tgoop.com/negareshe10/12172
Last Update:
** یادمان استاد برجسته ی زبان و ادب فارسی
#مجتبیمینوی
«سخن باید چو شکر پوست کنده». این دستوریست که یکی از نویسندگان ایران پانصد سال پیش داده است. در آن زمان عدد نویسندگان ایران به این زیادی نبود. آنهایی که قلم به دست میگرفتند سالهای سال تحصیل کرده بودند، هم میدانستند چه میخواهند بگویند و هم اینکه میدانستند آن را به چه نحوی باید گفت تا دیگران بفهمند.
وقتی که سعدی میخواست در کلام راه اختصار بپیماید هیچکس در موجزگویی به پای او نمیرسید. ببینید که چطور یک حکایت تمام را در دو مصراع گنجاند:
«یکی بچهی گرگ میپرورید، چو پرورده شد خواجه را بردرید»- تمام شد و رفت.
من مدعی نیستم همهی منشآت قدما به این زیبایی و روانی و شیوایی و رسایی است. کسانی هم بودهاند که بیشتر در بند صنعت و لفاظی بودهاند تا در بند معنی، و همانطور که اشعار مغلق گفته شده است کتب نثر بسیار مغلق هم نوشته شده است، ولی اگر کتاب تفهیم بیرونی و تاریخ بیهقی و نصیحةالملوک غزالی و سیاستنامهی نظامالملک و دانشنامهی علایی و کیمیای سعادت و زینالاخبار گردیزی و تاریخ بخارا و حدودالعالم و قابوسنامه و تاریخ سیستان و سایر کتبی را که از قرن چهارم و پنجم هجری برای ما به میراث مانده است بخوانید و با آنها خوب آشنا بشوید خواهید دید که همهی آنها به این دستور عمل کردهاند که «سخن باید چو شکر پوست کنده». اگر بعضی عبارتها در این کتابها یافت میشود که امروز در بدو نظر بر ما روشن نیست به جهت این است که اولا از نهصد سال پیش تا کنون زبان ما دچار تغییراتی شده است و اصطلاحات مخصوص به آن زمان از یاد ما رفته است، و ثانیا به آن اندازه که لازم است در فرا گرفتن زبان خود کار نمیکنیم و زحمت نمیکشیم که با سبک و اسلوب این نویسندگان بزرگ باستان آشنا شویم. میخواهیم که هنوز غوره نشده مویز بشویم. بهمجردی که سواد خواندن و نوشتن مقدماتی پیدا کردیم میخواهیم فاضل و ادیب و نویسنده و محقق محسوب شویم، و حتی قبل از آن که قوهی ادراک معانی حافظ و سعدی را کسب کرده باشیم، و حتی قبل از آن هم که بتوانیم اشعار سعدی و حافظ را «راستاحسینی» صاف و بیغلط بخوانیم، میخواهیم بر آن خداوندان سخن ایراد بگیریم.
همهی اینها برای چه؟ برای این که دموکرات شدهایم، یعنی این که دموکراسی و آزادی را در این مورد هم به غلط تعبیر کردهایم. در عهد دموکراسی و آزادی قلم راست است که همه کس حق نوشتن دارد، ولی در ممالک دموکرات در این امر هم که نوشتن باشد قاعده و حساب در کار است و هر کس که برای عموم چیزی مینویسد و منتشر میکند بر حسب میزان و ملاک صحیح عمل میکند.
ولی در مملکت ما مثل این است که مدیر و ناشر روزنامه یا قوهی تشخیص صحیح و سقیم را ندارند، یا از حیث مطالب چاپکردنی بهقدری در عسرت و مضیقه هستند که هر کس هر چه بفرستد غنیمت میدانند، و یا این که از همه کس رودربایستی و واهمه دارند و میخواهند همه را از خودشان راضی نگاه بدارند. شاید هم همهی این علل و بسیاری علل دیگر دست به دست داده باشند و این هرجومرج عجیب را در سبک انشای جراید و مجلات ایجاد کرده باشد.
#مجتبی_مینوی
#مجلهی_سخن
سال دوم، شمارهی ۱۱ و ۱۲
دی و بهمن ۱۳۲۴
❄️☃️
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
BY نگارش دهم تا دوازدهم
Share with your friend now:
tgoop.com/negareshe10/12172