Telegram Web
"مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن"
#مولانا

#موسیقی
#بی‌کلام
*خاص نگارش و نوشتن
❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
به ایران سلام و به تهران درود
به این سخت‌‌جانی امیدم نبود

به‌راستی که به این سخت‌جانی‌مان هیچ امید نداشتیم ولی ظاهراً پوستمان کلفت‌تر از این حرف‌هاست که تصور می‌کردیم.

جناب شهردار، گروه پرتعداد مدیران و مشاوران فرهنگی شهرداری، عزیزان و دوستان محترم! چرا تن فردوسی بزرگ را در گور می‌لرزانید؟

فردوسی حکیم سی‌سال تلاش کرد و زبان فارسی را از شر ترکان غزنوی نجات داد و زنده به دست ما رساند که امثال شما و یاران فرهنگی‌تان با قرار دادن تصویرش کنار مصرعی ضعیف با ویرگولی بی‌جا نیمه‌جانش کنید؟

شاعرمان علاوه بر بیت اول، در ادامۀ مصرع مذکور با بیتی دیگر کلام را به پایان رسانده است:
به ایران سلام و به تهران درود
فشاری که اضلاعمان را گشود

#درست_نویسی
برگرفته از کانال درست نویسی
❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
‍ باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
       به سر رود خروشان حیات
آب این رود
       به سرچشمه نمی گردد باز
بهتر آن است
       که غفلت نکنیم از آغاز
باز کن پنجره را
صبح دمید

#حمیدمصدق

#موسیقی
#بی‌کلام
*خاص نگارش و نوشتن

❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
502_66743774252874.pdf
149.6 KB
#آزمون_پایانی
#فارسی‌ونگارش_دوازدهم
نوبت اول _ دی‌ماه ۱۴۰۳
طاهره انساندوست‌مژدهی
هنرستان دخترانه کار ودانش رسالت
استان گیلان _شهرستان خمــام

‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
562_66743761578703.pdf
563.2 KB
#آزمون_پایانی
#نگارش_دهم
دی‌ماه ۱۴۰۳ _ نوبت اول
سیده کبری شریفی‌ساداتی
دبیرستان دخترانه صدیقه طاهره (س)
استان گیلان- بخش لشت‌نشا

‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
از سخنرانی نزار قبانی در لیبی:

در کتاب مقدس آمده: «در ابتدا کلمه بود
و این آشکارا به این نکته اشاره دارد که به لحاظ ترتیب زمانی، کلمه، قبل از عناصر چهارگانه یعنی آب و آتش و باد و خاک، آفریده شده و بدیهی است که کلمه قبل از حکومت، پیش از زندان‌ها، قبل از دادگاه‌های تفتیش عقاید، قبل از تازیانه‌ها و سلول‌های انفرادی و چوبه‌های دار و میدان‌های تیر و اعدام وجود داشته است.
و از آن‌جا که کلمه بسیار قدیمی و اصیل است، مامور پلیس وقتی او را بازجویی می‌کند، می‌کوشد تا مستقیم به چشم‌هایش نگاه نکند تا گریه‌اش نگیرد و اشکش بر اوراق پرونده فرونچکد!

مقالات، روایات، خاطرات
سید حسن حسینی

❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
#حکایت
#گفت‌و‌گو

یوسف مصری را دوستی از سفر رسید.
گفت: «جهت من چه ارمغان آوردی؟»
گفت: «چیست که ترا نیست و تو بدان محتاجی؟ الاّ جهت آنک از تو خوب‌تر هیچ نیست؛ آینه آورده‌ام تا هر لحظه روی خود را در وی مطالعه کنی».
چیست که حق تعالی را نیست؟ و او را بدان احتیاج است؟ پیش حق‌تعالی دل روشنی می‌باید بردن تا در وی خود را ببیند . . .


#فیه‌مافیه
#مولانا🍃💚


‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
.

گویند خواجه‌ای را بنده‌ای نادرالحسن بود و با وی به سبیل مودّت و دیانت نظری داشت.
با یکی از دوستان گفت: دریغ این بنده، با حسن و شمایلی که دارد اگر زبان‌درازی و بی‌ادبی نکردی.
گفت: ای برادر! چو اقرارِ دوستی کردی، توقّعِ خدمت مدار که چون عاشق و معشوقی در میان آمد، مالک و مملوک برخاست:

خواجه با بنده‌ی پری‌رخسار
چون درآمد به بازی و خنده

نه عجب، کاو چو خواجه حکم کند
وین کشد بارِ ناز چون بنده


سعدی, گلستان,
باب پنجم
در عشق و جوانی

‎‌‎‌‌‎

‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
#نامه‌نگاری

«دیشب را درست نخوابیدم. همه‌اش راه برای پیش پایم می‌جستم. کشور من، مردمانش، خاطره‌هایم، غم‌ها و شادی‌های آن همه معبرم شدند؛ سرانجام به انتها رسیدم،-رسیدم که باید بروم.»

۱۵ مهر ۱۳۵۰
نامه از #اسماعیل_شاهرودی به مینا؛ مجله‌ی چیستا ۱۳۸۰

#موسیقی
#بی‌کلام
*خاص نگارش و نوشتن
❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
گفتاری‌نویسیِ چند مَثَل و اصطلاح

آب که از سر گذشت، چه یه وجب چه صد وجب.

آش با جاش.

آشِ کشکِ خاله‌ته؛ بخوری پاته، نخوری پاته.

از اسب افتاده‌یم، ولی از اصل نیفتاده‌یم.

اگه نخورده‌یم نونِ گندم، دیده‌یم دستِ مردم.

با یه گل بهار نمی‌شه.

پیشِ غازی و مَلّق‌بازی؟!

جوجه رو آخرِ پاییز می‌شمارن.

چیزی که عوض داره گِله نداره.

حساب حسابه، کاکا برادر.

حیا رو خوردن آب‌ِرو رو قی کردن.

خاک براش خبر نبَره.

دندونِ اسبِ پیش‌کشی‌و نمی‌شمارن.

دیگ به دیگ می‌گه روت سیاه.

دیوار موش داره، موش هم گوش داره.

شاه‌نامه آخرش خوشه.

شترسواری دولادولا نمی‌شه.

قربون بِرم خدا رو، یه بوم و دو هوا رو.

موش تو سوراخ نمی‌رفت، جارو به دُمش می‌بست.

هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه.

یه سوزن به خودت بزن، یه جوال‌دوز به دیگران.

یه من ماست چه‌قدر کره داره.

#استادبهروزصفرزاده
#گفتاری‌نویسی
❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
#حکایت

نقل است که یک روز با جمعی می‌رفت جماعتی جوانان می‌آمدند و فساد می‌کردند تا به لب دجله رسیدند.
یاران گفتند یا شیخ دعا کن تا حق تعالی این جمله را غرق کند تا شومی ایشان از خلق منقطع شود.
معروف گفت: دست‌ها بردارید.
پس گفت الهی چنانکه درین جهان عیش‌شان خوش داری در آن جهان‌شان عیش خوش ده. اصحاب به تعجب بماندند. گفتند: خواجه ما سرّ این دعا نمی‌دانیم!
گفت: آن‌کس که با او می‌گویم می‌داند. توقف کنید که هم اکنون سرّ این پیدا آید.
آن جمع چون شیخ بدیدند رباب بشکستند و خمر بریختند و لرزه بر ایشان افتاد و در دست و پای شیخ افتادند و توبه کردند.
شیخ گفت دیدید که مراد جمله حاصل شد، بی غرق و بی آنکه رنجی به کسی رسید.

#تذکره‌الاولیا_عطار
در احوال معروف کرخی رحمه‌الله علیه



‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎
زهی چمن‌ساز صبح فطرت‌ ‌
                        تبسم لعل مهرجویت
ز بوی ‌گل تا نوای بلبل‌
                   فدای تمهید گفت‌وگویت

#بیدل

#موسیقی
#بی‌کلام

*خاص نگارش و نوشتن
❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
‍ **زاد روز
#استاداحمدسمیعی‌گیلانی


در قدیم نویسندگی و دبیری صناعتی شریف بود؛ هم‌عرضِ صناعات شاعری و طب و نجوم، استعداد و مایهٔ علمی و ادبی و ممارست سه شرط ضرورِ آن بود. نویسنده می‌بایست مبلغ زیادی شعر، تمثیل، لطیفه، امثال در چنته داشته باشد، تتبع دیوان عرب و عجم کرده باشد، با قرآن و اخبار و آثار مأنوس بوده باشد، از هر دانشی و فنی اندکی دانسته باشد، علم فصاحت و بلاغت آموخته باشد، در مناظره و احتجاج ورزیده شده باشد و، پیش از همهٔ این‌ها، از عطیهٔ خدادادیِ نویسندگی بهره‌ور بوده باشد. امروز گویا همهٔ این شروط و آداب منسوخ شده‌است.

«زبان مطبوعاتیِ ما چه بوده و چه شده‌است؟»،احمد سمیعی (گیلانی)، در: گلگشت‌های ادبی و زبانی، گردآورنده: #سایه_اقتصادی‌نیا، دفتر اول، تهران: هرمس، ۱۳۹۱، ص ۱۳۵–۱۳۶)
#پرسه_در_متون
❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
‍ دست‌های تو
            صبحی روشن‌اند
که زیر ملافه‌ی سردی
به موسیقی دوری
                 گوش می‌کنم
ای سرمای صبح
که شمدهای سفید را
         بر اندامم رواج می‌دهی
به پاس همین دست‌هاست
            که تو را دوست دارم

#استادشمس‌لنگرودی

صبح جمعه زمستانی‌تان گرم و روشن از مهر خدا باد

#موسیقی
#بی‌کلام
*خاص نگارش و نوشتن
❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
‏«اصلا بگذار خیال‌ها را راحت کنم؛ ادبیات واقعی و صمیمانه دفترچه‌های خاطرات هستند، که کرورها در نهانخانه‌های آدم‌ها حفاظت می‌شوند و هرگز هم برای سراسر خوانده شدن به کسی عرضه نمی‌شوند. ادبیات واقعی همین نامه‌ها هستند که در لحظه زاده می‌شوند و می‌میرند.»

#بهمن_فرسی؛ شب یک، شب دو
#زادروزبهمن‌فرسی
❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
هم‌ذات‌پنداری (identification)

وقتی با کسی هم‌ذات‌پنداری می‌کنید، احساس می‌کنید احساسات و افکارش خیلی شبیهِ شما هستند؛ انگار ذات و سرشتتان یکی است:
من با قهرمانِ این داستان/ فیلم هم‌ذات‌پنداری می‌کنم.

بعضی‌ها به‌جای «هم‌ذات‌پنداری» به‌غلط می‌گویند و می‌نویسند «هم‌زادپنداری».

#استادبهروزصفرزاده
❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
احترام به های ناملفوظ

ماجرای من و خالم.

وقتی تصادفاً عنوانِ بالا (ماجرای من و خالم) را دیدم، با خودم گفتم لابد منظورش این است که با خالش (خالِ روی پوستش) ماجرایی داشته. اما بعد که مطلب را خواندم، فهمیدم منظورش خاله‌اش است!

نمی‌دانم چرا خیلی‌ها فکر می‌کنند در گفتاری‌نویسی باید های ناملفوظ را حذف کنند. مثلاً اگر بخواهند خانه‌اش (رسمی) را گفتاری بنویسند، خونش می‌نویسند، نه خونه‌ش.
چرا به این فکر نمی‌کنند که خونش (خونِ او) هیچ ربطی به خونه‌ش (خانۀ او) ندارد؟
اگر در گوگل خونش را جست و جو کنید، خواهید دید که تعدادی از نتایجِ جست و جو به معنیِ خانۀ او و تعدادی‌شان به معنیِ خونِ او هستند.
این سهل‌انگاریِ املایی دارد آسیب‌های زیادی به خطِ ما می‌زند. ما باید تلاش کنیم روز به روز خطمان را دقیق‌تر و شفاف‌تر کنیم، نه این‌که روز به روز به ابهام و تیرگیِ آن اضافه کنیم.

صدها واژه در فارسی داریم که به های ناملفوظ ختم می‌شوند و بسیاری از آن‌ها بدونِ های ناملفوظ واژۀ مستقلی‌اند با معنایی کاملاً متفاوت.
رعایت نکردنِ تمایزِ املایی در این‌گونه واژه‌ها و همه را بدونِ های ناملفوظ نوشتن فاجعه‌بار خواهد بود.

معنای این واژه‌ها را خودتان با هم مقایسه کنید:

آزاد/ آزاده
آوار/ آواره
بست/ بسته
پایان/ پایانه
پوست/ پوسته
پیمان/ پیمانه
جوون/ جوونه
چشم/ چشمه
حامل/ حامله
خال/ خاله
خام/ خامه
خان/ خانه
خون/ خونه
دایر/ دایره
دست/ دسته
دود/ دوده
دور/ دوره
دیوان/ دیوانه
روز/ روزه
ریش/ ریشه
زمین/ زمینه
زنجیر/ زنجیره
زیر/ زیره
سور/ سوره
غریب/ غریبه
قلم/ قلمه
کابین/ کابینه
کور/ کوره
گرد/ گرده
گیر/ گیره
ماش/ ماشه
مال/ ماله
مرد/ مرده
نام/ نامه
هم/ همه

ما در فارسی های ناملفوظِ پایانی داریم، فرانسوی‌زبانان هم در زبانشان های ناملفوظِ آغازین دارند. واژه‌های فرانسویِ بسیاری با h آغاز می‌شوند و در تمامِ آن‌ها این h ناملفوظ است:
hélicoptère (اِلیکوپتر)
hélium (اِلیوم)
héroïne (اِروئین)
hôtel (اوتل)
hydrogène (ایدروژن)
البته ما در فارسی این وام‌واژه‌های فرانسوی را هلیکوپتر، هلیوم، هروئین، هتل، و هیدروژن تلفظ می‌کنیم و می‌نویسیم.
#استادبهروزصفرزاده
❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
گلایۀ های ناملفوظ‌

اسمم های ناملفوظ است. آخرِ خیلی از واژه‌ها مرا می‌بینید، ولی هیچ‌وقت صدایم درنمی‌آید.
همین سکوتم بلای جانم شده و خیلی وقت‌ها بی‌خود و بی‌جهت حذفم می‌کنید.
مگر من چه گناهی کرده‌ام که وقتی ضمیرِ متصلی کنارم می‌نشیند حذفم می‌کنید؟!
خواهش می‌کنم این کار را نکنید!
خواهش می‌کنم به جای «خونه‌مون» ننویسید «خونمون».
به حضرتِ عباس قسم معنیِ «خونمون» با «خونه‌مون» فرق دارد، حتی انگلیسی‌شان:
خونمون our blood
خونه‌مون our house

#استادبهروزصفرزاده

#درست‌نویسی
❄️☃️
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
Zarbiye Homayoun
@Talakar3006
موسیقی ایرانی🍃💚🎼

دو‌نوازی ویلون و تنبک

#بی‌کلام


‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
2025/02/05 07:52:51
Back to Top
HTML Embed Code: