Cognitive Disorders

🔵 خاموشی بینایی(۱)
(visual extinction):

🔆 لوب پاریتال راست مرکز نورونهایی است که توجه ما را از میدان بینایی سمت راست به سمت چپ و برعکس جابه جا می کنند.به این پدیده visual attention shift می گوییم.حال تصور کنید به دلیلی مثل استروک و یا تروما و یا بیماری های فرسایشی مغز از قبیل الزایمر، این ناحیه از لوب پاریتال راست آسیب ببیند. نتیجه این خواهد شد که فرد نخواهد توانست توجه خود را به میدان بینایی چپ شیفت نماید.اما آسیب در لوب پاریتال چپ معمولا چنین مشکلی را ایجاد نمی کند چون مرکز شیفت توجه بینایی در نیمکره راست سالم مانده است.بنابراین در اسیب پارتال راست، بیمار دچار بی توجهی به نیمه چپ میدان بینایی می شود که عملا به دلیل بزرگ تر بودن نیمه تمپورال میدان بینایی، چیزی که ما متوجه می شویم این است که بیمار به اشیا در سمت چپ توجه نمی کند. البته در کار بالینی شما به سختی قادر خواهید بود بین همی انوپی و همی نگلکت افتراق بگذارید.

🔆 اصطلاح visual extinction یا خاموشی بینایی به وضعیتی گفته می شود که ناشی از آسیب به لوب پاریتال است.در این حالت چنانچه محرک بینایی در میدان بینایی راست یا چپ نمایش داده شود قادر به دیدن آن خواهد بود اما اگر همزمان در هر دو میدان بینایی نشان داده شود، محرکی را که در میدان بینایی سمت مقابل ضایعه نمایش داده شده باشد را درک نمی کند.درواقع وقتی دو محرک با هم در هر دو میدان بینایی نمایش داده می شود، آن محرکی که در نیمه مقابل ضایعه است نادیده گرفته می شود.بدیهی است چنین عارضه ای موجب می شود بیمار در دید دو چشمی و سه بعدی دچار اختلال شود.

🔆 این عارضه بیش از همه به دنبال استروک در لوب پاریتال رخ می دهد اما در حوادث تروماتیک هم ممکن است رخ دهد. در بیماری الزایمر نیز با توجه به این که لوب پاریتال از اولین نقاطی است که درگیر اختلال فانکشن می شود، ممکن است چنین یافته ای داشته باشیم.

🔆 اگرچه با درگیری لوب پاریتال چپ هم ممکن است خاموشی بینایی داشته باشیم، این عارضه غالبا در ضایعات پاریتال راست دیده می شود.

🔆 به روز ترین تئوری که درباره مکانیسم بروز آن ارایه شده است تحت نام تئوری مسابقه (Race Theory) شناخته می شود(۱).لوب پاریتال در شیفت توجه به محرکهای بینایی نقش دارد.طبق این تئوری محرکهای بینایی که وارد مغز می شوند برای جلب توجه فرد با هم رقابت می کنند. وقتی پاریتال راست آسیب ببیند سیگنالهای وارده به نیمکره راست ( که مربوط به نیمه چپ میدان بینایی است) از رقابت عقب می مانند و کمتر جلب توجه می کنند.اگر محرک بینایی بطور یک طرفه ارایه شود و رقیب نداشته باشد بیمار در درک آن دچار مشکل نمی شود اما وقتی محرک بینایی در هر دو نیمه میدان بینایی ارایه شود، میدان بینایی سمت مقابل ضایعه از رقابت عقب می افتد.

🔆 درغالب موارد خاموشی بینایی تشخیص داده نمی شود و گاه بعنوان نقصان توجه توسط همراهان تلقی می گردد. این عارضه مانع از تعامل فرد با اطرافیان نمی شود و بیماران قادرند کم و بیش تمامیت صورت افراد را تشخیص دهند. این که چرا در مورد صورت افراد محو بینایی کمتر دیده می شود معلوم نیست. براساس آزمایش (2) که توسط دکتر ویلومیر انجام شد به نظر می رسد آنچه موجب درک بینایی هر دوچشم افراد توسط بیمار می شود این است که در یک قاب و به شکل یک مجموعه به فردارایه شده اند! درست مثل این که محدوده صورت موجب جلب توجه فرد به هردو چشم می گردد و فرد دیگران را تک چشمی نمی بیند. در این آزمایش دکتر ویلومیر به بیماران مبتلا به خاموشی بینایی تصویر دو چشم را نشان داد. غالب بیماران قادر به درک چشم سمت مقابل ضایعه نبودند. سپس با یک بیضی هر دو چشم را قاب گرفت. میزان خاموشی بینایی را به حد زیادی کاهش داد. سپس دوباره همان دو چشم بدون قاب را نمایش داد. دیده شد که اثر کاهنده قاب بیضوی بر خاموشی بینایی کماکان حفظ می شود مثل این که لوب پاریتال یادگرفته است که توجه را به هر دوسمت جلب نماید.

🔆 ساده ترین روش معاینه بیمار برای خاموشی بینایی، این است که از او بخواهیم رو به روی ما بنشیند. سپس هر دو دست را باز کنیم. انگشت یک دست را حرکت دهیم و از او بپرسیم کدام انگشت حرکت می کند؟ سپس انگشت دست دیگر را حرکت دهیم. باز همین سوال را بپرسیم. در مرحله سوم همان انگشت از هر دو دست را همزمان حرکت دهیم و سوال را تکرار کنیم. اگر بیمار در قسمت اول و دوم درست پاسخ داد و در قسمت سوم به جای این که بگوید هردو دست مثلا بگوید دست چپ، معلوم می شود که احتمالا لوب پاریتال راست آسیب دیده است. البته لازم است برای اطمینان از وجود خاموشی بینایی، تست تکرار شود و پایایی یافته تایید گردد.

ادامه دارد…

دکتر موسی عطازاده
🌿

www.tgoop.com/neurcog/2228

487 viewsM.Atazadeh, edited  Jan 24 at 11:37

🔵 خاموشی بینایی(۱)
(visual extinction):

🔆 لوب پاریتال راست مرکز نورونهایی است که توجه ما را از میدان بینایی سمت راست به سمت چپ و برعکس جابه جا می کنند.به این پدیده visual attention shift می گوییم.حال تصور کنید به دلیلی مثل استروک و یا تروما و یا بیماری های فرسایشی مغز از قبیل الزایمر، این ناحیه از لوب پاریتال راست آسیب ببیند. نتیجه این خواهد شد که فرد نخواهد توانست توجه خود را به میدان بینایی چپ شیفت نماید.اما آسیب در لوب پاریتال چپ معمولا چنین مشکلی را ایجاد نمی کند چون مرکز شیفت توجه بینایی در نیمکره راست سالم مانده است.بنابراین در اسیب پارتال راست، بیمار دچار بی توجهی به نیمه چپ میدان بینایی می شود که عملا به دلیل بزرگ تر بودن نیمه تمپورال میدان بینایی، چیزی که ما متوجه می شویم این است که بیمار به اشیا در سمت چپ توجه نمی کند. البته در کار بالینی شما به سختی قادر خواهید بود بین همی انوپی و همی نگلکت افتراق بگذارید.

🔆 اصطلاح visual extinction یا خاموشی بینایی به وضعیتی گفته می شود که ناشی از آسیب به لوب پاریتال است.در این حالت چنانچه محرک بینایی در میدان بینایی راست یا چپ نمایش داده شود قادر به دیدن آن خواهد بود اما اگر همزمان در هر دو میدان بینایی نشان داده شود، محرکی را که در میدان بینایی سمت مقابل ضایعه نمایش داده شده باشد را درک نمی کند.درواقع وقتی دو محرک با هم در هر دو میدان بینایی نمایش داده می شود، آن محرکی که در نیمه مقابل ضایعه است نادیده گرفته می شود.بدیهی است چنین عارضه ای موجب می شود بیمار در دید دو چشمی و سه بعدی دچار اختلال شود.

🔆 این عارضه بیش از همه به دنبال استروک در لوب پاریتال رخ می دهد اما در حوادث تروماتیک هم ممکن است رخ دهد. در بیماری الزایمر نیز با توجه به این که لوب پاریتال از اولین نقاطی است که درگیر اختلال فانکشن می شود، ممکن است چنین یافته ای داشته باشیم.

🔆 اگرچه با درگیری لوب پاریتال چپ هم ممکن است خاموشی بینایی داشته باشیم، این عارضه غالبا در ضایعات پاریتال راست دیده می شود.

🔆 به روز ترین تئوری که درباره مکانیسم بروز آن ارایه شده است تحت نام تئوری مسابقه (Race Theory) شناخته می شود(۱).لوب پاریتال در شیفت توجه به محرکهای بینایی نقش دارد.طبق این تئوری محرکهای بینایی که وارد مغز می شوند برای جلب توجه فرد با هم رقابت می کنند. وقتی پاریتال راست آسیب ببیند سیگنالهای وارده به نیمکره راست ( که مربوط به نیمه چپ میدان بینایی است) از رقابت عقب می مانند و کمتر جلب توجه می کنند.اگر محرک بینایی بطور یک طرفه ارایه شود و رقیب نداشته باشد بیمار در درک آن دچار مشکل نمی شود اما وقتی محرک بینایی در هر دو نیمه میدان بینایی ارایه شود، میدان بینایی سمت مقابل ضایعه از رقابت عقب می افتد.

🔆 درغالب موارد خاموشی بینایی تشخیص داده نمی شود و گاه بعنوان نقصان توجه توسط همراهان تلقی می گردد. این عارضه مانع از تعامل فرد با اطرافیان نمی شود و بیماران قادرند کم و بیش تمامیت صورت افراد را تشخیص دهند. این که چرا در مورد صورت افراد محو بینایی کمتر دیده می شود معلوم نیست. براساس آزمایش (2) که توسط دکتر ویلومیر انجام شد به نظر می رسد آنچه موجب درک بینایی هر دوچشم افراد توسط بیمار می شود این است که در یک قاب و به شکل یک مجموعه به فردارایه شده اند! درست مثل این که محدوده صورت موجب جلب توجه فرد به هردو چشم می گردد و فرد دیگران را تک چشمی نمی بیند. در این آزمایش دکتر ویلومیر به بیماران مبتلا به خاموشی بینایی تصویر دو چشم را نشان داد. غالب بیماران قادر به درک چشم سمت مقابل ضایعه نبودند. سپس با یک بیضی هر دو چشم را قاب گرفت. میزان خاموشی بینایی را به حد زیادی کاهش داد. سپس دوباره همان دو چشم بدون قاب را نمایش داد. دیده شد که اثر کاهنده قاب بیضوی بر خاموشی بینایی کماکان حفظ می شود مثل این که لوب پاریتال یادگرفته است که توجه را به هر دوسمت جلب نماید.

🔆 ساده ترین روش معاینه بیمار برای خاموشی بینایی، این است که از او بخواهیم رو به روی ما بنشیند. سپس هر دو دست را باز کنیم. انگشت یک دست را حرکت دهیم و از او بپرسیم کدام انگشت حرکت می کند؟ سپس انگشت دست دیگر را حرکت دهیم. باز همین سوال را بپرسیم. در مرحله سوم همان انگشت از هر دو دست را همزمان حرکت دهیم و سوال را تکرار کنیم. اگر بیمار در قسمت اول و دوم درست پاسخ داد و در قسمت سوم به جای این که بگوید هردو دست مثلا بگوید دست چپ، معلوم می شود که احتمالا لوب پاریتال راست آسیب دیده است. البته لازم است برای اطمینان از وجود خاموشی بینایی، تست تکرار شود و پایایی یافته تایید گردد.

ادامه دارد…

دکتر موسی عطازاده
🌿

BY Cognitive Disorders