tgoop.com/mohsenhesammazaheri/4739
Last Update:
🔸دستاورد اسلامِ استیلا: رویارویی دین [حکومتی] و زنان🔸
✍️ محسنحسام مظاهری
۱
قاب اول: فردی که تحصیلات حوزوی دارد، در دانشگاه هم الهیات خوانده، سالها در اصفهان مدیر یک مرکز فرهنگی بوده، استاد الهیات دانشگاه اصفهان است و به تازگی (البته با کسب تنها ۱۰ درصد آرای واجدین شرایط) مجدداً به عنوان نماینده به مجلس راه یافته، در رسانهی عمومی با افتخار و بدون ذرهای تردید و شرم، از طرح قانونیکردن دستدرازی دولت به اموال بخش بزرگی از جامعه به نام دفاع از یک حکم شرعی (حجاب) سخن میگوید. آنهم در برنامهای تلویزیونی که نامش «خیابان آزادی» است، با زیرنویس «کمکهزینهی سفر به کربلا».
قاب دوم: یک طلبه در بیمارستانی در شهر قم، مادری که کودکش را در آغوش گرفته و در شرایط خاص روحی است، به خاطر نداشتن حجاب سر، سوژهی فیلمبرداری میکند و با واکنش خشمگینانهی زن مواجه میشود و... ادامهی ماجرا.
این دو قاب را در پسزمینهی یکی دو سال اخیر و وقایع پس از مرگ مظلومانهی مهسا امینی باید دید که مسئلهی حجاب اجباری به چالشی بحرانی و خونین میان جامعه و حاکمیت و بستری برای تولید و انباشت خشم و نفرت و تقویت قطبیسازی بدل شده است.
۲
دانشگاهی که خروجیاش آقای «دکترِ نماینده مجلس» و استاد الهیات است، و حوزهای که محصولش طلبهی دوربین به دست است، تبار و خاستگاه مشترکی دارند: اسلام سیاسی. اسلام قدرت و استیلا. اسلامی که اخلاق و کرامت انسانی را پیش پای بقای نظام و حفظ قدرت ذبح شرعی میکند، در ریختن خون و آبروی مخالفان و دستدرازی به اموالشان بیپرواست و در حفظ خود و قبیلهی وفاداران خود هیچ مرزی را نمیشناسد. اسلامی که در الاهیاتش، سیاست و قدرت بالاتر از اصول توحید و عدل و نبوت قرار دارد و ولایتاش برتر از امامت است. یک اسلام حداکثری و مبسوط الید که خود را مجاز به کنترل اجتماع و افراد تا خصوصیترین حریمشان میداند و با شعار ترازسازی و استانداردسازی، تکثر طبیعی جامعه را برنمیتابد و به بدترین شکل با آن میستیزد.
یک اسلام جامعهستیز و عرفگریز که نه فقط به قواعد عقلی و عرفی بلکه به سنت فقه اسلامی و مشخصاً امامیه نیز پشت پا میزند؛ همان سنتی که «احتیاط در دماء»، «احتیاط در آبرو» و «احتیاط در اموال غیر» جزو قواعدش بود.
از چنین اسلام بیشفقت و بیمروت و بیاخلاقی، استاد الاهیاتی بیرون میآید که به اسم حکم خدا به جنگ خلق خدا میرود و طلبهای که بهجای همدلی و تسکین رنج مردم، پنجه به صورتشان میکشد.
۳
باایناوصاف و گرچه خاستگاه این ستیزهجوییها به نام دین و در لباس دین، یک خوانش از اسلام است، اما سادهاندیشی است اگر تصور کنیم آتش این بحران دامن دیگر خوانشها را نخواهد گرفت و پیامدهای سهمگین آن محدود خواهد ماند. بهنظر میرسد نه فقط اسلام سیاسی، بلکه اساساً نهاد دین، متأثر از تحولات اکنون و فردای جامعهی ایرانی، در آستانهی پوستاندازی و عبور به مرحلهای تازه است. مرحلهای که در آن مناسبات نهاد دین و جامعهی ایرانی صورتبندی جدیدی خواهد داشت که در آن، قدرتطلبی عنانگسیختهی دین و متولیان دینی، مهار شده است. پافشاری غیرمعقول بر سیاستهایی از قبیل حجاب اجباری مانند شتابدهندهای سرعت عبور از این مرحله و البته هزینههای آن را بیشتر و بیشتر خواهد کرد و مقولهای اجتماعی را به میدان نزاع دین با زنان مبدل خواهد ساخت. نزاعی که نتیجهاش پیشاپیش روشن است.
۴
اینطور که پیداست، کار ناتمام روشنفکران دینی در هماوردی با ایدئولوژی دین حکومتی را زنان و دختران قرار است به پایان برند. نه در تئوری که در عمل؛ نه در کتاب و مقاله و سخنرانی، که در خانه و خانواده و خیابان.
و طرفه آنکه چنین تقدیری را نهاد دین، خود برای خود رقم زده است.
پیوست
۱۴۰۲/۱۲/۱۹
@mohsenhesammazaheri
BY دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری
Share with your friend now:
tgoop.com/mohsenhesammazaheri/4739