tgoop.com/mohsenrowhani/464
Last Update:
زندگی پرهام، دانشجوی ایرانی ساکن نیویورک، بعد از کرونا
تصویری که میبینید، بخشی از مکالمات رایج این روزهای گروههای تلگرامی دانشجویان ایرانی دانشگاهها و شهرهای مختلف ایالات متحده است.
بخش نسبتا زیادی از دانشجویان ایرانی که مدرک ارشد دارند، این روزها درگیر مشکلات اقامتیاند.
از کار بیکار شدهاند و بعضاً هم بیپول ماندهاند.
دو ماه فرصت برای پیدا کردن شغل جدید داشتهاند که آنهم برای برخی شان رو به اتمام است. وضعیت اشتغال هم بدتر از همیشه است. ماجرای کرونا هم که تمام شود، بعید است به این زودیها جا برای اشتغال خارجیها باز شود!
سوال بیشترشان این است؛ میخواهند بدانند آیا بیمه بیکاری به آنها هم تعلق میگیرد؟ اگر از آن استفاده کنند بعدا بهدلیل بار مالی بودن بر دوش دولت، ویزای مهاجرتشان باطل نمی شود؟ و اینکه آیا این تصمیمهای عجیب این روزهای ترامپ شامل حالشان می شود یا خیر؟ اکثرا جویای راههای پیش رویشان برای حضور قانونی در این دیار بعد از اخراج از کار هستند.
پرهام یکی از این دانشجویان است. میگوید روزانه حدودا برای پانصد شغل تقاضای اشتغال میفرستد. اما اغلب یا تاریخ انقضایشان گذشته یا انگار واقعی نیستند! نه خبری از پاسخ ایمیل است و نه حتی تماسی تلفنی.
از آندسته از «فراریان ارزی است و نه مغزی»! البته این را خودش میگوید. به آنهایی که برای ارشد به آمریکا می آیند و توان پذیرش در دوره دکترا را ندارند میگویند.
چرایش به عدم اختصاص بورس تحصیلی به دانشجویان ارشد برمیگردد.
میگوید: «صد و سی هزار دلار هزینه دو سال تحصیل و زندگیام شده، بعد هم به سختی توانستم بعد از دو ماه شغلی برای خودم دست و پا کنم با حقوق سه هزار دلار در ماه. شش ماه کار کردم و حالا این ویروس ناخوانده کرونا باعث شد همگیمان اخراج شویم.»
میگوید فقط برای ویزای کارش چهار هزار دلار خرج کرده. با بغضی که در کلماتش پنهان است، راهکار میخواهد. ولی چه میشود گفت؟! میدانم هر چه بگویم موجب ناامیدی است و بس!
بگویم هزار دلار دیگر خرج کن دوباره ویزای توریستی بگیر که بتوانی شش ماه دیگر از جیب پدر بخوری؟ یا اینکه دوباره اقدام کن برای ارشد یک رشته دیگر، بلکه اداره مهاجرت قبول کند و دوباره وضعیت اقامتت را به دانشجویی برگرداند و دوباره بشوی هزینهی صد هزار دلاری بر روی دوش خانواده؟!پذیرشهای دکتری هم با وضعیت موجود رسماً معلق شدهاند برای سال آینده. چون منابع مالی دانشگاهها به شدت کاهش یافته در نتیجه اغلب آنها از اساتید خواستهاند که دیگر دانشجوی جدید دکتری برای سال آتی نگیرند و یا لااقل بدون اعطای بورسیه بگیرند. دانشکده های علوم انسانی هم که معمولا از برگزاری دورههای ارشدشان تامین بودجه میکردند، امسال به شدت کاهش تقاضا دارند. مثلا دانشکدهی ما که ترم قبل هزار و دویست نفر برای یک کلاس دویست نفرهاش درخواست داده بودند، امسال فقط دوازده نفر متقاضی داشته! این به معنای بسته شدن شیر نفت دانشگاه است (نفتِ قدیم البته!).
میمانند نخبهها که البته هنوز ادارهی مهاجرت دولت ترامپ با آغوش باز پذیرایشان است.
ترامپ میگوید اگر نخبه هستی که خوش آمدی! ولی اگر نخبه نیستی اجازهی تحصیلت را میدهم به این شرط که خودت از پس هزینههایش بربیایی. فارغ التحصیل هم که شدی، برگرد به وطنت و با مدرک آمریکایت پادشاهی کن، ولی اجازه ماندن نداری!
ویزای کار مستقیم از مبدا هم که در گذشته بخشی از مهاجرین را میپذیرفت عملاً مدتهاست برای ما ایرانیان غیر ممکن شده. بماند که در حال حاضر با شرایط پیش آمده برای همهی ملیتها به مدت حداقل شصت روز تعلیق شده. شاید هم اینبار حق با دولت ترامپ باشد. نرخ بیکاری طوری افزایش یافته که دیگر باید برای آنها که هنوز شاغل هستند نرخ بگذارند تا بیکارها. میگوید برای اشتغال، اولویت با آمریکاییهاست.
حالا از همهی اتفاقات دوماه اخیر برای پرهام چیزی نمانده جز ویرانهای از کاخ آرزوهایش که برایش کم هم هزینه نکرده و یحتمل باید چمدانش را ببندد و از این سرزمین برود...
BY یک حقوقی در نیویورک
Share with your friend now:
tgoop.com/mohsenrowhani/464