NAGHEDCHANNEL Telegram 618
🔴پرداختن به مسأله‌ی وجه عاطفی فقر و ثروت در سرمایه‌داری در کار مصطفی ملکیان.


ناظر به این پست:
https://www.tgoop.com/mostafamalekian/4606

عنایت چرزیانی

الف) ایده‌ی مرکزی متن آقای ملکیان این است: کاهش شکاف عاطفی بین فقرا و ثروتمندان. در این متن پیشاپیش عواطفی مثل حسد و کینه و خشم و... شَر قلمداد می‌شود بی‌آنکه از منشأ و خاستگاه تولید این عواطف سخنی رفته باشد. علاوه بر این مواجهه‌ای از این دست با عواطف انسانی بی‌‌وفقه ما را به فکر نسخه‌ی بدیل می‌اندازد. نسخه‌ی بدیل: عقلانیتی که بتواند این عواطف را مهار کند و اسب چموش آنها را در پستوی ذهن و بدن حد بزند. چنین رویکردی بیش از اینکه انتقادی باشد در دل تئوری «مصلحت» جای می‌گیرد و عقلانیتی که عاملیت‌ درونی این مصلحت است و می‌بایست عواطف مد نظر را مهار کند در نظام دانشی‌ دسته‌بندی می‌شود که می‌توان با نگاهی به کار فوکو آن را در صورت‌بندی نظام‌های دانش-قدرت جای داد.

به زبانی ساده: یک نظام دانش-قدرت برای مهار عواطفی که می‌تواند بدن و ذهن فقرا را علیه ظلمی که به آنها روا داشته می‌شود بسیج کند.‌ به زبانی دیگر: نظامی از دانش-قدرت که عواطفِ انقلابی فقرا را مهار کند. به این دلیل است که متن آقای ملکیان ذیل تئوری «مصلحت» قرار می‌گیرد.

ب) در قسمت دیگر، ملکیان می‌گوید اینطور نیست که همه‌ی ثروتمندان با ظلم و جور طبقاتی به ثروت رسیده باشند بلکه «بسیاری از آنها کسانی بوده‌اند که مدیریت بر زمان را یاد گرفته‌اند و اتیکت‌ و آداب معاشرت درست را یاد گرفته‌اند و استعدادهای درون‌شان را هدر نداده» آیا ملکیان به این موضوع فکر کرده که فروکاست شکاف اقتصادی تا این سطح و این مرتبه چه آثاری برجای خواهد گذاشت یا نه! ولی قطعا می‌داند که موضوع «ارزش اضافی» «سود و مازاد سود» «نظام بانکی» «رانت» «خصوصی‌سازی ثروت و قدرت» هیچگونه ارتباطی به عرایض ایشان ندارد. تقلیل مسأله‌ی شکاف و نابرابری اقتصادی تا حد شعارهای زردی که در کتاب‌ها‌ی «چگونه‌ پولدار شویم» و «مدیر خوب» به وفور یافت می‌شود، نشان‌دهنده‌ی ضعف شدید ملکیان در تحلیل اقتصادی و اجتماعی مسأله‌ی فقر و ثروت اجتماعی است.

ج) اما در ضربه‌ی نهایی به کالبد فقرا، جناب ملکیان می‌فرماید این درست است که مال‌اندوزی به لحاظ اخلاقی کاری ناپسند است اما اگر همین ثروتمندان کارخانه‌دار نبودند که کارخانه‌ای بنا کنند و کارگران در آن نان بخورند، فقرا از این هم فقیرتر می‌شدند. به شکلی کاملا آشکار جناب ملکیان علت و معلول را در خصوص فقر و ثروت وارونه کرد.‌ به چه نحو؟ شکل واقعی این نسبت اینطور است: کارگران چون در کارخانه کار می‌کنند و صاحبان ابزار تولید نیستند، صاحب سرمایه نیستند(یعنی فقیرند). نه اینکه اول فقیر هستند و سپس در کارخانه کار می‌کنند تا کمی از این فقر رفع شود. به زبانی دیگر: علت فقر انباشت سرمایه توسط کارخانه‌دار است، نه اینکه نخست فقر وجود داشته باشد و سپس از طریق کارخانه رفع شود. چنین خطایی در متن آقای ملکیان اما تنها یک خطای معرفتی و منطقی نیست بلکه برآمده از جنون نهادینه شده در تئوری مصلحت قدرت است.

@naghedChannel



tgoop.com/naghedChannel/618
Create:
Last Update:

🔴پرداختن به مسأله‌ی وجه عاطفی فقر و ثروت در سرمایه‌داری در کار مصطفی ملکیان.


ناظر به این پست:
https://www.tgoop.com/mostafamalekian/4606

عنایت چرزیانی

الف) ایده‌ی مرکزی متن آقای ملکیان این است: کاهش شکاف عاطفی بین فقرا و ثروتمندان. در این متن پیشاپیش عواطفی مثل حسد و کینه و خشم و... شَر قلمداد می‌شود بی‌آنکه از منشأ و خاستگاه تولید این عواطف سخنی رفته باشد. علاوه بر این مواجهه‌ای از این دست با عواطف انسانی بی‌‌وفقه ما را به فکر نسخه‌ی بدیل می‌اندازد. نسخه‌ی بدیل: عقلانیتی که بتواند این عواطف را مهار کند و اسب چموش آنها را در پستوی ذهن و بدن حد بزند. چنین رویکردی بیش از اینکه انتقادی باشد در دل تئوری «مصلحت» جای می‌گیرد و عقلانیتی که عاملیت‌ درونی این مصلحت است و می‌بایست عواطف مد نظر را مهار کند در نظام دانشی‌ دسته‌بندی می‌شود که می‌توان با نگاهی به کار فوکو آن را در صورت‌بندی نظام‌های دانش-قدرت جای داد.

به زبانی ساده: یک نظام دانش-قدرت برای مهار عواطفی که می‌تواند بدن و ذهن فقرا را علیه ظلمی که به آنها روا داشته می‌شود بسیج کند.‌ به زبانی دیگر: نظامی از دانش-قدرت که عواطفِ انقلابی فقرا را مهار کند. به این دلیل است که متن آقای ملکیان ذیل تئوری «مصلحت» قرار می‌گیرد.

ب) در قسمت دیگر، ملکیان می‌گوید اینطور نیست که همه‌ی ثروتمندان با ظلم و جور طبقاتی به ثروت رسیده باشند بلکه «بسیاری از آنها کسانی بوده‌اند که مدیریت بر زمان را یاد گرفته‌اند و اتیکت‌ و آداب معاشرت درست را یاد گرفته‌اند و استعدادهای درون‌شان را هدر نداده» آیا ملکیان به این موضوع فکر کرده که فروکاست شکاف اقتصادی تا این سطح و این مرتبه چه آثاری برجای خواهد گذاشت یا نه! ولی قطعا می‌داند که موضوع «ارزش اضافی» «سود و مازاد سود» «نظام بانکی» «رانت» «خصوصی‌سازی ثروت و قدرت» هیچگونه ارتباطی به عرایض ایشان ندارد. تقلیل مسأله‌ی شکاف و نابرابری اقتصادی تا حد شعارهای زردی که در کتاب‌ها‌ی «چگونه‌ پولدار شویم» و «مدیر خوب» به وفور یافت می‌شود، نشان‌دهنده‌ی ضعف شدید ملکیان در تحلیل اقتصادی و اجتماعی مسأله‌ی فقر و ثروت اجتماعی است.

ج) اما در ضربه‌ی نهایی به کالبد فقرا، جناب ملکیان می‌فرماید این درست است که مال‌اندوزی به لحاظ اخلاقی کاری ناپسند است اما اگر همین ثروتمندان کارخانه‌دار نبودند که کارخانه‌ای بنا کنند و کارگران در آن نان بخورند، فقرا از این هم فقیرتر می‌شدند. به شکلی کاملا آشکار جناب ملکیان علت و معلول را در خصوص فقر و ثروت وارونه کرد.‌ به چه نحو؟ شکل واقعی این نسبت اینطور است: کارگران چون در کارخانه کار می‌کنند و صاحبان ابزار تولید نیستند، صاحب سرمایه نیستند(یعنی فقیرند). نه اینکه اول فقیر هستند و سپس در کارخانه کار می‌کنند تا کمی از این فقر رفع شود. به زبانی دیگر: علت فقر انباشت سرمایه توسط کارخانه‌دار است، نه اینکه نخست فقر وجود داشته باشد و سپس از طریق کارخانه رفع شود. چنین خطایی در متن آقای ملکیان اما تنها یک خطای معرفتی و منطقی نیست بلکه برآمده از جنون نهادینه شده در تئوری مصلحت قدرت است.

@naghedChannel

BY ناقد| مصطفی ملکیان


Share with your friend now:
tgoop.com/naghedChannel/618

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The group’s featured image is of a Pepe frog yelling, often referred to as the “REEEEEEE” meme. Pepe the Frog was created back in 2005 by Matt Furie and has since become an internet symbol for meme culture and “degen” culture. With the administration mulling over limiting access to doxxing groups, a prominent Telegram doxxing group apparently went on a "revenge spree." But a Telegram statement also said: "Any requests related to political censorship or limiting human rights such as the rights to free speech or assembly are not and will not be considered." So far, more than a dozen different members have contributed to the group, posting voice notes of themselves screaming, yelling, groaning, and wailing in various pitches and rhythms. Unlimited number of subscribers per channel
from us


Telegram ناقد| مصطفی ملکیان
FROM American