▫️ تئوری دریچه ای کنترل درد
در این تئوری گفته می شود که در سر راه مسیر درد دریچه هایی هستند که در مواقع معینی بسته می شوند و انتقال درد کاهش یافته و یا متوقف می شود یکی از این دریچه های عنوان شده ماده ژلاتینی و بخش دیگری قسمت خاکستری دور کانال سیلویوس می باشد که در این نواحی انکفالین زیادی وجود دارد وقتیکه تحریک دردناک به نوبت وارد می شود و سعی می کنیم با مالش منطقه درد را کاهش دهیم. تحریک تماسی باعث می شود که فیبرهای حس ضخیم تر تحریک شده و از طریق مسیر لمس به سمت بالا برود. این فیبرها در مسیر انشعابی از خودخارج کرده و به ماده ژلاتینی (لایه III , II) می فرستند که انکفالین ترشح میکند و باعث کاهش درد می شود. عمل انکفالین جلوگیری از ترشح میانجی های شیمیایی است که از انتهای اعصاب آوران درد ترشح می شود.
محل دیگری که کنترل درد در آن انجام می شود. PAG یا بخش خاکستری دور قنات سیلویوس است. از PAG مسیری شروع شده که به هسته رافه – مگنوس در تنه مغزی می رود این هسته ها حاوی سروتونین هستند از این هسته مسیری آغاز شده و به نخاع رفته و روی ماده ژلاتینی اثر می کند این مسیر رافه – اسپانیال سروتونین ترشح کرده و بطور مستقیم یا غیر مستقیم باعث توقف جریان درد در ماده ژلاتینی می شود.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
در این تئوری گفته می شود که در سر راه مسیر درد دریچه هایی هستند که در مواقع معینی بسته می شوند و انتقال درد کاهش یافته و یا متوقف می شود یکی از این دریچه های عنوان شده ماده ژلاتینی و بخش دیگری قسمت خاکستری دور کانال سیلویوس می باشد که در این نواحی انکفالین زیادی وجود دارد وقتیکه تحریک دردناک به نوبت وارد می شود و سعی می کنیم با مالش منطقه درد را کاهش دهیم. تحریک تماسی باعث می شود که فیبرهای حس ضخیم تر تحریک شده و از طریق مسیر لمس به سمت بالا برود. این فیبرها در مسیر انشعابی از خودخارج کرده و به ماده ژلاتینی (لایه III , II) می فرستند که انکفالین ترشح میکند و باعث کاهش درد می شود. عمل انکفالین جلوگیری از ترشح میانجی های شیمیایی است که از انتهای اعصاب آوران درد ترشح می شود.
محل دیگری که کنترل درد در آن انجام می شود. PAG یا بخش خاکستری دور قنات سیلویوس است. از PAG مسیری شروع شده که به هسته رافه – مگنوس در تنه مغزی می رود این هسته ها حاوی سروتونین هستند از این هسته مسیری آغاز شده و به نخاع رفته و روی ماده ژلاتینی اثر می کند این مسیر رافه – اسپانیال سروتونین ترشح کرده و بطور مستقیم یا غیر مستقیم باعث توقف جریان درد در ماده ژلاتینی می شود.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
▫️ درد راجعه یا انتشاری
دردی است که محل آن که درک می شود با منشأ واقعی درد متفاوت است مثلا فرد از درد کمر شکایت دارد در حالیکه منشأ اصلی ان در کلیه است. مکانیسم های مطرح شده شامل:
تئوری همگرایی: عصبی که درد بخش احشایی را وارد نخاع می کند با عصبی که درد بخش های سطحی تر را منتقل می کند با هم به روی یک نرون مشترک در نخاع وارد می شود و چون مغز اطلاع بیشتری از بخش های سطحی دارد درد قسمت احشاء به درد قسمتهای سطحی تعبیر می شود.
تئوری درماتومی: اندامهایی که در دوران جنینی از یک درماتوم جنینی مشتق شده اند درد انها بهم ارجاع می شود مثلا درد قلب به بازوی چپ منتقل می شود.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
دردی است که محل آن که درک می شود با منشأ واقعی درد متفاوت است مثلا فرد از درد کمر شکایت دارد در حالیکه منشأ اصلی ان در کلیه است. مکانیسم های مطرح شده شامل:
تئوری همگرایی: عصبی که درد بخش احشایی را وارد نخاع می کند با عصبی که درد بخش های سطحی تر را منتقل می کند با هم به روی یک نرون مشترک در نخاع وارد می شود و چون مغز اطلاع بیشتری از بخش های سطحی دارد درد قسمت احشاء به درد قسمتهای سطحی تعبیر می شود.
تئوری درماتومی: اندامهایی که در دوران جنینی از یک درماتوم جنینی مشتق شده اند درد انها بهم ارجاع می شود مثلا درد قلب به بازوی چپ منتقل می شود.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
درد احشایی
دو نوع است:
درد احشایی حقیقی که به صورت مبهم است و محل دقیق آن معلوم نیست. فیبرهای عصبی آوران این درد از نوع آوران های سمپاتیک و پاراسمپاتیک هستند.
ایسکمی، محرک های شیمیایی، اسپاسم احشای توخالی مثل روده، کیسه صفرا، حالب و یا اتساع بیش از حد یکی از احشای توخالی می تواند باعث ایجاد درد احشایی شود.
درد احشایی جانبی محل دقیق و مشخص دارد بخصوص در قفسه سینه و این نوع درد از درد های تیز و سریع است و توسط اعصاب سوماتیک نخاعی منتقل می شود.
نکته مهم
اگر نخاع کاملا بطور عرضی قطع شود تمام حس ها و اعمال حرکتی مربوط به قطعات نخاعی پایین تر از محل قطع از بین می روند.
اگر یک نیمه از نخاع بطور عرضی قطع شود سندرم براون – سکوار بوجود می اید. بدین شرح که :
تمام اعمال حرکتی در همان طرف قطع شده در تمام قطعات پایین محل قطع از بین می رود.
حس های درد، حرارت که مربوط به مسیر اسپامینوتالامیک هستند در طرف مقابل بدن از بین می رود.
حس هایی که از طریق مسیر DCML منتقل می شود مثل حس وضعی ارتعاش، لمس دقیق در همان طرف محل قطع از بین می رود.
لمس خام به علت انتقال نسبی در راه اسپاینوتالامیک طرف مقابل همچنان باقی می ماند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
دو نوع است:
درد احشایی حقیقی که به صورت مبهم است و محل دقیق آن معلوم نیست. فیبرهای عصبی آوران این درد از نوع آوران های سمپاتیک و پاراسمپاتیک هستند.
ایسکمی، محرک های شیمیایی، اسپاسم احشای توخالی مثل روده، کیسه صفرا، حالب و یا اتساع بیش از حد یکی از احشای توخالی می تواند باعث ایجاد درد احشایی شود.
درد احشایی جانبی محل دقیق و مشخص دارد بخصوص در قفسه سینه و این نوع درد از درد های تیز و سریع است و توسط اعصاب سوماتیک نخاعی منتقل می شود.
نکته مهم
اگر نخاع کاملا بطور عرضی قطع شود تمام حس ها و اعمال حرکتی مربوط به قطعات نخاعی پایین تر از محل قطع از بین می روند.
اگر یک نیمه از نخاع بطور عرضی قطع شود سندرم براون – سکوار بوجود می اید. بدین شرح که :
تمام اعمال حرکتی در همان طرف قطع شده در تمام قطعات پایین محل قطع از بین می رود.
حس های درد، حرارت که مربوط به مسیر اسپامینوتالامیک هستند در طرف مقابل بدن از بین می رود.
حس هایی که از طریق مسیر DCML منتقل می شود مثل حس وضعی ارتعاش، لمس دقیق در همان طرف محل قطع از بین می رود.
لمس خام به علت انتقال نسبی در راه اسپاینوتالامیک طرف مقابل همچنان باقی می ماند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
انواع نرون ها در نخاع :
نرون های حرکتی قدامی: این نرون ها فیبرهای عصبی از خود خارج می کنند که نخاع را از راه ریشه های قدامی ترک کرده و به فیبرهای عضلات اسکلتی عصب می دهند که به دو دسته نرون های الفا و گاما تقسیم می شوند. نرون های حرکتی الفا فیبرهای عصبی قطور نوع A- الفا هستند که به عضلات اسکلتی عصب می دهند.
نرون های حرکتی گاما فیبرهای A- گاما هستند که به فیبرهای داخل دوکی عضلات اسکلتی می ورند.
نرون های واسطه (انیترنرون) : نرون های کوچک، بسیار تحریک پذیر بوده غالبا فعالیت خودبخودی از خود نشان می دهند و با نرون های حرکتی شاخ قدامی سیناپس می دهد تقریبا تمام سیگنالهای ورودی به نخاع از اعصاب نخاعی یا مغز ابتدا وارد نرون واسطه ای شده و سپس با نرون حرکتی ارتباط برقرار می کند.
نکته مهم: سلولهای رنشاو: نرون های واسطه ای کوچک از شاخ قدامی نخاع هستند. این نرون ها بوسیله شاخه جانبی یاکولترالی که از نرون حرکتی قدامی خارج می شود تحریک می شونداین سلولها مهاری بوده و نرون های حرکتی اطراف را مهار می کنند که سبب ایجاد مهار جانبی می شود.
نرون های پروپریواسپانیال : فیبرهای مختص به نخاع هستند و از یک قطعه به قطعه دیگر می روند این فیبرهای صعودی و نزولی مختص نخاع در رفلکس های چند قطعه ای و نیز رفلکس هایی که حرکات همزمان پاهای قدامی و خلفی را همگام می کنند نقش دارند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
نرون های حرکتی قدامی: این نرون ها فیبرهای عصبی از خود خارج می کنند که نخاع را از راه ریشه های قدامی ترک کرده و به فیبرهای عضلات اسکلتی عصب می دهند که به دو دسته نرون های الفا و گاما تقسیم می شوند. نرون های حرکتی الفا فیبرهای عصبی قطور نوع A- الفا هستند که به عضلات اسکلتی عصب می دهند.
نرون های حرکتی گاما فیبرهای A- گاما هستند که به فیبرهای داخل دوکی عضلات اسکلتی می ورند.
نرون های واسطه (انیترنرون) : نرون های کوچک، بسیار تحریک پذیر بوده غالبا فعالیت خودبخودی از خود نشان می دهند و با نرون های حرکتی شاخ قدامی سیناپس می دهد تقریبا تمام سیگنالهای ورودی به نخاع از اعصاب نخاعی یا مغز ابتدا وارد نرون واسطه ای شده و سپس با نرون حرکتی ارتباط برقرار می کند.
نکته مهم: سلولهای رنشاو: نرون های واسطه ای کوچک از شاخ قدامی نخاع هستند. این نرون ها بوسیله شاخه جانبی یاکولترالی که از نرون حرکتی قدامی خارج می شود تحریک می شونداین سلولها مهاری بوده و نرون های حرکتی اطراف را مهار می کنند که سبب ایجاد مهار جانبی می شود.
نرون های پروپریواسپانیال : فیبرهای مختص به نخاع هستند و از یک قطعه به قطعه دیگر می روند این فیبرهای صعودی و نزولی مختص نخاع در رفلکس های چند قطعه ای و نیز رفلکس هایی که حرکات همزمان پاهای قدامی و خلفی را همگام می کنند نقش دارند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
▫️ دوک عضلانی Muscle spindle
هر دوک عضلانی 3 تا 10 میلیمتر طول دارد ودرداخل دوک، فیبرهای عضلانی داخل دوکی کوچک قرار دارد که بخش مرکزی آن رسپتور حسی بوده و فاقد فیلامان اکتین ومیوزین بوده و یا مقدار بسیار کمی دارد به طوریکه منقبض نمی شود بخش های انتهایی فیبر عضلانی داخل دوکی توسط فیبرهای A- گاما تحریک می شوند و می توانند منقبض شوند.
فیبرهای داخل دوکی به دو دسته تقسیم می شوند:
فیبر داخل دوکی با کیسه هسته ای Nuclear bag fiber
فیبر داخل دوکی با زنجیر هسته ای Nuclear chain fiber
در ناحیه گیرنده مرکزی دوک عضلانی دو نوع انتهای حسی وجود دارد:
پایانه اولیه یا پایانه حلقوی مارپیچ یا فیبر Ia که به دور بخش مرکزی هر دو نوع فیبر داخل دوکی قرار دارد.
پایانه حسی ثانویه یا فیبر II که فقط بدور بخش مرکزی فیبر داخل دوکی با زنجیر هسته ای پیچیده است.
نکته مهم: هنگامیکه بخش گیرنده دوک به طور آهسته تحت کشش قرار می گیرد تعداد ایمپالس که از پایانه اولیه و ثانویه صادر می شود تقریبا به طور مستقیم با افزایش کشش افزایش می یابد، که به این اثر پاسخ استاتیک گیرنده دوک می گویند.
هنگامیکه طول رسپتور دوکی ناگهان افزایش یابد فقط پایانه اولیه به طور ویژه تحریک شده که به آن پاسخ دینامیک مربوط به پایانه اولیه گویند.
اعصاب حرکتی گاما که به دوک می روند به دو دسته تقسیم می شوند.
گامای دینامیک که عمدتا فیبر داخل دوکی با کیسه هسته ای را تحریک می کند
گامای استاتیک که عمدتا فیبر داخل دوکی با زنجیر هسته ای را تحریک می کنند.
در حالت عادی بویژه زمانیکه مقداری تحریک گاما وجود دارد دوک های عضلانی ایمپالس های عصبی حسی را به طور مداوم از خود صادر می کنند کشیدن دوک عضلانی فرکانس صدور ایمپالس را افزایش می دهد در حالیکه کوتاه کردن دوک این فرکانس را کاهش می دهد.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
هر دوک عضلانی 3 تا 10 میلیمتر طول دارد ودرداخل دوک، فیبرهای عضلانی داخل دوکی کوچک قرار دارد که بخش مرکزی آن رسپتور حسی بوده و فاقد فیلامان اکتین ومیوزین بوده و یا مقدار بسیار کمی دارد به طوریکه منقبض نمی شود بخش های انتهایی فیبر عضلانی داخل دوکی توسط فیبرهای A- گاما تحریک می شوند و می توانند منقبض شوند.
فیبرهای داخل دوکی به دو دسته تقسیم می شوند:
فیبر داخل دوکی با کیسه هسته ای Nuclear bag fiber
فیبر داخل دوکی با زنجیر هسته ای Nuclear chain fiber
در ناحیه گیرنده مرکزی دوک عضلانی دو نوع انتهای حسی وجود دارد:
پایانه اولیه یا پایانه حلقوی مارپیچ یا فیبر Ia که به دور بخش مرکزی هر دو نوع فیبر داخل دوکی قرار دارد.
پایانه حسی ثانویه یا فیبر II که فقط بدور بخش مرکزی فیبر داخل دوکی با زنجیر هسته ای پیچیده است.
نکته مهم: هنگامیکه بخش گیرنده دوک به طور آهسته تحت کشش قرار می گیرد تعداد ایمپالس که از پایانه اولیه و ثانویه صادر می شود تقریبا به طور مستقیم با افزایش کشش افزایش می یابد، که به این اثر پاسخ استاتیک گیرنده دوک می گویند.
هنگامیکه طول رسپتور دوکی ناگهان افزایش یابد فقط پایانه اولیه به طور ویژه تحریک شده که به آن پاسخ دینامیک مربوط به پایانه اولیه گویند.
اعصاب حرکتی گاما که به دوک می روند به دو دسته تقسیم می شوند.
گامای دینامیک که عمدتا فیبر داخل دوکی با کیسه هسته ای را تحریک می کند
گامای استاتیک که عمدتا فیبر داخل دوکی با زنجیر هسته ای را تحریک می کنند.
در حالت عادی بویژه زمانیکه مقداری تحریک گاما وجود دارد دوک های عضلانی ایمپالس های عصبی حسی را به طور مداوم از خود صادر می کنند کشیدن دوک عضلانی فرکانس صدور ایمپالس را افزایش می دهد در حالیکه کوتاه کردن دوک این فرکانس را کاهش می دهد.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
▫️ رفلکس های تک سیناپسی مثل رفلکس کشش عضلانی یا جهش زانو یا knee jerk است
اگر عضله ای را تحت کشش قرار دهیم مثل عضله چهار سرران (با زدن ضربه توسط چکش رفلکس و افزایش طول عضله و تاندون) بر اثر این عمل گیرنده های دوک عضلانی تحریک شده و پتانسیل گیرنده ایجاد می کنند و در نهایت پتانسیل عمل از طریق اعصاب آوران که از نوع II , Ia هستند وارد نخاع می شود. در نخاع نرون ها با نرون های حرکتی آلفا که به عضله اسکلتی می روند سیناپس داده و آنها را تحریک کرده و باعث انقباض عضله میشود. در اثر انقباض عضله ساق پا به سمت بالا جهش می یابد. این رفلکس یک رفلکس کششی دینامیک است.
رفلکس باری: از فرد می خواهیم دستش را دراز کند سپس وزنه ای را در دستش قرار می دهیم فرد این وزنه را تحمل می کند و به این حالت رفلکس کشش استاتیک می گویند که یک عمل غیر ارادی است و شخص بدون توجه وزنه را نگهداشته است.
نکته مهم: فواید دوک عضلانی:
انجام رفلکس کشش استاتیک
یک عمل مهم رفلکس کششی توانایی ان در جلوگیری از بعضی انواع نوسان یا پرشی بودن حرکات بدن است که باعث می شود انقباضات نرم و یکنواخت باشد.
تثبیت کردن وضع بدن در جریان عمل حرکتی است که نیاز به مقاومت زیاد دارد.
دوک عضلانی در فعالیتهای حرکتی ارادی هم نقش دارد بطوریکه در بیشتر موارد همزمان با نرون حرکتی آلفا نرون گاما نیز تحریک می شود که باعث انقباض همزمان تغییرهای خارج دوکی و داخل دوکی می شوند این عمل اولا مانع تغییر طول قسمت گیرنده دوک عضلانی در جریان انقباض کل عضله می شود ثانیا عمل مناسب تخفیف دهنده. دوک عضلانی را صرفنظر از تغییر طول حفظ می کند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
اگر عضله ای را تحت کشش قرار دهیم مثل عضله چهار سرران (با زدن ضربه توسط چکش رفلکس و افزایش طول عضله و تاندون) بر اثر این عمل گیرنده های دوک عضلانی تحریک شده و پتانسیل گیرنده ایجاد می کنند و در نهایت پتانسیل عمل از طریق اعصاب آوران که از نوع II , Ia هستند وارد نخاع می شود. در نخاع نرون ها با نرون های حرکتی آلفا که به عضله اسکلتی می روند سیناپس داده و آنها را تحریک کرده و باعث انقباض عضله میشود. در اثر انقباض عضله ساق پا به سمت بالا جهش می یابد. این رفلکس یک رفلکس کششی دینامیک است.
رفلکس باری: از فرد می خواهیم دستش را دراز کند سپس وزنه ای را در دستش قرار می دهیم فرد این وزنه را تحمل می کند و به این حالت رفلکس کشش استاتیک می گویند که یک عمل غیر ارادی است و شخص بدون توجه وزنه را نگهداشته است.
نکته مهم: فواید دوک عضلانی:
انجام رفلکس کشش استاتیک
یک عمل مهم رفلکس کششی توانایی ان در جلوگیری از بعضی انواع نوسان یا پرشی بودن حرکات بدن است که باعث می شود انقباضات نرم و یکنواخت باشد.
تثبیت کردن وضع بدن در جریان عمل حرکتی است که نیاز به مقاومت زیاد دارد.
دوک عضلانی در فعالیتهای حرکتی ارادی هم نقش دارد بطوریکه در بیشتر موارد همزمان با نرون حرکتی آلفا نرون گاما نیز تحریک می شود که باعث انقباض همزمان تغییرهای خارج دوکی و داخل دوکی می شوند این عمل اولا مانع تغییر طول قسمت گیرنده دوک عضلانی در جریان انقباض کل عضله می شود ثانیا عمل مناسب تخفیف دهنده. دوک عضلانی را صرفنظر از تغییر طول حفظ می کند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
▫️ رفلکس دوسیناپسی مانند رفلکس وتری گلژی
اندام وتری گلژی یک گیرنده حسی کپسول دار است که فیبرهای وتر عضله از آن عبور می کند که در واقع انتهای اعصاب آوران Ib هستند این اعصاب به نخاع رفته و بوسیله یک نرون واسط مهاری که در بخش خاکستری نخاع قرار دارد یا نرون حرکتی آلفا سیناپس داده و باعث مهار انقباض عضله می شوند. در واقع زمانیکه تانسیون در عضله و بنابراین بر روی وتر عضله افزایش می یابد اثر مهاری ناشی از اندام وتری می تواند انقدر شدید باشد که باعث یک واکنش ناگهانی در نخاع و شل شدن ناگهانی تمام عضله شود که به آن واکنش در برابر درازشدن گویند که یک مکانیسم حفاظتی است.
اندام وتری گلژی نیز دارای پاسخ دینامیک و استاتیک است. افزایش ناگهانی تانسیون عضله باعث پاسخ شدید و دینامیک گیرنده می شود اما بلافاصله فعالیت آن کاهش یافته و با فرکانس پایدار پایین تری به صدور ایمپالس پاسخ می دهد که در پاسخ دینامیک است.
علاوه بر واکنش در برابر دراز شدن نقش دیگر اندام وتری گلرژی گلژی یکسان کردن نیروی انقباضی در میان فیبرهای عضلانی است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
اندام وتری گلژی یک گیرنده حسی کپسول دار است که فیبرهای وتر عضله از آن عبور می کند که در واقع انتهای اعصاب آوران Ib هستند این اعصاب به نخاع رفته و بوسیله یک نرون واسط مهاری که در بخش خاکستری نخاع قرار دارد یا نرون حرکتی آلفا سیناپس داده و باعث مهار انقباض عضله می شوند. در واقع زمانیکه تانسیون در عضله و بنابراین بر روی وتر عضله افزایش می یابد اثر مهاری ناشی از اندام وتری می تواند انقدر شدید باشد که باعث یک واکنش ناگهانی در نخاع و شل شدن ناگهانی تمام عضله شود که به آن واکنش در برابر درازشدن گویند که یک مکانیسم حفاظتی است.
اندام وتری گلژی نیز دارای پاسخ دینامیک و استاتیک است. افزایش ناگهانی تانسیون عضله باعث پاسخ شدید و دینامیک گیرنده می شود اما بلافاصله فعالیت آن کاهش یافته و با فرکانس پایدار پایین تری به صدور ایمپالس پاسخ می دهد که در پاسخ دینامیک است.
علاوه بر واکنش در برابر دراز شدن نقش دیگر اندام وتری گلرژی گلژی یکسان کردن نیروی انقباضی در میان فیبرهای عضلانی است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
👍1
▫️ رفلکس های چند سیناپسی
رفلکس خم کننده (فلکسور) – در حیوان نخاعی یا بدون مخ، تقریبا هر نوع استیمولوس که به یک دست یا پا وارد می شود موجب انقباض عضلات خم کننده آن اندام می شود و به این ترتیب آن اندام را از جسم تحریک کننده دور می کنند این عمل موسوم به رفلکس خم کننده یا فلکسور است سیگنالهای حسی با نرون های حرکتی عضله فلکسور را تحریک و همچنین نرون های حرکتی عضله اکستانسور یا باز کننده را مهار می کنند. بین نرون حسی و نرون حرکتی در نخاع نرون های واسطه ای متعدد قرار دارند. این رفلکس در نهایت باعث دور کردن اندام از محرک دردناک شده به آن رفلکس عقب کشیدن یا withdrawal هم می گویند.
رفلکسور راست کنند متقاطع crossed-extention در این رفلکس در اندام مقابل به صورت کنترالترالی عضله اکستانسور تحریک شده و عضله فلکسور مهار می شود. در واقع این رفلکس سبب نگهداری وضعیت بدن به طور مناسب در خلال رفلکس فلکسور می شود.
عصب گیری متقابل یا reciprocal innervation زمانیکه یک رفلکس کششی عضله ای را تحریک می کند بطور همزمان با آن عضلات مخالف را مهار می کند در این حالت عضله مقابل عضله فلکسور باید بحالت بازدر بیاید.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
رفلکس خم کننده (فلکسور) – در حیوان نخاعی یا بدون مخ، تقریبا هر نوع استیمولوس که به یک دست یا پا وارد می شود موجب انقباض عضلات خم کننده آن اندام می شود و به این ترتیب آن اندام را از جسم تحریک کننده دور می کنند این عمل موسوم به رفلکس خم کننده یا فلکسور است سیگنالهای حسی با نرون های حرکتی عضله فلکسور را تحریک و همچنین نرون های حرکتی عضله اکستانسور یا باز کننده را مهار می کنند. بین نرون حسی و نرون حرکتی در نخاع نرون های واسطه ای متعدد قرار دارند. این رفلکس در نهایت باعث دور کردن اندام از محرک دردناک شده به آن رفلکس عقب کشیدن یا withdrawal هم می گویند.
رفلکسور راست کنند متقاطع crossed-extention در این رفلکس در اندام مقابل به صورت کنترالترالی عضله اکستانسور تحریک شده و عضله فلکسور مهار می شود. در واقع این رفلکس سبب نگهداری وضعیت بدن به طور مناسب در خلال رفلکس فلکسور می شود.
عصب گیری متقابل یا reciprocal innervation زمانیکه یک رفلکس کششی عضله ای را تحریک می کند بطور همزمان با آن عضلات مخالف را مهار می کند در این حالت عضله مقابل عضله فلکسور باید بحالت بازدر بیاید.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
▫️ رفلکس های اتونوم در نخاع
- تغییرات تنوس رگی ناشی از تغییرات گرمای موضعی
- تعریق ناشی از گرمای موضعی روی سطح بدن
- رفلکس های روده ای – روده ای برای کنترل اعمال حرکتی روده
- رفکلس های تخلیه کننده برای خالی کردن مثانه پر
- رفلکس دسته جمعی mass reflex : در انسان نخاعی گاهی نخاع بطور ناگهانی فوق العاده فعال شده باعث تخلیه شدید قسمتهای بزرگ نخاع می شود. محرکی که باعث آن می شود یک محرک قوی آسیب رساننده به پوست یا پر شدن بیش از حد یکی از احشا از قبیل اتساع بیش از حد مثانه یا روده است اثرات رفلکس شامل:
- بخشهای بزرگی از بدن به صورت اسپاسم خم کننده شدید در می اید
- ممکن است مثانه و کولون تخلیه شود
- فشار شریانی غالبا تا مقادیر فشار سیستولی بیش از 200 میلیمتر جیوه بالا برود
- تعریق شدید در بخشهایی از بدن.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
- تغییرات تنوس رگی ناشی از تغییرات گرمای موضعی
- تعریق ناشی از گرمای موضعی روی سطح بدن
- رفلکس های روده ای – روده ای برای کنترل اعمال حرکتی روده
- رفکلس های تخلیه کننده برای خالی کردن مثانه پر
- رفلکس دسته جمعی mass reflex : در انسان نخاعی گاهی نخاع بطور ناگهانی فوق العاده فعال شده باعث تخلیه شدید قسمتهای بزرگ نخاع می شود. محرکی که باعث آن می شود یک محرک قوی آسیب رساننده به پوست یا پر شدن بیش از حد یکی از احشا از قبیل اتساع بیش از حد مثانه یا روده است اثرات رفلکس شامل:
- بخشهای بزرگی از بدن به صورت اسپاسم خم کننده شدید در می اید
- ممکن است مثانه و کولون تخلیه شود
- فشار شریانی غالبا تا مقادیر فشار سیستولی بیش از 200 میلیمتر جیوه بالا برود
- تعریق شدید در بخشهایی از بدن.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
▫️ کلا نواحی مختلف مغز سه نوع قشر دارد:
1. قشر حسی یا سنسوری 2. قشر حرکتی یا موتور 3. قشر ارتباطی
چندین قشر حرکتی در مغز وجود دارد: 1. قشر حرکتی اولیه یا قشر پیش حرکتی یا پره موتور 3. ناحیه حرکتی ضمیمه
قشر حرکتی اولیه : در جلوی شیار مرکزی واقع شده و تصویر اندام های بدن در نقش شده است تصاویر تنه دست و پا یکطرفه است یعنی مثلا پای راست روی کورتکس چپ نقش شده است در حالیکه تصویر عضلات صورت به طور دو طرفه قرار گرفته است. معادل منقطه 4 برودمن است
ناحیه پره موتور یا پیش حرکتی در جلوی قشر حرکتی اولیه قرار دارد. سیگنالهای عصبی تولید شده در این بخش موجب طرحهای حرکتی بسیار پیچیده تر می شوند. ناحیه حرکتی ضمیمه عمدتا در شیار طولی قرار گرفته است انقباضات ایجاد شده توسط تحریک این ناحیه عمدتا دو طرفه هستند این ناحیه بطور همگام با ناحیه پیش حرکتی عمل می کند تا حرکات مربوط به قرار دادن اندام ها در یک ارتفاع خاص حرکات تثبیتی قسمتهای مختلف بدن و حرکات مخصوص قرار دادن سر و چشم ها در وضعیتهای مختلف را فراهم می کند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
1. قشر حسی یا سنسوری 2. قشر حرکتی یا موتور 3. قشر ارتباطی
چندین قشر حرکتی در مغز وجود دارد: 1. قشر حرکتی اولیه یا قشر پیش حرکتی یا پره موتور 3. ناحیه حرکتی ضمیمه
قشر حرکتی اولیه : در جلوی شیار مرکزی واقع شده و تصویر اندام های بدن در نقش شده است تصاویر تنه دست و پا یکطرفه است یعنی مثلا پای راست روی کورتکس چپ نقش شده است در حالیکه تصویر عضلات صورت به طور دو طرفه قرار گرفته است. معادل منقطه 4 برودمن است
ناحیه پره موتور یا پیش حرکتی در جلوی قشر حرکتی اولیه قرار دارد. سیگنالهای عصبی تولید شده در این بخش موجب طرحهای حرکتی بسیار پیچیده تر می شوند. ناحیه حرکتی ضمیمه عمدتا در شیار طولی قرار گرفته است انقباضات ایجاد شده توسط تحریک این ناحیه عمدتا دو طرفه هستند این ناحیه بطور همگام با ناحیه پیش حرکتی عمل می کند تا حرکات مربوط به قرار دادن اندام ها در یک ارتفاع خاص حرکات تثبیتی قسمتهای مختلف بدن و حرکات مخصوص قرار دادن سر و چشم ها در وضعیتهای مختلف را فراهم می کند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
سیستم هرمی یا پیرامیدال:
الف – راه قشری – نخاعی (کورتیکواسپانیال)
این راه حدود 30 درصد از قشر حرکتی اولیه، 30 درصد از نواحی پیش حرکتی و حرکتی ضمیمه و 40 درصد از نواحی حس پیکری شروع می شود پس از ترک قشر مغز از کپسول داخلی و سپس در جهت رو به پایین از تنه مغزی عبور کرده و هرمهای بصل النخاع را می سازد در این ناحیه حدود 90 درصد فیبرها تقاطع کرده به سمت مقابل رفته و در راه کورتیکواسپانیال لترال یا جانبی در نخاع پایین می روند و عمدتا باواسطه نرون های واسطه با عضلات ارتباط پیدا می کنند.
ب- راه کورتیکوبولبار. که از قشر مغز شروع شده از کپسول داخلی عبور کرده و به تنه مغزی می رسد در این ناحیه بصورت دو طرفه با هسته های اعصاب مغزی مثل ارتباط حاصل کرده و باعث حرکات عضلات ناحیه سر و صورت می شود.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
الف – راه قشری – نخاعی (کورتیکواسپانیال)
این راه حدود 30 درصد از قشر حرکتی اولیه، 30 درصد از نواحی پیش حرکتی و حرکتی ضمیمه و 40 درصد از نواحی حس پیکری شروع می شود پس از ترک قشر مغز از کپسول داخلی و سپس در جهت رو به پایین از تنه مغزی عبور کرده و هرمهای بصل النخاع را می سازد در این ناحیه حدود 90 درصد فیبرها تقاطع کرده به سمت مقابل رفته و در راه کورتیکواسپانیال لترال یا جانبی در نخاع پایین می روند و عمدتا باواسطه نرون های واسطه با عضلات ارتباط پیدا می کنند.
ب- راه کورتیکوبولبار. که از قشر مغز شروع شده از کپسول داخلی عبور کرده و به تنه مغزی می رسد در این ناحیه بصورت دو طرفه با هسته های اعصاب مغزی مثل ارتباط حاصل کرده و باعث حرکات عضلات ناحیه سر و صورت می شود.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
سیستم خارج هرمی
در این سیستم تعداد زیادی مسیر هست که به عضلات می رود ولی جزء سیستم هرمی نیست شامل:
مسیرهایی بینابین مغزی
الف- مسیر قرمزی – نخاعی یا روبرو اسپانیال
ب- مسیر رتیکولواسپانیال
ج- وستیبولواسپانیال یا دهلیزی – نخاعی
نکته مهم: جالب ترین فیبرها در راه هرمی جمعیتی از فیبرهای میلیندار قطور با قطر متوسط هستند که از سلولهای هرمی غول پیکری بنام بتز شروع می شوند که فقط در قشر حرکتی اولیه وجود دارند.
نکته مهم: قشر حرکتی اولیه بطور طبیعی یک اثر تحریکی تونیک مداوم روی نرون های حرتکی نخاع اعمال می کندو در اثر حذف این اثر هیپوتونی ایجاد می شود.
نقش تنه مغز در کنترل حرکات:
تنه مغز از بصل النخاع، پل مغز، مزانسفال تشکل شده است در تنه مغز تشکیلات تورینه ای بنام تشکیلات مشبک قرار دارد که دارای مرکز یا هسته هایی است که در کنترل اعمال حیاتی مثل تنفس و قلب و عروق و .. نقش دارد.
هسته های مشبک تنه مغز به 2 گروه تقسیم می شوند: 1. هسته های مشبک پل مغزی که باعث تحریک عضلات ضد نیروی ثقل می شود.
2- هسته های مشبک بصل النخاع که نقش شل کردن عضلات ضد نیروی ثقل را ایفا می کند.
هنگامیکه تنه مغزی در زیر سطح میانی فرانسفال بطور عرض قطع شود اما سیستم مشبکی پلی بصل النخاعی و دهلیزی دست نخورده بمانند حیوان دچار سختی ناشی از بی مخی یا decerbrate rigidity می شود که فقط در عضلات ضد نیروی ثقل یعنی گردن – تنه و راست کننده های پاها بوجود می اید.
علت سختی، قطع سیگنالهای تحریکی ورودی قوی است که بطور طبیعی از قشر مغز، هسته قرمز و عقده های قاعده ای به هسته های مشبک بصل النخاع می روند در نتیجه سیستم مهاری مشبک بصل النخاع عمل خود را از دست می دهد.
نکته مهم : هسته های دهلیزی باعث تحریک عضلات ضد نیروی ثقل می شوند.
دستگاه دهلیزی (بخشی از سیستم حفظ تعادل)
دستگاه دهلیزی از گیرنده هایی تشکیل شده که داخل مجاری نیمدایره ای و اوتریکول و ساکول قراردارند. در گوش داخلی در هر طرف سه گیرنده در مجاری نیمدایره و یک گیرنده در اوتریکول و یک گیرنده در ساکول قراردارد به مجرای نیمدایره شامل سه مجرای افقی –قدامی و خلفی است که نسبت بهم زاویه 90 درجه دارند داخل این مجاری و اتریکول و ساکول مایع اندولنف است که حاوی پتاسیم بالاست. و در خارج مجاری غشایی مایع پری لنف قرار دارد که سدیم بالا دارد. گیرنده هایی که در مجاری نیمدایره هستند داخل کریستال امپول و گیرنده های اوتریکول و ساکول داخل اندام اتولیتی یا ماکولا قراردارند.
تاج امپولی و اندام اتولیتی از سلولهای مژکدار تشکیل شده که این مژک ها داخل ماده ژلاتینی قراردارد و قاعده این سلولهای مژه دار هم انتهای اعصاب دهلیزی متصل است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
در این سیستم تعداد زیادی مسیر هست که به عضلات می رود ولی جزء سیستم هرمی نیست شامل:
مسیرهایی بینابین مغزی
الف- مسیر قرمزی – نخاعی یا روبرو اسپانیال
ب- مسیر رتیکولواسپانیال
ج- وستیبولواسپانیال یا دهلیزی – نخاعی
نکته مهم: جالب ترین فیبرها در راه هرمی جمعیتی از فیبرهای میلیندار قطور با قطر متوسط هستند که از سلولهای هرمی غول پیکری بنام بتز شروع می شوند که فقط در قشر حرکتی اولیه وجود دارند.
نکته مهم: قشر حرکتی اولیه بطور طبیعی یک اثر تحریکی تونیک مداوم روی نرون های حرتکی نخاع اعمال می کندو در اثر حذف این اثر هیپوتونی ایجاد می شود.
نقش تنه مغز در کنترل حرکات:
تنه مغز از بصل النخاع، پل مغز، مزانسفال تشکل شده است در تنه مغز تشکیلات تورینه ای بنام تشکیلات مشبک قرار دارد که دارای مرکز یا هسته هایی است که در کنترل اعمال حیاتی مثل تنفس و قلب و عروق و .. نقش دارد.
هسته های مشبک تنه مغز به 2 گروه تقسیم می شوند: 1. هسته های مشبک پل مغزی که باعث تحریک عضلات ضد نیروی ثقل می شود.
2- هسته های مشبک بصل النخاع که نقش شل کردن عضلات ضد نیروی ثقل را ایفا می کند.
هنگامیکه تنه مغزی در زیر سطح میانی فرانسفال بطور عرض قطع شود اما سیستم مشبکی پلی بصل النخاعی و دهلیزی دست نخورده بمانند حیوان دچار سختی ناشی از بی مخی یا decerbrate rigidity می شود که فقط در عضلات ضد نیروی ثقل یعنی گردن – تنه و راست کننده های پاها بوجود می اید.
علت سختی، قطع سیگنالهای تحریکی ورودی قوی است که بطور طبیعی از قشر مغز، هسته قرمز و عقده های قاعده ای به هسته های مشبک بصل النخاع می روند در نتیجه سیستم مهاری مشبک بصل النخاع عمل خود را از دست می دهد.
نکته مهم : هسته های دهلیزی باعث تحریک عضلات ضد نیروی ثقل می شوند.
دستگاه دهلیزی (بخشی از سیستم حفظ تعادل)
دستگاه دهلیزی از گیرنده هایی تشکیل شده که داخل مجاری نیمدایره ای و اوتریکول و ساکول قراردارند. در گوش داخلی در هر طرف سه گیرنده در مجاری نیمدایره و یک گیرنده در اوتریکول و یک گیرنده در ساکول قراردارد به مجرای نیمدایره شامل سه مجرای افقی –قدامی و خلفی است که نسبت بهم زاویه 90 درجه دارند داخل این مجاری و اتریکول و ساکول مایع اندولنف است که حاوی پتاسیم بالاست. و در خارج مجاری غشایی مایع پری لنف قرار دارد که سدیم بالا دارد. گیرنده هایی که در مجاری نیمدایره هستند داخل کریستال امپول و گیرنده های اوتریکول و ساکول داخل اندام اتولیتی یا ماکولا قراردارند.
تاج امپولی و اندام اتولیتی از سلولهای مژکدار تشکیل شده که این مژک ها داخل ماده ژلاتینی قراردارد و قاعده این سلولهای مژه دار هم انتهای اعصاب دهلیزی متصل است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
ویژگیهای سلول مژکدار:
هر سلول مژکدار حاوی 50 تا 70 مژک ثابت و 1 مژک حرکتی یا کینوسیلیوم است.
خم شدن توده مژکها در جهت کینوسیلیوم باعث افزایش فشار اتصالات رشته ای و کشیده شدن مژکها در جهت رو به خارج و باز شدن کانالهای یونی می شود که با ورود یون های مثبت از اندولنف به سلول باعث دپلاریزاسیون و در نتیجه افزایش فرکانس ایمپالس ها می شوند.
در حالیکه خم شدن توده مژکها در خلاف جهت کینوسیلیوم با کاهش فشار وارد بر اتصالات رشته ای کانالهای یونی را بسته در نتیجه هیپرپلاریزاسیون در غشا اتفاق می افتد.
نکته مهم: ماکولای اوتریکول در یک صفحه افقی در سطح تحتانی اوتریکول قرار دارد و نقش مهمی در تعیین جهت قرار گیری طبیعی سر نسبت به جهت نیروی ثقل در زمانیکه شخص به طور قائم ایستاده دارد در حایکه ماکولای ساکول در صفحه عمودی بر روی جدار داخل ساکول قرار گرفته و در حفظ تعادل فرد در وضعیت دراز کشیده نقش دارد ماکولاهای اوتریکول و ساکول در تشخیص شتاب خطی نیز نقش دارند.
نکته مهم: نقش مجاری نیمدایره در تشخیص چرخش سر در یک جهت یا جهت دیگر است و در حفظ تعادل سکونی یا حفظ تعادل در جریان حرکت یک جهت با سرعت ثابت نقش ندارند. نقش مجاری نیمدایره پیش بینی ایجاد عدم تعادل است و بنابراین باعث می شود که مراکز تعادلی تنظیم های جلوگیری کننده مناسب خود را انجام دهند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
هر سلول مژکدار حاوی 50 تا 70 مژک ثابت و 1 مژک حرکتی یا کینوسیلیوم است.
خم شدن توده مژکها در جهت کینوسیلیوم باعث افزایش فشار اتصالات رشته ای و کشیده شدن مژکها در جهت رو به خارج و باز شدن کانالهای یونی می شود که با ورود یون های مثبت از اندولنف به سلول باعث دپلاریزاسیون و در نتیجه افزایش فرکانس ایمپالس ها می شوند.
در حالیکه خم شدن توده مژکها در خلاف جهت کینوسیلیوم با کاهش فشار وارد بر اتصالات رشته ای کانالهای یونی را بسته در نتیجه هیپرپلاریزاسیون در غشا اتفاق می افتد.
نکته مهم: ماکولای اوتریکول در یک صفحه افقی در سطح تحتانی اوتریکول قرار دارد و نقش مهمی در تعیین جهت قرار گیری طبیعی سر نسبت به جهت نیروی ثقل در زمانیکه شخص به طور قائم ایستاده دارد در حایکه ماکولای ساکول در صفحه عمودی بر روی جدار داخل ساکول قرار گرفته و در حفظ تعادل فرد در وضعیت دراز کشیده نقش دارد ماکولاهای اوتریکول و ساکول در تشخیص شتاب خطی نیز نقش دارند.
نکته مهم: نقش مجاری نیمدایره در تشخیص چرخش سر در یک جهت یا جهت دیگر است و در حفظ تعادل سکونی یا حفظ تعادل در جریان حرکت یک جهت با سرعت ثابت نقش ندارند. نقش مجاری نیمدایره پیش بینی ایجاد عدم تعادل است و بنابراین باعث می شود که مراکز تعادلی تنظیم های جلوگیری کننده مناسب خود را انجام دهند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
مخچه نقش عمده ای در زمان بندی فعالیت های حرکتی و در رفتن سریع و نرم از یک حرکت به حرکت بعدی باز می کند. در کنترل شدت انقباض عضلانی زمانیکه بار عضله تغییر می کند و کنترل واکنش های متقابل لحظه ای بین گروه های عضلات اگونیست و انتاگونیست کمک می کند بخصوص در کنترل فعالیت های عضلانی بسیار سریع مثل دویدن ماشین نویسی نواختن پیانو و صحبت کردن اهمیت دارد . مخچه در تصحیح خطای اعمال حرکتی ارادی هم نقش دارد.
فقدان مخچه باعث ناهمگام شدن تقریبا کامل اعمال حرکتی می شود اما هیچ عضله ای فلج نمی شود.
آناتومی عملی مخچه: مخچه از طریق سه پایک به تنه مغزی متصل است (فوقانی –میانی – تحتانی).
دارای 2 نیمکره است که از طریق کرمینه یا ورمیس بهم متصلند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
فقدان مخچه باعث ناهمگام شدن تقریبا کامل اعمال حرکتی می شود اما هیچ عضله ای فلج نمی شود.
آناتومی عملی مخچه: مخچه از طریق سه پایک به تنه مغزی متصل است (فوقانی –میانی – تحتانی).
دارای 2 نیمکره است که از طریق کرمینه یا ورمیس بهم متصلند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
آیا #مغز در حالت نباتی می تواند برخی از فعالیت های آگاهانه، شناختی را داشته باشد؟
حالت نباتی پایدار (Persistent vegetative state) وضعیتی است که به علت ضایعه مغزی شدید در برخی از بیمارانی که به اغما رفتهاند، رخ میدهد به نحوی که بیمار در این حالت بیدار میگردد ولی هوشیاری و آگاهی خود را مجدداً به دست نمیآورد. این حالت، آلفا-کما نیز نامیده میشود.[ویکی پدیا]
درصورت مراقبت صحیح از این بیماران، احتمال زنده ماندن برای چندین سال وجود دارد. در طی چندین سال اخیر دانشمندان توانسته اند با استفاده از تکنیکی fMRI روشی را برای بر قراری ارتباط با این افراد بیابند، یکی از پیشگامان این روش دکتر Adrian M. Owen دانشمند عصب شناس انگلیس است که در یکی از پژوهش هایش در سال 2010 این روش را برای برقراری ارتباط با 54 بیمار که کاملا در حالت نباتی بودند به کار برد. او ابتدا از بیمارن درخواست کرد که به بازی کردن تنیس فکر کنند، زمانی که بیمار به بازی تنیس فکر می کند مقدار جریان خون در قسمتی از مغز افزایش میابد و با استفاده از دستگاه اسکن fMRI قابل مشاهده است، سپس از بیمار خواسته شد در مورد راه رفتن در خانه خود فکر کنند،فکر کردن به این قسمت باعث می شدجریان خون در بخش متفاوتی افزایش یابد.
نتایج نشان داد 5 بیمار از 54 بیمار قادر بودند فعالیت ارادی در بخش هایی از مغزشان بودند، 3 بیمار برخی از نشانه های آگاهی را داشتند ولی دو بیمار دیگه هیچ رفتار قابل ارزیابی کلینیکی نداشتند.
یکی از بیماران توانست به سوالات بله/خیر که از او پرسیده شد به درستی پاسخ دهد، به این صورت که اگر جواب مثبت بود به بازی تنیس فکر می کرد و اگر منفی بود به حرکت در خانه فکر.
این نتایج نشان داد در عین حال که امکان هیچ گونه روش ارتباطی و تکلمی با فرد وجود نداشت است، ولی می توان با این روش با سیستم تفکر فرد ارتباط برقرار کرد.
#مغز #نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
حالت نباتی پایدار (Persistent vegetative state) وضعیتی است که به علت ضایعه مغزی شدید در برخی از بیمارانی که به اغما رفتهاند، رخ میدهد به نحوی که بیمار در این حالت بیدار میگردد ولی هوشیاری و آگاهی خود را مجدداً به دست نمیآورد. این حالت، آلفا-کما نیز نامیده میشود.[ویکی پدیا]
درصورت مراقبت صحیح از این بیماران، احتمال زنده ماندن برای چندین سال وجود دارد. در طی چندین سال اخیر دانشمندان توانسته اند با استفاده از تکنیکی fMRI روشی را برای بر قراری ارتباط با این افراد بیابند، یکی از پیشگامان این روش دکتر Adrian M. Owen دانشمند عصب شناس انگلیس است که در یکی از پژوهش هایش در سال 2010 این روش را برای برقراری ارتباط با 54 بیمار که کاملا در حالت نباتی بودند به کار برد. او ابتدا از بیمارن درخواست کرد که به بازی کردن تنیس فکر کنند، زمانی که بیمار به بازی تنیس فکر می کند مقدار جریان خون در قسمتی از مغز افزایش میابد و با استفاده از دستگاه اسکن fMRI قابل مشاهده است، سپس از بیمار خواسته شد در مورد راه رفتن در خانه خود فکر کنند،فکر کردن به این قسمت باعث می شدجریان خون در بخش متفاوتی افزایش یابد.
نتایج نشان داد 5 بیمار از 54 بیمار قادر بودند فعالیت ارادی در بخش هایی از مغزشان بودند، 3 بیمار برخی از نشانه های آگاهی را داشتند ولی دو بیمار دیگه هیچ رفتار قابل ارزیابی کلینیکی نداشتند.
یکی از بیماران توانست به سوالات بله/خیر که از او پرسیده شد به درستی پاسخ دهد، به این صورت که اگر جواب مثبت بود به بازی تنیس فکر می کرد و اگر منفی بود به حرکت در خانه فکر.
این نتایج نشان داد در عین حال که امکان هیچ گونه روش ارتباطی و تکلمی با فرد وجود نداشت است، ولی می توان با این روش با سیستم تفکر فرد ارتباط برقرار کرد.
#مغز #نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
مهمترین مسیرهای ورودی مخچه:
آوران از نخاع (اسپانیوسربلار) که شامل دو بخش است:
الف- نخاعی مخچه ای دور سال یا پشتی که از دوک عضلانی و سایر رسپتورهای پیکری اطلاعات را به مخچه می آورد.
ب- نخاعی مخچه ای ونترال یا شکمی که عمدتا سیگنال های حرکتی را از راه های کورتیکواسپانیال و ربرو اسپانیال دریافت می کند.
یک مسیر آوران گسترده و مهم مسیر قشری – پلی – مخچه ای است که از قشر حرکتی و پیش حرکتی مغز و قشر حس پیکری شروع شده و از طریق هسته های پلی و از مسیر پلی – مخچه ای (پونتوسربلار) وارد مخچه می شود.
نتیجه: مسیر مستقیم از قشر به مخچه نداریم.
آوران از هسته زیتون تحتانی در تنه مغزی که مسیر زیتونی مخچه ای (الایوسربلار) را می سازد.
آوران از هسته های دهلیزی که مسیر دهلیزی – مخچه ای (وسیتبولوسربلار) را می سازد.
آوران از هسته های مشبک که مسیر رتیکولو و ستیبولار را می سازد.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
آوران از نخاع (اسپانیوسربلار) که شامل دو بخش است:
الف- نخاعی مخچه ای دور سال یا پشتی که از دوک عضلانی و سایر رسپتورهای پیکری اطلاعات را به مخچه می آورد.
ب- نخاعی مخچه ای ونترال یا شکمی که عمدتا سیگنال های حرکتی را از راه های کورتیکواسپانیال و ربرو اسپانیال دریافت می کند.
یک مسیر آوران گسترده و مهم مسیر قشری – پلی – مخچه ای است که از قشر حرکتی و پیش حرکتی مغز و قشر حس پیکری شروع شده و از طریق هسته های پلی و از مسیر پلی – مخچه ای (پونتوسربلار) وارد مخچه می شود.
نتیجه: مسیر مستقیم از قشر به مخچه نداریم.
آوران از هسته زیتون تحتانی در تنه مغزی که مسیر زیتونی مخچه ای (الایوسربلار) را می سازد.
آوران از هسته های دهلیزی که مسیر دهلیزی – مخچه ای (وسیتبولوسربلار) را می سازد.
آوران از هسته های مشبک که مسیر رتیکولو و ستیبولار را می سازد.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
▫️ مهمترین مسیرهای خروجی از مخچه:
- مسیری که از مخچه به هسته قرمز رفته و بعد از مسیر قرمزی – نخاعی به نخاع می رود.
- مسیری که به هسته های دهلیزی رفته و بعد به نرون های حرکتی نخاع می رود.
- مسیری که به تشکیلات مشبک رفته و به عضلات می رود.
- مسیری که به تالاموس (بخش VPL) رفته و بعد به قشر حرکتی می رود و از قشر به وسیله مسیرهای هرمی و خارج هرمی به عضلات می رسد.
#نوروسایکولوژی #مخچه
🆔 @neuro_psy
- مسیری که از مخچه به هسته قرمز رفته و بعد از مسیر قرمزی – نخاعی به نخاع می رود.
- مسیری که به هسته های دهلیزی رفته و بعد به نرون های حرکتی نخاع می رود.
- مسیری که به تشکیلات مشبک رفته و به عضلات می رود.
- مسیری که به تالاموس (بخش VPL) رفته و بعد به قشر حرکتی می رود و از قشر به وسیله مسیرهای هرمی و خارج هرمی به عضلات می رسد.
#نوروسایکولوژی #مخچه
🆔 @neuro_psy
👍2
▫️ مدارهای نرونی داخل مخچه:
مخچه از دو بخش قشری و مرکزی تشکیل شده است. در بخش مرکزی مخچه، هسته های عمقی مخچه قرار گرفته اند که شامل هسته دندانه دار (dentatel) فاسیتژیال و انترپوزیتوس (interpositus) می باشد.
هر فیبری که وارد مخچه می شود انشعابی خارج کرده و به هسته های عمقی می فرستد و بعد به قشر مخچه می فرستد و هر سیگنالی که از مخچه خارج می شود بطور کلی باید از هسته عمقی عبور کند.
فیبرهای ورودی به مخچه شامل: 1. فیبرهای بالا رونده climbing که منشأ زیتون تحتانی دارند.
فیبرهای خزه ایmossy از سایر بخشهایی که به مخچه عصب می فرستند منشأ می گیرند.
#نوروسایکولوژی #مخچه
🆔 @neuro_psy
مخچه از دو بخش قشری و مرکزی تشکیل شده است. در بخش مرکزی مخچه، هسته های عمقی مخچه قرار گرفته اند که شامل هسته دندانه دار (dentatel) فاسیتژیال و انترپوزیتوس (interpositus) می باشد.
هر فیبری که وارد مخچه می شود انشعابی خارج کرده و به هسته های عمقی می فرستد و بعد به قشر مخچه می فرستد و هر سیگنالی که از مخچه خارج می شود بطور کلی باید از هسته عمقی عبور کند.
فیبرهای ورودی به مخچه شامل: 1. فیبرهای بالا رونده climbing که منشأ زیتون تحتانی دارند.
فیبرهای خزه ایmossy از سایر بخشهایی که به مخچه عصب می فرستند منشأ می گیرند.
#نوروسایکولوژی #مخچه
🆔 @neuro_psy
قشر مخچه سه لایه دارد که از سطح به عمق شامل:
لایه مولکولی
لایه پورکنژ
لایه گرانولار
لایه گرانولار = در این لایه سلولهایی بنام گرانولار قرار دارد که جسم سلولی انها در این لایه است ولی اکسون انها به لایه های سطحی رفته و در لایه های مولکولی بصورت T مانند دو شاخه شده و فیبرهای موازی یا paralell را می سازد. سلولهای گلژی نیز در این لایه قرار دارند که نقش مهاری بر سلول گرانول دارند. فیبرهای خزه ای تحریکات خود را به سلول گرانولار وارد می کنند.
لایه پورکنژ- در این لایه سلولهای پورکنژ قرار دارند که از بزرگترین سلولهای بدن است جسم سلولی این نرون ها در این لایه است و دندریت بسیار منشعب آنها در لایه سطحی قرار دارد اکسون آنها تنها اکسونی است که از قشر مخچه خارج شده و به هسته عمقی می رسد از انتهای اکسون سلولهای پورکنژ نروترنسمیتر گابا که مهاری است ترشح می شود. فیبرهای بالا رونده به مخچه رفته و با دندریت سلولهای پورکنژ سیناپس برقرار می کنند از انتهای این فیبرها Asp , Glu ازاد می شود که تحریکی است.
لایه مولکولی – در این لایه فیبرهای موازی وجود دارد که در واقع همان اکسون سلولهای گرانولاراست که با دندریت سلولهای پورکژ سیناپس دارند(از نوع تحریکی )
در این لایه 2 نوع سلول دیگر بنام های سبدی و ستاره ای هم وجود دارد که روی دندریت پورکنژ اثر مهاری دارد.
به طور کلی تحریکی که به مخچه می رسد ابتدا انشعاباتی به هسته عمقی می دهد و این باعث افزیش ایمپالس های هسته عمقی می شود اما خروجی پورکنژ که سبب مهار هسته های عمقی می شود و ایمپالس ها متوقف می شود بطور طبیعی تعادل بین ایندواثر، مختصری به نفع تحریک است بطوریکه در شرایط ارامش سیگنالهای خروجی از سلول هسته های عمقی در یک سطح متوسط از تحریک در ادم ثابت باقی می ماند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
لایه مولکولی
لایه پورکنژ
لایه گرانولار
لایه گرانولار = در این لایه سلولهایی بنام گرانولار قرار دارد که جسم سلولی انها در این لایه است ولی اکسون انها به لایه های سطحی رفته و در لایه های مولکولی بصورت T مانند دو شاخه شده و فیبرهای موازی یا paralell را می سازد. سلولهای گلژی نیز در این لایه قرار دارند که نقش مهاری بر سلول گرانول دارند. فیبرهای خزه ای تحریکات خود را به سلول گرانولار وارد می کنند.
لایه پورکنژ- در این لایه سلولهای پورکنژ قرار دارند که از بزرگترین سلولهای بدن است جسم سلولی این نرون ها در این لایه است و دندریت بسیار منشعب آنها در لایه سطحی قرار دارد اکسون آنها تنها اکسونی است که از قشر مخچه خارج شده و به هسته عمقی می رسد از انتهای اکسون سلولهای پورکنژ نروترنسمیتر گابا که مهاری است ترشح می شود. فیبرهای بالا رونده به مخچه رفته و با دندریت سلولهای پورکنژ سیناپس برقرار می کنند از انتهای این فیبرها Asp , Glu ازاد می شود که تحریکی است.
لایه مولکولی – در این لایه فیبرهای موازی وجود دارد که در واقع همان اکسون سلولهای گرانولاراست که با دندریت سلولهای پورکژ سیناپس دارند(از نوع تحریکی )
در این لایه 2 نوع سلول دیگر بنام های سبدی و ستاره ای هم وجود دارد که روی دندریت پورکنژ اثر مهاری دارد.
به طور کلی تحریکی که به مخچه می رسد ابتدا انشعاباتی به هسته عمقی می دهد و این باعث افزیش ایمپالس های هسته عمقی می شود اما خروجی پورکنژ که سبب مهار هسته های عمقی می شود و ایمپالس ها متوقف می شود بطور طبیعی تعادل بین ایندواثر، مختصری به نفع تحریک است بطوریکه در شرایط ارامش سیگنالهای خروجی از سلول هسته های عمقی در یک سطح متوسط از تحریک در ادم ثابت باقی می ماند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy