تحریک ناپذیری مطلق: در این مرحله نورون حتی با قوی ترین محرک ها هم مجددا تحریک نمی شود. تحریک پذیری صفر و آستانه تحریک بی نهایت است. این مرحله مقارن با مرحله دپولاریزاسیون (مرحله بالارونده نمودار) است.
تحریک ناپذیری نسبی: در این مرحله که طولانی تر از قبلی است، می توان نورون را با محرک های شدیدتر از آستانه معمولی تحریک کرد.
این مرحله مقارن با رپولاریزاسیون تا هیپرپولاریزاسیون (مرحله پایین رونده نمودار) ادامه می یابد.
وجود مراحل تحریک ناپذیری باعث محدود شدن تعداد پتانسیل عملی می شود که هر تار می تواند در هر ثانیه تولید کند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @Neuro_psy
تحریک ناپذیری نسبی: در این مرحله که طولانی تر از قبلی است، می توان نورون را با محرک های شدیدتر از آستانه معمولی تحریک کرد.
این مرحله مقارن با رپولاریزاسیون تا هیپرپولاریزاسیون (مرحله پایین رونده نمودار) ادامه می یابد.
وجود مراحل تحریک ناپذیری باعث محدود شدن تعداد پتانسیل عملی می شود که هر تار می تواند در هر ثانیه تولید کند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @Neuro_psy
• #میسوفونیا که گاهی آن را ۴S مینامند (Syndrome Selective Sound Sensitivity یا سندروم حساسیت صدایی انتخابی)، شرایط ناتوانکنندهای است که در آن صداهای خاص / محرکهای بصری تکرارشونده خشم بسیار زیاد و یا نفرت را برمیانگیزد.
• این صداها معمولا شامل صداهای دهانی مانند جویدن یا خوردن و آشامیدن با سروصداست، اما صداها از فردی به فرد دیگر متفاوت است، و این فهرست ظاهرا با گذشت زمان طولانیتر و متنوعتر میشود.
• اندوه روانی که مبتلایان به این بیماری احساس میکنند غیرقابل تحمل بوده، ممکن است به احساس شدید گناه، انزوا، افسردگی و حتی ایدۀ خودکشی بیانجامد. انتخاب آیندۀ شغلی نیز برای مبتلایان به این بیماری به دلیل محیطهای محرک محدود است.
• شروع میسوفونیا معمولا قبل از بلوغ جنسی بوده و بین سن ۸ تا ۱۲ سالگی اتفاق میافتد. تحریک اولیه اغلب توسط یک عضو نزدیک خانواده صورت میگیرد.
• ظاهرا مولفۀ ژنتیکی در میسوفونیا وجود دارد؛ اغلب میتوان این مسئله را تا یک نسل قبل ردیابی کرد و دادهها در رابطه با شیوع آن در دوقلوها و تجدید دیدار فرزندخواندهها قابل توجه است.
• مبتلایان اغلب احساس میکنند که در این شرایط تنها هستند و ممکن است فکر کنند دیوانه شدهاند. احساس خجالت اغلب بر میل به صحبت درباره بیماری غلبه می کند.
• در تلاش برای غلبه بر میسوفونیا، استراتژیهای بسیاری مانند گوشگیر، خوردن در تنهایی، ژنراتور تولید نویز سفید، داروهای تجویزی، مواد مخدر / الکل / خوددرمانی، هیپنوتیزم، CBT و درمانهای دیگر مورد آزمایش قرار گرفته که موفقیت بسیار کمی داشته یا اصلا موفق نبودهاند.
• میسوفونیا اغلب با هیپرآکوسیس (عدم تحمل صدا)، وزوز گوش یا دیگر اختلالات شنیداری مرتبط اشتباه گرفته میشود. این صداها بسیار خاص، به ندرت قابل شنیدن، و نویزهای هرروزه هستند که، صرف نظر از بلندی آن، نباید دردسرساز باشند.
• متخصصین مراقبتهای بهداشتی به افراد مبتلا به میسوفونیای بسیاری گفتهاند که مشکل آنها روانشناختی است و اهمیت آن را نادیده گرفتهاند، که اغلب به دلیل عدم درک و شناخت وضعیت است.
• فرضیهای که در حال حاضر آن را بررسی میکنیم این است که میسوفونیا نوعی اختلال عصبشناختی است که در آن سیگنالهای شنیداری تکرارشونده رفلکس جنگ یا گریز را برمیانگیزند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
• این صداها معمولا شامل صداهای دهانی مانند جویدن یا خوردن و آشامیدن با سروصداست، اما صداها از فردی به فرد دیگر متفاوت است، و این فهرست ظاهرا با گذشت زمان طولانیتر و متنوعتر میشود.
• اندوه روانی که مبتلایان به این بیماری احساس میکنند غیرقابل تحمل بوده، ممکن است به احساس شدید گناه، انزوا، افسردگی و حتی ایدۀ خودکشی بیانجامد. انتخاب آیندۀ شغلی نیز برای مبتلایان به این بیماری به دلیل محیطهای محرک محدود است.
• شروع میسوفونیا معمولا قبل از بلوغ جنسی بوده و بین سن ۸ تا ۱۲ سالگی اتفاق میافتد. تحریک اولیه اغلب توسط یک عضو نزدیک خانواده صورت میگیرد.
• ظاهرا مولفۀ ژنتیکی در میسوفونیا وجود دارد؛ اغلب میتوان این مسئله را تا یک نسل قبل ردیابی کرد و دادهها در رابطه با شیوع آن در دوقلوها و تجدید دیدار فرزندخواندهها قابل توجه است.
• مبتلایان اغلب احساس میکنند که در این شرایط تنها هستند و ممکن است فکر کنند دیوانه شدهاند. احساس خجالت اغلب بر میل به صحبت درباره بیماری غلبه می کند.
• در تلاش برای غلبه بر میسوفونیا، استراتژیهای بسیاری مانند گوشگیر، خوردن در تنهایی، ژنراتور تولید نویز سفید، داروهای تجویزی، مواد مخدر / الکل / خوددرمانی، هیپنوتیزم، CBT و درمانهای دیگر مورد آزمایش قرار گرفته که موفقیت بسیار کمی داشته یا اصلا موفق نبودهاند.
• میسوفونیا اغلب با هیپرآکوسیس (عدم تحمل صدا)، وزوز گوش یا دیگر اختلالات شنیداری مرتبط اشتباه گرفته میشود. این صداها بسیار خاص، به ندرت قابل شنیدن، و نویزهای هرروزه هستند که، صرف نظر از بلندی آن، نباید دردسرساز باشند.
• متخصصین مراقبتهای بهداشتی به افراد مبتلا به میسوفونیای بسیاری گفتهاند که مشکل آنها روانشناختی است و اهمیت آن را نادیده گرفتهاند، که اغلب به دلیل عدم درک و شناخت وضعیت است.
• فرضیهای که در حال حاضر آن را بررسی میکنیم این است که میسوفونیا نوعی اختلال عصبشناختی است که در آن سیگنالهای شنیداری تکرارشونده رفلکس جنگ یا گریز را برمیانگیزند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
▫️ #آتاکسی_وستیبولار
آتاکسی وستیبولارهمان ضایعات مرکزی و محیطی که سرگیجه (vertigo) ایجاد می کنند می توانند به آتاکسی وستیبولار منجر شوند. نیستاگموس (Nystagmus) اغلب وجود دارد و به طور تیپیک یک طرفه (unilateral) است و بیشترین وضوح را در نگاه به سمت مقابل ضایعه دارد. دیس آرتری دیده نمیشود. آتاکسی وستیبولار وابسته به ثقل (gravity dependent)
است:
وقتی که بیمار در بستر دراز کشیده و معاینه می شود نمی توان ناهماهنگی (Incoordination) حرکت اندام ها را نشان داد اما زمانی این ناهماهنگی آشکار می شود که بیمار قصد ایستادن یا راه رفتن داشته باشد.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
آتاکسی وستیبولارهمان ضایعات مرکزی و محیطی که سرگیجه (vertigo) ایجاد می کنند می توانند به آتاکسی وستیبولار منجر شوند. نیستاگموس (Nystagmus) اغلب وجود دارد و به طور تیپیک یک طرفه (unilateral) است و بیشترین وضوح را در نگاه به سمت مقابل ضایعه دارد. دیس آرتری دیده نمیشود. آتاکسی وستیبولار وابسته به ثقل (gravity dependent)
است:
وقتی که بیمار در بستر دراز کشیده و معاینه می شود نمی توان ناهماهنگی (Incoordination) حرکت اندام ها را نشان داد اما زمانی این ناهماهنگی آشکار می شود که بیمار قصد ایستادن یا راه رفتن داشته باشد.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
#راه_هرمی (به انگلیسی: Pyramidal tract) بخشی از دستگاه هرمی بنام راه قشری نخاعی است که در کنترل ارادی بسیاری از حرکات بدن نقش دارد.
راه قشری نخاعی، راه قشری بصل النخاعی و راههای خارج هرمی جزو نورون حرکتی فوقانی هستند.مسیر اصلی راه هرمی به سمت نخاع بوده که به نورون های حرکتی تحتانی آلفا و گاما و نورون های واسطه ای نخاع ختم می شوند.
راه هرمی با تاثیر بر اعمال نورون های نخاعی، عضلات اندامهای فوقانی، تحتانی و تنه را کنترل می کند.این مسیر حرکتی نزولی از قشر مغز به سمت نخاع، نقش مهمی در حرکات انتهایی اندامها جهت فعالیت های ظریف ایفا می کند. در حقیقت فعالیت های ارادی توسط مغز از طریق راه هرمی به نخاع اعمال می گردد. البته کنترل حرکتی نتیجه هماهنگ و روابط متقابل بین قشر مغز و سایر نواحی دستگاه عصبی است.
#نوروسایکولوژی #پیرامیدال
🆔 @neuro_psy
راه قشری نخاعی، راه قشری بصل النخاعی و راههای خارج هرمی جزو نورون حرکتی فوقانی هستند.مسیر اصلی راه هرمی به سمت نخاع بوده که به نورون های حرکتی تحتانی آلفا و گاما و نورون های واسطه ای نخاع ختم می شوند.
راه هرمی با تاثیر بر اعمال نورون های نخاعی، عضلات اندامهای فوقانی، تحتانی و تنه را کنترل می کند.این مسیر حرکتی نزولی از قشر مغز به سمت نخاع، نقش مهمی در حرکات انتهایی اندامها جهت فعالیت های ظریف ایفا می کند. در حقیقت فعالیت های ارادی توسط مغز از طریق راه هرمی به نخاع اعمال می گردد. البته کنترل حرکتی نتیجه هماهنگ و روابط متقابل بین قشر مغز و سایر نواحی دستگاه عصبی است.
#نوروسایکولوژی #پیرامیدال
🆔 @neuro_psy
▫️ منشاء و مسیر نورونهای راه هرمی راه هرمی
یک مسیر حرکتی طولانی در دستگاه عصبی مرکزی است که منشاء آنها از چند ناحیه در قشر مغز است. این مناطق عبارتند از:
*ناحیه چهار برودمن: این قسمت همان ناحیه حرکتی اولیه است که بیشترین میزان مبدأ راه هرمی را تشکیل میدهد (حدود 80%). ناحیهی حرکتی اولیه (ناحیهی چهار برودمن از نظر فیزیولوژیستها) دارای سلولهای درشت بتز (Betz) است.
*ناحیه شش برودمن: شامل دو ناحیه پیش حرکتی (حرکتی ثانویه) و منطقهی حرکتی تکمیلی است.
*نواحی حسی یک، دو، سه و پنج برودمن.
تعداد کل فیبرهای راه هرمی بیش از یک میلیون فیبر عصبی است. سلولهای درشت بتز (Betz) در ناحیهی حرکتی اولیه قرار دارند که در راه هرمی شرکت میکنند. البته تمام سلولهای این ناحیه از نوع بتز نیست بلکه فقط 3% کل فیبرهای راه هرمی از این نوع سلول است. بنابراین باید توجه داشت که 97درصد فیبرهای راه هرمی، قطری کمتر از سلولهای درشت بتز دارند.
راه قشری طناب نخاعی که از قشر مغز مبدأ میگیرد، مسیرش را به سمت مغز میانی، پل مغزی و پیاز طناب نخاعی (بصل الطناب نخاعی) ادامه میدهد. در ناحیه تحتانی پیاز طناب نخاعی حدود 80 الی 85درصد فیبرها تقاطع میکنند و به سمت مقابل می روند که به این راه هرمی در ادامه مسیرش به طرف طناب نخاعی، راه قشری طناب نخاعی جانبی میگویند. بقیهی فیبرهای راه هرمی (15 الی 20درصد) که در پیاز طناب نخاعی تقاطع نمیکنند، مسیرشان را به طرف طناب نخاعی ادامه میدهند و در بخشهای طناب نخاعی مربوطه تقاطع میکنند.
این قسمت اخیر راه هرمی که در طناب نخاعی تقاطع میکنند، راه قشری طناب نخاعی جلویی نامیده میشود. راه هرمی (راه قشری طناب نخاعی جانبی و جلویی) درنهایت به نورونهای واسطهای، نورونهای حرکتی آلفا و گاما ختم میشوند. بدین ترتیب، راه هرمی کنترل اعمال حرکتی ارادی را برعهده دارد.
#نوروسایکولوژی #پیرامیدال
🆔 @neuro_psy
یک مسیر حرکتی طولانی در دستگاه عصبی مرکزی است که منشاء آنها از چند ناحیه در قشر مغز است. این مناطق عبارتند از:
*ناحیه چهار برودمن: این قسمت همان ناحیه حرکتی اولیه است که بیشترین میزان مبدأ راه هرمی را تشکیل میدهد (حدود 80%). ناحیهی حرکتی اولیه (ناحیهی چهار برودمن از نظر فیزیولوژیستها) دارای سلولهای درشت بتز (Betz) است.
*ناحیه شش برودمن: شامل دو ناحیه پیش حرکتی (حرکتی ثانویه) و منطقهی حرکتی تکمیلی است.
*نواحی حسی یک، دو، سه و پنج برودمن.
تعداد کل فیبرهای راه هرمی بیش از یک میلیون فیبر عصبی است. سلولهای درشت بتز (Betz) در ناحیهی حرکتی اولیه قرار دارند که در راه هرمی شرکت میکنند. البته تمام سلولهای این ناحیه از نوع بتز نیست بلکه فقط 3% کل فیبرهای راه هرمی از این نوع سلول است. بنابراین باید توجه داشت که 97درصد فیبرهای راه هرمی، قطری کمتر از سلولهای درشت بتز دارند.
راه قشری طناب نخاعی که از قشر مغز مبدأ میگیرد، مسیرش را به سمت مغز میانی، پل مغزی و پیاز طناب نخاعی (بصل الطناب نخاعی) ادامه میدهد. در ناحیه تحتانی پیاز طناب نخاعی حدود 80 الی 85درصد فیبرها تقاطع میکنند و به سمت مقابل می روند که به این راه هرمی در ادامه مسیرش به طرف طناب نخاعی، راه قشری طناب نخاعی جانبی میگویند. بقیهی فیبرهای راه هرمی (15 الی 20درصد) که در پیاز طناب نخاعی تقاطع نمیکنند، مسیرشان را به طرف طناب نخاعی ادامه میدهند و در بخشهای طناب نخاعی مربوطه تقاطع میکنند.
این قسمت اخیر راه هرمی که در طناب نخاعی تقاطع میکنند، راه قشری طناب نخاعی جلویی نامیده میشود. راه هرمی (راه قشری طناب نخاعی جانبی و جلویی) درنهایت به نورونهای واسطهای، نورونهای حرکتی آلفا و گاما ختم میشوند. بدین ترتیب، راه هرمی کنترل اعمال حرکتی ارادی را برعهده دارد.
#نوروسایکولوژی #پیرامیدال
🆔 @neuro_psy
▫️ آسیب راه هرمی
آسیب راه هرمی (راه قشری نخاعی) به عنوان یک ضایعه نورون حرکتی فوقانی محسوب می شود.اگر ضایعه راه قشری نخاعی در بالای محل تقاطع پیازنخاع باشد، منجربه فلج بدن در طرف مقابل می گردد.
آسیب در این حالت،فلج اندامهای فوقانی و تحتانی را ایجاد می کند که به آن فلج نیمه بدن (Hemiplegia) می گویند. ضایعه راه هرمی در پایین محل تقاطع، فلج اندام در همان طرف را به همراه خواهد داشت.
آسیب راه هرمی در ناحیه نخاع گردنی باعث فلج اندامهای فوقانی و تحتانی همان طرف می گردد و اگر ضایعه در نواحی سینه ای و کمری فوقانی باشد منجربه فلج اندام تحتانی همان طرف خواهد شد.
گاهی ضایعات دوطرفه بوده و بنابراین علایم در هر دو نیمه بدن بروز می کند که به عنوان نمونه می توان به آسیب کامل طناب نخاعی اشاره کرد.
#نوروسایکولوژی #پیرامیدال
🆔 @neuro_psy
آسیب راه هرمی (راه قشری نخاعی) به عنوان یک ضایعه نورون حرکتی فوقانی محسوب می شود.اگر ضایعه راه قشری نخاعی در بالای محل تقاطع پیازنخاع باشد، منجربه فلج بدن در طرف مقابل می گردد.
آسیب در این حالت،فلج اندامهای فوقانی و تحتانی را ایجاد می کند که به آن فلج نیمه بدن (Hemiplegia) می گویند. ضایعه راه هرمی در پایین محل تقاطع، فلج اندام در همان طرف را به همراه خواهد داشت.
آسیب راه هرمی در ناحیه نخاع گردنی باعث فلج اندامهای فوقانی و تحتانی همان طرف می گردد و اگر ضایعه در نواحی سینه ای و کمری فوقانی باشد منجربه فلج اندام تحتانی همان طرف خواهد شد.
گاهی ضایعات دوطرفه بوده و بنابراین علایم در هر دو نیمه بدن بروز می کند که به عنوان نمونه می توان به آسیب کامل طناب نخاعی اشاره کرد.
#نوروسایکولوژی #پیرامیدال
🆔 @neuro_psy
هستهٔ قرمز از عناصر مهم سیستم حرکتی است. دستهای از اکسونها که از هستهٔ قرمز میاید، یکی از دو مجموعهٔ اصلی تارهای عصبی را درست میکند و پیامهای حرکتی را از مغز به نخاع شوکی یاطناب نخاعی حمل میکند. هسته قرمز از بخش های مهم سیستم خارج هرمی است.
عملکرد
در مهره داران بدون راه هرمی مشخص، حرکت اساسا توسط هسته قرمز کنترل می شود ولی محلی که راه هرمی پدیدار شد (مثل در پریمات ها) ، rubrospinal tract که بخش جانبی راه غیر هرمی (راه نزولی که از هسته قرمز به طناب نخاعی می رود) می باشد وستیجیال ممکن است تصور شود.پس در اینجا یعنی در انسان و پستاندارانی که از نظر تکامل جدیدترند هسته قرمز در کارهای حرکتی کمتر از پستانداران دیگر اهمیت دارد ولی چهار دست و پا راه رفتن نوزاد توسط هسته قرمز کنترل می شود هم چنین تاب خوردن دست به هنگام راه رفتن معمولی را هسته قرمز هدایت می کند. هسته قرمز ممکن که نقش اضافی در کنترل کردن عضلات شانه و بالای بازو را به وسیله پرتو افکنی های بخش مغناطیسی بافت سلولی داشته باشد. در انسان ها هسته قرمز هم چنین کنترل پراکنده ای روی دست ها دارد چنانکه راه غیر هرمی در حرکات عضلانی وسیع بیشتر نقش دارد مانند همان در بازو ها ولی نه در ساق پا ها چون که طناب به قسمت فوقانی سینه ای طناب نخاعی منتقل می شود کنترل خوب انگشتان توسط هسته قرمز تعریف نشده است (این عمل به راه هرمی مربوط است).
#نوروسایکولوژی #هسته_قرمز
🆔 @neuro_psy
عملکرد
در مهره داران بدون راه هرمی مشخص، حرکت اساسا توسط هسته قرمز کنترل می شود ولی محلی که راه هرمی پدیدار شد (مثل در پریمات ها) ، rubrospinal tract که بخش جانبی راه غیر هرمی (راه نزولی که از هسته قرمز به طناب نخاعی می رود) می باشد وستیجیال ممکن است تصور شود.پس در اینجا یعنی در انسان و پستاندارانی که از نظر تکامل جدیدترند هسته قرمز در کارهای حرکتی کمتر از پستانداران دیگر اهمیت دارد ولی چهار دست و پا راه رفتن نوزاد توسط هسته قرمز کنترل می شود هم چنین تاب خوردن دست به هنگام راه رفتن معمولی را هسته قرمز هدایت می کند. هسته قرمز ممکن که نقش اضافی در کنترل کردن عضلات شانه و بالای بازو را به وسیله پرتو افکنی های بخش مغناطیسی بافت سلولی داشته باشد. در انسان ها هسته قرمز هم چنین کنترل پراکنده ای روی دست ها دارد چنانکه راه غیر هرمی در حرکات عضلانی وسیع بیشتر نقش دارد مانند همان در بازو ها ولی نه در ساق پا ها چون که طناب به قسمت فوقانی سینه ای طناب نخاعی منتقل می شود کنترل خوب انگشتان توسط هسته قرمز تعریف نشده است (این عمل به راه هرمی مربوط است).
#نوروسایکولوژی #هسته_قرمز
🆔 @neuro_psy
#نوروترانسمیتر_ها
هنگامی که پیام عصبی به هر طریقی، به یک نورون برسد، به شکل یک پیام الکتریکی، طول نورون را از ابتدا تا انتهای مسیر خود را طی میکند. آنچه در طول یک نورون و زوائد آن منتقل میشود، یک موج الکتریکی است. اما هنگامی که به انتهای مسیر خود در آکسون میرسد، به صورت شیمیایی ترجمه میشود و سپس به عصب بعدی انتقال مییابد، که در بالا به اختصار به آن اشاره شد. هر نورون تنها از یک نوروترانسمیتر برای انتقال پیام خود به سلول بعد از خود استفاده میکند. نوروترانسمیترهای مهم مورد استفاده در بدن انسان عبارتاند از اِل-گلوتامات، گابا (گاما آمینو بوتیریک اسید)، دوپامین، سروتونین، استیلکولین، نورادرنالین و گلیسین. به همراه این نوروترانسمیترهای اصلی، دهها نوروترانسمیتر فرعی هم هستند که به همراه نوروترانسمیترهای اصلی ترشح میشوند. برای هر نوروترانسمیتر، گیرندههای متعددی وجود دارد. هر گیرنده پاسخ مخصوص به خود را در برخورد با نوروترانسمیتر میدهد. به این ترتیب پاسخی که یک نورونِ پس سیناپسی به یک نوروترانسمیتر میدهد به تعداد و نوعِ گیرنده های موجود روی سطح آن بستگی خواهد داشت.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
هنگامی که پیام عصبی به هر طریقی، به یک نورون برسد، به شکل یک پیام الکتریکی، طول نورون را از ابتدا تا انتهای مسیر خود را طی میکند. آنچه در طول یک نورون و زوائد آن منتقل میشود، یک موج الکتریکی است. اما هنگامی که به انتهای مسیر خود در آکسون میرسد، به صورت شیمیایی ترجمه میشود و سپس به عصب بعدی انتقال مییابد، که در بالا به اختصار به آن اشاره شد. هر نورون تنها از یک نوروترانسمیتر برای انتقال پیام خود به سلول بعد از خود استفاده میکند. نوروترانسمیترهای مهم مورد استفاده در بدن انسان عبارتاند از اِل-گلوتامات، گابا (گاما آمینو بوتیریک اسید)، دوپامین، سروتونین، استیلکولین، نورادرنالین و گلیسین. به همراه این نوروترانسمیترهای اصلی، دهها نوروترانسمیتر فرعی هم هستند که به همراه نوروترانسمیترهای اصلی ترشح میشوند. برای هر نوروترانسمیتر، گیرندههای متعددی وجود دارد. هر گیرنده پاسخ مخصوص به خود را در برخورد با نوروترانسمیتر میدهد. به این ترتیب پاسخی که یک نورونِ پس سیناپسی به یک نوروترانسمیتر میدهد به تعداد و نوعِ گیرنده های موجود روی سطح آن بستگی خواهد داشت.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اندام های حسی
▪️ زبان و بینی
#فیلم_روانشناسی #فیلم_کوتاه #کلیپ_روانشناسی #روانشناسی #فیلم
🆔 @neuro_psy
▪️ زبان و بینی
#فیلم_روانشناسی #فیلم_کوتاه #کلیپ_روانشناسی #روانشناسی #فیلم
🆔 @neuro_psy
▫️ پتانسیل گیرنده جسم پاچینی
جسم پاچینی گیرنده فشار بوده از یک انتهای عصبی بدون میلین تشکیل شده که بوسیله لایه های تقریبا متحدالمرکز احاطه شده و اولین گره رانویه عصب از زیر همین لایه ها شروع شده است لایه های متحدالمرکز از جنس بافت ویسکوالاستیک هستند.
وقتیکه فشاری به جسم پاچینی وارد می شد، از لایه های ویسکوالاستیک عبور کرده و به انتهای بدون میلین عصب می رسد و سبب باز شدن کانالهای سدیمی مکانیکی و ورود سدیم بدرون غشا می شود که این عمل با دپلاریزاسیون موضعی در غشا. پتانسیل گیرنده را ایجاد می کند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
جسم پاچینی گیرنده فشار بوده از یک انتهای عصبی بدون میلین تشکیل شده که بوسیله لایه های تقریبا متحدالمرکز احاطه شده و اولین گره رانویه عصب از زیر همین لایه ها شروع شده است لایه های متحدالمرکز از جنس بافت ویسکوالاستیک هستند.
وقتیکه فشاری به جسم پاچینی وارد می شد، از لایه های ویسکوالاستیک عبور کرده و به انتهای بدون میلین عصب می رسد و سبب باز شدن کانالهای سدیمی مکانیکی و ورود سدیم بدرون غشا می شود که این عمل با دپلاریزاسیون موضعی در غشا. پتانسیل گیرنده را ایجاد می کند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
▫️ مکانیسم سازش یا تطابق در گیرنده
یکی از مشخصات ویژه تمام گیرنده های حسی انست که پس از مدتی نسبت به اسیتمولوس های حسی خود به طور نسبی یا بطور کامل تطابق پیدا می کند یعنی اگر یک محرک حسی بطور مداوم به گیرنده وارد شود گیرنده در ابتدا با فرکانس زیاد و سپس با فرکانس های بسیار کمتری به محرک پاسخ می دهد تا اینکه در نهایت در اکثر موارد فرکانس به صفر کاهش می یابد.
براساس نوع تطابق، گیرنده ها به 2 دسته تقسیم می شوند:
گیرنده های فازیک: گیرنده هایی که به سرعت تطابق پیدا می کنند را فاز یک می گویند مثل جسم پاچینی این گیرنده ها تغییرات شدت محرک را کشف می کنند.
گیرند های تونیک: گیرنده های با تطابق آهسته هستند این گیرنده ها تا زمانیکه محرک وجود داشته باشد ایمپالس می فرستند و مغر را بطور مداوم از حالت بدن و رابطه آن با محیط اطراف آگاه می کنند مثل گیرنده های ماکولا در دستگاه دهلیزی گیرنده های درد، گیرنده های فشاری درخت شریانی و گیرندهای شیمیای اجسام آئورتی و کاروتیدی، بعضی گیرند های لمسی مثل رافینی ودیسکهای مرکل. این نوع گیرنده ها شدت محرک مداوم را کشف می کند.
رابطه شدت تحریک و احساس درک شده توسط مغز: بین ایندو مورد رابطه خطی وجود ندارد بلکه رابطه توانی است.
همچنین فرکانس پتانسیل های عملی که یک محرک در یک فیبر عصبی حس تولید می کند بوسیله یک تابع توانی با شدت محرک وارده متناسب است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
یکی از مشخصات ویژه تمام گیرنده های حسی انست که پس از مدتی نسبت به اسیتمولوس های حسی خود به طور نسبی یا بطور کامل تطابق پیدا می کند یعنی اگر یک محرک حسی بطور مداوم به گیرنده وارد شود گیرنده در ابتدا با فرکانس زیاد و سپس با فرکانس های بسیار کمتری به محرک پاسخ می دهد تا اینکه در نهایت در اکثر موارد فرکانس به صفر کاهش می یابد.
براساس نوع تطابق، گیرنده ها به 2 دسته تقسیم می شوند:
گیرنده های فازیک: گیرنده هایی که به سرعت تطابق پیدا می کنند را فاز یک می گویند مثل جسم پاچینی این گیرنده ها تغییرات شدت محرک را کشف می کنند.
گیرند های تونیک: گیرنده های با تطابق آهسته هستند این گیرنده ها تا زمانیکه محرک وجود داشته باشد ایمپالس می فرستند و مغر را بطور مداوم از حالت بدن و رابطه آن با محیط اطراف آگاه می کنند مثل گیرنده های ماکولا در دستگاه دهلیزی گیرنده های درد، گیرنده های فشاری درخت شریانی و گیرندهای شیمیای اجسام آئورتی و کاروتیدی، بعضی گیرند های لمسی مثل رافینی ودیسکهای مرکل. این نوع گیرنده ها شدت محرک مداوم را کشف می کند.
رابطه شدت تحریک و احساس درک شده توسط مغز: بین ایندو مورد رابطه خطی وجود ندارد بلکه رابطه توانی است.
همچنین فرکانس پتانسیل های عملی که یک محرک در یک فیبر عصبی حس تولید می کند بوسیله یک تابع توانی با شدت محرک وارده متناسب است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
▫️ انواع فیبرهای عصبی انتقال دهنده سیگنال
به طور کلی به دو دسته تقسیم می شود
فیبر A که شامل آلفا، بتا، گاما و دلتا می باشد. فیبرهای میلین دار قطور و متوسط اعصاب نخاعی هستند.
فیبر B فیبرهای عصبی کوچک بدون میلین هستند که ایمپالس ها را با سرعت های آهسته هدایت می کنند.
فیزیولوژیست های حسی انواع فیبرهای حسی را به صورت زیر تقسیم می کنند:
گروه Ia – فیبر حسی از انتهاهای حلقوی مارپیچی دوک عضلانی (همان نوع A-آلفا هستند)
گروه Ib – فیبر حسی اندام گلژی (همان نوع A آلفا هستند).
گروه II – فیبرهای حسی گیرنده های لمس دقیق پوستی و گیرنده های گل افشان دوک عضلانی (همان فیبرهای نوع A-بتا و A- گاما هستند).
گروه III – فیبرهای حامل حس های دما – لمس خام و درد سوزنی (همان نوع A – دلتا هستند)
گروه IV – فیبرهای بدون میلین حس درد، خارش، دما و لمس خام (همان نوعC هستند).
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
به طور کلی به دو دسته تقسیم می شود
فیبر A که شامل آلفا، بتا، گاما و دلتا می باشد. فیبرهای میلین دار قطور و متوسط اعصاب نخاعی هستند.
فیبر B فیبرهای عصبی کوچک بدون میلین هستند که ایمپالس ها را با سرعت های آهسته هدایت می کنند.
فیزیولوژیست های حسی انواع فیبرهای حسی را به صورت زیر تقسیم می کنند:
گروه Ia – فیبر حسی از انتهاهای حلقوی مارپیچی دوک عضلانی (همان نوع A-آلفا هستند)
گروه Ib – فیبر حسی اندام گلژی (همان نوع A آلفا هستند).
گروه II – فیبرهای حسی گیرنده های لمس دقیق پوستی و گیرنده های گل افشان دوک عضلانی (همان فیبرهای نوع A-بتا و A- گاما هستند).
گروه III – فیبرهای حامل حس های دما – لمس خام و درد سوزنی (همان نوع A – دلتا هستند)
گروه IV – فیبرهای بدون میلین حس درد، خارش، دما و لمس خام (همان نوعC هستند).
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
▫️ تشخیص و انتقال حس های تماسی:
اگرچه لمس فشار و ارتعاش به صورت حس های جداگانه تقسیمبندی می شوند همگی بوسیله انواع گیرنده ها گرفته می شود. احساس لمس عمدتا ناشی از تحریک گیرنده های تماس در پوست یا در بافتهایی است که بلافاصله زیر پوست قرار دارد. احساس فشار بدلیل تغییر شکل بافت های عمقی است و احساس ارتعاش بدلیل سیگنالهای حسی تکراری با فرکانس سریع است.
تقریبا تمام گیرنده های حسی تخصصی عمل یافته از قبیل اجسام مایسنر، گیرنده های مو، اجسام پاچینی و انتهاهای رافینی سیگنالهای خود را از طریق فیبرهای حسی A با سرعت هدایت 30 تا 70 متر در ثانیه انتقال می دهند اما انتهاهای عصبی آزاد عمدتا از طریق فیبرهای نوع A دلتا با سرعت هدایت 5 تا 30 متر در ثانیه و یا فیبرهای بدون میلین C با سرعت 1 تا 2 متر در ثانیه سیگنال را انتقال می دهند.
تمامی گیرنده ها در حس ارتعاش نقش دارند. اجسام پاچینی ارتعاشات 30 تا 800 سیکل در ثانیه و اجسا مایسنر در سایر گیرنده ها ارتعاشات با فرکانس پایین (2 تا 80 سیکل در ثانیه) را تشخیص می دهند.
انتهاهای عصبی آزاد بسیار حساس با تطابق سریع در احساس قلقلک و خارش نقش دارند ولی این احساس از طریق فیبرهای C منتقل می شود.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
اگرچه لمس فشار و ارتعاش به صورت حس های جداگانه تقسیمبندی می شوند همگی بوسیله انواع گیرنده ها گرفته می شود. احساس لمس عمدتا ناشی از تحریک گیرنده های تماس در پوست یا در بافتهایی است که بلافاصله زیر پوست قرار دارد. احساس فشار بدلیل تغییر شکل بافت های عمقی است و احساس ارتعاش بدلیل سیگنالهای حسی تکراری با فرکانس سریع است.
تقریبا تمام گیرنده های حسی تخصصی عمل یافته از قبیل اجسام مایسنر، گیرنده های مو، اجسام پاچینی و انتهاهای رافینی سیگنالهای خود را از طریق فیبرهای حسی A با سرعت هدایت 30 تا 70 متر در ثانیه انتقال می دهند اما انتهاهای عصبی آزاد عمدتا از طریق فیبرهای نوع A دلتا با سرعت هدایت 5 تا 30 متر در ثانیه و یا فیبرهای بدون میلین C با سرعت 1 تا 2 متر در ثانیه سیگنال را انتقال می دهند.
تمامی گیرنده ها در حس ارتعاش نقش دارند. اجسام پاچینی ارتعاشات 30 تا 800 سیکل در ثانیه و اجسا مایسنر در سایر گیرنده ها ارتعاشات با فرکانس پایین (2 تا 80 سیکل در ثانیه) را تشخیص می دهند.
انتهاهای عصبی آزاد بسیار حساس با تطابق سریع در احساس قلقلک و خارش نقش دارند ولی این احساس از طریق فیبرهای C منتقل می شود.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
حس درد
به 2 نوع درد سریع و درد آهسته تقسیم می شود. درد سریع ظرف 11 ثانیه پس از وارد آمدن محرک دردناک بوجود می آید. دردتیز، درد گوشی، درد سوزنی، حاد یا الکتریکی نیز گفته می شود مثل درد پوست بدلیل بریده شدن با چاقو.
درد آهسته به آهستگی طی ثانیه ها یا دقیقه ها افزایش می یابد. درد مبهم، ضرباندار تهوع آور، مزمن نیز گفته می شود این درد هم در پوست و هم در بافت یا اندام عمقی می تواند ایجاد شود. گیرنده های درد از نوع انتهاهای عصبی آزاد هستند. انواع محرکهای گیرنده درد شامل محرکهای مکانیکی حرارتی وشیمیایی هستند.
نکته مهم:
گیرنده های درد بر خلاف بخش عمده گیرنده های حسی تطابق بسیار کمی دارند و یا گاهی اصلا تطابق پیدا نمی کنند. سیگنالهای درد سریع سوزنی بوسیله محرکهای مکانیکی یا حرارتی درد تولید شده و از طریق فیبرهای A – دلتا منتقل می شود برعکس نوع آهسته یامزمن درد عمدتا بوسیله محرکهای شیمیایی درد یا گاها محرکهای مداوم مکانیکی یا حرارتی تولید شده و بوسیله فیبرهای C منتقل می شود.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
به 2 نوع درد سریع و درد آهسته تقسیم می شود. درد سریع ظرف 11 ثانیه پس از وارد آمدن محرک دردناک بوجود می آید. دردتیز، درد گوشی، درد سوزنی، حاد یا الکتریکی نیز گفته می شود مثل درد پوست بدلیل بریده شدن با چاقو.
درد آهسته به آهستگی طی ثانیه ها یا دقیقه ها افزایش می یابد. درد مبهم، ضرباندار تهوع آور، مزمن نیز گفته می شود این درد هم در پوست و هم در بافت یا اندام عمقی می تواند ایجاد شود. گیرنده های درد از نوع انتهاهای عصبی آزاد هستند. انواع محرکهای گیرنده درد شامل محرکهای مکانیکی حرارتی وشیمیایی هستند.
نکته مهم:
گیرنده های درد بر خلاف بخش عمده گیرنده های حسی تطابق بسیار کمی دارند و یا گاهی اصلا تطابق پیدا نمی کنند. سیگنالهای درد سریع سوزنی بوسیله محرکهای مکانیکی یا حرارتی درد تولید شده و از طریق فیبرهای A – دلتا منتقل می شود برعکس نوع آهسته یامزمن درد عمدتا بوسیله محرکهای شیمیایی درد یا گاها محرکهای مداوم مکانیکی یا حرارتی تولید شده و بوسیله فیبرهای C منتقل می شود.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy