خنبهای لایزالی جوش باد
باده نوشان ازل را نوش باد
تیزچشمان صفا را تا ابد
حلقههای عشق تو در گوش باد
#مولانای_جان
@Molana79
باده نوشان ازل را نوش باد
تیزچشمان صفا را تا ابد
حلقههای عشق تو در گوش باد
#مولانای_جان
@Molana79
بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم
کز بهر جرعهای همه محتاج این دریم
روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق
شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم
جایی که تخت و مسند جم میرود به باد
گر غم خوریم خوش نبود به که می خوریم
تا بو که دست در کمر او توان زدن
در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم
واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما
با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم
چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا
ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم
از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت
بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم
حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست
با خاک آستانه این در به سر بریم
#حضرت_حافظ
@Molana79
کز بهر جرعهای همه محتاج این دریم
روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق
شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم
جایی که تخت و مسند جم میرود به باد
گر غم خوریم خوش نبود به که می خوریم
تا بو که دست در کمر او توان زدن
در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم
واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما
با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم
چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا
ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم
از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت
بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم
حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست
با خاک آستانه این در به سر بریم
#حضرت_حافظ
@Molana79
مورچهای کوچک دید که، قلمی روی کاغذ حرکت میکند و نقشهای زیبا رسم میکند. به مور دیگری گفت این قلم نقشهای زیبا و عجیبی رسم میکند، نقشهایی که مانند گل یاسمن و سوسن است. آن مور گفت : این کار قلم نیست، فاعل اصلی انگشتان هستند که قلم را به نگارش وا میدارند. مور سوم گفت : نه فاعل اصلی انگشت نیست؛ بلکه بازو است، زیرا انگشت از نیروی بازو کمک میگیرد. مورچهها همچنان بحث و گفتگو میکردند و بحث به بالا و بالاتر کشیده شد
هر مورچه نظر عالمانهتری میداد تا اینکه مساله به بزرگ مورچگان رسید، او که بسیار دانا و باهوش بود گفت : این هنر از عالم مادی صورت و ظاهر نیست، این کار عقل است. تنِ مادی انسان با آمدن خواب و مرگ بی هوش و بیخبر میشود، تن لباس است، این نقشها را عقل آن مرد رسم میکند
آن مورچه عاقل هم حقیقت را نمیدانست، عقل بدون خواست خداوند مثل سنگ است. اگر خدا یک لحظه عقل را به حال خود رها کند، همین عقل زیرک بزرگ، نادانیها و خطاهای دردناکی انجام میدهد !
#مولانا
📚 مثنوی معنوی
@molana79
مورچهای کوچک دید که، قلمی روی کاغذ حرکت میکند و نقشهای زیبا رسم میکند. به مور دیگری گفت این قلم نقشهای زیبا و عجیبی رسم میکند، نقشهایی که مانند گل یاسمن و سوسن است. آن مور گفت : این کار قلم نیست، فاعل اصلی انگشتان هستند که قلم را به نگارش وا میدارند. مور سوم گفت : نه فاعل اصلی انگشت نیست؛ بلکه بازو است، زیرا انگشت از نیروی بازو کمک میگیرد. مورچهها همچنان بحث و گفتگو میکردند و بحث به بالا و بالاتر کشیده شد
هر مورچه نظر عالمانهتری میداد تا اینکه مساله به بزرگ مورچگان رسید، او که بسیار دانا و باهوش بود گفت : این هنر از عالم مادی صورت و ظاهر نیست، این کار عقل است. تنِ مادی انسان با آمدن خواب و مرگ بی هوش و بیخبر میشود، تن لباس است، این نقشها را عقل آن مرد رسم میکند
آن مورچه عاقل هم حقیقت را نمیدانست، عقل بدون خواست خداوند مثل سنگ است. اگر خدا یک لحظه عقل را به حال خود رها کند، همین عقل زیرک بزرگ، نادانیها و خطاهای دردناکی انجام میدهد !
#مولانا
📚 مثنوی معنوی
@molana79
گر ساعتی ببری ز اندیشهها چه باشد
غوطی خوری چو ماهی در بحر ما چه باشد
ز اندیشهها نخسپی ز اصحاب کهف باشی
نوری شوی مقدس از جان و جا چه باشد
#مولانای_جان
@Molana79
غوطی خوری چو ماهی در بحر ما چه باشد
ز اندیشهها نخسپی ز اصحاب کهف باشی
نوری شوی مقدس از جان و جا چه باشد
#مولانای_جان
@Molana79
آخر تو برگ کاهی ما کهربای دولت
زین کاهدان بپری تا کهربا چه باشد
صد بار عهد کردی کاین بار خاک باشم
یک بار پاس داری آن عهد را چه باشد
#مولانای_جان
@Molana79
زین کاهدان بپری تا کهربا چه باشد
صد بار عهد کردی کاین بار خاک باشم
یک بار پاس داری آن عهد را چه باشد
#مولانای_جان
@Molana79
تو گوهری نهفته در کاه گل گرفته
گر رخ ز گل بشویی ای خوش لقا چه باشد
از پشت پادشاهی مسجود جبرئیلی
ملک پدر بجویی ای بینوا چه باشد
#مولانای_جان
@Molana79
گر رخ ز گل بشویی ای خوش لقا چه باشد
از پشت پادشاهی مسجود جبرئیلی
ملک پدر بجویی ای بینوا چه باشد
#مولانای_جان
@Molana79
ای اولیای حق را از حق جدا شمرده
گر ظن نیک داری بر اولیا چه باشد
جزوی ز کل بمانده دستی ز تن بریده
گر زین سپس نباشی از ما جدا چه باشد
بی سر شوی و سامان از کبر و حرص خالی
آنگه سری برآری از کبریا چه باشد
#مولانای_جان
@Molana79
گر ظن نیک داری بر اولیا چه باشد
جزوی ز کل بمانده دستی ز تن بریده
گر زین سپس نباشی از ما جدا چه باشد
بی سر شوی و سامان از کبر و حرص خالی
آنگه سری برآری از کبریا چه باشد
#مولانای_جان
@Molana79
از ذکر نوش شربت تا وارهی ز فکرت
در جنگ اگر نپیچی ای مرتضا چه باشد
بس کن که تو چو کوهی در کوه کان زر جو
که را اگر نیاری اندر صدا چه باشد
#مولانای_جان
@Molana79
در جنگ اگر نپیچی ای مرتضا چه باشد
بس کن که تو چو کوهی در کوه کان زر جو
که را اگر نیاری اندر صدا چه باشد
#مولانای_جان
@Molana79
اگر راه روی عین خطاست
بر دیده اگر تکیه زدی تیر بلاست
در صومعه و مدرسه از راه مجاز
آنرا که نه جا است تو چه دانی که کجاست
#مولانای_جان
@Molana79
بر دیده اگر تکیه زدی تیر بلاست
در صومعه و مدرسه از راه مجاز
آنرا که نه جا است تو چه دانی که کجاست
#مولانای_جان
@Molana79
بیرون ز تن و جان و روان درویش است
برتر ز زمین و آسمان درویش است
مقصود خدا نبود بس خلق جهان
مقصود خدا از این جهان درویش است
#مولانای_جان
@Molana79
برتر ز زمین و آسمان درویش است
مقصود خدا نبود بس خلق جهان
مقصود خدا از این جهان درویش است
#مولانای_جان
@Molana79
بیرون ز جهان و جان یکی دایهٔ ماست
دانستن او نه درخور پایهٔ ماست
در معرفتش همین قدر میدانم
ما سایه اوئیم و جهان سایه ماست
#مولانای_جان
@Molana79
دانستن او نه درخور پایهٔ ماست
در معرفتش همین قدر میدانم
ما سایه اوئیم و جهان سایه ماست
#مولانای_جان
@Molana79
آخر آدم زادهای ای ناخلف
چند پنداری تو پستی را شرف؟
#مثنوی_مولانا
@Molana79
📘مولانا می گوید تو آدم زاده هستی و از فرزندان حضرت آدمی و جایگاه ویژه داری؛
سطح خودت را پایین نیاور و دچار پستی نشو
پستی چیست؟
تمام تفکراتی که ما با تردید و ضعف و ناامیدی و احساسهای منفی در وجودمان گذر می دهیم، پستی آفرین هستند و تبدیل به نوعی ماده پست می شوند.
علت اینکه زندگیهای ما دچار مشکل و خیال هست این است که ما از روح فاصله گرفتیم و به اطلاعات فیزیکی چسبیدیم؛
که تمام اینها ما را به پستی و به قول جناب مولانا ما را به اسفلی می کشاند.
در قرآن هم از عبارت اسفل السافلین استفاده شده که یک جایگاه پست و بسیار سطح پایین است!
چند پنداری تو پستی را شرف؟
#مثنوی_مولانا
@Molana79
📘مولانا می گوید تو آدم زاده هستی و از فرزندان حضرت آدمی و جایگاه ویژه داری؛
سطح خودت را پایین نیاور و دچار پستی نشو
پستی چیست؟
تمام تفکراتی که ما با تردید و ضعف و ناامیدی و احساسهای منفی در وجودمان گذر می دهیم، پستی آفرین هستند و تبدیل به نوعی ماده پست می شوند.
علت اینکه زندگیهای ما دچار مشکل و خیال هست این است که ما از روح فاصله گرفتیم و به اطلاعات فیزیکی چسبیدیم؛
که تمام اینها ما را به پستی و به قول جناب مولانا ما را به اسفلی می کشاند.
در قرآن هم از عبارت اسفل السافلین استفاده شده که یک جایگاه پست و بسیار سطح پایین است!
فرخ باشد جمال سلطان دیدن
جان زنده شود ز روی جانان دیدن
من سلسلهٔ عشق تو دیدم در خواب
یارب چه بود خواب پریشان دیدن
#مولانای_جان
@Molana79
جان زنده شود ز روی جانان دیدن
من سلسلهٔ عشق تو دیدم در خواب
یارب چه بود خواب پریشان دیدن
#مولانای_جان
@Molana79
گر کشته شوم به نزد و پیکار تو من
آهی نکشم ز بیم آزار تو من
از زخم سر غمزهٔ خونخوار تو من
خندان میرم چو گل ز دیدار تو من
#مولانای_جان
@Molana79
آهی نکشم ز بیم آزار تو من
از زخم سر غمزهٔ خونخوار تو من
خندان میرم چو گل ز دیدار تو من
#مولانای_جان
@Molana79
ما مرد سنانیم نه از بهر سه نان
ما دست زنانیم نه از دست زنان
در صید بدانیم نه در صید بدان
از بند جهانیم نه در بند جهان
#مولانای_جان
@Molana79
ما دست زنانیم نه از دست زنان
در صید بدانیم نه در صید بدان
از بند جهانیم نه در بند جهان
#مولانای_جان
@Molana79