alimirmoosavi
BY کانال غیر رسمی(دانشآموختگان) علوم سياسى دانشگاه مفيد قم
Share with your friend now:
tgoop.com/mofidunipsa/3325