Telegram Web
Audio
شرح دفتر نخست مثنوی، جلسه شصت و نهم:
(شرح بیت‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۵)

✓دوگانهٔ جسم و جان.
✓زن در نگاه مولانا و صوفیان.

۱۴۰۲٫۹٫۱۸
@masnavimeraj
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پس فتوت دادنِ بی‌علت است
پاکبازی خارج هر ملت است
زانکه ملت فضل جوید یا خلاص
پاکبازانند قربانان خاص
نی خدا را امتحانی می‌کند
نی درِ سود و زیانی می‌زند
بی‌غرض نبوَد به گردش در جهان
غیر جسم و غیرِ جانِ عاشقان


رفسنجان، مؤسسهٔ فرهنگی‌هنری نوشت‌آهنگ
با تشکر از خانم ریحانه غلامی رکنا
@masnavimeraj
با عرض سلام و خیرمقدم خدمت دوستان عزیزی که به تازگی به کانال نشان پیوسته‌اند، نشانی کانالهای تلگرامی خودم را تقدیم می‌کنم.

✓شرح دفتر نخست مثنوی:
@masnavimeraj

✓ شرح دفتر سوم مثنوی:
@masnavisirjan3

✓نشان
@mohsenpourmokhtar

در این کانال مطالب گوناگون از جمله بعضی از فایل‌های صوتی جلسات شاهنامه خوانی به اشتراک گذاشته می‌شود تا وقتی که کانالی مستقل برای اشتراک جلسات شاهنامه خوانی -از آغاز شاهنامه- ایجاد کنیم.

دو کانال دیگر هم از بنده هست که ممکن است برای بعضی دوستان قابل استفاده باشد.

✓شفیعی‌نامه:
@shafieename
✓سیرجان‌نامه:
@sirjanname
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از شاهنامه خوانی امروز ۱۴۰۲٫۱۰٫۸

کرمان، روستای لنگر
@mohsenpourmokhtar
Forwarded from سیرجان نامه
بر مزار شاهِ حکیمان و خواجهٔ عارفان

آن تیز چشمِ بصیرت، آن شاهبازِ صورت و سیرت، آن نورِ چراغِ روحانی، شاهِ شجاع کرمانی؛ بزرگِ عهد بود و محتشمِ روزگار و اندر زمانهٔ خود یگانه. از عیاران طریقت بود و از صُعلوکان سبیلِ حقیقت و تیزفراست و صاحبِ تصانیف عالی و از پایه‌گذاران حکمت و عرفان اسلامی و ایرانی. شاهِ حکیمان و شهسوارِ جوانمردان در سال ۲۸۸ هـ. به دیارِ یار شتافت.
              

آن پسینه‌ی مشایخِ کرمانی، آن جامعِ أنفاسِ أربابِ معانی، آن طبیبِ أمراضِ جسمی و جانی، خواجه علیِ‌حسنِ سیرجانی؛ داروخانه داشت و کارِ به‌نظام و اوقافِ فراوان و مریدانِ بسیار. سیّاحِ وقت بود و أسفارِ نیکو داشت. کتاب البیاض و السواد، از برجسته‌ترین متون عرفانی، از اوست. خواجهٔ عارفان در حدود سال ۴۷۰ هـ. رهسپار سرای دوست شد.
@sirjanname
Audio
شاهِ شجاع کرمانی و خواجه علیِ حسن سیرجانی

سخنرانی د. پورمختار

سیرجان ۱۴۰۲٫۶٫۲۷
@sirjanname
خودنمایی زال
لینک پادکست‌های جلسات مثنوی در پادکست خوان  شنوتو

https://shenoto.com/channel/podcast/sharhe-masnavi
Forwarded from نشان
علم باید آموخت و کتاب نباید سوخت

امروز را تماماً در حالتی نه‌خواب‌ونه‌بیدار گذراندم. هیچ‌کار نمی‌توانستم بکنم. سرِشب فاطمه چای آورد و در حین چای خوردن، صحبت از دوران دانشجویی‌اش کرد و اینکه بیشترین حظّ را در بین متون درسی از کتاب چهارمقاله برده است.
کتاب را آوردم و چون می‌دانستم که مباحث پزشکی برایش جاذبه بیشتری دارد، حکایاتِ مقالت چهارم کتاب یعنی فصل طب را شروع کردم به خواندن.
چهارمقاله را پیشتر هم خوانده بودم اما این‌بار چیز دیگری بود. درنظرم چنان می‌آمد که گویی این کتاب چکیدهٔ تاریخ و فرهنگ ایران است در دوران درخشندگی‌اش که با نثری صمیمی و مؤثر، روایت می‌شود.
بی‌اغراق هر چند سطر یکبار اشکهایم جاری می‌شد چنانکه از خواندن باز می‌ماندم. و اگر تنها بودم با صدای بلند گریه می‌کردم. حالِ وَجد که صوفیه می‌گفتند باید چنین حالی باشد.
جاهایی هم بود که با صدای بلند می‌خندیدم چنانکه کتاب از دستم می‌افتاد. مثلاً در حکایت خواجه عبدالله انصاری و اسماعیلِ ادیب:
خواجه عبدالله به تعصّب دینی، پزشکِ فلسفی مشرب را بارها آزرده و کتابهای او را سوزانده بود تا اینکه بالاخره بیمار شد و طبیبان در علاجش درماندند چنانکه به حدّ مرگ رسید. مریدانِ خواجه، قارورهٔ شیخ را به نزد طبیب برند، با نامی مستعار که نداند بیمار کیست.
«اسماعیل چون قاروره نگرید گفت که: این آب فلان است و فواقش پدید آمده است و در آن عاجز شده‌اند. او را بگویید تا یک اِستار پوستِ مغز پسته با یک اِستار شکرِ عسکری بکوبند و او را دهند تا باز رهد و بگویید که:
علم باید آموخت و کتاب نباید سوخت.»
(حکایت ۹)

باری تمامی دوازده حکایت بخش طبّ را به همراه گریه و خنده خواندم و قرار گذاشتم حکایات سه مقالهٔ دیگر را هم در شبهای بعد بخوانیم.
عجب کتاب بی‌نظیری است چهارمقالهٔ نظامی عروضی سمرقندی.
@mohsenpourmokhtar
Forwarded from Reza Ghasemi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
داستان زال‌ و رودابه (۵)

نامهٔ زال به سام

من در عجم سخنی بدین فصاحت نمی‌بینم

کاری از موسسهٔ فرهنگی هنری
نوشت‌آهنگ رفسنجان
@mohsenpourmokhtar
ملاقات سیندخت با سام از شاهنامۀ طهماسبی
بنیاد دهش
دکتر محسن پورمختار
بنیاد نیکوکاری دهش

فــریــدونِ فـرّخ فرشتـه نبـــــــود
ز مُشک و ز عنبر سرشته نبــــــود
به داد و دهش یافت آن نیکویـی
تو داد و دهش کن فریدون تویی


@masnavimeraj
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
که ایران چو باغیست خرّم بهار

@AhangShahnameh
Audio
داستانِ تمثیلی حُسن و دل نوشتهٔ سیبک نیشابوری تألیف سال ۸۴۰ هـ.

چند سال پیش این داستان را از روی نسخهٔ دست‌نویسی که برای خودم در دوران دبیرستان کتابت کرده‌بودم، در کلاس خواندم...
@mohsenpourmokhtar
#موقت

نمونه‌ای از سیر تداعی‌های مولانا در مثنوی.
مقدمه‌ای بر شرح بیت‌های ۲۶۴۳ به جلو از دفتر نخست از چاپ نیکلسون:

مرد گفت اکنون گذشتم از خلاف
حکم داری تیغ برکش از غلاف

هرچه گویی من ترا فرمان برم
در بد و نیک آمدِ آن ننگرم

در وجود تو شوم من منعدم
چون محبم حب یعمی و یصم

گفت زن آهنگ برم می‌کنی
یا بحیلت کشف سرّم می‌کنی

گفت والله عالم السر الخفی
کافرید از خاک آدم را صفی

در سه گز قالب که دادش وا نمود
هر چه در الواح و در ارواح بود

تا ابد هرچه بود او پیش پیش
درس کرد از علم الاسماء خویش...
👇
Forwarded from آهنگ شاهنامه
توجه توجه توجه

دوستان عزیز

از این‌ پس فایل‌های جلسات شاهنامه خوانی و مطالب مربوط به شاهنامه و فردوسی از گفتار و نوشتار اینجانب در کانالی مخصوص به نام

آهنگ شاهنامه

و به نشانی
@AhangShahnameh

بارگذاری می‌شود.
دوستان علاقه‌مند لطفاً به کانال نامبرده بپیوندند.
🌸🌸🌸
Forwarded from سیرجان نامه
پاریز منشأ واژهٔ پَری

"بیوار باستان شناس و ایران شناس انگلیسی در مقاله‌ای با عنوان سرزمین پریان ایران (۱۹۸۵) در جشن نامهٔ مری بویس به این مقاله توجه کرد ولی خود نظریهٔ دیگری درباره منشأ و خاستگاه پریان پیش کشید.
بنابر نظریه بیوار سرچشمهٔ افسانهٔ پریان را، با آن نیروی مشهور جادوگری و جنگاوری نباید در مفاهیم دینی هند و اروپایی جستجو کرد بلکه این افسانه‌ها برخاسته از یک سلسله سنتهای ایرانی مربوط به قبیله‌ای موسوم به پریکانی Parikanioi هستند. این قبیله در منطقهٔ خوش آب و هوای جـبال بـارز که در قسمت جنوبی ناحیه‌ای که از رفسنجان و پاریز تا بلندترین مناطق پیرامون دهِ بَكْری بین بم و جیرفت امتداد دارد، سکونت داشتند. به گفتۀ بیوار روحانیون زردشتی از این قبیله بیزاری می‌جستند ولی گویا به تأثیر روایاتِ پارتی در حماسه‌ها و سپس در شعرِ پارسی با آنان همدلی می‌شود."

منبع: ابوالفضل خطیبی، مقالهٔ نقد و بررسی مجموعه مقالاتِ سایه‌های شکار شده، در صفحه ۱۲۳ مجلهٔ نامه فرهنگستان شماره ۱۴ سال ۱۳۷۷.

این هم نشانی مقالهٔ بیوار برای کسی که همت به ترجمه آن کند:
A. D. H. BIVAR, «A Persian Fairyland», Acta Iranica 24, Papers in Honour of Professor M Boyce, Leiden 1985, pp, 25-42.

تا مقالهٔ بیوار ترجمه می‌شود، علاقه‌مندان اطلاعات بیشتر در بارهٔ سابقهٔ تاریخی واژهٔ پاریز و بارز به مقالهٔ برزکوه مرحوم استاد باستانی پاریزی در کتاب کوچهٔ هفت پیچ مراجعه بفرمایند.

●با تشکر از خانم مژده حاج احمدی رفسنجانی که این نکته را در مقالهٔ مرحوم خطیبی به من نشان دادند.
@sirjanname
Audio
پادشاهی کی‌کاوس

داستان رستم و سهراب (۷)

● پرسیدن سهراب نشان پهلوانان ایران را از هُجیر
● حملهٔ سهراب به سراپردهٔ پادشاه ایران

کاری ازموسسهٔ فرهنگی هنری
نوشت‌آهنگ رفسنجان
   
@AhangShahnameh
2024/11/14 06:55:00
Back to Top
HTML Embed Code: