NASSERFAKOUHI Telegram 7492
در آستانه روز مقدس (کریسمس) برای میلیاردها مسیحی و میلیاردها انسان دیگر در سراسر جهان، گروهی لومپن تصور کرده‌اند با رفتار توهین‌آمیز و هتک حرمت نسبت به آرامگاه نویسنده بزرگ ایران، غلامحسین ساعدی (گوهر مراد) در پرلاشز پاریس، «خودی» نشان دهند. این عمل که به خودی خود یک جرم و قابل تعقیب قضایی است، اگر عملی سفارش داده شده به وسیله قدرت و گروه‌های رقیب سیاسی نباشد، ممکن است صرفا رفتاری لومپنی و کار گروهی اوباش سبک مغز باشد که خواسته‌اند در محیط آشفته و جنون‌آمیز جامعه تخریب‌شده ایران امروز ، و در لجنزاری که بسیاری از ایرانیان در فضای مجازی ساخته‌اند، کسانی درباره آن‌ها، یا گروه سیاسی که مدعی دفاع از آن هستند، چیزی به سود یا زیانشان بگویند: کاری که در اینجا برای ما مطرح نیست، زیرا چنین اوباشی در جهان امروز آنقدر زیادند که کافی است نگاهی به اخبار روز بیاندازیم تا صدها و هزاران مورد از آن‌ها را بیابیم. جهان امروز، زادگاهی گسترده و پربار برای لومپن‌ها و لومپنیسم شده است و بازنمود این را می‌توان در این حقیقت دید که اکثر نظام‌های سیاسی جهان که باید به فکر منافع مردم و انسان‌هایی که همه چیزشان را تصاحب کرده‌اند باشند، اوباشی هستند که جز خود و ثروت و قدرت خویش، فکری ندارند و تقریبا همه اراذل و اوباش را به صورت رسمی یا غیر رسمی در همه جا در اختیار خویش دارند. اینکه خود این سران سیاسی، اوباش پیشین بوده‌اند نیز چنان آشکار است که نیازی به تاکید دوباره بر آن نیست.
در این میان اگر فاجعه‌ای وجود داشته باشد، یک حقیقت وجودی و نه در آن است که این عمل ضربه‌ای به تعامل گروه‌های سیاسی در جدال برای کسب قدرت، یا نیروهای سیاسی در قدرت خواهد زد، نه بسیار از مورد نخست بیشتر، اینکه چنین حرکتی که موارد مشابه آن در طول تاریخ هزاران هزار بار تکرار شده است، کم‌ترین تاثیری در جایگاه ارزشمند نویسنده‌ای با ارزش و با کارنامه‌ای به شرافت ساعدی خواهد داشت. از این رو کم‌ترین تاسفی برای ساعدی خوردن به دلیل این ماجرا، یک شوخی با تاریخ است. ساعدی را اراذل و اوباش به این جایگاه نرساندند که بتوانند با چنین رفتارهای کثیفی خللی در آن جایگاه وارد کنند. اما در این ماجرا ما با واقعیتی روبرو هستیم که به آن نام «حقیقت یک وجود» داده‌ایم و آن، سقوط تدریجی تمدن و فرهنگ ایرانی است که بنا بر شواهد تاریخی و حتی از زبان دشمنانش، اصل و اساسش بر دوستی و ادب و خویشتنداری و آداب‌دانی و مهربانی و شرافت و کار سخت و قناعت و بزرگواری و سخن‌دانی و شعر و هنر بوده است. حقیقتی که از آن نام می‌بریم، وجود لومپنیسمی است که از دهه 1340 با تزریق درآمد گسترده نفتی و دگرگون شدن سبک زندگی و جهانبینی ایرانیان، با شهری شدن پریشان و بی نظم و قانون و شتابزده یک جامعه به شدت سنتی اتفاق افتاد و آن را به صورتی پیوسته و امروز هر چه بیشتر، به جامعه‌ای تبدیل کرده است که در آن همه ارزش‌ها به «ارزش پول» و «ارزش قدرت» خلاصه شود. جامعه‌ای که کلاهبرداری و کلاهبرداران و لومپن‌ها همه جایش نفوذ کرده‌اند. این حقیقت که بسیاری حاضر نیستند آن را بپذیرند، این فاجعه، در آن است که زبان لومپنی و اندیشه لومپنی در جامعه ما امروز دیگر خاص این و آن گروه اجتماعی نیست: واکنش گروهی از «مخالفان» نظام حاکم در ایران که به گذشته‌ طلایی که وجود نداشته، افتخار می‌کنند و قهرمانانشان لومپن‌هایی چون «پرویز ثابتی» هستند، در تشویق این کار، چه در پشت پرده و چه آشکارا، خود گواهی از نفوذ این لومپنیسم است. ساعدی نیازی به دفاع ما ندارد، زیرا در راهی قدم گذاشته بود که خود می‌دانست او را به باد می‌دهد، همانگونه هدایت می‌دانست و او هم امروز در جایی نزدیک به ساعدی در پرلاشز آرامیده است، هر دو این عزیزان از فرط نومیدی برای کمک به بیرون کشیدن مردمان این سرزمین از چنگال همین اوباشی‌گری خودکشی کردند، هدایت به صورتی مستقیم و روشن و ساعدی به صورتی غیر مستقیم و تا حدی در ابهام. آنچه امروز باید سوگوارش باشیم آن است که لومپنیسم در معنای عام آن، یعنی بیخردی، پول و قدرت‌پرستی ، دروغ و لجن‌پراکنی همچون سرطانی جامعه ما را فراگرفته است و هر کسی باید هر چه از دستش بر می‌آید برای آینده این فرهنگ بزرگ انجام بدهد. اما اینکه این ماجرا را بدل به بهانه‌ای برای یادآوری ارزش بزرگانی چون ساعدی و یا حقارت کسانی که دست به این توهین زده‌اند بکنیم، نیازی به آن نمی‌بینیم چون هر دو موضوع بروشنی آفتابند. و حتی بدتر از این تبدیل این ماجرا به استدلالی در رقابت‌های سیاسی کار درستی نیست. تاریخ امروز همه کسانی را که مایل باشند با واقعیت های هر دو سیستم پیش و پس از انقلاب آشنا می‌کند.



tgoop.com/nasserfakouhi/7492
Create:
Last Update:

در آستانه روز مقدس (کریسمس) برای میلیاردها مسیحی و میلیاردها انسان دیگر در سراسر جهان، گروهی لومپن تصور کرده‌اند با رفتار توهین‌آمیز و هتک حرمت نسبت به آرامگاه نویسنده بزرگ ایران، غلامحسین ساعدی (گوهر مراد) در پرلاشز پاریس، «خودی» نشان دهند. این عمل که به خودی خود یک جرم و قابل تعقیب قضایی است، اگر عملی سفارش داده شده به وسیله قدرت و گروه‌های رقیب سیاسی نباشد، ممکن است صرفا رفتاری لومپنی و کار گروهی اوباش سبک مغز باشد که خواسته‌اند در محیط آشفته و جنون‌آمیز جامعه تخریب‌شده ایران امروز ، و در لجنزاری که بسیاری از ایرانیان در فضای مجازی ساخته‌اند، کسانی درباره آن‌ها، یا گروه سیاسی که مدعی دفاع از آن هستند، چیزی به سود یا زیانشان بگویند: کاری که در اینجا برای ما مطرح نیست، زیرا چنین اوباشی در جهان امروز آنقدر زیادند که کافی است نگاهی به اخبار روز بیاندازیم تا صدها و هزاران مورد از آن‌ها را بیابیم. جهان امروز، زادگاهی گسترده و پربار برای لومپن‌ها و لومپنیسم شده است و بازنمود این را می‌توان در این حقیقت دید که اکثر نظام‌های سیاسی جهان که باید به فکر منافع مردم و انسان‌هایی که همه چیزشان را تصاحب کرده‌اند باشند، اوباشی هستند که جز خود و ثروت و قدرت خویش، فکری ندارند و تقریبا همه اراذل و اوباش را به صورت رسمی یا غیر رسمی در همه جا در اختیار خویش دارند. اینکه خود این سران سیاسی، اوباش پیشین بوده‌اند نیز چنان آشکار است که نیازی به تاکید دوباره بر آن نیست.
در این میان اگر فاجعه‌ای وجود داشته باشد، یک حقیقت وجودی و نه در آن است که این عمل ضربه‌ای به تعامل گروه‌های سیاسی در جدال برای کسب قدرت، یا نیروهای سیاسی در قدرت خواهد زد، نه بسیار از مورد نخست بیشتر، اینکه چنین حرکتی که موارد مشابه آن در طول تاریخ هزاران هزار بار تکرار شده است، کم‌ترین تاثیری در جایگاه ارزشمند نویسنده‌ای با ارزش و با کارنامه‌ای به شرافت ساعدی خواهد داشت. از این رو کم‌ترین تاسفی برای ساعدی خوردن به دلیل این ماجرا، یک شوخی با تاریخ است. ساعدی را اراذل و اوباش به این جایگاه نرساندند که بتوانند با چنین رفتارهای کثیفی خللی در آن جایگاه وارد کنند. اما در این ماجرا ما با واقعیتی روبرو هستیم که به آن نام «حقیقت یک وجود» داده‌ایم و آن، سقوط تدریجی تمدن و فرهنگ ایرانی است که بنا بر شواهد تاریخی و حتی از زبان دشمنانش، اصل و اساسش بر دوستی و ادب و خویشتنداری و آداب‌دانی و مهربانی و شرافت و کار سخت و قناعت و بزرگواری و سخن‌دانی و شعر و هنر بوده است. حقیقتی که از آن نام می‌بریم، وجود لومپنیسمی است که از دهه 1340 با تزریق درآمد گسترده نفتی و دگرگون شدن سبک زندگی و جهانبینی ایرانیان، با شهری شدن پریشان و بی نظم و قانون و شتابزده یک جامعه به شدت سنتی اتفاق افتاد و آن را به صورتی پیوسته و امروز هر چه بیشتر، به جامعه‌ای تبدیل کرده است که در آن همه ارزش‌ها به «ارزش پول» و «ارزش قدرت» خلاصه شود. جامعه‌ای که کلاهبرداری و کلاهبرداران و لومپن‌ها همه جایش نفوذ کرده‌اند. این حقیقت که بسیاری حاضر نیستند آن را بپذیرند، این فاجعه، در آن است که زبان لومپنی و اندیشه لومپنی در جامعه ما امروز دیگر خاص این و آن گروه اجتماعی نیست: واکنش گروهی از «مخالفان» نظام حاکم در ایران که به گذشته‌ طلایی که وجود نداشته، افتخار می‌کنند و قهرمانانشان لومپن‌هایی چون «پرویز ثابتی» هستند، در تشویق این کار، چه در پشت پرده و چه آشکارا، خود گواهی از نفوذ این لومپنیسم است. ساعدی نیازی به دفاع ما ندارد، زیرا در راهی قدم گذاشته بود که خود می‌دانست او را به باد می‌دهد، همانگونه هدایت می‌دانست و او هم امروز در جایی نزدیک به ساعدی در پرلاشز آرامیده است، هر دو این عزیزان از فرط نومیدی برای کمک به بیرون کشیدن مردمان این سرزمین از چنگال همین اوباشی‌گری خودکشی کردند، هدایت به صورتی مستقیم و روشن و ساعدی به صورتی غیر مستقیم و تا حدی در ابهام. آنچه امروز باید سوگوارش باشیم آن است که لومپنیسم در معنای عام آن، یعنی بیخردی، پول و قدرت‌پرستی ، دروغ و لجن‌پراکنی همچون سرطانی جامعه ما را فراگرفته است و هر کسی باید هر چه از دستش بر می‌آید برای آینده این فرهنگ بزرگ انجام بدهد. اما اینکه این ماجرا را بدل به بهانه‌ای برای یادآوری ارزش بزرگانی چون ساعدی و یا حقارت کسانی که دست به این توهین زده‌اند بکنیم، نیازی به آن نمی‌بینیم چون هر دو موضوع بروشنی آفتابند. و حتی بدتر از این تبدیل این ماجرا به استدلالی در رقابت‌های سیاسی کار درستی نیست. تاریخ امروز همه کسانی را که مایل باشند با واقعیت های هر دو سیستم پیش و پس از انقلاب آشنا می‌کند.

BY ناصر فکوهی / نوشته‌ها و سایر فایل‌ها


Share with your friend now:
tgoop.com/nasserfakouhi/7492

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Healing through screaming therapy How to Create a Private or Public Channel on Telegram? 1What is Telegram Channels? Deputy District Judge Peter Hui sentenced computer technician Ng Man-ho on Thursday, a month after the 27-year-old, who ran a Telegram group called SUCK Channel, was found guilty of seven charges of conspiring to incite others to commit illegal acts during the 2019 extradition bill protests and subsequent months. Among the requests, the Brazilian electoral Court wanted to know if they could obtain data on the origins of malicious content posted on the platform. According to the TSE, this would enable the authorities to track false content and identify the user responsible for publishing it in the first place.
from us


Telegram ناصر فکوهی / نوشته‌ها و سایر فایل‌ها
FROM American