Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
14708 - Telegram Web
Telegram Web
امسال یک جشن خیلی بزرگ داریم، مملو از هرآنچه که شادی‌بخش است..
و یک بخش از این جشن خیلی بزرگ دست ماست، الحمدالله لطف شما همیشه همراه ما بوده..
برای هر چه باشکوه‌تر شدنش همراهی‌تون رو نیازداریم.
1
این پوستر اول برای یک ایستگاه ساده بود،
به لطف امیرالمؤمنین-ع حالا تبدیل شده به یک جشن بزرگتر و باشکوه‌تر..
2
کمک‌هاتون رو دریغ نکنید،
کار کردن واسه اهل‌بیت-ع کمش زیاده، زیاد‌شم کمه..
اگر بستری برای انتشار پوستر دارید هم ممنون میشم در نشرش یاری کنید.
به رسم هر ساله، تصاویر گزارش کار روز غدیر اینجا براتون گذاشته میشه🌱
1
مُحِب pinned a photo
وقتی میرسم رکوع اون بار غمی که روی دوش‌مه،
کج و معوج میشه.
سجده که میرم قل میخوره، میره..
گاهی هم از چشام.
5
آدم بمیره ولی دلش نشکنه.
5
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ﴿١﴾
ای جامه به خود پیچیده
برخیز که تو حاملی
حامل حقیقت
گرچه ره مقصد دراز است و ما هنوز نو سفریم و خدا بخیر کنه،
ولی پاشو لامصب
لنگ ظهره دنیاست
دارن سفره رو جمع میکنن.
6
نیا...
حسین‌ستوده
خیر پیش و بلا دور از سه‌ساله‌ات آقا..
💔2
بغض داشت گفت:
امشب حسین'ع' راهی کربلا میشود،
گفتم: خب تو هم با او برو...
5
اِلهی اِلی مَنْ تَکِلُنی؟ اِلی قَریبٍ فَیَقْطَعُنی اَمْ اِلی بَعیدٍ فَیَتَجَهَّمُنی اَمْ اِلَی الْمُسْتَضْعَفینَ لی وَاَنْتَ رَبّی وَمَلیکُ اَمْری اَشْکُو اِلَیْکَ غُرْبَتی 

خدایا مرا به که واگذار می‌کنی؟
به نزدیکان که مرا رها کنند،
یا به بیگانگان که با من با ترش‌رویی برخورد می‌کنند یا به آنان که مرا خوارم می‌شمارند؟ در حالی که تو پروردگار منی! و صاحب امور من هستی؛
من از غُربتم به تو شکایت می‌کنم...

- دعای عرفه/حُسین‌‌بن‌علی‌علیه‌السلام
3
-من از غُربتم به تو شکایت میکنم.
💔3
و حُسین‌علیه‌السلام گفت:
یا مَن دَعَوتُهُ مَرِیضاً فَشَفَانِي
وَ عُریَاناً فَکَساني
وَ جَائعاً فأشبعني
وَ عَطشانا فَأرواني
وَ ذَلیلاً فَأعزَني
وَ جاهلاً فَعَرفني
وَ وحیداً فَکَثرني
وَ غائباً فَردني
وَ مُقلا فأغناني
وَ مُنتصراً فَنَصَرني
حسین-ع روضه‌ی باز خواند،
کسی نفهمید...
4
احوالی در آدمیزاد هست،
که برای توضیح آن شاید فقط بتوان گفت:
حالی شبیه هبوط..
2
اسماعیل‌ت را بکُش!
اسماعیل‌ات شاید،
مالت/معشوقت/شهرتت/قدرتت باشد.
هرچه تعلق داری سر ببُر..
11
دستور ذبح اسماعیل را داد
و بعد دلش سوخت گفت نکن:
إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ
ابراهیم سر بلند بیرون آمد،
ولی توی دلش را اینگونه خالی کرد:
گذاشتیمش برای قومی دیگر
وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ
آه حسین..
💔171
خدایا، باید به فکر فهم ِ ما هم باشی.
4
2025/07/12 16:06:49
Back to Top
HTML Embed Code: